انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

صدای گم شده در روزهای دور گفت‌وگو با ابراهیم سلمکی

حبیبه نیک‌سیرتی

چهل و یک سال از عمر هشتاد و دو سه ساله‌ی خود را در رادیوهای مختلف به عنوان نوازنده، رهبر ارکستر، آهنگساز و گاه ترانه‌سرا گذرانده‌ است مردی که روزگاری هر موج رادیو را می‌گرفتی نام و ساز او را می‌شنیدی.
سرفه می‌کند اما سرحال و سرپاست. پیراست اما دل جوان دارد؛ پیرمرد موسیقی است .. بذله‌گوست، آن‌قدر که اگر ساعت‌ها پای صحبتش بنشینی خسته نمی شوی.

همسری مهربان و همدل دارد درست مثل خودش.

ابراهیم سلمکی هنرمندی است که اگر حتی به عمد بخواهیم فراموشش کنیم، نمی‌توانیم چون برهه‌ای از تاریخ موسیقی ایران به نام اوست و کسانی که او را می‌شناسند می‌دانند که روزگاری ترانه او با نام «دنیا» و با صدای زنده‌یاد قاسم جبلی دل دوستداران موسیقی را لرزانده بود و شعر و آهنگ دنیا از ساخته‌های استاد سلمکی بود.

دنیای سلمکی دنیایی است از موسیقی و خاطرات موسیقیایی. هنوز هر سازی را که به دست می‌گیرد به زیبایی و مهارت می‌نوازد و در لابه‌لای آهنگی که می‌نوازد چنان غرق می‌شود که حس می‌کنی با موسیقی یکی شده است.

سلمکی نام خانوادگی بسیار کمی است و آن‌هایی که با این نام شناخته می‌شوند و مدعی خویشاوندی با شما هستند، درست است؟ اصلا این نام از کجا آمده؟

کاملاً درست است. همه‌ی سلمکی‌ها فامیل ما هستند. در زمانی که پدرم رئیس قوای ارتش ناصرالدین شاه قاجار بود، باید تا ساعتی که شاه بیدار بود، بیدار می‌ماند و برای خوابیدن باید منتظر دستور شاه می‌ماند. شبی شاه به هنرمندانی که در خدمتش بودند می‌گوید گوشه‌ی سلمک را بنوازند چون این قسمت را خیلی دوست می‌داشته. نوازنده‌ها سازها را زمین می‌گذارند و شاه از این که نوازندگان دربار نمی‌توانند سلمک را بنوازند عصبانی می‌شود. پدرم که برای دلش سنتور و کمانچه می‌نواخت، برای مصون ماندن نوازندگان از خشم شاه می‌گوید اگر اجازه دهید من می‌زنم. شاه می‌گوید مگر تو موسیقی می‌دانی؟ و زمانی که پدرم پاسخ مثبت می‌دهد، شاه اجازه می‌دهد سلمک را بنوازد. پس از پایان موسیقی، شاه کاتبش را می‌خواند و می‌گوید از این پس فامیلی ایشان سلمکی است. به این ترتیب، پدرم از اولین کسانی بود که صاحب نام خانوادگی شد.

ادامه مطلب در؛

صدای گم شده در روزهای دور گفت‌وگو با ابراهیم سلمکی—– (۲)