انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انسان‌شناسی نشر کتاب در ایران

نویسنده: عبدالحسین آذرنگ

اشاره

انگیزه اصلی‌ام برای نگارش این مطلب، رفتار فرهنگی شماری از خوانندگان و خریداران کتاب در این روزهای اهریمنی کرونایی بود. بر پایه مشاهدات شخصی و نیز گزارش‌های مختلفی که از چندین نقطه کشور به دستم رسید و نیز گفت‌وگو با شماری از دوستان ناشر و دست‌اندرکاران کتاب، توجه به رفتار دو دسته از علاقه‌مندان به کتاب جلب شد، دسته‌ای که در این اوضاع‌واحوال بی‌محابا، یا با تن دادن به مخاطره، به کتاب‌فروشی‌ها سر می‌زدند و کتاب‌های کاغذی تازه‌انتشار را بررسی می‌کردند و از میان آن‌ها انتخاب می‌کردند و می‌خریدند؛ دسته دیگری که نه‌فقط عادت خواندن را ترک نگفتند یا کم نکردند، بلکه بر دامنه و اوقات خواندن خود افزودند، اما از راه سفارش دادن منابع کاغذی، یا خریدن و پیاده‌کردن منابع الکترونیکی.

از فروش نسخه‌های الکترونیکی کتاب آمار دقیقی در دست ندارم و نتوانستم میزان افزایش فروش این کتاب‌ها را محاسبه و مقایسه کنم، اما از طریق دوستانی که در کار سفارش و فروش این کتاب‌ها هستند، اجمالاً باخبر شدم که از اسفند ۱۳۹۸ تا اواخر خرداد ۱۳۹۹ که دارم این مطلب را می‌نویسم، فروش کتاب‌های الکترونیکی افزایش بسیاری داشته است. به‌هرحال، این رویداد، هم بسیار بااهمیت است و هم فرصتی است مناسب برای اتحادیه ناشران، همه تشکل‌ها و صنف‌های مرتبط با کتاب و کتاب‌خوانی و نیز برای نشرپژوهانی که این دسته از خوانندگان را به‌دقت شناسایی کنند، زیرا پایدارترین و قابل‌محاسبه‌ترین قشر اصلی خوانندگان و خریداران کتاب را در جامعه ما تشکیل می‌دهند.

اگر بر پایه متغیّر(پارامتر)های اصلی مخاطب‌پژوهی درباره این قشر از علاقه‌مندان به کتاب مطالعه انجام بگیرد، به یافته‌های تازه‌ای دست خواهیم یافت که برای سیاست‌گذاری و برنامهریزی نشر بسیار مؤثر خواهد بود. داده‌هایی که درباره ویژگی‌های این قشر به دست آید، مانند محدوده سنّی، جنسیت، میزان تحصیلات، شغل، درآمد متوسط، میزان بودجه فرهنگی، محل کار و زندگی، گرایش‌های موضوعی و نظایر آن، شاید بتواند از هسته اصلی مخاطبان نشر تصویر دقیق‌تری به دست دهد و به نشر و ناشران کمک کند تا «گم‌شده اصلی نشر کتاب در ایران» را بیابند که همانا مخاطبان کتاب هستند از اصلی، فرعی، دائمی، موقت و جز آن.

انسان‌شناسی نشر کتاب

انسان‌شناسی[۱] (در برخی منابع: مردم‌شناسی) دانشی است که در سده ۱۹ م پدید آمد. در این شاخه از دانش، به خود انسان، مسائل او و نیز مباحثی پرداخته می‌شود نظیر ارزش‌های فرهنگی، تغییرهای اجتماعی و آنچه تأثیر محیط و جامعه بر انسان و نیز تأثیرهای متقابل انسان و محیط پیرامون او و حاکم بر او به شمار می‌آید. هدف‌ها و دامنه بررسی‌های این دانش در دو سده پیش دستخوش تغییرات فراوانی شده و به سبب بهره‌ای که از دستاوردهای علمی و پژوهشی همه حوزه‌ها و رشته‌های دانش برگرفته، قلمرو بررسی‌های آن بسیار گسترده شده است.

انسان‌شناسی هم‌اکنون چند شاخه اصلی دارد که یکی از آن‌ها انسان‌شناسی فرهنگی[۲] یا انسان‌شناسی اجتماعی[۳] است. همه جنبه‌های مربوط به فرهنگ در این شاخه از دانش بررسی می‌شود. نشر کتاب را از دیدگاه‌های مختلف می‌توان بررسی کرد که یکی از آن‌ها دیدگاه انسان‌شناختی است. این‌که تاکنون نشر ما از این دیدگاه مطالعه نشده است، از جمله کاهلی‌هایی است که در فهرست کاهلی‌ها باید جای داد، اما درعین‌حال باید امیدوار بود که نسل جوان مجهز به دانش انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مخاطب‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، جامعه‌شناسی خواندن و نیز آگاه به دانش، فن، هنر، صنعت، حرفه و مسائل نشر، به مطالعه از این دیدگاه بپردازد که دستاوردهای این زمینه به‌طورقطع به نشر رمق از کف داده ما کمک خواهد کرد.

از یاد نبریم که نشر در میان تولیدات فرهنگی، مهم‌ترین و تأثیرگذارترین شاخه تولید است و همان‌گونه که بارها تأکید شده است: «آسیب به نشر، آسیب به همه ما، به جامعه ما، به فرهنگ ما و به سایر شئون جمعی ماست».

عامل انسانی در نشر، تعیین‌کننده‌ترین عامل است. نشر بر سه بنیاد، بر سه ستون و پایه، بر سه عامل انسانی و تعیین‌کننده استوار است:

  1. عامل پدیدآورنده (اعم از مؤلف، مصنف، محقق، مترجم، مدوّن، گردآورنده و جز آن)؛
  2. عامل تبدیل‌کننده متنِ پدیدآورنده به متن چاپی یا الکترونیکی، یا انتقال به رسانه‌های دیداری، نوشتاری، بساوایی که عبارت باشند از: ناشر، پخش‌گر، کتابفروش و جز آن و نیز حلقه‌های میان زنجیره نشر از اثر منتشرشده گرفته تا خوانندگان، کتابخانه‌ها، مراکز اطلاع‌رسانی و سایر نهادهای مؤثر بر روند ترویج و خواندن کتاب؛
  3. خریدار و خواننده کتاب، همانا مخاطب اصلی نشر که هر تغییری در این عامل بر همه جنبه‌های نشر، از جمله بر ساختار نشر، تأثیر می‌گذارد.

*

بنابراین، در بررسی نشر از دیدگاه انسان‌شناسی، عامل انسانی تأثیرگذار در نقطه مرکزی دایره بحث قرار می‌گیرد. این سه عامل و این سه بنیاد، هم به مطالعات هم‌زمانی/ همگاه[۴] نیاز دارد و هم به مطالعات درزمانی[۵]. در مطالعات هم‌زمانی هر سه عامل مرتبط با هم و در یک واحد زمانی، برای مثال زمان حال، یا دوره کرونایی، بررسی می‌شوند.

برای مطالعه درزمانی، هر سه عامل را باید مرتبط با هم و از آغاز پیدایش نشر کتاب در ایران، نشر مبتنی بر چاپ، از زمان انتشار نخستین کتاب‌های چاپی در ایران تا زمان ما بررسی کرد، یعنی حدوداً از دهه سوم و چهارم سده ۱۳ ق، برابر با دهه دوم و سوم سده ۱۹م. برای این‌که این تاریخ در ذهن خوانندگان بماند، می‌توان گفت حدوداً از اواخر دوره حکومت فتحعلی‌شاه قاجار در ایران و اواخر امپراتوری ناپلئون در فرانسه تا زمان حال.

این سه عامل چرا و چگونه تکوین یافتند، چه تأثیرهایی از هم گرفتند و بر هم گذاشتند، چه چالش‌هایی با هم داشتند، چه اُفت‌وخیزهایی را سپری کردند؟ و پرسش‌های دیگری از این دست که پاسخ آن‌ها برای نشرپژوهی لازم است. بررسی درزمانی اگر تا جای ممکن درست و مطلوب انجام بگیرد، می‌تواند شناخت دقیقی از بنیادهای نشر و تغییر و تحوّل آن به دست بدهد.

نشر، افزون بر جنبه‌های دیگر، حرفه هم هست، حرفه‌ای که سروکارش با کالایی فرهنگی است، از سفارش تولید گرفته تا آخرین حلقه کاربرد آن و رسانیدن بازخورد به مراحل پیش از نخستین حلقه تولید و سایر حلقه‌ها در زنجیره تولید انتشاراتی. فعالیت این حرفه ترکیبی از چند فعالیت اصلی و چندین و چند فعالیت جنبی و فرعی است. فعالیت‌های اصلی آن فرهنگی، اقتصادی و تولیدی (صنعتی) است. در نشر نمی‌توان فرهنگ و اقتصاد را از هم جدا کرد. حتی در نشر غیرانتفاعی هم درآمیختگی با اقتصاد هست، اما منابع مالی آن برای سرمایه‌گذاری از محلی غیر از بازار کتاب تأمین می‌شود.

انتشار هر اثری درعین‌حال تولید محتوایی جدید است، جدا از هرگونه ارزش‌یابی. تولید محتوا، فعالیتی فرهنگی است. هر اثر منتشرشده، در هر قالبی، اعم از ماده‌ای مانند کاغذ یا مواد کاغذوار، یا بر هر رسانه‌ای، اعم از الکترونیکی و جز آن، کالایی مادّی و دارای ارزش اقتصادی است. مجموعه فعالیت‌هایی که محتوایی فرهنگی (اثر آفریده‌شده) را به کالایی مادی و قابل‌عرضه به بازار و پخش و فروش تبدیل می‌کند، فعالیتی تولیدی (صنعتی) است.

ترکیب این فعالیت‌ها در نشر، در بافت اجتماعی و فرهنگی جامعه و نیز به تأثیر از همه عامل‌هایی است که جامعه را می‌چرخاند و بر آن تأثیرهای تعیین‌کننده می‌گذارد، مانند سیاست، اقتصاد و مانند آن، ترکیبی پیچیده، گاه بسیار پیچیده که اگر ساختارشکنی شود، معلوم خواهد شد که این مجموعه از چه اجزای متنوعی تشکیل می‌شود که هر جزء با عامل‌های بسیار در تعامل و تأثیر و تأثر است. مجموعه نشر از شاخص‌ترین مجموعه‌هایی است که عامل‌های درونی و بیرونی آن به‌سرعت بر هم تأثیر می‌گذارند؛ همچنان‌که اکنون به چشم خود و آشکارا می‌بینیم که شیوع یک بیماری چگونه بر این مجموعه تأثیر می‌گذارد و مناسبات را تغییر می‌دهد.

در ضمن، جامعه‌ای که نشر کتاب با آن سروکار دارد، فقط مجموعه‌ای از نهادها، قراردادها، هنجارها، ارزش‌ها، فعالیت‌ها و نظایر آن نیست، بلکه تلاقی‌گاه دیدگاه‌ها، انتخاب‌ها، سلیقه‌ها و محل برخورد آراء هم هست و نشر و کتاب در آن سهم دارند، سهمی که تأثیر آن در زمان‌ها و مکان‌های مختلف به سبب عامل‌های گوناگون متفاوت است.

هر حرفه‌ای تاریخ و ماجرایی از آن خود و خاص خود دارد. حرفه‌ها اسطوره‌ها، شخصیت‌های نمادین و چهره‌های نمایان و تأثیرگذار خود را دارند. اگر برای آغاز نشر کتاب در ایران این روایت پذیرفته شود که پس از شکست قشون قاجار در برابر ارتش مدرن و مجهز مهاجم و ضربه سهمگین هشداردهنده‌ای که بر سران و مسئولان خواب‌آلود کشور وارد آمد، آن‌ها به چاره‌اندیشی وادار شدند، آغازگران نشر را باید در میان زمامداران سیاسی و مشاوران و همکاران آن‌ها جست‌وجو کرد که جنگ را اداره می‌کردند. بر پایه این روایت، نشر کتاب یکی از اجزای برنامه‌های نوسازی و در کنار تدبیرهای اصلی و نخستین برای حفظ امنیت کشور، مجهز کردن آن در برابر تهدیدها و نیز مدرن کردن کشور بود ـ البته با توجه به برداشت و تعریفی که در آن زمان از مدرن و پدیده‌های مدرن داشتند.

بر پایه داده‌ها و تحلیل‌های موجود، تصویر دقیق و متقاعدکننده‌ای از جزئیات چگونگی آغاز نشر و جایگاه آن در روند مدرن شدن کشور در دست نیست. در کنار و اطراف عباس‌میرزای قاجار شخصیت‌هایی بودند که به او پیشنهاد و مشورت می‌دادند، از جمله قائم‌مقام فراهانی و هرکدام از آن‌ها دیدگاه‌ها و برداشت‌هایی خاص خود را از روند مدرن کردن کشور داشتند. افراد مؤثر ازاین‌دست تا درست شناخته نشوند و دامنه تأثیرهای آن‌ها مشخص نشود، آغاز روند نشر کتاب از هاله ابهام بیرون نمی‌آید. اهمیت این شناخت در این است که به روشن شدن مراحل بعد و چگونگی نحوه این مراحل کمک می‌کند.

بنیادهای سه‌گانه نشر از آغاز تاکنون دستخوش چندین و چند تحوّل شده‌اند. پدیدآورندگان آغازین بیش‌تر به سفارش دولت کتاب می‌نوشتند و ترجمه می‌کردند. از اواسط دوره حکومت ناصرالدین‌شاه (۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ ق) به بعد بود که دگراندیشان آرام‌آرام به صحنه آمدند. جنبش مشروطه‌خواهی که وسعت گرفت، صحنه به دست دگراندیشان افتاد، پدیدآورندگان دیگری با دیدگاه‌های دیگر و خوانندگان دیگری با توقعات تازه‌ای در صحنه ظاهر شدند و حلقه واسط آن‌ها که ناشران، چاپ‌گران و پخش‌گران بودند، تغییر کردند. همین تغییر و مشابه این تغییر، با تفاوت‌هایی، در چند دوره تاریخی بعد دیده شد، از جمله: پس از سقوط سلسله قاجار، پس از شهریور ۱۳۲۰ و برچیده‌شدن بساط استبداد و مشی پلیسی، در دوره جنبش ملّی شدن صنعت نفت، در آغاز دهه ۱۳۴۰، در دوره تحرکات منجر به انقلاب ۱۳۵۷.

بررسی اجمالی سنخ‌شناسی (تیپولوژی) پدیدآورندگان و ناشران نشان می‌دهد که چگونه تغییر یافتن اوضاع‌واحوال، سنخ آن‌ها را تغییر می‌دهد. این سنخ‌شناسی به مطالعات گسترده‌ای نیاز دارد و بررسی سنخ‌ها در دوره تغییرهای عمده‌تر به ما نشان خواهد داد که چرا سنخ‌های خاصی از متن به حاشیه رانده شده‌اند و سنخ‌های تازه‌ای از پشت صحنه به جلوی صحنه آمده‌اند و به‌اصطلاح پارادیم (سرمشق)ها در نشر چرا و چگونه تغییر کرده‌اند.

گفتمان‌های فکری، سیاسی‌ـ‌اجتماعی، فرهنگی که تغییر می‌کنند، هر سه بنیاد انسانی نشر کتاب هم دستخوش تغییر می‌شوند. در دهه ۱۳۲۰  گفتمان‌های ملّی‌گرا، اسلام‌گرا، چپ‌گرا، کسروی‌گرا بر بنیادهای سه‌گانه نشر و حتی بر ساختار نشر کتاب تأثیر گذاشت. پدیدآورندگان، مترجمان، ناشران، کتاب‌فروشان و خوانندگانی پدیدار شدند که در دهه پیش از آن نبودند. جایگاه عرضه و فروش کتاب هم در شماری از شهرهای بزرگ تغییر کرد. این جایگاه در تهران چند بار تغییر کرده است.

اصلی‌ترین پایگاه نشر کتاب در میان طبقه متوسط باسواد شهری است. خوانندگانی از طبقات دیگر اجتماعی هم هستند، اما سرنوشت نشر را این‌ها تعیین نمی‌کنند. آن طبقه که خود از چندین قشر و لایه تشکیل می‌شود، مانند پدیدآورندگان، پژوهش‌گران، روشن‌فکران، دگراندیشان، فعالان سیاسی‌-اجتماعی، فرهنگی، استادان، دانشگاهیان، آموزش‌گران، دانشجویان، دانش‌آموزان متوسطه، زنان، دختران، جوانان، کارمندان و کسبه کتاب‌خوان و جز آن، نیازها و واکنش‌هایش با توجه به اوضاع‌واحوال ثابت نمی‌ماند و همواره در حال تغییر است. این تغییر را ناشران عمومی بهتر حس می‌کنند.

نشر تخصّصی معمولاً بازار شناخته‌شده‌تر و باثبات‌تری دارد و نوسان‌ها کم‌تر ممکن است معادلات آن را به هم بریزد. از زبان ناشران و پدیدآورندگان بسیاری بارها و بارها این جمله درباره خریداران و خوانندگان کتاب شنیده شده است: «انگار آب شدند و رفتند زیر زمین». بله، درست است آب می‌شوند و می‌روند زیر زمین. قشر خاصی که کتاب‌های آزمون ورودی به دانشگاه را می‌خرد و می‌خواند تا روز آزمون مخاطب است. پس از آزمون ناپدید می‌شود تا آستانه آزمون بعد. خریداران و خوانندگان آیین‌نامه رانندگی هم پس از گذراندن آزمون رانندگی ناپدید می‌شوند؛ حتی می‌توان نسخه‌هایی از آیین‌نامه را در اطراف محل آزمون دید که از سر خشم پرتاب کرده یا از سر شادی برای استفاده دیگران گذاشته‌اند.

یکی از نویسندگانی که مخاطبان او روشن‌فکران نخبه‌گرا بودند، در جریان تحوّلی سیاسی همه خوانندگانش را از دست داد. با حیرت می‌پرسید: «خوانندگانم چه شدند، کجا رفتند؟». بله، رفتند که رفتند، زیرا ضرورت و نیاز خواندن و کاربرد اثر تغییر کرده بود. همه آثاری که کاربرد زمان‌مند دارند، با چنین سرنوشتی روبه‌رو می‌شوند، همین‌طور پدیدآورندگانشان. این‌گونه آثار «فوّاره‌وار»اند.

شناسایی قشرهای مختلف طبقه متوسط باسواد شهری و یافتن نیازهای مطالعاتی آن‌ها و تغییر یافتن نیازهایشان بسیار دشوار است و به همین سبب است که نشر عمومی ما که همانند سایر نشرهای عمومی در سایر نقاط جهان، مهم‌ترین و اصلی‌ترین شاخه نشر است، با دشواری بی‌ثباتی بازار خود روبه‌روست. تا زمانی که همان طبقه و قشرهای متعدد و لایه‌لایه آن از راه پژوهش و سنجش کمّی و کیفی، درست شناخته نشوند، نوسان بازار به‌سان تهدیدی بزرگ متوجه ناشران عمومی و مخلّ ثبات سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی انتشاراتی آن‌هاست.

از دیدگاه هرمنوتیکی نشر کتاب بازتاب‌دهنده بسیاری از جنبه‌های جامعه است. مردم بر پایه نیازها و توقعاتی سراغ نشر می‌آیند و شناختن درست آن نیازها و توقعات به شناخت جامعه کمک می‌کند. جامعه از راه شناختن نشر می‌تواند دست‌کم جنبه‌هایی از خود را بشناسد.

از دیدگاه کارکردگرایی، کارکرد نشر کتاب را باید بررسی کرد. شناختن درست این کارکرد می‌تواند نشان دهد که مخاطبان نشر به چه سبب و با چه دلیلی محصولاتی از نشر را می‌پذیرند و محصولات دیگری را پس می‌زنند. آیا نشر کتاب با آنچه تولید و عرضه کرده به نیازهای مخاطبان خود پاسخ گفته است؟ اگر آری تا چه میزان؟ اگر نه، چرا؟ آیا برآورد دقیقی از «کتاب‌های سنگ‌شده» (اصطلاحاً کتاب‌هایی که در انبارهای ناشران می‌ماند، نه فروش دارد و نه تقاضا) داریم و نسبت آن‌ها را با کتاب‌های به‌اصطلاح «برو» (کتاب‌هایی که فروش روان دارد) داریم. سرجمع هزینه‌های این‌ها را حساب کرده‌ایم، با هم سنجیده‌ایم، از موضوع و محتوای آن‌ها اطلاع دقیقی داریم؟

از دیدگاه رفتارگرایی، نشر کتاب به سهم خود بر رفتارهای اعضای جامعه، به‌ویژه قشرهای کتاب‌خوان، تأثیر می‌گذارد. نشر از جمله آن دسته از فعالیت‌های فرهنگی است که قدرت نفوذ عمقی دارد. کتاب ممکن است بارها و بارها خوانده شود و خواننده را به تفکر و تأمل عمیق وادارد، کارکردی که از رسانه‌های دیگر ساخته نیست. ازاین‌روست که نشر می‌تواند به فرهنگ عمومی شکل بدهد و فرهنگ عمومی می‌تواند بر الگوهای رفتاری اعضای جامعه تأثیر بگذارد.

بررسی از این دیدگاه‌ها در حوزه مطالعات انسان‌شناسی است که در کنار مطالعات از جنبه‌های دیگر (اقتصادی، سیاسی‌ـ‌اجتماعی، فرهنگی، فنّی و جز آن) می‌تواند به نشر کتاب یاری مؤثر برساند. در انسان‌شناسی نشر کتاب از روند تحلیلی می‌توان استفاده کرد. در این روند، فرهنگ به صورت سامانه‌ای در نظر گرفته می‌شود که اجزای تشکیل‌دهنده آن با هم ارتباط اندام‌وار دارند و اجزا درعین‌حال بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و از هم تأثیر می‌پذیرند. نشر ما نیازمند دیدگاه‌هایی است که کلیّت نشر و مجموع تأثیرها و تأثرهای متقابل مربوط به آن را در دل خود جای دهد و نگاه‌های تک‌خطی و تک‌عاملی را دور کند، نگاه‌هایی که حاصل آن کوته‌بینی، تنگ‌نظری و گاه حتی حجاب ظلمانی است و سالیان سال، هم بسیاری از ناشران را گرفتار کرده است و هم دیگران را.

پرسش‌های مجهول پاسخ‌طلب

نشر کتاب با پرسش‌های بسیار دیگری روبه‌روست که نیازمند بررسی‌ها و پاسخ‌های نشرپژوهان است. به شماری از آن‌ها اشاره می‌کنم. این پرسش‌های پاسخ‌نگرفته، از نظر دورمانده، یا شاید بی‌اهمیت و کم‌اهمیت قلمداد شده، از فهرست کاهلی‌ها بیرون نیامده است.

ـ نشر کتاب مخاطبان خود را چگونه شناسایی و طبقه‌بندی می‌کند؟ روش‌ها و ملاک‌های این کار چیست؟ شناختن درست ویژگی‌های مخاطبان از مؤثرترین عامل‌های تعیین‌کننده چارچوب‌های فعالیت نشر است. چرا تاکنون اتحادیه‌های صنفی حوزه نشر نخواسته‌اند یا نتوانسته‌اند هزینه پژوهشی را در این زمینه بپردازند؟ درحالی‌که ممکن است پاسخ به این پرسش کلید کارگشایی به دست آن‌ها بدهد.

ـ بررسی تاریخ نشر نشان می‌دهد که شماری از چاپگران و کتاب‌فروشان ناشر شدند، اما بقیه آن‌ها نشدند، چرا؟ ویژگی‌های آن دسته که به نشر روی آوردند چه بود؟ چه تعداد از آنان به کار نشر ادامه دادند و خاندان‌های ناشر را به وجود آوردند. تاریخ نشر جهان خاندان‌هایی را نشان می‌دهد که چند قرن سابقه فعالیت دارند و سنّت جاافتاده‌ای در میان آن‌ها، گذشته از این‌که عامل تداوم و انتقال است، از سنّت شناخت و استفاده مناسب از تجربه‌ها هم نشان دارد.

ـ جوان‌مرگی در نشر از پدیده‌های رایج نشر کتاب در جهان سوم است. بی‌ثباتی‌های سیاسی‌ـ‌اجتماعی و اقتصادی، فضای ناامن حاکم بر نشر، سانسور، مداخله‌های بی‌جا و خودسرانه، نبود یا کمبود قوانین و مقررات صریح و روشن و نافذ، ضعف جامعه‌های مدنی، شکاف میان ملّت و دولت و نظایر آن را علت‌های اصلی جوان‌مرگی نشر می‌دانند. بااین‌حال، نوع جوان‌مرگی‌ها در جامعه‌های مختلف عیناً همانند نیست. ازاین‌رو، شناخت این پدیده می‌تواند کمک کند و از بسیاری ضرر و زیان‌ها پرهیز شود. بنا به برآوردها، فعالیت بیش از ۹۰ درصد ناشران بزرگ و فعال در ایران، پس از انقلاب تعطیل یا متوقف یا بسیار کُند شده است. علّت‌های این حادثه بیان می‌شود، اما نه از راه بررسی‌های پژوهشی. هم‌اکنون شماری ناشر جوان، باانگیزه، مبتکر، خوش‌ذوق به عرصه نشر آمده‌اند. چگونه می‌توان این‌ها را حفظ کرد، راه را بر گسترش فعالیت‌هایشان گشود، بر شمار مخاطبانشان افزود و نشر را آرمان‌گراتر، بلندپروازتر، دورپروازتر، امیدوارتر، جوان‌تر و شاداب‌تر کرد.

نشر در هر جای جهان که رشد کرده و توسعه یافته است، عنصری از آرمان، آینده‌نگری و نظر به آینده را در آن می‌توان یافت. ناشران باتجربه و موفق به ناشران تازه‌کار و جوان توصیه کرده‌اند همیشه یک گام از خوانندگان جلوتر باشند، نه بیش‌تر. نشر سرشتی آینده‌زی دارد و اگر ناشر گامی جلوتر برندارد، خوانندگان او را جا می‌گذارند. اگر ناشر بیش از یک گام بردارد، احتمال دارد رابطه‌اش با صف خوانندگان قطع شود. ناشرانی که فقط منتظر واکنش‌های بازار کتاب می‌مانند تا به آن پاسخ دهند، دنباله‌رو رویدادها می‌شوند و ممکن است رویدادها آن‌ها را به دنبال خود نکشاند.

نشر در همین ماجرای کرونا نشان داد که نداشتن آینده‌نگری و انعطاف در تولید محصول نشر، به جابه‌جایی‌هایی می‌انجامد که نتیجه‌اش از دست رفتن بعضی بازارها و گشوده شدن برخی بازارهای دیگر کتاب است. پس چه باید کرد که آینده‌نگری به بخشی از سیاست انتشاراتی همه ناشران تبدیل شود؟ آیا اتحادیه ناشران و تشکل‌های نشر می‌توانند دانش فنّی نشر و فرهنگ ناشری را با تحولات جهان و ایران همپا کنند؟ اگر نمی‌توانند، چه تدبیر دیگری باید اندیشید و چه سازوکارهای دیگری را باید به کار گرفت؟

ـ تاریخ نشر ایران نشان می‌دهد که در عصر قاجار و در عصر پهلوی اول و دوم، مردمی از خوانسار در عرصه کتاب‌فروشی و نشر فعال شدند و جایگاه ممتازی در این عرصه‌ها به دست آوردند. چرا؟ خوانسار چه ویژگی‌هایی داشته که برای مثال گلپایگان، شهر همجوار آن، نداشته است؟ خوانساری‌هایی که به تهران مهاجرت کردند و در تیمچه حاجب‌الدوله و بعداً بازار بین‌الحرمین به کتاب‌فروشی و نشر پرداختند، در کار خود امانت نشان دادند، به موفقیت شغلی دست یافتند، هم‌ولایتی‌های خود را جذب کردند، به آن‌ها تجربه منتقل کردند، به شیوه استادی‌ـ شاگردی به آن‌ها دانش فنّیِ زمان و مهارت لازم را آموختند و در مجموع در روند نشر کتاب در ایران مؤثر قرار گرفتند، تقریباً مانند دریانی‌ها و نقشی که این کاسبان بازارشناس و نیازشناس و پاسخ‌گو به نیازهای روزمره مردم در سوپرمارکت‌ها دارند؛ البته نه به این وسعت و کارآمدی.

بررسی انسان‌شناختی کارکردهای این‌ها و مقایسه فعالیت‌ها می‌تواند به شناختن گونه‌های مختلف کارکردهای بومی کمک کند. کارکردهای نتیجه‌بخش بومی در نشر بررسی و شناسایی نشده است، درحالی‌که این کارکردها، به‌ویژه در دوره‌های بحرانی و پرافت‌وخیز، آسیب‌پذیری کم‌تری دارند.

ـ آیا نشر حرفه‌ای باز است یا بسته؟ ناشران به تازه‌واردها راه می‌دهند یا نه. آیا انتقال دانش فنّی در حرفه وجود دارد؟ اگر دارد، این انتقال آسان است یا سخت؟ چگونه می‌توان دانش فنّی نشر را با تجربه‌های عملی و آزموده شده درآمیخت؟ آن‌ها را از راز و رمز بیرون آورد، در اختیار جامعه قرار داد و استعدادها و علاقه‌هایی را به سمت آن جلب کرد؟ آیا اتحادیه ناشران این توان را دارد که جاذبه‌های ناشر شدن را واقع‌بینانه و در میان جوانان ترویج کند؟ هراسافکنی‌ها، رماندن‌ها و تاراندن‌ها و بیان جنبه‌های منفی را جامعه خوب می‌شناسد. مطالب منتشرشده، گفت‌وگوها، مصاحبه‌ها و سایر مطالب مکتوب اثبات این مدعاست، اما واقعیت روی دیگری هم دارد و آن حاصل کار نشر موفق و ناشران موفق است، تجربه ناشرانی که بحران‌ها را مدیریت کرده‌اند، پشت سر گذاشته‌اند و جان و نیروی تازه‌ای گرفته‌اند.

برآوردها و آینده‌نگری‌های بسیاری که این روزها به عمل آمده ‌است، خبر می‌دهد که حرفه‌های بسیاری در جریان کرونا و پساکرونا اَلَک خواهند شد و نشر کتاب هم از آن‌ها مستثنا نیست. ناشرانی که نشر الکترونیکی را تفنن تلقی می‌کردند، به چشم خود و در این روزها دیدند که تفنن نیست. ناشرانی که به نشر درخواستی (پی. اُ. دی)[۶]، خودناشری[۷]، نشررومیزی[۸] پوزخند می‌زدند و طرح مطلب در این باره را با تمسخر پاسخ می‌دادند، حالا ناگزیرند دستمال بردارند و لبخند را از لبان خود پاک کنند. ای‌کاش می‌توانستند چین ابرویشان را در این ماجرا هم پاک کنند.

نشر ایران اگر این شاخه‌های نشر و سایر همه شاخه‌های نشر همراه را جدّی نگیرد، مجبور خواهد شد غرامت‌های بیش‌تر و سنگین‌تری بپردازد. ناگزیرم آن جمله را تکرار کنم: «آسیب به نشر، آسیب به همه ما، به جامعه ما، به فرهنگ ما و به سایر شئون جمعی ماست». سرنوشت نشر فقط به دست ناشران و اتحادیه‌ها و تشکل‌های صنفی آن‌ها نیست. هر عضوی از جامعه که با کتاب سروکار دارد، در این سرنوشت سهیم است. کسانی که کار فرهنگی می‌کنند، از هر صنف، طبقه، رسته، رشته و جدا از نوع محتوای آن، در این سرنوشت گرفتارترند. اگر تشکل‌های صنفی نشر پیامِ زمانه را درنیابند، درست و به‌موقع درنیابند و به آن به‌طور مناسب و به‌موقع پاسخ ندهند، همان مسیری را سپری خواهند کرد که حرفه‌ها و مشاغل منقرض سپری کردند. اکنون زمان بازنگری و بازاندیشی و یافتن ظرفیت‌ها، امکانات، استعدادها، توانمندی‌ها، شناختن ضرورت‌ها، نیازها و استفاده مناسب از راه و روش‌های دست یافتن به شناخت درست است.

امیدوارم انسان‌شناسان، جامعه‌شناسان و سایر متخصصان مرتبط با نشر به کمک ناشران و تشکل‌های آنان بیایند تا از این مرحله به گونه‌ای گذر کنیم که نشر کتاب در کشور ما با بنیه و روح دیگری به بقای خود ادامه دهد.

تهران، خرداد ۱۳۹۹

 

[۱]. Anthropology

[۲] Cultural anthropology

[۳]. Social anthropology

[۴]. Synchronic

[۵]. Diachronic

[۶]. POD (Print On Demand)

[۷]. Self publishing

[۸]. Desktop publishing

این یادداشت پیشتر در مجله جهان کتاب منتشر شده است و در راستای همکاری انسان‌شناسی و فرهنگ و جهان کتاب بازنشر می‌شود.