انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معبد دختر پاک

معبد دختر پاک

مریم ناوی

میراث های به جا مانده از یک تمدن باستانی کهن در سرزمینی که روزگارانی پیش نام پهناورترین امپراطوری دنیا را یدک می کشید آنقدر گسترده و غنی است که پس از آنهمه قرن های درگذشته، در روزگار اکنون باز هم که به گوشه کنار این آب و خاک سرک می کشی یادی و یادگاری از اخلاف و نیاکانمان کشف می کنیم. البته این سفر اکتشاف نبود زیرا که معبد دختر پاک سالیان سال است که بر بلندای تپه ای در سمت جنوبی شهر آلاشت از توابع سوادکوه در روستای گلیان، ملجا و زیارتگاه زنان و دخترکان آرزومندی است که هر یک با دلی دردمند و آرزوهایی بزرگ و کوچک جمعه ها با پای پیاده تپه ها و دشت های نسبتا نفس گیری را به امید حاجت روا شدن طی طریق می نمایند. ساختمانی ساده و بی پیرایه که امروزه نیز مطاف زائران و مومنانی است که نه به اسم الهه آناهیتا بلکه به تقدس نام بازمانده ای از دختران امام موسی کاظم(ع) که برای زیارت قبر برادرش به مشهد می رفته در آنجا فوت نموده و مدفون شده است. هر چند بر طبق بعضی یافته های تاریخی هیچگونه مدرک متقن و محکمی برای اثبات محل دفن این بزرگواران ارائه نگردیده است.

اما جالب آنکه نام معبد دختر پاک دستخوش باورهای مذهبی شیعی نگردیده و رد پایی از یک پیشینه باستانی را برای این زیارتگاه متصور می نماید. نیایش گاه هایی با مشخصات بر بلندای تپه بودن، در کنار رودخانه قرار داشتن و مربع بودن بنا باستان شناسان را به اثبات آناهیتایی خواندن بنا وادار می کند. هر چند این بنا محروم از همجواری رودخانه و آب های خروشان است اما تغییرات اقلیمی در طول این سال های رو به خشکی می تواند ما را به اغماض در مورد این وجه از مشخصات آناهیتایی بودن معبد وادار کند. هر چند ایرانیان باستان سنت پرستش در هوای آزاد و بی معبد و بت و محراب داشتند زیرا به اعتقاد سیسرو تمام دنیای شناخته شده را زیارتگاه و ماوای خدایان می دانستند اما اندک اندک مادها بغستانا Bagastana(جایگاه ایزدان) را به کوه های باشکوه کشاندند و بیستون و تخت گاه مسجد سلیمان و بردنشانده خوزستان شکل گرفت. آنان کوه را مقدس می دانستند و از این روی جایگاه خدایان و معابد را به هیات کوه یا بر بلندای کوهی یا تپه ای بنا می کردند.

بربلندای کوه یا در حصن قلعه ای بنا نمودن معابد خود فلسفه ای متقن دارد از آن روی که احتمال دست یازیدن اغیار و دشمنان به دامن پاک و حریم امن معبد به حداقل رسانده شود. همان گونه که در هندوستان قلعه العذرا به معنای دوشیزه بودن و “به هیچ روزگار کس آنرا نتوانسته بود شدن” باشد. یا قلعه بکر بزرجمهر به روایت تاریخ نامه هرات همانند دوشیزه ای است که دست هیچ حادثه ای بکارت انرا زایل نکرده بود.

در دوران حکومت سلسله ساسانی و بالاخص اردشیر دوم پرستش تمثال الهه آب ها و باروری یعنی آناهیتا آغاز گردید. احتمالا وی به منظور برابر ساختن ایرانیان با یونانیان که تمثال ایزدان خود را نمایش می دادند و با هدف متوجه ساختن همه ایرانیان و مردم بیگانه زیر فرمان خود به ایزدان ایرانی دست به چنین اقدامی زده است. این که آناهیتا در این دوران از اقبال بالایی برای پرستش برخوردار می گردد بی سبب از تلاش های اردشیر دوم پادشاه ساسانی نمی باشد و شاید خویشکاری دیگر الهه آب ها –آناهیتا- که جنبه جنگ جویی وی است این الهه را به غضب مقام وارونا که در روزگاری ایرانیان او را حتی از میترا مقدس تر می دانستند وا داشته است. مثلث اهورامزدا، میترا، وارونا در روزگار ساسانی به اهورامزدا، میترا، آناهیتا تغییر یافت و اعمال نفوذ و قدرت خاندان شاهی سبب گردید مجسمه های ایزد بانو در شهرهایی مانند بابل، شوش و اکباتان برافراشته و مناسک او در پارس، دمشق و ساردیس پراکنده گردد.

معابد به وجود آمده در این شهرها از چنان شکوه و جلال و ثروتی برخوردار بودند که دست کمی از کاخ های هخامنشی از نظر تجملات و زر و زیور نداشتند. این معابد علاوه بر هدیه هایی که نثارشان می شد دارای زمین و دهکده هایی موقوفه نیز بودند و احتمالا برده ها برای تغذیه روحانیان و خادم های معبد در این زمین ها کشت و زرع می کردند. این انباشت ثروت در معابد آناهیتا گاه چنان شاهان سلوکی را اسیر وسوسه خویش می نمود که به بهانه شاه بودن و شوهر آناهیتا محسوب شدن از وی تقاضای جهیز می نمودند و بسیاری از این نذورات را به خزانه خویش سرازیر می نمودند. در معبد آناهیتای شوش مجسمه سنگینی از طلای ناب از الهه آناهیتا موجود بود و در جنگ آنتوان و اشک پانزدهم به غارت رفت. این شکوه و جلال مادی معابد تا بدنجا پیش رفت که سنت گرایان زرتشتی را به مقابله به مثل فرا خواند. سال ها بعد در طی همین تلفیق باورهای مذهبی قاطبه مردم با نمادهای مذهبی، آیین معبد آتش در سده چهارم پس از میلاد در نهایت شکوه و جلال و به قصد چشم و هم چشمی و رقابت با آیین تمثال پرستی آناهیتا بنیاد گذارده شد و به جای معبدی که در صدر آن تمثال ساخته و پرداخته آدمی نهاده باشد پرستشگاهی بر گرد آتش مقدس تنها تندیس پذیرفتنی برای پیرو راستین زرتشت بنا کردند.

رسم فدیه دادن چنان سایر معابدی که در هر جای دنیا بنا نهاده می شد و برای رضایت خدایان و درخواست رونق و گشایش در امورات از سوی مومنان به آن خدا پیشکش می گردید در معابد آناهیتایی ایران نیز ساری و جاری بود. پلوتارک به نقل خاطره ای از لوکولوس سردار یونانی می گوید: وقتی به ساحل فرات رسیدم پس از عبور از رودخانه گاوهای ماده ای را دیدم که وقف الهه دیان ایرانی (آناهیتا) بودند. این گاوها فقط برای قربانی در معبد این الهه استفاده می شدند به این جهت آزاد بودند که هر کجا خواستند بروند و کسی دست تعرض به آنها بلند نمی کرد زیرا بر بدنشان علامت الهه، یعنی نقش شمع فروزان بود. در جایی دیگر وجود سفال شکسته های فراوان در این معبد ها و قلعه دخترها شائبه به تبرک برداشتن آب از مخزن ها یا رودخانه های جاری در آن محل یا پیشکش کردن سبوی آب به درگاه الهه به ذهن را متبادر می کرد. کشف مقادیر فراوانی از سفال های شکسته مربوط به دوره های تاریخی گوناگون در حوالی یکی از معابد آناهیتایی این تصور را بوجود می آورد که زائر پس از فدیه کردن آب سبو را بر زمین می زده و می شکسته است.
در داخل بنای ساختمان معبد دختر پاک آلاشت دو اتاق تو در تو به چشم می خورد. در یکی از این اتاق ها قابی مزین به شعر نوشته ای از یک شاعر همشهری (تنهای سواد کوهی) اندر منقبت صاحب این بنا با نام دختر پاک است. در وسط اتاق همجوار صندوق چوبی است به ارتفاع حدود یک و نیم متر که با پارچه های سبز رنگ کاملا پوشانده شده است. بر روی این صندوق چوبی گلدانهای گل مصنوعی، قرآن، مفاتیح و مقادیری پول و اسکناس به چشم می خورد. قبه های کوتاهی در چهار گوشه صندوق به ارتفاع حدود بیست سانت و به رنگ سبز مانند بارویی سر برافراشته قبر را در بر گرفته است. زنهای آرزومند بر این قبه ها گره زده اند و یا روسری خویش به فدیه آنجا به امانت نهاده اند. اعتقاد به قبر در باور مسلمین به قدری رسوخ دارد که حتی در زیارت گاه های منسوب به خضر که به اعتقاد مسلمانان و استناد قرآن آب حیات خورده و از زندگانی جاوید برخوردار است همچنان قبری دیده می شود. بر یکی از دیوارهای این اتاق تابلو فرشی مزین به تمثال مردی عرب در پس زمینه نخل های غروب زده خودنمایی می کند در متن تابلو بافته شده مولا حسن (ع).سجاده ای پارچه ای با تصویری از حضرت علی (ع) و شمشیر ذوالفقار در دست بر دیوار دیگری است. پوستری از تمثال ابوالفضل هم هست. شاید این تصویرهای نه چندان مقبول فقها برای ترسیم امامان و معصومان شیعی ته مانده های کمرنگ شده از سنت تمثال پرستی آناهیتا در دوران ساسانی باشد. آنهنگامی که اردشیر دوم به جد سعی در فراگیر نمودن این سنت داشت و تقریبا پس از هزار سال در اواخر دوره ساسانی یعنی سده ۶ از رونق افتاد و منسوخ شد. در طول سلطنت اردشیر مجسمه های ایزد بانو در بابل، شوش و اکباتان برافراشته و مناسک او در پارس، دمشق و سارد پراکنده شد. نمونه های کشف شده این مجسمه ها در نهاوند (نگهداری در موزه تهران)، مجسمه گل پخته از شوش (نگهداری در موزه لوور) و مجسمه ای دیگر در موزه برلن همگی دارای مشخصاتی همانند از جمله گل و ستاره هستند که همانندی آنها را با این ایزد بانو تایید می کنند.در زمان اشکانیان ساختن تندیس های کوچک آناهیتا که اغلب برهنه و در حال نگهداشتن پستان های خود است یا به پهلو دراز کشیده است معمول می شود. با توجه به هزاران مجسمه ای که تاکنون به دست آمده است می توان به این نتیجه رسید که آناهیتا از توجه توده های وسیع مردم برخوردار بوده است. ظاهرا یکی از مراکز بزرگ تولید و صدور مجسمه آناهیتا خوزستان و حوزه بین النهرین موطن ایشتار یا نه نه – خدای جنگ و حاصلخیزی و عشق- بوده است.
مرسوم بوده است که در معابد آناهیتا خادمانی که از بین دختران انتخاب می شدند به هیات خادم معبد تمام عمر و جوانی خویش در این راه وقف می نمودند و گوهر بکارت خویش تا پایان عمر محفوظ می داشتند. هر چند شبهه فحشای مذهبی را بر بعضی از معابد آناهیتایی وارد نموده اند اما نامتجانس بودن این تفکر با فرهنگ ایرانی بسیار ظن ضعیفی بر این کاربری معابد آناهیتایی می باشد. حتی به ضرس قاطع می توان از در امان ماندن دوشیزگی دختران به سبب نذر خدمت در معبد دفاع نمود با یادآوری داستان اسپاسیا معشوق کوروش صغیر که پس از به چنگ برادرش اردشیر افتادن و تقاضا برای همسری توسط داریوش پسر پانزده ساله اش عطای لذت جستن از وی را به نذر خادم شدن وی در معبد آناهیتا می بخشد و وی را برای در امان ماندن از این عشق آتشین راهی معبد می کند. پس وجهه در حصن ماندن بیش از تنکامگی در هیات این معابد ظاهر می شود.
سخن را به توصیف الهه آناهیتا در اوستا خاتمه می بخشیم آنجا که اهورامزدا زرتشت را می گوید: ” که از برای من بستای این اردویسور اناهیتا را که به همه جا گسترده، درمان بخش و دیو ستیز و پیرو کیش اهورایی است.”تصویری که از این الهه در موثق ترین و قدیمی ترین منبع موجود درپنجمین یشت اوستا به نام آبان یشت ارائه شده و به توصیف این الهه پرداخته است تصویری بی مانند از خوش هنجارترین پیکر ممکن انسانی است: “آناهیتا بسان دوشیزه ای زیبا، بسیار نیرومند، خوش اندام، کمر به میان بسته، راست بالا، آزاده نژاد و بزرگوار، که جامه زرین گران بهای پر چینی در بر دارد، پدیدار می شود. چنان که شیوه اوست، برسم به دست، با گوشواره های چارگوش آویخته به گوش و با گردنبندی بسته بر گردن نازنین نمایان می شود. بالای سر اناهیتا تاجی آراسته به صد ستاره، تاج زرین هشت گوش گردونه مانندی با زیور نوار، تاج زیبای خوش هنجاری با چنبری برآمده در جلو با جامه ای از پوست ببر بر تن دارد. اوست که تخمه همه مردان و زهدان همه زنان را پاک می کند. او برومندی خوش آوازه است و به بزرگی همه آب های روی زمین است. او سزاوار ستایش و برازنده نیایش است.”

منابع:
۱- بویس، مری؛ هخامنشیان، ترجمه‌ی همایون صنعتی‌زاده، تهران، انتشارات توس، چاپ اول، ۱۳۷۵.
۲- رجبی، پرویز؛ هزاره‌های گمشده؛ جلد اول؛ تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۱.
۳- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم؛خاتون هفت قلعه،تهران،انتشارات روزبهان، چاپ سوم، ۱۳۶۳.
۴- زاهدی، سید یاسین؛ بررسی تاریخی دختران امام کاظم ع.سخن تاریخ. پاییز ۱۳۸۸. شماره ۶.
۵- مرادی غیاث آبادی، رضا؛ آبان یشت. سایت اینترنتی پژوهش های ایرانی.
۶- پور بختیار،غفار؛خسروی، حمیده؛ جایگاه ایزد بانو آناهیتا در باورهای ساسانیان. تاریخ پژوهی.پاییز ۱۳۹۳.شماره ۶۰.