انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پتر زومتور، از «اتمسفر حسی-احساسی» تا « معماری سکوت»

در سال‌های اخیر گرایش فضای اندیشه در جامعه معماری ایران مسیری متفاوت از آنچه را پیموده که در دانشکده‌های معماری سال‌هاست تشریح می‌شود. شاهد این مدعا، گرایش شگفت‌انگیز جوانان جامعه معماری به مطالعه آثار معمارانی است که شاید در طول تحصیل حتی یک‌بار نیز نام آنان را از استادان خود نشنیده‌اند، به نحوی که کتاب کوچک معماری‌اندیشی[۱] که مجموعه‌ای از دل نوشته‌های پیتر زموتور[۲] است، سه‌هفته پس از انتشار به چاپ مجدد می‌رسد، که در نوع خود نوعی رکورد محسوب می‌شود؛ اما آثار معمارانی که اصل مباحث دانشگاهی بر دوش آنان گذارده شده است، دیگر مخاطب چندانی ندارد. این امر در توجه به آثار معماری و نه فقط مباحث نظری، نیز روی‌داده است. نتایج فراخوان اخیر مؤسسه اتووود تحت عنوان «معماران و چالش انتخاب معماری» که از معماران می‌خواست یکی از پروژه‌هایی را که بر آنان اثربخش بوده است نقد کنند، نشان می‌دهد که در توجه به پروژه‌های معماری نیز گرایش غالب به سمت معمارانی چون زومتور است. به این ترتیب، در نقد و بررسی شرایط کنونی می‌توان پرسید: تفکرات پیتر زومتور بر اساس چه مبانی‌ای شکل می‌گیرد؟ معماری او واجد چه ویژگی‌هایی‌ است؟ گرایش به سمت معمارانی چون زومتور در ایران را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

 

۱. خلق اتمسفر حسی-احساسی و تسخیر وجود تام انسان

پیتر زومتور را در کنار معمارانی چون سیگورد لورنتس [۳] و آلدو فان آیک[۴] می‌توان از آن جمله معمارانی قلمداد کرد که آثارشان بازتاب احساسات عمیق انسانی است و سرشت تام وجودی مخاطب را درگیر می‌کنند. به قول یوهانی پالاسما[۵] آثار آنان تشعشعی مقتدرانه از عمق احساس است؛ پروژه‌های آنان ضرورتاً پرداخت زیبایی شناسانه نشده است اما احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد، او را به فکر وامی‌دارد و پرسش‌هایی بی‌پاسخ را در ذهن مردم مطرح می‌کنند(پالاسما، ۱۳۹۲: ۱۲۳). زومتور خود نیز بر این امر صحه می‌گذارد و بیان می‌کند به‌دنبال خلق «حسی» در فضاست که فراتر از اصول و فرمول‌های ترکیب‌بندی است. (زومتور، ۱۳۹۴: ۱۵). او خود را ملزم به استفاده از «بساوش‌پذیری»، «بو» و «کیفیت صوتی مواد» می‌داند (همان‌جا). وی معتقد است «اثر معماری تنها زمانی می‌تواند از کیفیت‌های اثر هنری برخوردار باشد که ترکیب فرم‌ها و محتوایش اتمسفر پرقدرتی بیافریند که بتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد»(همان: ۲۵) و زمانی این تأثیرگذاری تام و تمام است که اثر بتواند کل سرشت وجودی انسان را اعم از ادراکات حسی پنج گانه او و جان وی را تسخیر کند. وی در تأملاتش کیفیت چندلایه فضاهایی را تشریح می‌کند که در آن‌ها جای گرفته و آن فضا نیز در وجودش جای گرفته است.

امر دیگری که زومتور بر آن پای می‌فشارد، «احساس» یا «حس مشترک» میان آدمیان است و بیان می‌کند خواهان معماری‌ای است مبتنی بر فهم همگانی و احساس مشترک(همان: ۳۰)؛ همان چیزی که کریستوفر الکساندر اعلان می‌کند[۶] و زومتور به اندیشه‌های وی ارجاع می‌دهد. به باور زومتور «فرایند طراحی بر تعامل دائمی عقل و احساس استوار است»(همان: ۲۶) وی معتقد است احساس‌ها، علایق، اشتیاق‌ها و عواطف پدیده‌هایی موجودند و می‌خواهند تبدیل به فرم شوند. وظیفه معمار، تبدیل آن‌ها به فرم با گذار از «عقل انتقادی» است که قدرت تمییز و ارزیابی دارد. هر چند وی تأکید می‌کند «بن‌مایه هر طرح معماری موفق، بر مبنای احساس و شهود شکل می‌گیرد»(همان: ۲۶).

۲. زمان، زندگی و تجربه زیسته

پیتر زومتور تجربه فضای معماری و شهر، به‌ویژه تجربه‌های نخستین، را در خلق فضای مقهورکننده بسیار مؤثر می‌داند و می‌نویسد: «همه ما معماری را به‌طور حسی درک کرده‌ایم. فهم ما از معماری در تجربه‌های آغازین ما ریشه دارد. ریشه‌های فهم ما از معماری در کودکی و جوانی ما قرار دارد»(همان، ۷۵). نکته‌ای زومتور بر آن انگشت تأکید گذاشته است، «نخستین تجربه‌های ناآگاهانه» ما از فضای زیسته طبیعی و ساخته‌شده و نقش آن‌ها در فهم شهودی عالم و رسوب‌شان در وجود آدمی به‌مثابه مبنای سنجش است. خاطرات دوران کودکی از خانه و فضای شهر و دریافت‌های ادراکی آن، در اندیشه‌های پیتر زومتور نیز مانند بسیاری دیگر از اندیشمندان سده بیستم منبع موثق تعریف «فضای ساخته شده» و معیار شاعرانگی و اصالت وجودی آن است.[۷]

زومتور معتقد است «دانشجویان باید بیاموزند که تجربه‌های زیسته خود را مبنای طراحی‌شان قرار دهند(همان‌جا). او می‌گوید باید فضاهایی که در آن‌ها زیسته‌ایم به‌یاد آوریم و از خود بپرسیم چه چیز آن فضا ما و احساس ما را تحت تأصیر قرار داده است. در صورت یافتن آن، هیچ چیز موثق‌تر از آن نیست. او تجربه کردن‌ را تجربه با تمام وجود می‌شناسد و می‌نویسد: «تجربه‌ کردن عینی معماری یعنی لمس‌ کردن، دیدن، شنیدن و بوییدن کالبد آن»(همان: ۷۶).

 

۳. معماری سکوت: معماری آرمانی

سکوت در بناها، وجه مهمی از معماری زمتور است. وی با نقد معماری خودنما، ابراز می‌دارد که معماری خوب باید پذیرای مخاطب باشد و اجازه دهد تا او در آن سکونت کند و تجربه‌اش کنند نه اینکه با خودنمایی و حرافی حضورش را بر مخاطب تحمیل کند. وی می‌نویسد: «تصور محبوب من از معماری، طراحی و ساختن بنایی است که وقتی ساخته شد، من به‌عنوان طراح عقب بنشینم و بنایی به جا بگذارم که تجلی خالص ذات خود باشد و به‌عنوان جزئی از جهان چیزها در خدمت سکونت کردن باشدو بی‌نیاز از سخنوری من روی پای خود بایستد»(همان: ۴۱).

به باور زومتور «بناها می‌توانند سکوتی زیبا داشته باشند، سکوتی که آن را با مفاهیمی چون آرامش درونی، حضور و یکپارچگی، گرما و حس‌برانگیزی، تجلی ذات خود بودن و بازنمود چیزی نبودن» پیوند می‌زند(همان: ۴۱). وی می‌گوید: «من به صدای فضا گوش می‌دهم، به صداهایی که مواد و سطوح بر اثر تماس و ضربه ایجاد می‌کنند، به سکوت به‌عنوان پیش‌شرط شنیدن»(همان: ۹۶). به این ترتیب مفهوم سکوت سه وجه متمایز در آثار او پیدا می‌کند. نخست سکوت طراح و سخن‌ گفتن بنا و دیگری خلق سکوت در فضا و سوم، به سکوت در آوردن مخاطب تا بنا را با گوش جان بشنود.

 

تحلیل گفتمان زومتور و بررسی اقبال به او

گفتمان پیتز زومتور، یعنی گفتمان «معماری حواس» تقریباً به گفتمان جاری در فضای معماری ایران تبدیل شده است. گفتمانی که در نوشته‌های یوهانی پالاسما نیز مطرح است. اما گرایش به سمت چنین تفکری چگونه ارزیابی می‌شود؟ چقدر گفتمان جاری اصالت وجودی دارد؟

به گفته مارتین والزر:[۸] «هرچه بیشتر کمبودی را احساس می‌کنیم، به همان نسبت، به زیبایی آنچه برای تحمل آن کمبود دست به دامانش می‌شویم، افزوده می‌شود».[۹] شاید همین نقل قول کلید حل مساله باشد. رفتار جامعه به‌ویژه جوان معماری ایران به گرایش به سمت گفتمان جدید، رفتاری است واکنشی به آنچه در فضای آموزشی معماری ایران رنگ و بوی تکرار و کهنگی به‌خود گرفته است. نظام اندیشه معماری ایران به‌دنبال فضایی است که در دانشگاه مورد توجه قرار نگرفته است و سخن گفتن از حرفی تازه، رنگ و بوی دانستن بیشتر به‌خود گرفته است. موجی از نوجویی و تازه‌خواهی که شاید علیه آموزه‌های آکادمیک در ایران به راه افتاده است. چراکه آنچه مطرح شده است، حرف تازه‌ای نیست اما در فضایی متفاوت در ایران مطرح شده است. شاهد ادعای عدم اصالت وجودی موج برخاسته، گرایش همان مخاطبان به سمت طراحی با کامپیوتر و تصویرسازی مجازی بینایی‌محور براست که در تضاد با همین گفتمان مطروحه است.

از این رو می‌توان گفت هنوز نظام اندیشه در جامعه معماری ایران به ساحل مقصود خود نرسیده و در طوفان متلاطم اندیشه وارداتی، راهرا بازنشناخته است و هر از مدتی به سویی کشانده می‌شود و نتوانسته نقشه راه خود را ترسیم کند.

 

منابع:

پالاسما، یوهانی (۱۳۹۲). دست متفکر، حکمت وجود متجسد در معماری، ترجمه علی اکبری، تهران: پرهام نقش.

زومتور، پیتر (۱۳۹۴). معماری اندیشی، ترجمه علی‌رضا شلویری، تهران: حرفه هنرمند.

Alexander, C., (2002-2005). The Nature of Order, 4 books, New York: Oxford University Press.

Alexander, C., (1977), A Pattern Language, New York: Oxford University Press.

Alexander, C., (1979), Timeless Way of Building, New York: Oxford University Press.

Bachelard, G., (1994), The Poetics of Space, Boston: Beacon Press.

Pallasmaa, J., (2005), The Eyes of the Skin, Architecture & Senses, London: John Wiley & Sons.

Zumthor, P., (2006), Atmosphere, Basel: Bukhauser.

 

 

 

 

[۱] . Architektur Denken

[۲] . Peter Zumthor (1943- )

[۳] . Sigurd Lewerentz (1885-1975)

[۴] . Aldo van Eyck (1918-1999)

[۵] . Juhani Pallasmaa (1936- )

[۶] . از جمله می‌توان به آرای وی در کتاب‌های یک زبان الگو، معماری و راه بی‌زمان ساختن و مجموعه سرشت نظم اشاره کرد.

[۷] . برای مطالعه بیش‌تر در این زمینه می‌توان به کتاب بوطیقای فضا نوشته گاشتون باشلار اشاره کرد که در پدیده‌شناسی خانه به خاطرات دوران کودکی‌اش از آن می‌پردازد و منشأ الهام بسیاری از اندیشمندان شد. هم‌چنین می‌توان به نقش فضای زیسته در مزرعه در دوران کودکی فرانک لوید رایت و یوهانی پالاسما و تبلور آن در آثارشان اشاره کرد.

[۸] . Martin Walser

[۹] . به نقل از: پیتر زومتور، ص ۹۱.