انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مشکلات پخش زنده مسابقات لیگ جهانی والیبال در تلویزیون ایران؛ پرواز جهانیِ فرهنگ و باور بر بال ورزش

امروزه، گستردگی جهانی ورزش، این عرصه را آشکارا تبدیل جولانگاه گردش مردم، کالاها، سرمایه ها، رسانه ها و باورها، بدون توجه به مرزهای سیاسی و فرهنگی خاص کرده است. در این نوشتار ضمن توضیح اجمالی دیدگاه ارجون اپادواری نسبت به جهانی شدن فرهنگ، با تمرکز بر مساله گردش جهانی اعتقادات و باورها به واسطه ورزش، مروری بر چالش اخیر رسانه ها درباره شیوه بازپخش مسابقات ورزشی از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داریم.

ابتدا باید اشاره شود که یکی از چالش های المپیک اخیر (لندن ۲۰۱۲) مساله زنان ورزشکار محجبه بود. زنان مسلمان با اصرار بر حضور در رقابت ها با رعایت حجاب کامل، در حقیقت یک ایدئولوژی و باور مذهبی را به واسطه یک تورنومنت ورزشی جهانی عرضه می کردند. همچنین مجمع بین المللى قانونگذار فوتبال اخیرا موافقت کلى خود را با پوشیدن روسرى توسط فوتبالیست هاى زن مسلمان اعلام کرد، و برنامه ای برای بررسی جزئیات و تدوین چگونگی این مساله در آینده ای نزدیک اعلام نمود.

از سوی دیگر در روزهای اخیر، نخستین حضور والیبال ایران در لیگ جهانی، علاوه بر شگفتی سازی های ورزشی، از قبیل پیروزی ایران بر ابرقدرتان ورزش والیبال جهان (مثل ایتالیا و کوبا)، از این نظر سوژه رسانه ها شد که پخش زنده آن از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک چالش شده بود.

مشکلات های پخش زنده مسالبقات والیبال ایران در لیگ جهانی

پخش مسابقات ورزشی به صورت زنده همیشه از چالش های تلویزیون است، اینکه این گزارش از یک حادثه ورزشی صورت می گیرد که در حضور صدها و گاه هزاران نفر تماشاگر و ورزشکار رخ می دهد، هر یک از اجزای این گزارش، از ورزشکاران و مربیان و داوران گرفته تا تماشاگران معمولی ممکن است دست به انجام حرکتی بزنند که پخش آن برای صاحبان رسانه خوشایند نیست.

در پخش زنده مسابقات ورزشی، مدیران رسانه می توانند، با استفاده از ترفندهایی چون بازپخش صحنه های برجسته مسابقه، حداکثر با هفت ثانیه تاخیر دست به سانسور برخی صحنه ها بزنند، در گزارش ورزش هایی همچون فوتبال با توجه به وضعیت ورزشگاه ها، فاصله تماشاگران با زمین مسابقه و ریتم مناسب بازی فوتبال، هفت ثانیه زمان قابل قبولی برای این کار است اما وقتی صحبت از ورزش های داخل سالن، سرعتی و پر تحرک مثل والیبال به میان می آید این کار فوق العاده دشوار می شود.

در صدا و سیمای ایران، مخصوصا در پخش مسابقات بین المللی همواره رعایت شؤون اسلامی و مخصوصا مساله بد حجابی زنان تماشاگر خارجی یک چالش بوده است، تا جایی که نخستین حضور والیبال ایران در لیگ جهانی، علاوه بر شگفتی سازی های ورزشی، از قبیل پیروزی ایران بر ابرقدرتان ورزش والیبال جهان (مثل ایتالیا و کوبا)، از این نظر سوژه رسانه ها شد که پخش زنده آن از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک چالش شده بود.

علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرگزاری مهر، به رئیس سازمان صدا و سیما در خصوص پخش تصاویر نامناسب در زمان برگزاری مسابقات والیبال لیگ جهانی و فوتبال جام کنفدراسیون ها تذکر داد. وی ضمن انتقاد از پخش تصاویر نامناسب در زمان برگزاری مسابقات لیگ جهانی بین تیم های والیبال ایران و ایتالیا و همچنین مسابقات جام کنفدراسیون ها بین تیم های اسپانیا و ایتالیا گفت: نشان دادن این گونه تصاویر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران حاکی از این است که عفاف و حجاب چندان برای رسانه ملی اهمیت ندارد (خبرگزاری مهر).

ضرغامی، رئیس صدا و سیما در واکنش به این انتقادات معتقد است: در بازی تماشاگران به زمین چسبیده اند و پوشش تماشاگران زن نیز نامناسب است. حال شرایط برای ما بسیار دشوار است به جهت اینکه مسابقه را با هفت ثانیه تأخیر پخش کردیم و شاید هیچ کس باورش نشود به همین دلیل بخش هایی از صحنه را حذف کردیم و بخش هایی را نیز آرشیوی گذاشتیم که همه مخاطبان در این بازی اعصابشان خورد شد اما واقعا زمانی که بازی ایتالیا تمام شد از دست اندرکاران پخش تشکر و قدردانی کردم. پوشش این مسابقات از مناظره ها برایم سخت تر بود (برگزاری ایسنا).

بازتاب بین المللی پخش تصاویر “شکیرا” از تلویزیون ایران

عصر ایران: جنجال بر سر نمایش تصویری از “شکیرا ” خواننده مشهور کلمبیایی در حاشیه بازی دو تیم اسپانیا و ایتالیا در جام کنفدراسیون ها در برزیل، بازتاب گسترده ای در برخی رسانه های غربی داشته است.

این موضوع با انتشار گزارش هایی در روزنامه گاردین، خبرگزاری فرانسه و شبکه العربیه مورد توجه قرار گرفته است.

گاردین می نویسد:” وقتی دوربین های تلویزیون در بازی اسپانیا و ایتالیا روی شکیرا خواننده کلمبیایی زوم کردند که در حال تشویق شوهرش” جرارد پیکه” (بازیکن تیم بارسلونا و تیم ملی اسپانیا) بود بینندگان تلویزیون در دنیا فقط این احساس را داشتند که یک بار دیگر این خواننده پر زرق و برق را می بینند، اما در ایران پخش این تصویر سبب ایجاد جنجالی گسترده شد، چون نشان دادن تصویر زن ها با لباس باز در تلویزیون ایران سابقه ندارد و از سوی دیگر زنان در این کشور حق ورود به استادیوم برای تماشای فوتبال را ندارند.”

این گزارش می گوید: تندروها در ایران بارها به تلویزیون ایران به دلیل پخش تصاویری که به آن گاف رسانه ای می گویند اعتراض کرده اند ، از پخش تصویر شکیرا تا پخش تصاویری از تماشاچیان ایرانی زن تیم ملی والیبال ایران در حاشیه بازی های این تیم با تیم ملی والیبال ایتالیا.

در این گزارش به بازتاب گسترده پخش تصویر شکیرا در شبکه ۳ تلویزیون ایران در میان کاربران ایرانی فیسبوک و توییتر در ایران اشاره می کند و می گوید بلافاصله پس از این اتفاق بسیاری از ایرانی ها با گذاشتن بریده ای از تصویر شکیرا که آرم شبکه ۳ نیز بالای آن بود نوشتند: تلویزیون ایران شکیرا را نشان داد .

توییت دیگری از ایران نوشت: دیشب شکیرا را نشان دادند و امشب احتمالا ” جنیفر لوپز” را نشان خواهند داد.

در ادامه این گزارش به ماجرای دردسرهای تلویزیون ایران برای پخش زنده بازی های تیم ملی والیبال اشاره می کند و می گوید تاخیر ۷ ثانیه ای تلویزیون ایران در پخش زنده تصاویر با سانسورتصاویر “نامطلوب”، نتوانست جلوی پخش برخی تصاویر ناهمخوان با سیاست های تلویزیون ایران را بگیرد.

 

پنج منظر آپادورای برای تحلیل فرایند جهانی شدن فرهنگ

آپادورای قضیه محوری تعامل جهانی امروز را تنش میان دو جریان “همگن شدن و ناهمگن شدن فرهنگ[۱]” می داند، او می گوید داده های تجربی زیادی ادعای همگن شدن فرهنگ ها را تایید می کند که اغلب از مفاهیمی چون آمریکایی شدن، کالایی شدن برای بیان مقصود استفاده می کند (آپادورای[۲]، ۱۹۹۰، ۲۰۱۰: ۴۹-۵۰)، اما توضیح می دهد:

“آنچه این تحقیقات نمی توانند توضیح بدهند اینست که به همان سرعتی که نیروها [ی همگن کننده] از سرزمین های مادر به جوامع جدید وارد می شوند، به همان سرعت هم گرایش به بومی شدن[۳]، به اشکال مختلف، دارند؛ [تحقیقات تجربی مختلفی نشان داده است] این گفته در زمینه موسیقی، خانه آرایی[۴] و همچنین علم و تروریسم، منظره ها[۵] و ترکیب ها[۶] درست است. منطق پویایی این بومی شدن در پژوهش های بسیاری به گونه ای نظام مند مورد کاوش قرار گرفته و البته هنوز جای کار دارد. اینجا شایان ذکر است برای مردم ایرین جایا، اندونزیایی شدن سهمناک تر از آمریکایی شدن است همانطور که ژاپنی شدن برای کره ای ها، هندی شدن برای سریلانکایی ها، ویتنامی شدن برای کامبوزیایی ها، و روسی شدن برای مردم ارمنستان و جمهوری های بالتیک” (همان: ۵۰).

پیتر برگر و ساموئل هانتینگتون هم در ویرایش کتابی با هدف نمایش همین پیچیدگی و چند سویگی جریان های جهانی شدن نگاشته اند و آن را جهانی شدن های بسیار[۷] نامیده اند که با عنوان “چند جهانی شدن” به فارسی ترجمه شده است. مقالات این کتاب نشان می دهد جهانی شدن در هر سرزمین و برای هر گروهی از مردم جهان معنا و جهاتی بسیار متفاوت و مختلف یافته است (برگر و هانتینگتون ۱۳۸۴).

آشکار است با در نظر داشتن تنوع بیکران جوامع انسانی، فرایند جهانی شدن تا حد می تواند پیچیده، چند سویه و چند لایه باشد و نظریه هایی که جهانی شدن را پدیده ای خیلی بسیط و ساده، شامل گسترش عناصر یک فرهنگ خاص در سراسر جهان می بینند چقدر از واقعیت های در جریان امروز جهان غافل هستند.

آپادورای سپس رویکرد خود به این پیچیدگی و چند سویگی جهانی شدن را با ساختن ادبیات ویژه خودش پی می گیرد، او بر این باور است که می توان فرایند جهانی شدن را در قالب پنج چشم انداز بررسی کرد: چشم انداز مردمان[۸]، چشم انداز رسانه ها[۹]، چشم انداز تکنولوژی ها[۱۰]، چشم انداز دارایی ها[۱۱] و چشم انداز ایدئولوژی ها[۱۲]. او معتقد است که پسوند اسکیپ[۱۳] به ما اجازه می دهد که به اَشکالِ روان[۱۴] و بی قاعده ی این منظرگاه ها اشاره کنیم، آن ها را پنجره های متعددی ندانیم که به پدیده ی عینی واحدی می نگرند، بلکه آن ها را ساخته هایی چشم اندازگونه[۱۵] در نظر بگیریم (آپادورای ۲۰۱۰: ۵۰).

کِیت نَش در توضیح کاربرد واژه ی اسکیپ (چشم انداز) از سوی آپادورای می گوید:

“چشم اندازهای آپادورای بسیار شبیه گفتمان ها هستند. آن ها کردارهای اجتماعی اند که تنها تا وقتی که برای بازیگران اجتماعی خاص و موقعیت مند، معنادار هستند تولید و بازتولید می گردند، به چالش کشیده می شوند و تحول می یابند. ایده چشم اندازها جای ایده های جامعه شناختی قدیمی تر نظیر «ساختارها» یا «نهادها» را گرفته است، به شیوه ای که امکان تحلیل کردارهای اجتماعی زوال یافته و غیر کلیت بخشی را فراهم می کند که نه صرفا عینی و نه صرفا ذهنی (به این معنی که به گونه ای منفرد خلق شده باشند) هستند. از این جنبه ایده ی چشم اندازها بیش از آنکه به هر تفسیری از مارکسیسم نزدیک باشد به برداشت پساساختارگرایی از گفتمان نزدیک است. آپادورای مانند نظریه پردازان گفتمان عقیده دارد که زندگی اجتماعی «سراسر» فرهنگی است” (نَش ۱۳۹۰: ۱۱۷)

خاویر ایکس ایندا و روناتو روزالدو در سال ۲۰۰۲ مجموعه مقالات و پژوهش های منتخبی تحت عنوان «انسان شناسیِ جهانی شدن» منتشر کرده اند که عملا بسط همین دیدگاه آپادورای است. نویسندگان آن مجموعه کتاب خود را به شش فصل تقسیم کرده اند و پس از فصلی با عنوان “تفکر در مورد جهانی شدن” در پنج فصل مجزا، با عناوین “سرمایه های سرگردان[۱۶]”، “افراد سیار[۱۷]”، “کالا های چرخان[۱۸]”، “رسانه های در سفر[۱۹]” و نهایتا “ایئولوژی های کوچ نشین[۲۰]” به بررسی انسان شناختی جهانی شدن پرداخته اند (ایندا و روسالدو، ۱۳۸۱).

به نظر می رسد بازیِ جهانی شده ی فوتبال، موضوع بسیار مناسبی برای پیگیری گردش آدم ها، ثروت ها، رسانه ها، کالاها و ایدئولوژی ها در مقیاسی جهانی باشد.

 

مسابقات ورزشی و گردش جهانی باورها

ادو مرکل ورزش را به عنوان بخشی از فرهنگ عمومی که از عامه پسند ترین بخش های آن است می بیند، بخشی که کاملا برای رقابت ایدئولوژی ها و هژمونی گروه های مختلف اجتماعی بارور است، او توضیح می دهد که گسترش ورزش های تیمی و رقابتی مطلوب بورژوازی بوده است ( مرکل ۱۴۲).

بلانچارد معتقد است خصلت ورزش ماقبل مدرن در “آیینی بودن” آن بود حال آن که ورزش مدرن بیشتر “رقابتی” و “با هدف کسب امتیاز است (بلانچارد ۱۳۸۷: ۱۴۰). گودمن هم بر آن است که “ذات ورزش مدرن” را جهت گیری های پروتستانی ورقابتی و رکوردهای ورزشی تشکیل می دهد (ویس ۱۳۸۹: ۳۹).

گسترش روحیه رقابتی در تمام میادین ورزشی مدرن تا جایی پیش رفته است که به پدیده ای طبیعی تبدیل شده است گویا رقابت و تلاش برای پیروزی از آغاز در ذات تحرکات جوامع بشری بوده است، می توان این رویکرد را نپذیرفت:

“خواست الزامی برای دستیابی به پیروزی، به هیچ عنوان پدیده ای فطری نیست، بلکه فرهنگی است. مصداق بارز این ادعا جوامعی هستند که با توجه به نظام ارزشی و فرهنگی خود ورزش و بازی را طوری دیگر می بینند. این گونه جوامع به سبب ساختارهای اجتماعی خاص خود، اصولا با عناصر رقابتی و پدیده پیروزی آشنا نیستند. کسب موفقیت به قیمت شکست دیگران، آن طور که در ورزش مدرن مرسوم است، در جوامعی با روحیه قوی و زندگی مبتنی بر همیاری و همدردی جایی ندارد” (ویس ۱۳۸۹: ۴۲-۴۳).

بندیکت، آجر و کالهون چنین تصویری از بازی های قبیله های سرخ پوست زونی، روستاییان اسکیموی تونوناک و… ارائه داده اند:

“بدون شک بازی سرخپوستان قبیله زونی که در جریان آن بیشتر تاکید بر همکاری است تا کسب پیروزی به بهای شکست دیگران، نشان از جهت گیری ارزشی در میان آن ها دارد. همین حکم را می توان درباره ساکنان روستای تونوناک در جزیره نلسون در آلاسکا صادر کرد. اسکیموها در محیط طبیعی خشن برای ادامه حیات به یکدیگر وابسته اند، و از همین وابستگی، اخلاق جمعی بسیار نیرومندی شکل گرفته است، که آثار آن را می توان در بازی های آن ها دید، همان طور که آجر گزارش داده است. هسته مرکزی بازی ها رقابت یا پیروزی نیست، بلکه مهارت و همکاری است. کالهون از ورزش ها و بازی های مشابه گزارش می دهد، که در این گونه جوامع دارای کارکردهایی هستند” (ویس ۱۳۸۹: ۴۳)

بدین ترتیب گسترش گرایش های پروتستانی و رقابت جویی غربی، همگام با گسترش جهانی ورزش است.

داشتن ریشه غربی اغلب ورزش های امروزی، و یا پیشتازی و سرآمدی غربی ها در اغلب رشته های ورزشی مدرن یاریگر بازتولید هژمونی غرب و ارزش های غربی بوده است. ساگدن و تاملینسون معتقدند عضویت یافتن در فیفا به منزله پذیرش “ساختارهای عمیق بازمانده استعمار” است (هارگریوز ۲۰۰۲: ۳۵).

میلر و دیگران گسترش ملی گرایی ورزشی را بهانه ای برای گسترش ارزش های غربی و بازتولید هژمونی مغرب زمین می دانند و می گویند:

“برای بسیاری از منتقدان، ملی گرایی آشکار ورزش، وابستگی را پنهان کرده است، همان طور که ورزش های بومی با ورزش های استعماری جایگزین شدند، فرایند رقابت، رنکینگ و ملی گرایی ساختارِ عمیق فرهنگ غرب را جا می اندازند” (میلر و دیگران ۱۹۹۹ : ۲۳)

آن ها سپس به توضیح می دهند که ساز و کار المپیک به گونه ای است که زمینه برای موفقیت کشورهای غربی در آن مساعدتر است، ورزش هایی می توانند به این تورنومنت بین قاره ای راه بیابند که حداقل در پنج کشور رایج باشند، واضح است که بسیاری از ورزش های بومی و محلی نمی توانند چنین شرایطی را داشته باشند، اما فرایند استعمار زمینه را برای راه یابی ورزش های محلی و بومی غرب که حالا در کشورهای دیگر گسترش یافته اند، فراهم کرده است، ورزش های جذابی مثل سپاک[۲۱]، تاکراو[۲۲] و کبدی از راه یابی به المپیک باز می مانند در حالی که مثلا برای مورد اخیر [«ورزش کبدی» که از ورزش های سنتی ایران هم محسوب می شود] بیش از ۲۷۰ میلیون بازیکن در سراسر جهان تخمین زده می شود (همان).

میلر و دیگران به ورزش فوتبال هم اشاره می کنند که حداقل هیمشه میان کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین در زمینه شیوه تصمیم گیری، سازماندهی و قانونگذاری آن چالش وجود داشته است، چالشی میان جمعیت گرایی کشورهای فوتبال خیز آمریکای لاتین و دولتمندگرایی[۲۳] کشورهای اروپایی (همان).

ایدئولوژی های مختلف می کوشند با بهره وری از ورزش برای مشروعیت و تقویت خود بهره ببرند. بیرنر با ارائه تحلیلی نشانه شناختی از یک تی شرت ورزشی که روی آن نوشته شده “کانادا یعنی هاکی” نشان داده است که چگونه ورزش می تواند بازنمایی کننده ایدئولوژی جنسی باشد، او می گوید وقتی این گونه بپذیریم که کانادایی کامل یعنی کسانی که هاکی بازی می کنند و یا برای آن هورا می کشند، بدین طریق کسانی که هاکی نمی کنند و در آن مشارکت ندارند را کانادایی کامل نمی دانیم و بدین ترتیب اولین گروه بزرگی که حذف می شوند زنان هستند (بیرنر ۲۰۰۱: ۱۷۱).

ادو مرکل به استقبال دولت آلمان از ورزش مدرن به نفع ایدئولوژی فاشیستی اشاره می کند (مرکل: ۱۴۱). صدر توضیح می دهد که در طول دوره فاشیسم هیتلر در آلمان، ورزش به ضرر فاشیسم به کار آمد، او توضیح می دهد وقتی یک سیاه پوست آلابامایی در ۱۹۳۶ در برابر هیتلر چهار مدال طلا در رشته های مختلف ورزشی را به گردن آویخت یا تیم فوتبال آلمان در ۱۹۳۸ شش به سه در مقابل انگلیس زانو زد تاکید هیتلر بر برتری نژاد آریایی به چالش کشیده شد (صدر۱۳۹۰: ۲۱۲-۲۱۳).

در ایران نیز می توان پیگیر بازتاب گرایش های ایدئولوژیک در دنیای فوتبال بود، این بازتاب بیش از هر جایی در نامگذاری ها به طور آشکار خود را نشان می دهد. تغییر نام دو باشگاه بزرگ ایرانی، پرسپولیس و تاج بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، به پیروزی و استقلال را می توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.

چهابی به شیوه نامگذاری لیگ “تخت جمشید” در دوران پهلوی و جایگزینی آن با لیگ “قدس” در دوران جمهوری اسلامی اشاره می کند تا نشان دهد چگونه ایدئولوژی حاکم دولت ها در نامگذاری لیگ های فوتبال بازنمایی می شود (چهابی ۲۰۰۲: ۳۹۱)، به این روند باید نامگذاری لیگ ایران در دهه هفتاد با عنوان جام آزادگان و سپس در دهه هشتاد با نام جام خلیج فارس را بازتابنده حوادث تاریخی و مواضع سیاسی روز در نظر گرفت، در حال حاضر لیگ برتر فوتبال ایران با نام رسمی “جام خلیج فارس” و دسته اول رقابت ها با نام “جام آزادگان” فعالیت دارد.

یکی از چالش های المپیک اخیر (لندن ۲۰۱۲) مساله زنان ورزشکار محجبه بود. زنان مسلمان با اصرار در حضور در رقابت ها با رعایت حجاب کامل، در حقیقت یک ایدئولوژی و باور مذهبی را به واسطه یک تورنومنت ورزشی جهانی عرضه می کردند (ن.ک: سایت تابناک[۲۴] و خبرگزاری ایرنا[۲۵]).

مجمع بین المللى قانونگذار فوتبال اخیرا موافقت کلى خود را با پوشیدن روسرى توسط فوتبالیست هاى زن مسلمان اعلام کرد، و برنامه ای برای بررسی جزئیات و تدوین چگونگی این مساله در آینده ای نزدیک اعلام نمود (وطن امروز، شماره ۹۲۴ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱: ص ۹)؛ بدین ترتیب باید منتظر ماند و در جام جهانی آینده فوتبال زنان و سایر رقابت های بین المللی شاهد حضور تیم هایی از کشورهای مسلمان بود که با شیوه پوشش خود یک باور اسلامی را عرضه می کنند.

گیولیانوتی با روشی متفاوت از تحقیق حاضر و البته به شکلی مختصر، به کاربرد مفاهیم مورد نظر آپادورای در مطالعه جهانی شدن ورزش پرداخته است و در نمونه موردی باشگاه سلتیک اسکاتلند اشاره کرده است، به بیان وی، در چشم انداز مردم، باشگاه سلتیک در اسکاتلند توسط ایرلندی های کاتولیک مهاجر تاسیس شد، بنابراین سلتیک توانست مردمِ دارای زمینه قومی مشابه را در سراسر جهان جذب کند. در چشم انداز دارایی ها، سلتیک بازیکنانی از سراسر اروپا و کشورهای دیگر خریداری کند چراکه از محل حق پخش تلویزیونی بین المللی و اسپانسرش [شرکت های] تی ان سی[۲۶] درآمد به چنگ آورد. در چشم انداز تکنولوژی ها، باشاه سلتیک از کالاها و فرآورده های ماوراء بحر و کشورهای مختلف بهره برد. در چشم انداز رسانه ها، باشگاه سلتیک در شبکه های تلویزیونیِ ماهواره ای و شبکه اینترنت حضور دارد. در چشم انداز ایدئولوژیک سلیتک می کوشد با فعالیت دوشادوش باشگاه های اروپایی مشابه خویش برای بهبود درآمد و رقابت خود همکاری کند [توضیح وی درباره چشم انداز ایدئولوژیک مختصر و متفاوت از برداشتی است که ما از چشم انداز ایدئولوژی های مورد نظر آپادورای داریم] (گیولیانوتی ۲۰۰۵ب: ۲۰۳).

 

ابراهیم خدایی

کارشناس ارشد انسان شناسی

Ebrahimkhodaee[@]gmail.com

منابع:

ایندا، خاویر و روناتو روسالدو (۱۳۸۱). مردم شناسی جهانی شدن؛ مجموعه مقالات. تر: صباغی. تهران: مرکز ملی مطالعات جهانی شدن
برگر، پیتر و ساموئل هانتینگتون (۱۳۸۴). چند جهانی شدن. ترجمه علی کمالی، لادن کیانمهر. تهران: روزنه
بلانچارد کندال (۱۳۸۷). مردم شناسی ورزش. تر: حسن زاده و قربانی. تهران: افکار، چاپ نخست
تاملینسون، جان (۱۳۸۱). جهانی شدن و فرهنگ. تر: محسن حکیمی. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. چاپ نخست.
رشنوییان، سعید و محمدرضا نظری (۱۳۸۱) . بازی های لرستان. خرم آباد : افلاک
نَش، کِیت (۱۳۹۰). جامعه شناسی سیاسی معاصر؛ جهانی شدن، سیاست، قدرت. تر: دلفروز. تهران: کویر، چاپ نهم
خبرگزاری مهر
خبرگزاری ایسنا
سایت خبری تابناک
Appadurai, Arjun (2010). Disjuncture and Difference in the Global Cultural Economy. IN: Thussu, Daya Kishan. Ed. International Communication; a Reader. London: Routledge
Bairner, Alan (2001). Sport, Nationalism, and Globalization. State University of New York Press, Albany
Giulianotti, Richard and Robertson, Roland (2004). The Glocalization of Football: A Study in the Globalization of the ‘Serious Life’. British Journal of Sociology 55
Giulianotti, Richard and Robertson, Roland (2007a). Forms of Glocalization: Globalization and the Migration Strategies of Scottish Football Fans in North America. Sociology 41, 1.
Hargreavs, John (2002). Globalization theory, global sport and nations and nationalism. IN: John Sugden and Alan Tomlinson, Power games; a critical sociology of sports. London and New York: Routledge
Inda, Janathan Xavier and Rosaldo, Renato. Eds. (2002). The Anthropology of Globalization; a Reader. Oxford: Blackwell
Merkel, Udo (2002). Sport, power and the state in Weimar Germany. IN: John Sugden and Alan Tomlinson, Power games; a critical sociology of sports. London and New York: Routledge
Miller, Toby et al (1999). Modifying the Sign: Sport and Globalization. IN: Social Text, No. 60
Martinez, P.Dolores (2008). Epilogue: Global Football. IN: Soccer & Society, Vol 9. No 2

[۱] – homogenization and heterogenization

[۲] – مقاله ارجون آپادورای که در این نوشتار بدان استناد شده است ابتدا در ال ۱۹۹۰ انتشار یافته، اما از آنجا که مراجعه نگارنده به این مقاله به نسخه ای بوده که در سال ۲۰۱۰ بازنشر شده است همه جا فقط به منبع اخیر اشاره شده است.

[۳] – indigenization

[۴] – housing style

[۵] – spectacles

[۶] – constitutions

[۷] -many globalizations

[۸] – ethnoscape ( معادل لغت ethno که ترکیبات بسیاری هم با آن ساخته می شود در زبان فارسی همانا “قوم” است، اما از آنجا که منظور آپادورای از این لغت خودِ آدم ها هستند، به نظر می رسد ترجمه آن به “چشم انداز قومی” اندکی گمراه کننده است زیرا قوم فقط شامل آدم ها نیست).

[۹] – mediascape

[۱۰] – technoscape

[۱۱] – financescape

[۱۲] – ideoscape

[۱۳] – scape

[۱۴] – fluid

[۱۵] – perspectival

[۱۶] – itinerant capital

[۱۷] – mobile subjects

[۱۸] – roving commodities

[۱۹] – traveling media

[۲۰] – nomadic ideologies

[۲۱] – sepak

[۲۲] – takraw

[۲۳] – plutocracy

[۲۴] – کد خبر: ۲۶۱۲۴۵، تاریخ مراجعه: ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ – ساعت ۶ عصر

[۲۵] – کد خبر: ۸۰۲۵۹۴۵۴، تاریخ مراجعه: ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ – ساعت ۶ عصر

 

[۲۶] – TNCs

پرونده ی «تلویریون» در انسان شناسی و فرهنگ
anthropology.ir/node/7133