ریشه ادبیات عاشیقی در عصر شاه اسماعهیل ختایی به دوره حکومت صدساله قره قویون لو ها در آذربایجان و اسکان کامل آنها در این سرزمین برمی گردد که در آن زمان به عاشیق ها “اوزان” هم می گفتند.
اوزان ها در دوران گذشته در میان افراد قبیله از احترام خاصی برخوردار بودند. این خنیاگران “قوپوز”( دوتار) به دست، ایل به ایل و ابه به ابه می-گشتند و نام سرافرازان قبایل را در سروده های خود جاودانه می کردند و منظومه می ساختند و در عین حال به-مثابه ریش سفید و دانای قوم، مردم را در حل دشواری های زندگی یاری می نمودند.
در آن روزگار به این هنرمندان علاوه بر نام اوزان، “وارساق” و “یانشاق” نیز اطلاق می کردند و به هنرمندترین و شایسته ترین آنها لقب “دده” می دادند. بعدها با گذشت زمان نام آنها در ترکمن صحرا به”بخشی” و در آذربایجان به “عاشیق” تغییر یافت. در مکتب عاشیق ها، “کوراوغلی”، نماد موسیقی عاشیق ها بود که نام واقعی او “ایشیق” به معنی روشن بوده است.
نوشتههای مرتبط
امروزه عاشیق ها حماسه کوراوغلی و سایر روایات تاریخی را با شور و هیجان بازگو می کنند و با “ساز” ( ابزار نوازندگی عاشیق)، آنچه را که مردم دوست دارند می-نوازند و همراه با آن ترانه های ملی و حماسی می-خوانند.
شاگردان مکتب عاشیقی برای آن که ساز به دست گیرند و به مرتبه عاشق نائل شوند، بعد از رنج زیاد برای فراگرفتن فنون عاشقی، در برابر استاد آزمایش می شوند تا اجازه نواختن ساز به آنها داده شود. شیوه آزمودن شاگردان در گذشته این گونه بود که آنچه را از داستان ها و حماسه آموخته بودند، همراه با ساز به شکل گفت وگوی دونفره بر زبان می راندند و استاد، هنر حماسه سرایی آنها را ارزیابی می کرد و هر آنکه پیروز می گردید بعد از آن عاشیق نامیده می شد و ساز می نواخت و هر که پذیرفته نمی شد، سازش را بازپس می داد و این شکست بزرگی بود. اینک این سنت کنار گذاشته شده و دوستداران این گونه موسیقی، آسان تر به منزلت می رسند.
عاشیق ها هنگام برگزاری مجالس، پوشاک مخصوص می پوشند که شامل “پاپاق”(کلاهی از پوست بره که نماد پوشاک عاشیق هاست)، جامه تیره ( معمولا به رنگ سورمه ای که روی آن کمربند چرمی می بندند) و چکمه بلند سیاه رنگی به نام ” مست” است. این چکمه را از پوست گوساله تهیه می کنند زیرا به سبب نرم و سبک بودن ، پاپوش مناسبی به هنگام راه رفتن و برگزاری مراسم است.
امروزه عاشیق ها هنگام برگزاری مراسم سنتی در گروه های رسمی، با این پوشاک دیده می شوند؛ اما در سایر مجالس، ممکن است لباس های عادی بپوشند. با این وجود پاپاق هنوز نماد آشکاری از پوشاک آنهاست.
در گذشته در اجتماعات مردمی، عاشیق جایگاه معنوی داشت و ساز او مقدس بود. زنان نیز به مرتبه عاشقی می رسیدند و ممکن بود حماسه سرای چیره دستی شوند.
اکنون قهوه خانه ها، مکان گردهمآیی دوستداران موسیقی عاشیق لر است. عاشیق به طور سنتی حماسه می سراید و علاقمندان با پرداختن مبلغی از او می خواهند یکی از ترانه های ملی دلخواه آنها را با ساز و آواز بخواند.
هنر عاشیق ها، دانستن داستان های فراوان است و عاشیق-های کهنه کار داستان های زیادی می دانند. برخی از محبوب ترین و شناخته شده ترین داستان ها عبارتند از: کوراوغلو، اصلی و کرم، شاه اسماعیل، جمشیدشاه، علی-شاه، غلام حیدر، سیده، عباس، غریب، قربانی، مسیم، اپروز، لطیف شاه، امراه، عبدالله خان، لیلی و مجنون، نجف پرزاد، شیرین و فرهاد، بهرام، سوسنبر، پرس، گل-گز، نوروز قنداب، خسته قاسم، علی ورافی، عاشیق-العسکر، صنم، عباس گلگز، الله زرنگار.
به مقام های محلی عاشیق، “عاشیق هاواسی” گفته می شود که در قالب های تمیز و موزون هجایی و آهنگین سروده شده و سینه به سینه و نسل به نسل به یادگار مانده-اند. کشکولی، دیوان، هجران، بهمنی، صوراسرافیل و تاجری برخی مقام های این موسیقی هستند.
نواختن آهنگ های دشوار به جز چیره دستی و توانایی نوازنده به ساز هم بستگی دارد، سازهایی که از چوب درخت توت سالخورده و به ثمر رسیده تهیه می شوند و سیم های زیادی دارند، بهتر هستند.
عاشیق ها هنگام خواندن و نواختن برای آنکه شنوندگان را به جذبه برسانند، برخی مقاهیم را به شکل دکلمه( ” قاندورما” به معنای فهماندن) بیان می کنند که گونه ای تاکید بر نکاتی است که عاشیق می خواهد اثر زیادی در ذهن شنونده داشته باشد.
ابزار اصلی عاشیق لر، “ساز” و شکل کامل تر آن “قوپوز”( ساز عاشیقی) است. ساز یک کاسه از چوب درخت توت و دسته ای از چوب درخت گردو و یا زردآلو است که روی آن سیم و پرده ها را برای نواختن آهنگ های گوناگون نهانده اند و در گذشته های دور از تار گیسوان دختران نوجوان، نخ ابریشم، و نیز تارهای نازک دم اسب به جای سیم استفاده می کردند.
در فرهنگ موسیقی ایرانی، ساز عاشیقی را جزء سازهای زهی می دانند. سازهای زهی از صفحه های چوبی و تعدادی سیم ساخته می شوند. گونه هایی از آن عبارتند از تار، ویلون، عود، تنبور، بیجک، و ساز که ابزار ویژه موسیقی عاشیق لر است.
منابع:
– کریم آبادی، زهرا، موسیقی آذربایجان، پاییز ۱۳۷۷
– علی اکبر زاده، سیروس و حسن سپهرفر، مردم نگاری شهرستان ارومیه، جلد دوم، پژوهشکده مردم شناسی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، شهریور ۱۳۷۲
فریده مجیدی خامنه عضو هیات علمی پژوهشکده مردم شناسی است.