ایران در تاریخ جهان
مریم گودرزی
نوشتههای مرتبط
گفتوگو با پروفسور ریچارد فولتز ایرانشناس کانادایی، نویسنده کتاب «ایران در تاریخ جهان»؛ کتابی که اخیرا با ترجمه ع. پاشایی منتشر شده و به بازار آمده است
پروفسور ریچارد فولتز ایرانشناس کانادایی است. او دکترای خود را در رشته تاریخ و مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد دریافت کرده و اکنون استاد گروه علوم دین دانشگاه کنکوردیا در ایالت مونترال کاناداست. فولتز تاریخشناس مذاهب است و مقالههای بسیاری در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. از آثار مهم او که به فارسی ترجمه شده میتوان به این کتابها اشاره کرد: ایران در تاریخ جهان، اسلام و محیطزیست، گذار معنویت از ایرانزمین، دینهای جاده ابریشم. بهتازگی کتابی کوچک با عنوان «ایران در تاریخ جهان» از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد به قلم وی منتشر شده که با فاصله اندک با ترجمه خوب ع. پاشایی به فارسی برگردانده شد. قرار بود در ابتدا گفتوگویی به مناسبت انتشار این کتاب با آقای پاشایی انجام دهیم ولی او با فروتنی ما را به مولف کتاب ارجاع داد که جا دارد از او و از پروفسور فولتز که با صبر، حوصله و وقتشناسی بسیار زیاد به سوالات ما پاسخ داد، تشکر کنیم.
کتابهای زیادی درباره تاریخ ایران نوشته شده، چه کمبود یا نقصی در آنها وجود داشت که این کتاب را نوشتید؟ هدف اصلیتان از نوشتن این کتاب چه بود؟
ممنونم از اینکه به این کتاب علاقهمند شدید. در ابتدا لازم است نکته مهمی را به شما بگویم و آن اینکه من این کتاب را برای غربیها نوشتهام، چراکه غربیها خیلی کم از ایران میدانند یا اصلا چیزی در مورد ایران نمیدانند. بنابراین تا جایی که امکان داشت ساده و مختصر نوشتم تا خوانندهها در جزئیات گیج نشوند. هدف اول من در نوشتن این کتاب، اصلاح برداشتهای اشتباهی بود که غربیها در مورد ایران داشته و دارند. سعی کردم با این کتاب حس قدردانی آنها را از نقش ایرانیها در فرهنگ جهانی برانگیزانم. تعداد کمی از غربیها از این موضوع آگاهند.
«ایران در تاریخ جهان» به این قصد نوشته نشده که مسیر کاملی از تاریخ ایران را نشان دهد، بلکه فقط دریچهای است برای مشتاق کردن چند تن از خوانندهها که خودشان عمیقتر به تحقیق در این موضوع بپردازند. از اینکه کسی با خواندن این کتاب غافلگیر شود و ایرانیها به علاقهمند شوند، واقعا خوشحال میشوم. در اینجا نکتهای که ایرانیها باید بدانند این است که اگر این کتاب را برای آنها مینوشتم، حتما به شیوه متفاوتی نوشته میشد.
چطور توانستید سه هزار سال تاریخ ایران را فقط در ۱۶۷ صفحه بگنجانید؟
«ایران در تاریخ جهان» از سری کتابهایی است که در بخش تاریخ جهان توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد چاپ شده است. این مجموعه کتابهای تاریخی در حد یک معرفینامه (دیباچه) هستند که باید با چارچوب تعیین شده توسط ناشر و نه نویسنده تطبیق داده شود.
من کتاب را کامل خواندهام و ظاهرا مطلب یا نکتهای جا نیفتاده و همهچیز را گفتهاید. آیا اشتباه میکنم یا شما روش خاصی برای گفتن همهچیز در کتابی کوچک داشتهاید؟
واقعا نوشتن موضوعی به این گستردگی به عنوان تاریخ تمدنی بزرگ در کتابی کوچک، سخت است. روش من این بود که تمام مدت هدف از نوشتن کتاب را در ذهنم مرور میکردم؛ اصلاح برداشتهای اشتباهی که غربیها در مورد ایران دارند و افزایش حس قدردانی آنها از نقش ایرانیها در فرهنگ جهانی، همچنین تمرکز کردن بر روابط ایرانیها با تمدنهای دیگر خصوصا یونان که به نظر غربیها پایهگذار تمدنشان است. میخواستم به غربیها نشان دهم بدون تعامل با ایرانیها غرب آن چیزی نمیشد که الان هست.
روش تحقیق شما چه بوده و بیشتر از چه منابعی استفاده کردهاید؟
من تمدن ایران را تدریس میکنم و از تاریخ عمومی موجود در انگلیس که به عنوان کتاب درسی تعیین شده بود، ناراضی بودم و همزمان با تدریس در طول چند ماه این کتاب را نوشتم. بنابراین کتاب به صورت مستقیم الهام گرفته شده از تجربیاتم در کلاس درس است. در کلاس خواندن مجموعهای از متون باستان ایران را تکلیف میدادم که ترجمه شده بود؛ از کتیبههای داریوش تا نوشتههای آیتالله خمینی(ره). در این کتاب تلاش کردهام که از همه متون برای نشان دادن دورههای مختلف استفاده کنم. این بدان معناست که این مطالب فقط یادآور دورهها و سیر تحول و حرکت آنهاست و نه جامع بودن آنها.
کتاب شما با دیگر کتابهای تاریخ ایران کمی متفاوت است. یکی کوتاهی آن است که دربارهاش صحبت کردیم. نکته دیگر اینکه در کتابهای تاریخی مربوط به ایران دیده نمیشود که بر سغدیان تاکید شده باشد. چرا شما آنقدر آنها را مهم دانستهاید و در کنار پارتها و ساسانیان قرار دادهاید؟
قبل از اسلام، زبان سغدی زبان بینالمللی جاده ابریشم بوده است که اجداد تاجیکهای امروز به آن صحبت میکردند. اهمیت این زبان در دنیای تجارت مانند زبان انگلیسی در عصر حاضر است. مورد دیگر در اهمیت ایرانیان به دنیای هنر مربوط است. قدیمیترین موارد باقیمانده از نقاشیها مربوط میشود به دیوارنماهای سغدیان از سمرقند و پنجکنت در قرن ششم. اولین بار سامانیهای قرن دهم – جانشینان اسلامی سغدی – بودند که رنسانس فارسی جدید را بعد از دو قرن حکومت اعراب به عنوان زبان رسمی کشور قرار دادند.
در این کتاب بر تاریخ آسیای میانه خیلی تاکید کردهاید، دلیلش چیست؟
ایرانیها نیز مانند تمام افراد که تمدنی غنی را به ارث بردهاند، تمایل دارند که از تاریخ باستانشان آگاه باشند و به آن افتخار کنند. هرودوت، تاریخنویس یونان باستان، ۲۵ قرن پیش نوشت همه قبایل ایرانی به گویشهایی صحبت میکنند که خیلی به هم نزدیکند و برای همه قابل فهم است. همچنین در مذهب ایرانی- نهتنها زرتشت بلکه ادیان دیگر مانند مانی، زروانی، مزدک – موارد زیادی وجود دارد از چهارهزار سال پیش، زمانی که هنوز قبیلهها از هم جدا نشده بودند. این شواهد یعنی کردها، بلوچها و پشتوها همه به اندازه فارسها و تاجیکها ایرانی هستند. این یادآور این مطلب است که ایرانیهای زیادی خارج از مرزهای ایران زندگی میکنند؛ در سرتاسر آسیای شرقی، آسیای مرکزی و شبه قاره هند. برای هشتصد سال از قرن یازدهم تا نوزدهم فارسی زبان رسمی دولتهای پیاپی هند بوده است.
شما در فصلهای پایانی کتاب هیچ اشارهای به کشورهای همسایه مثل تاجیکستان و افغانستان نکردهاید و روی تاریخ ایران امروزی متمرکز شدهاید در حالی که در تاریخ کهن همانطور که خودتان اشاره کردهاید بخشی از ایران بزرگ بودهاند.
ناشر در متن اصلی کتاب تغییرات زیادی داده است. همچنین بخشهای زیادی از متن را حذف کرده است از جمله تاجیکستان و افغانستان جدید. به نظر ناشر، این بخشها نوشته را پیچیده میکرده است. از آنجا که به عقیده بنده اینها بخشی از تاریخ ایران هستند و نباید از ایران جدا شوند امیدوارم بهزودی کتابهای بیشتری در موردشان بنویسم. سری کتابهای آکسفورد اجازه ندارند بیشتر از ۴۵هزار لغت باشند که این کتابی کوچک است.
این مطلب در همکاری با مجله کرگدن منتشر می شود