انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب چهره بنگاه

آندرس لازارو لوپز برگردان فاطمه قدیری

میشل رین گرگوری در کتاب خود به نام چهره‎‎ی بنگاه، رابطه میان فرهنگ‎های کار مردانه و مکانیسم‎های نابرابری در صنایع کامپیوتری و تبلیغات بریتانیا و ایالات متحده را مورد کند و کاو قرار می‎دهد. فصول اصلی کتاب گرگوری برساخت همگنی (یک‌شکلی زنان/مردان)، هم‎جامعه‎پذیری (روابط جنسیتی یکسان)، و دگرجنس‎گرایی اجباری (انتظارات دگرجنس‎گرایانه‎ی مردان) را به عنوان بخشی از فرایند تولید – کار دخیل در خلق یک سرویس یا محصول- کار خلاقه‎ی تخصصی بررسی می‎کنند. متن او نگاهی کلی هم به صنایع کار و هم به این که چگونه شرایط آن‎ صنایع زنان و مردان را به عنوان کارگران متفاوت ارتقاء می‎دهد، ارائه می‎کند. کتاب گرگوری سرشار از نقل قول‎هایی به شکل زیبا روشن‎گر و خسته‎کننده از نابرابری جنسیتی و توصیفات هوشمندانه از ماهیت آناتومیک هر صنعت، یک درهم‎بافت تأثیرگذار از روایات گوناگون و یافته‎های پیمایش فراهم می‎نماید که یک قصه‎ی آماری متکی بر دهه‎ها تحقیق فمینیستی ارزشمند درمورد جنسیت و کار را بازگو می‎کند.

گرگوری بیش از ۱۴۰ مصاحبه با مدیران اجرایی زن و مرد در بریتانیا که برای بنگاه‎های کامپیوتر و آژانس‎های تبلیغات چندملیتی کار می‎کردند انجام داد. نمونه‎ی او مشکل از ۶۹ زن و ۲۸ مرد در تبلیغات (۴۵/۱۹) و کامپیوتر (۱۹/۱۴)، ده زن و دو مرد از بنگاه‎های پژوهش بازار، و مجموعه‎ای از دیگر «نخبگان صنعت» بود. گرگوری همچنین سه بنگاه کامپیوتر را مورد پیمایش قرار می‎دهد، و برای هر مکان و مصاحبه مشاهده مشارکتی غیررسمی انجام می‎دهد. نمونه بیش از حد سفیدپوست (چهار غیرسفیدپوست)، طبقه متوسط، و دگرجنس‎گرا است. آژانس‎های تبلیغات شامل بنگاه‎های برتر در لندن هستند، و بنگاه‎های کامپیوتر جزو هشت بنگاه چندملیتی بزرگ هستند. اکثر بنگاه‎کنندگان تصمیم‎گران سطح بالای برجسته یا پرسنل در بخش‎های کلیدی هر کسب و کار بودند (تبلیغات -۵۰% زن، ۹۰% مرد؛ کامپیوتر –چند زن، ۵۰% مرد).

در هر دو صنعت، بخش‎های بلندمرتبه‎تر تحت تسلط مردان قرار داشتند، در حالی که بخش‎های دون‎پایه‎تر عمدتا از زنان تشکیل می‎شدند – این امر منزلت شغل را با جنسیت کارگر مشروعیت می‎بخشید و جنسیت را به نقش‎های مشخص شغلی پیوند می‎زد. گرگوری همگنی را به عنوان حفظ تفکیک نقش‎ها و تلاش‎های ساختاری برای دسته‎‎بندی متفاوت کارگران زن از مردان به عنوان مدیران/متخصصان ایدئال توصیف می‎کند. منزلت محیط کار عالی‎رتبه، مراجعین، پروژه‎ها و منزلت شغل‎های خاص مستلزم یک روش جنسیتی برای جا افتادن در سازمان است – از طریق لباس، رفتار، سبک مدیریت و مدل‎های رقابتی بنگاه، مشارکت سیاسی و اولویت‎بندی حرفه‎ای. شخصی که به او متصل هستید و احترام می‎گذارید و تصویری که از خود نشان می‎دهید اغلب مهم تر از کارهایی است که برای سازمان انجام می دهید. گرگوری متوجه شد که زنان اغلب در داخل و خارج از محل کار به یک گونه هستند، در حالی که مردان تمایل دارند در محل کار متفاوت از زندگی شخصی خود باشند و این امر از لحاظ سازمانی برای آن‎ها سودمند است.
گرگوری انواع «شبکه‎های رسمی و غیررسمی مربوط به کار و تحت سلطه‎ی مردان، شبکه‎بندی و تعامل اجتماعی در دفاتر، جلسات، راهروها، بارها، رستوران‎ها و باشگاه‎های برهنه» را ترسیم می‎کند (ص ۱۶). برساخت تفاوت جنسیتی، فرصت‎ها و سلسله‎مراتب‎ها برای این شرایط و فرایند تولید اساسی است. گرگوری نشان می‎دهد که چگونه روابط غیررسمی مردان اغلب از ساختارهای رسمی مهم‎تر است، و این نشان می‎دهد چیزهایی که مردان وقتی زنان در اطراف آن‎ها نیستند می‎گویند، عمیقا مهم هستند. او ادعا می‎کند که «دانش به عنوان بخشی از بازی برساخت می‎شود، و در این بازی، جنسیت در رابطه با کسی که داخل است بسیار اهمیت دارد.» (ص ۱۴۴). شایستگی یک برساخت مردانه است؛ و در این صنایع، روابط شبکه‎ای که برای سرگرمی‎ها و علاقه‎ی جمعی ارزش قائل می‎شوند (برای مثال ورزش، طنز، اتومبیل‎ها، الکل، چرندگویی، گوزیدن، و رقابت بر سر دستاوردهای جنسی و شغلی) برای تجسم یک مردانگی خلاق اساسی بودند.
گرگوری فرهنگ‎ها و فضاهایی را نشان می‎دهد که بر رفتار اجتماعی-جنسی در محل کار تاثیر می‎گذارند (به عنوان مثال، عاملیت جنسی، برساخت‎های هنجاری و غیرهنجاری از جنسیت و سکسوالیته و قدرت). مثال‎های گرگوری از دگرجنس‎گرایی اجباری، قاپیدن زنان جذاب به عنوان کارگر، دسته‎بندی زنان با زبان جنسی، احساسات مردان نسبت به حق مالکیت جنسی بر زنان و استفاده از دگرجنس‎گرایی به عنوان بخشی از فرایند خلاق را برجسته می‎سازند. در نهایت، گرگوری نشان می‎دهد که چگونه تولید کار خلاق، ارزش‎های حرفه‎ای را به تمایلات شخصی و بدن‎‎های جنسی متصل می‎کند. علاوه بر این، چالش‎هایی پیش روی زنانی که اجابت نمی‎کنند هست و برای زنانی که می‎کنند استانداردهای مضاعف وجود دارد.
کار گرگوری از مردان هژمونیک و مذکرسازی و مؤنث‎سازی فضای کار و تولید می‎گوید. آن چه غایب است شیوه‎‎هایی است که سازمان آن‎ها به اشکال گوناگون مردانگی که هژمونیک، غالب، تابع و حاشیه‎ای هستد، فعل و انفعال آن‎ها، و نحوه‎ی هدایت و یا جابجایی آن‎ها شکل می‎دهد. بزرگ‎ترین سهم این کتاب، فراخوان به درک عاد‎ی‎سازی فرهنگی بدن‎ و تجربه مردان به عنوان »چهره»ی خلاقیت و فرایندهای نمادین و مادی که زنان و مردان را به عنوان کارگران مختلف برمی‎سازند است، و زمینه را برای تحقیقات فرهنگی آتی در مورد جنسیت و کار مهیا می‎سازد.

خوانندگان جنسیت و جامعه با درخواست او برای بررسی کارهای خلاقانه (کمدی/تلویزیون)، صنایع تکنولوژی، متخصصان منابع انسانی، و «همسران» مدیران اجرایی خشنود خواهند شد. محققین و دانشجویان فارغ‎التحصیل توصیف مفصل او از هر دو صعنت، خلاصه‎ی تحقیق جنسیت و کار، و جدول مصاحبه را مفید خواهند یافت. این کتاب به عنوان یک ابزار تدریس، به بحث در مورد جوانب مثبت و منفی مطالعه‎ی هم مردان/مردانگی و هم زنان در یک تحلیل الهام می‎بخشد.

آدرس متن اصلی :
http://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/0891243217705826