انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دور باطل بحران‌های غذایی در آفریقا: حیات دشوار کشاورزان آفریقائی

بحران غذا در آفریقا

داوید بیسلی برگردان عبدالوهاب فخریاسری

در سال ٢٠١۵،سازمان ملل متحد هدف جاه‌طلبانه از میان بردن گرسنگی و سوءتغذیه تا سال ٢٠٣٠ را مد نظر قرار داد و حتی «چالش گرسنگی در حد صفر» را دومین هدف از هفده هدف توسعه پایدار قرار داد. هرچند بیشترین گرسنگان در آسیا به سر می‌برند، ولی این آفریقای سیاه است که بخش درخور توجهی از مردمانش همواره بیم از آن دارند که بی‌غذا بمانند.

گرسنگی از همان ابتدا تهدیدی برای بشریت بود. کهن‌ترین نمایش این پدیده از مصر باستان است که در آن جا می‌توان قحطی را نقش بر دیوارهای گورهای فرعون‌ها مشاهده نمود. امروزه قحطی در معنای دقیق کلمه کمتر دیده می‌شود، اما همچنان وجود دارد. در برخی مناطق از «قحطی بی سر و صدا» به دور از چشمان جهانیان می‌آید و می‌رود. مناطقی هم وجود دارند که تهدید قحطی بسی آشکارتر است: بیش از بیست میلیون تن در چهار کشور همین امروز در خطر مستقیم قحطی به سر می‌برند. سه‌تا از آن‌ها -چهارمی یمن است- در آفریقای سیاه واقع شده‌اند؛ جایی که «فصل قحطی» تمام تابستان را شامل می‌شود: سودان جنوبی، نیجریه و سومالی که این یکی بدترین خشکسالی خود در هفتاد سال اخیر را می‌گذارند. این کشورها در مناطق مورد مناقشه قرار دارند: جنگ و ناامنی مانع مداخلات انسانی شده و، به این ترتیب، جان میلیون‌ها انسان از جمله صدها میلیون کودک را در معرض خطر قرار می‌دهد.

طی صدها سال، از زمانی که مصریان باستان این نقش‌ها را بر دیوارها نگاشتند، هیچ قاره‌ای مصون از قطحی نبوده است. گرسنگی بیش از هر چیز خود را با فقر نشان می‌داد، در حالی که قحطی حاصل جنگ و فجایع طبیعی بود. شدیدترین شکل بحران تغذیه آن است که به دنبال آن چه که کارشناسان نام ناامنی غذایی یا تغذیه بر آن نهاده‌اند می‌آید، اصطلاحی فنی که می‌تواند اندکی مبهم نیز به نظر رسد. اغلب، برای سهولت زبانی، از واژه «گرسنگی» استفاده می‌شود، اما منظور وضعیتی فیزیکی است که ناامنی تغذیه بیانگر مشکلی به مراتب بزرگتر است. به بیان ساده‌تر، اشاره به موقعیتی است که در آن اشخاص دسترسی روزانه به مواد غذایی کافی یا با تنوع کافی ندارند. آن‌ها گرسنه‌اند، یا با ترس کم و بیش ثابت از رو به رو شدن با این مشکل به سر می‌برند.

برای آن که تصوری از این ترس و هراس داشته باشیم، لازم است درک درستی از محتوای زندگی روزمره انسان داشته باشیم. یک لحظه خود را جای کشاورز آفریقایی قرار دهید. با دو هکتار زمینی که در اختیار دارید، وضعی به مراتب بهتر از همسایگانی دارید که کمتر از یک هکتار زمین به آن‌ها رسیده است. محصولات‌تان ذرت، لوبیا و چند نوع سبزی است. یک گاو و دو بز هم دارید. احساس می‌کنید وضع‌تان رو به بهبودی است، ولی گهگاه به ویژه در برخی مواقع سال خانواده دچار مشکل می‌شود.

چند ماهی محصول ذرت داشتید و بخشی از آن را بلافاصله فروختید، چرا که برای پرداخت هزینه‌های تحصیل فرزندان‌‌ و خرید مواد غذایی که خودتان عمل نمی‌آورید نیاز به پول داشتید. آن چه را که باقیمانده، هر چند زیاد نیست، برای مصرف خانواده در انباری گذاشته‌اید و از آن مراقبت می‌کنید. فروش ذرت پول زیادی نصیب‌تان نکرده چرا که قیمت آن پایین بود و همه کشاورزان منطقه همزمان همین محصول را برای فروش عرضه کرده بودند. اما نمی‌توانستید این دست و آن دست کنید: انباری‌تان وضعیت مناسبی ندارد و، طبیعی است که، محصول چند ماه بیشتر در آن جا نمی‌ماند.

دوره گاوهای لاغر فرامی‌رسد. تمام پولی را که از فروش محصولات‌تان گرد آورده بودید خرج کرده‌اید و مواد غذایی در مغازها هم دیگر به قیمت‌شان فروخته نمی‌شوند. به این ترتیب، تنها دو هفته وقت دارید. تمام این روزها در زمین‌تان لوبیا کاشته‌اید که محصول خوبی داشته باشید، ولی برای فروش آن باید تا شش هفته دیگر صبر کنید. در این فاصله، نمی‌دانید شکم بچه‌های‌تان را چگونه سیر کنید. باید راهی برای سیر کردن آن‌ها پیدا کنید.

اول، شاید، خود و همسرتان از برخی از وعده‌های غدایی‌تان می‌زیند: این کمک خواهد کرد که ذخایرتان بیشتر دوام آورند. احتمالا، از وعده نهار بچه‌ها کم می‌کنید. این طوری، یک یا دو هفته به نفع‌تان می‌شود. به فکر وام گرفتن هم می‌افتید، اما در دهکده شما هیچ بانکی نیست و بانک‌های شهر هم علاقه‌ای به دادن وام به کشاورزانی ندارند که نمی‌توانند ضمانتی برای برگرداندن پول‌های‌شان بدهند. می‌توانید از نزول‌خوارهای روستا هم پول با بهره ۴٠% قرض بگیرید؛ این طوری می‌توانید مدتی از گرفتاری خلاص شوید، ولی بدهی خود را چگونه برگردانید؟ دنبال راه حل دیگری هستید.

پس تصمیم می‌گیرید اندکی از اموال خود را بفروشید. در نظر داشتید از گوشت بزهای‌تان به فرزندان‌تان بدهید، اما اگر آن‌ها را بفروشید لااقل با پولی به دست می‌آورید می‌توانید برای چندین هفته ذرت بخرید. حتی اگر نتوانید آن‌ها را به قیمت مناسبی بفروشید -در این فصل سال، بزها خیلی لاغرند- باز هم از هیچ بهتر است.

خیلی سعی کردید در روستاهای اطراف کاری دست و پا کنید. یکی از همسایه‌ها که صاحب بنگاه بزرگی است می‌توانست لااقل چند ساعت در روز شما را استخدام کند. اما دستمزدها همچنان پایین‌اند و، به علاوه، در روستا کاری برای شما نیست. همه چیز را که بررسی می‌کنید، به خودتان می‌گویید بهتر است بروم: چند هفته بیشتر به جمع‌آوری محصول جدید نمانده.

اما، مصیبت تازه‌ای در راه است. جانوری موذی به نام کرم گیاهخوار به ناحیه شما هجوم و خسارات بی‌سابقه‌ای به بار آورده است. محصول‌تان کاملا از بین رفته و چیزی برای‌تان باقی نمانده است. به این فکر می‌افتید که دیگر فرزندان‌تان را به مدرسه نفرستید: به این ترتیب، خواهند توانست کار کنند، از حیوانات مراقبت کنند، و بروند برای فروش هیزم پیدا کنند. خلاصه، پول درآورند. می‌دانید که آینده‌شان بستگی به مدرسه رفتن‌شان دارد، ولی حالا کو تا آینده… خانواده همین حالا نیاز به پول دارد. آرزو دارید که لااقل وضعیت به جایی نرسد که مجبور شوید از کودکان‌تان بخواهید از برخی وعده‌های غذا صرفنظر کنند.

بالاخره، آخرین بز و تنها گاو خود را می‌فروشید. بچه‌ها حسرت شیر گاو را می‌خورند، چیزی که کارکنان مرکز درمانی آن را برای رشد کودکان مهم می‌دانند. علاوه بر این، از درآمد اندک حاصل از فروش مازاد شیر محروم می‌شوید و دیگر بزی هم برای‌تان نمانده که روزی بتوانید گوشت‌اش را بخورید.

احتمالا، راهی پایتخت خواهید شد. تا آن جا، ساعت‌ها راه است و ماه‌ها از دیدن خانواده محروم خواهید شد، اما واقعا مگر انتخاب دیگری هم دارید؟ شنیده‌اید که مردم می‌گویند آن جا کار پیدا می‌شود و آشنایان و همسایه‌های‌تان را هم می‌توانید آن جا پیدا کنید. پنج‌تا از آن‌ها تا کنون آن جا رفته‌اند و هفته‌هاست که کسی خبری از آن‌ها ندارد.

قطعا دنبال مواد غذایی در دور و اطراف خودتان هم هستید: قدری قارچ قابل خوردن، سبزیجات وحشی، میوه‌های کوچک. زیاد نیستند، ولی بالاخره تنها چیزهایی هستند که می‌توانید در همان اطراف پیدا کنید. به علاوه، در فکر فروش بخشی از زمین‌های‌تان هم هستید. به این ترتیب، آن قدر پول گیرتان خواهد آمد که بتوانید با برداشت بعدی ذرت دوام آورید، ولی می‌دانید که هر چه کمتر زمین داشته باشید، محصول کمتری هم گیرتان خواهد آمد. می‌خواهید هر جور شده، پولی قرض نگیرید: همسایه‌ها را دیده‌اید که چگونه در دام بدهی‌های تمام نشدنی افتاده‌اند، ولی خوب بهتر از آن است که شاهد گرسنگی فرزندان‌تان باشید. دوست ندارید به این فکر کنید که وقتی روز پس دادن بدهی‌ها رسید، چه پیش خواهد آمد. اگر امسال هم به بدی سال گذشته باشد، وضع از این هم بدتر خواهد شد.

این تنها مثالی بود از این که ناامنی غذایی به چه معناست و علل عمیق گرسنگی بخش بزرگی از مردم آفریقای سیاه کدام‌اند. مشکل حاصل ترکیبی از فقر و رشد ناکافی بخش‌های کشاورزی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که همواره با نبود دسترسی به خدمات اساسی همراه است. در منطقه‌ای کشاورزی که این خدمات محدودند، یک رویداد به تنهایی می‌تواند همان درآمد ناچیز خانواده را در معرض خطر قرار دهد: خشکسالی، از دست دادن یا بستری شدن نان‌آور خانواده… مشکلات سلامتی ناشی از گرسنگی اثر مستقیم بر ظرفیت کار کردن و در نتیجه توانایی تهیه مواد غذایی دارند؛ آنگاه است که سوءتغذیه موجب وخامت بیشتر سلامتی فرد شده و این چرخه همچنان ادامه می‌یابد.

از سوی دیگر، شمار زیادی از مردم در مناطقی که فاقد زیرساخت‌های سلامتی درخورند، دچار آلودگی به ویروس HIV یا بیماری ایدز هستند. بیماران از جمله فقیرترین مردم‌اند که نه تحت پوشش بیمه هستند و نه توان پرداخت هزینه‌های درمان را دارند. در برخی کشورهای آفریقا مانند سومالی، سودان جنوبی، یا جمهوری دموکراتیک کنگو، جنگ بزرگترین مانع است. کسانی که از خشونت فرار می‌کنند نمی‌توانند مراقب زمین‌های‌شان باشند، گاو و گوسفند داشته باشند، و یا کاسبی به راه اندازند. اقتصاد به هم ریخته است و قیمت‌ها انفجاری. در این میان، آموزش، سلامت و کاسبی زیان می‌بینند: زندگی هر روز دشوارتر از پیش می‌شود.

عامل دیگر، تغییرات آب و هوایی است. دانشمندان و زمین‌شناسان هیچگاه در برابر آسیب‌هایی که این امر می‌تواند موجب شود سکوت نکرده‌اند. کشاورزان و دام‌داران آفریقایی در قیاس با همتایان‌ خود در کشورهای ثروتمندتر کمترین سهم را در گرمایش زمین داشته‌اند، ولی بیشترین پیامدهای واقعی آن را تحمل کرده‌اند. خشکسالی‌ها، در برخی نقاط قاره، بیشتر و بدتر شده‌اند، تا جایی که به صورت تهدیدی برای زندگی تمام جانداران درآمده است. با افزایش شدید جمعیت، تغییرات آب و هوایی رمق زمین را کشیده؛ خانواده‌ها خود را محدود به زمین‌های کم‌حاصل و ابزار کشاورزی ناکارآمدی می‌بینند که به دشواری می‌توان انتظار بارآوری از آن‌ها داشت.

با این حال، خروج از این دور باطل ممکن است. علیرغم اعداد و ارقامی که همچنان هشداردهنده‌اند، اوضاع برای بسیاری از آفریقایی‌ها رو به بهبود است. در بیست سال اخیر، آن بخش از مردم که از گرسنگی رنج می‌بردند همواره رو به کاهش بوده، هر چند که شمار مطلق آن به دلیل افزایش جمعیت افزایش یافته است. دولت‌های قاره و موسساتی که به آن‌ها یاری می‌رسانند، مانند برنامه غذای جهانی، باید راه‌هایی برای سرعت بخشیدن به این پیشرفت بیابند. در قاره‌ای چنین گسترده و متنوع، معلوم است که وضعیت هر ناحیه با نواحی دیگر فرق می‌کند. در حالی که کشورهای آفریقای مرکزی خود را در وضعیت دشواری می‌یابند، در بیست و پنج سال اخیر، آفریقای خاوری شاهد پیشرفت درخور توجهی بوده: آن بخش از مردم که از گرسنگی رنج می‌برند کمتر از نصف شده و از ٢۴% به ١٠% کاهش یافته است. وضع در آفریقای مرکزی بهتر شده و همچنان رو به بهبودی است؛ مدیریت درخور خشکسالی، موجب پیشگیری از بروز فاجعه در سال ٢٠١۶ شد. در مورد آفریقای مرکزی، پیشرفت‌هایی حاصل شده، اما هنوز راه درازی در پیش است. اتیوپی، با وجود پیشرفت اقتصادی واقعی، طبق برآوردها ۵/١۶% تولید داخلی سالانه خود را به دلیل سوءتغذیه شیرخواران از دست داد(١).

(١) مقایسه کنید با اتحادیه آفریقا، مشارکت جدید برای پیشرفت آفریقا، برنامه غذای جهانی و کمیسیون اقتصادی ملل متحد برای آفریقا، «هزینه گرسنگی در آفریقا. بروز اجتماعی و اقتصادی سوءتغذیه مزمن نزد کودکان در مصر، ایتوپی، سوازیلند، و اوگاندا»، آدیس‌آبابا، ٢٠١٧، قابل دسترس در آدرس http://fr.wfp.org.

داوید بیسلی*
*مدیر اجرایی برنامه خوراک جهانی

انسان‌شناسی و فرهنگ ناشر نسخه فارسی لوموند دیپلماتیک در ایران است

لوموند دیپلماتیک اکتبر ۲۰۱۷