انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

علوم اجتماعی درخدمت سرکوب قیام

تصویر روشنفکر سرباز
نوشته :  Olivier Koch
برگردان : بابک دهقان

عوارض به داده تبدیل کردن هستی انسان ها تنها به زندگی خصوصی محدود نمی شود بلکه گاهگاهی خود زندگی را  نیزتحت تاثیرقرارمیدهد. شرکت های پیمان کارارتش ها بیش از پیش ازداده های جمع آوری شده برای ردیابی افراد به اصطلاح خطرناک وحتی ازمیان بردنشان بهره می گیرند. یکی از رویاهای قدیمی سرویس های اطلاعاتی حیاتی دوباره می یابد : پیش بینی کردن قیام های مردمی.

یک نظامی ازطریق نمایشگری یک پهپاد را هدایت میکند. درفاصله ای چندین هزار کیلومتری ازمحل عملیات، او برروی فردی آتش می گشاید. این نمایش، که کاملا عادی شده است، هرروزه درعراق، دریمن ویا درآفریقا، درچارچوب مبارزه برعلیه القاعده درمغرب اسلامی وبوکوحرام، به اجرا گذاشته میشود.

چگونه باید دشمن را ردگیری کرد؟ نظامیان دیگر  یک فرد شناسائی شده بوسیله اطلاعات انسانی را هدف نمی گیرند بلکه بر اساس  یک کلیشه عمل می کنند : مجموعه ای از داده ها که حاکی از یک رفتارغیرعادی هستند. اگر تحلیل گران به این نتیجه برسند که کسی به این کلیشه شباهت دارد، آنها میتوانند « خنثی کردن» اورا مد نظر قرار دهند. اغلب اوقات، هویت او پیش ازمرگش شناخته شده نیست. چیزی که مهم است، جمع آوری حداکثر اطلاعات وداده ها ست که احتمالا میتوانند بیانگریک « گواهی» رفتاری باشند: شخص مورد نظرچه میکند؟ با چه کسی هرروزدرتماس است؟ به کجا میرود؟  بدنبال آن، برنامه های رایانه ای چهره مشخصه ای اقتباس میکنند که به نوبه خویش به معیاربدل میشوند.

استفاده ازخدمات رایانه ای درمیدان جنگ به سال های ١٩۴٠ وظهوردانش رایانیک(سایبرنتیک ) برمی گردد. سپس درایالات متحده به هنگام جنگ ویتنام (١٩٧۵-١٩۵۵)، به واسطه پژوهش های آژانس برنامه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (Darpa)، توسعه می یابد. ازاین پس، ارتش برای هدایت ازراه دورجنگ افزارها وموشک هایش به رایانه ها وجمع آوری وسیع داده ها متوسل میشود. اما اشغال عراق نقطه عطفی دراین عرصه محسوب میشود. پنتاگون به گونه ای غیرمترادف، رایانه های مرتبط به هم را برای هدایت نیروهایش در«صحنه انسانی»، واژه نظامی خوش آیند برای صحبت کردن ازمردم، به کار می گیرد.

در سال ٢٠٠٣ جنگ کلاسیکی که منجربه سقوط رژیم صدام حسین شد به جنگی نامتقارن میان نیروهای ائتلاف بین المللی وگروهای مسلح تبدیل میشود. ارتش آمریکا به این مناسبت باردیگرترفندهای ضد شورشی، که در ویتنام تجربه کرده بود، را بکارمیگیرد. هدف تاکتیکی این عملیات دوگانه است : ازیکسومتمایزکردن شورشیان ازسایرین واز سوی دیگرمحدود کردن حمایت غیرنظامیان از گروه های مسلح. ارتش های اشغالگر، با اتکاء برمنطق جنگی که محورآن مردمان عادی هستند، ازنقشه برداری اجتماعی جدیدی بهره میگیرد. دراین نقشه دیگرازکوه، دشت ویا رودخانه خبری نیست. به جای همه اینها، ابزارمختلف «شورشیان» را درکانال های اجتماعی رد گیری میکنند. درروی نمایشگرهای کنترل، مشغولیت روزانه افراد، رفت وآمدشان وارتباط آنها با دیگران ردیابی شده وبررسی میشود. دشمن («شورشی») برروی این نقشه ها همچون هسته یک شبکه، که باید آنرا منهدم کرد، به چشم میخورد.

«کهکشان احساسات قابل توجه»

نرم افزارهای ضد شورش برالگوهای رفتاری متکی هستند که طراحی وعملکردشان محتاج دوگونه منابع است : پژوهش های علوم اجتماعی، که جوامع بومی را بدقت مطالعه میکنند، ونیزنظارت گسترده افراد. درسال ٢٠٠٨، بخش تحقیق وفنآوری وزارت دفاع، برنامه الگوسازی رفتاری (Human Social Culture BehaviorModeling ) را برپا میکند که هدفش توسعه برنامه راداراجتماعی است. وظیفه این نرم افزاربررسی ابرداده های حاصل ازرسانه ها، شبکه های اجتماعی ودستگاه های اطلاعاتی نظامی است. هدف این کاوش آگاه شدن از تغییرات احساسی وفکری مردمان است که احتمالا میتوانند درروند کشمکش ها تاثیرگذار باشند : بعنوان مثال، همدلی هرچه بیشتر با یک رهبرمعترض ویا برعکس پدیدارشدن احساس تنفرازارتش های اشغالگر. برای دست یابی به این هدف، این رادارتحلیل گفتگوهای اینترنتی و تفحص در باره احساسات را درهم می آمیزد. نرم افزار مورد بحث، موضوع های اساسی مورد بحث میان کاربران را تشخیص داده وآنها را با احساسات ابرازشده تلفیق میکند. بدین ترتیب، «کهکشان احساسات قابل توجه» ترسیم میشود وسپس نیروی اشغالگرازآن با استفاده ازابزارهای تبلیغاتی ویا ترفندهای روان شناسی بهره برداری میکند. اگررادارهای هواپیما ها وکشتی ها وجود افراد در مناطق جنگی را کشف میکنند، نقش رادار اجتماعی، نفوذ در لایه های روانی جامعه هاست تا بتوان هرگونه تغییری را بی درنگ تشخیص داد.

روحیه غیرنظامیان درتمامی ادوار قرون نوزدهم وبیستم همواره درراس نگرانی های سیاستمداران ونظامیان وازاینرو هدف تبلیغات دولتی بوده است. یک جنگ، کلاسیک ویا ضد شورشی، بدون حمایت آنان به سختی به پیروزی منجرمیشود وبنابراین علوم اجتماعی وانسانی مرتبا به کار گرفته میشوند تا حمایت مردمی کسب شود. ازدست آوردهای این علوم برای بهبود شیوه های متقاعد کردن مردم بهره برداری شده است. روان شناسان، جامعه شناسان وکارشناسان سیاسی برای ارائه فناوری های کنترل جوامع توسط رژیم ها تلاش کرده اند. گرچه ابزارهای پرتونگاری اجتماعی که درعراق پدیدارشدند درراستای این سنت هستند اما حداقل دردومورد با آن متفاوتند. درآنجا شاهد یک جاه طلبی خیال پردازانه هستیم که هدفش ایجاد سیستم خودکارعمل کننده کشف شورش ها وبی ثباتی های اجتماعی است. بنابراین ماشین ها ورایانه ها جایگزین تحلیل انسانی میشوند. زمان طولانی مشاهده وتفسیر باید جایش را به « در لحظه» وفوریت بسپارد. زمان کارشناسانی که دیدگاه های متناقض خود را به آهستگی درگوش فرماندهان پچ پچ میکردند پایان گرفته است: سیستم خود کاروجود مفسران وحدس وگمان های آنان را تا حد امکان ممنوع میسازد. برعکس، چنین سیستمی پژوهش گران علوم اجتماعی ودیگرکارشناسان رفتارهای انسانی را بسیج میکند تا روال مندی های مرسوم در جوامع را گزارش دهند، گزارش هائی که به نوبه خویش کم وبیش به الگوریتم تبدیل خواهند شد. اینجا وظیفه کارشناسان ومحققین به پایان میرسد: ادامه کاراز این پس به عهده ماشین است.

سیستم خودکار پیش گوئی به هنگام عملیات ضد شورش درعراق بسط می یابد. پنتاگون، درچارچوب برنامه مدل سازی علمی رفتارهای انسانی، هزینه یک سیستم هشداربحران عاجل (Early Warning System (ICEWS) Integrated Crisis) رابرعهده می گیرد. این سیستم ازداده های جمع آوری شده در باره کشورهای مختلف ومردم آنها بهره برداری میکند. پیشگو(oracle) یک سامانه خودکاره، ماشینی برای پردازش رایانه ای داده های جمع آوری شده وبه هم پیوند زده شده ازرسانه ها وشبکه های اجتماعی است. درپیش بینی های آن، تنها کنترل امنیتی جنبش های اجتماعی درنظرگرفته میشود. عدالت وبی عدالتی درروی نقشه های نظارت سیستم های خودکار جائی ندارند. پرتونگاری این برنامه ازجوامع جهان برمبنای دوقطبی با ثبات وبی ثبات استوار است. اما، علی رغم تمامی فناوری های به کار گرفته شده در سیستم هشداربحران عاجل ویا درراداراجتماعی، پیش بینی سامانه های خودکاره رضایت بخش نبوده است.

ازآنجائی که مبنای پیش بینی ناامنی ها گفتمان منتشرشده دررسانه ها وشبکه های اجتماعی میباشد، یا بحران پیش از این رخ داده است ودراینصورت پیش بینی آن اصلا بی فایده است ویا بروزآن به شکلی متفاوت است وازاین رو ردی از آن دررادارهای این ماشین ها به چشم نمی خورد. بدین ترتیب قیام های سال های ٢٠١١ و٢٠١٢ درکشورهای عرب برروی این رادارهای الگوریتمی ظاهر نشدند، زیرا برنامه نویسان آنها ظاهرا فرموش کرده اند که شورش ها نه درفیسبوک وتوئیتر بلکه برون از خط ودر مناطق محروم، همانطورکه درتونس ومصرشاهد آن بودیم، آغاز میشوند. نقطه ضعف دیگراین ابزاراندازه گیری، رسانه های پویش شده توسط این نرم افزار ریانه ای است چرا که آنها، بویژه وقتی که توسط رژیم ویا منافع اقتصادی قدرتمند کنترل میشوند، همواره واقعیت را صادقانه منعکس نمی کنند.

وزارت دفاع آمریکا چندین پروژه توسعه پژوهش کاربردی برای جنگ متمرکزبرمردمان براه انداخته است. جامعه دانشگاهی ازاین طریق فعالانه درایجاد یک مهندسی نوین داده های اجتماعی- فرهنگی مشارکت داشته است. نظامی کردن علوم اجتماعی، درچارچوب برنامه Research Initiative Minerva، با الهام ازنام خدای رومی جنگ وراهبردی، به دانشگاه ها اجازه داده است تا بتوانند بودجه مطالعات جامعه شناسی وروان شناسی شبکه های « تروریستی» و مدل سازی علمی رفتارهای ازپیش تعریف شده «شورشیان» را تامین کنند. جهان دانش، با طمع غیرقابل مقاومت برای دلارهای پنتاگون، اجبارات تاکتیکی آنرا ازآن خودکرده وپذیرفته است که ضد تروریسم وضد شورش، دووظیفه اساسا دولتی، را به موضوع پژوهش های علمی بدل کند.

اما بسیج دانش ها به دانشگاه ها مختصر نمی شود. در سال ٢٠١١، کنسرسیوم آگاهی فرهنگی (CKC) تاسیس شد تا پژوهش های دولتی وخصوصی را با یکدیگر متحد کند.دراین کنسرسیوم، پژوهشگران وکارشناسان درچارچوب سازمان ها، صنایع خصوصی ویا وزارت دفاع برروی موضوعات مشابه کارمیکنند. هدف ایجاد شبکه ای بود که یافته های در ارتباط با جوامع بومی ازطریق یک پورتال آنلاین دراختیارهمه اعضای کنسرسیوم قرارگیرد. پروژه در سال ٢٠١٣ به پایان رسید ولی شبکه عمومی آگاهی فرهنگی (GCKN) در سال ٢٠١۴ جانشین آن شد. هدف این سازمان « گردهم آوری تمام ظرفیت روشنفکری ایالات متحده برای ماموریت های آینده ارتش وراهنمائی آن برای اتخاذ تصمیم درپرتو یافته های اجتماعی – فرهنگی است»(٢).

جنگ وبازاریابی

با این چرخش فرهنگی جنگ، بخش های خدماتی جدیدی درمجتمع های صنعتی – نظامی پدیدارمیشوند. اضافه بر شبکه عمومی آگاهی فرهنگی (GCKN) و برنامه مدل سازی علمی رفتارهای انسانی، وزارت دفاع به «شیوه های رایانه ای مدل سازی علمی(…) ساختارهای جامعه شناسی، تحلیل علمی داده ها و توسعه الگوریتمی» نیزامید بسته است(٣). این تغییر جهت در میان ارائه کنندگان خصوصی خدمات نیز به چشم می خورد. بعنوان مثال، Mitre Corporation که از سال ١٩۵٨ ابزارهای پدافند هوائی را طراحی میکند، ازمیانه سال های ٢٠٠٠ دست به توسعه برنامه های رایانه ای تحلیل شبکه های اجتماعی درزمان عملیات ضد شورشی زده است. شعارآن « حل مسائل برای دنیائی مطمئن تر است». Aptima، شرکت متخصص «مهندسی متمرکزبرانسان» نیزازسال ٢٠٠۶ به بعد با استفاده ازسرمایه گذاری وزارت  دفاع چندین پروژه پژوهشی درعرصه کشف – پیشگوئی رفتارهای مشکوک با اتکاء برآمارها وعلوم اجتماعی متکی برنظریه های رایانه ای را به پیش می برد.

مدل سازی علمی رفتارها وارد عصر صنعتی میشود. کشف وپیش بینی خودکارشده ناآرامی های اجتماعی، فراترازبازار نظامی وضد تروریست، دست اندرکاران بخش امنیتی را نیزمجذوب میکند. بعنوان مثال، سال ٢٠١٣، شرکت آمریکائی Navanti برنامه کاوشگربومی (Native Prospector) به منظورنظرسنجی اهالی آفریقای شمالی وشرقی را طراحی کرد. هدف این برنامه جلوگیری از توسعه القاعده دراین منطقه بود. با استفاده ازفناوری مشابه، درسال ٢٠١٧، شرکت آمریکائی Navanti، به شرکت هائی که قصد گسترش فعالیت های خود در این منطقه ویا خاورمیانه را داشتند، خدمات خود را عرضه میکرد. دیگران، ابزارهائی که درابتدا برای مبارزه با تروریسم طراحی شده بودند را به وسیله ای برای به اصطلاح تفحص باطن مصرف کنندگان مبدل میکنند. شرکت NSI، که براساس سایت اینترنت آن، درسال ٢٠٠٧ برای پیشنهاد « راه حل های نوآور درعلوم اجتماعی» درعرصه امنیت ویا دفاع به دولت آمریکا تاسیس شده بود، پس از سال ٢٠١١ مشتری های شرکت های تجاری را نیزبه فهرست خود افزوده است. درتحلیل نهائی، مبانی منطقی نقشه برداری وپیش گوئی « شورش ها» همان مبانی پیش گوئی رفتاری دربازاریابی است.

اشغال عراق همچون آزمایشگاهی برای تجربه کردن اشکال کنترل اجتماعی خودکار شده وپیش گویانه برای تعقیب «شورشیان» مورد استفاده قرارگرفت. بهره برداری از این شیوه های عملی درجریان سال های ٢٠١٠ ودرمناطق درگیری، بویژه درصحرا افریقای سیاه(زیر صحرائی) ، ادامه داشته است. در حال حاضر، آنها به عرصه غیرنظامی مهاجرت میکنند :  درتحلیل نهائی، مهندسی داده های اجتماعی – فرهنگی چیز دیگری جز شیوه ای برای اداره اهالی نیست.

١-
Barry Costa et John Boiney, « Social radar », Mitre Corporation, McLean (Virginie), 2012, www.mitre.org

٢-
« Global Cultural Knowledge Network », https://community.apan.org

٣-
«Socio-cultural analysis with the reconnaissance, surveillance, and intelligence paradigm », US Army Engineer Research and Development Center, 2014,

HOME

مطلب فوق در راستای همکاری موسسه انسان شناسی و فرهنگ و لوموند دیپلماتیک منتشر می شود.

تاریخ مطلب مارس ۲۰۱۹