انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره “برادرم خسرو” (قسمت دوم)

تحلیل روان شناختی ستیز با پدر

نویسنده : سینا امینی مقصودبیگی

خسرو فردی است که در کودکی آسیب فراوانی داشته است. ناهید به گونه ای جانشین مادر برای اوست. از او مراقبت می کند، رفتارهای بیمارگونه اش را دلسوزانه تحمل می کند و خسرو معشوق وار او را دوست دارد و او را تنها برای خود می خواهد و به شیدا حسادت می کند. از پایان گریزان است. شاید به این علت که این امر اضطراب جدایی و اضطراب از دست دادن را در او دامن می زند. دیدن سریال های تلویزیونی که تمام نمی شوند او را آرام می کند. دیدن تصویر، تصویری که به دلیل تمام نشدن و حضور دائمی آن اتصال دائم به یک موضوع عشق را به گونه ای رمزی بازآفرینی می کند همان طور که در مراحل ابتدایی تحول روانی ارتباط مادر و کودک از طریق نگاه و تصویر است و این تصویر مادر و حضور اوست که به نوزاد آرامش می دهد.

غیاب ناهید گویی برای او به منزله فقدان رمزی مادر است. ناهید که به واسطه اسمش ایزدبانوی آناهیتا تباری مادرانه و ارضاگر دارد. سوگواری پایان نیافته که در ابتدای فیلم او را مضطرب و متزلزل کرده نوعی غم و افسردگی را در او بازتولید می کند و در برابر سایر چالش های پیش رو آسیب پذیر می گرداند. در ابتدا میترا برایش جانشین مادر می شود و نظام روانی اش سعی می کند با تشدید نشانه های مانیا تعادل روانی خود را در برابر اندوه ناشی از این فقدان و اضطراب ناشی از فراخوانی تعارض های بنیادین حفظ کند.

ورود به خانه ناصر به نوعی فضای خانه پدری را برای او بازتولید می کند. خانه ای که برای زندگی در آن “شرط”های بسیاری وجود دارد و تعارض های قدیمی در او و در رابطه اش با ناصر و میترا بازتولید می شود. به گونه ای که او در همان ابتدای فیلم به شباهت ناصر با پدر اذعان می کند. خشم خسرو به این جایگاه یعنی پدری قانونگذار با قواعد انعطاف ناپذیر و طردکننده است که او را به ستیز با ناصر به مثابه جانشین پدر وا می دارد. بدین جهت نشانه های مانیا را باید به منزله دفاعی روانی در برابر افسردگی عمیق او دید.

… آشفتگی ذهنی خسرو و درگیری اش با گذشته او را به سمت آلبوم عکس های قدیمی می کشاند. این درگیری آنچنان هضم ناپذیر است که به کلام نمی آید، او را به کنش نمایی می کشاند که عکس ها و تصویرها دستاویز آن هستند و این مساله همزمان است با بدتر شدن احوال روحی اش چرا که در حال غلتیدن در سراشیبی یک واپس روی است. خسرو تصاویر پدر را بریده و جدا کرده است. او حضور او را به عنوان ضلع سوم مثلث ارتباط روانی برنمی تابد. خواهان حذف او و بازگشت به رابطه دوگانه و بهشت وحدت با مادر است. چنانچه می بینیم خود مادر و ناهید (جانشین مادر) را نگاه داشته و پدر و ناصر (جانشین پدر) را از تصویر حذف کرده است. در واقع هر آن که در منظومه اشتیاق مادر است از عکس ها حذف می شود چرا که حضور هیچکس را در این جایگاه برنمی تابد. همانند اسطوره نرگس که تصویر خود را در آب می بیند، در عین حال که عاشق این تصویر می شود با آن اخساس رقابت می کند و به او خشم پیدا کرده، خواهان نابودی اوست و به آن حمله ور می شود. این تصاویر بریده بریده و پدر زدوده، بازتابی از روان خسرو است که بر دیوار نقش بسته است. این سرنوشت تراژیک شخصیتی را نشان می دهد که در حال واپس روی و قرار گرفتن در موقعیت کودکی درمانده است تا حدی که در خودش ادرار می کند. ادرار بی اختیاری که در عین حال لذت استمنایی کودکانه را برایش بازتولید می کند و میترا را به مثابه جانشین مادر به محبت و نوازش مادرانه فرا می خواند. میترا به واسطه نامش برگرفته از ایزد باستانی ایرانی که در اسطوره ها مرد است تصویر یک مادر فالیک و فانتزی تمامیت است. مادری ارضاگر که با حضور او نیازی به حضور پدر نیست و باید در خدمت ارضای میل او باشد تا میل خودش هم ارضا گردد.
برگرفته از فصلنامه سخن سیاووشان ۴
این مطلب در همکاری با موسسه خدمات روانکاوی سیاووشان منتشر میشود