انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انتشار کتاب «شب یلدا» علی بلوکباشی

گروه کتاب

ایرانیان و همۀ مردم سرزمین‌هایی که در حوزۀ فرهنگ ایرانی زندگی می‌کنند، شب آغاز فصل زمستان را در یک دور فصلی از دور کیهانی طبیعت در زمان گردش فصل پاییز به فصل زمستان جشن می‌گرفته و می‌گیرند. نقش و تأثیر این فراگشت طبیعی در حیات اجتماعی و اقتصادی مردم با واکنش‌هایی گوناگون به صورت رفتارهایی آیینی ـ نمادین باز نمایانده می‌شوند. در این رفتارهای آیینی، شب آغاز فصل زمستان که به اصطلاح آن را «شب چلّه» و «شب یلدا» می‌نامند، به شیوه‌هایی رمزگونه همراه با نمودهایی که ناظر بر تداوم زندگی در کل جامعه است، جلوه می‌نماید.

کتاب «شب یلدا» ، نوشته دکتر علی بلوکباشی، مدیر گروه مردم شاسی دائره المعارف بزرگ اسلامی و عضو شورایعالی انسان شناسی و فرهنگ به وسیله دفتر پژوهش های فرهنگی در مجموعه «از ایران چه می دانم؟ » منتشر شد. در زیر فهرست مطالب و مقدمه این کتاب را می خوانیم:

فهرست مطالب

پیش سخن ۹

فصل یکم. میلادِ خورشید، مهر و عیسی مسیح ۱۵

۱. یلدا، باززاییِ خورشید ۱۵

۲. یلدا، میلادِ ایزدِ مهر ۱۷

۳. یلدا، میلادِ عیسی مسیح ۲۳

 

فصل دوم. اسطوره‌های یلدا ۲۷

۱. دلباختگی ماه به خورشید ۲۸

۲. زورآزمایی مهر با خورشید ۲۹

۳. دیو شب یلدا و خورشید ۲۹

۴. خورجینَکِ توشۀ راه خورشید ۳۰

۵. افسانۀ اَهْمَن و بَهْمَن ۳۱

۶. نبرد اَهْمَن و بَهْمَن ۳۳

۷. رجزخوانی چلّۀ بزرگ و کوچک ۳۴

۸. قارون در کسوت هیزم‌شکن ۳۴

فصل سوم. جشن شبِ چلّه ۳۷

۱. شبِ چلّه، یک جشن دهقانی ۳۷

۲. ناخجستگیِ شبِ یلدا ۴۵

فصل چهارم. چلّه، نمادسازی‌ها ۴۹

۱. چلّه، دورۀ نوزادی خورشید ۴۹

۲. چلّه زَری، مظهر خورشید خانم ۵۰

۳. عمو چلّه، مظهر چلّۀ بزرگ ۵۳

فصل پنجم. یلدا، آیین‌های پیشواز ۵۷

۱. آتش‌افروزی ۵۷

۲. قربانی کردن ۵۹

 

فصل ششم. شب‌نشینی یلدا، آیین‌ها و سرگرمی‌ها ۶۵

۱. شب‌نشینی ۶۵

۲. سفرۀ شب یلدا ۶۶

۳. سه میوۀ مقدس ۷۰

۴. تخمه و آجیل ۷۳

۵. شامِ شبِ یلدا ۷۶

۶. شعرخوانی و قصه‌گویی ۷۸

۷. تفأل‌زنی و فال‌گیری ۸۱

۸. شال‌اندازی ۸۶

۹. خوانچۀ شبِ چلّه ۸۷

۱۰. ترشی شب چلّه ۸۹

سخن پایانی ۹۳

مآخذ ۹۷

مآخذ تصاویر ۱۰۳

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

دیو چو بیرون رود، فرشـته برآید

صحبـت حُکّام، ظلمتِ شـب یلـداسـت

نور ز خورشید جوی، بو که برآید

(حافظ)

روزی

خواهم آمد،

و پیامی خواهم آورد.

و صدا خواهم در داد:

ای سبدهاتان پُر خواب!

سیب آوردم،

سیب سرخ خورشید.

(سهراب سپهری)

 

 

پیش سخن

 

 

 

ای دل عبث مَخور غم دنیا را

فِکرَت مَکُن نیامده فردا را

کُنج قفس چو نیک بیندیشی

چون گلشن است مرغ شکیبا را

بشکاف خاک را و ببین آنگه

بی‌مهری زمانه رسوا را

این دشت، خوابگاه شهیدانست

فرصت شمار وقت تماشا را

از عمر رفته نیز شماری کُن

مَشمار جَدی و عقرب و جوزا را

دور است کاروان سحر زین جا

شمعی بباید این شب یلدا را …

(پروین اعتصامی)

 

ایرانیان و همۀ مردم سرزمین‌هایی که در حوزۀ فرهنگ ایرانی زندگی می‌کنند، شب آغاز فصل زمستان را در یک دور فصلی از دور کیهانی طبیعت در زمان گردش فصل پاییز به فصل زمستان جشن می‌گرفته و می‌گیرند. نقش و تأثیر این فراگشت طبیعی در حیات اجتماعی و اقتصادی مردم با واکنش‌هایی گوناگون به صورت رفتارهایی آیینی ـ نمادین باز نمایانده می‌شوند. در این رفتارهای آیینی، شب آغاز فصل زمستان که به اصطلاح آن را «شب چلّه» و «شب یلدا» می‌نامند، به شیوه‌هایی رمزگونه همراه با نمودهایی که ناظر بر تداوم زندگی در کل جامعه است، جلوه می‌نماید.

زمان پیدایی و پیشینۀ تاریخی این جشن کهن ایرانی و آیین‌های مربوط به شب آغاز زمستان، بنابر گاه‌شماری رایج در دوره باستان و در شب دی‌ماه (ماه پرجشن و آیین موسوم به «دیگان»، جشن‌های روز هشتم، پانزدهم و بیست‌وسوم دی که به‌ترتیب با نام روز بعدشان «دی به آذر»، «دی به مهر» و «دی به دین» خوانده می‌شوند)، در آغاز زمستان گاه‌شماری کنونی، هرچند روشن نیست، ولیکن به احتمال فراوان در دورۀ رواج کیش میترا (یا مهر، ایزد هند و ایرانی) یا مهرپرستی در ایران در آغاز فصل زمستان رونق داشته است. بنابر توضیح تقی‌زاده در دوره‌ای که فروردین ماه در اول تابستان بود، مهرماه در اول زمستان می‌افتاد. این موضوع با رسوم اقوام قدیم هند و اروپایی و مخصوصاً ژرمنی که عید تولد آفتاب را در اول زمستان می‌گرفتند و آن ماه را به خدای آفتاب نسبت می‌دادند، تناسب دارد. زیرا که واقعاً آغاز زمستان برابر تولد جدید خورشید است که از آن روز در نصف کرۀ شمالی رو به افزایش و ارتفاع درخشندگی می‌گذارد و هر روز قوی‌تر می‌شود. به گفتۀ بیرونی در آثارالباقیه، روز اول ماه دی که بعدها در اول زمستان جا گرفت، «خور» (← خور روز، خُرّه روز، خُرّم روز) نیز نامیده می‌شد (تقی‌زاده، ۱۳۱۶، ص ۵۷-۵۸). تاریخ پیدایی جشن زمستانی از پدیداری آیین مهر هم ظاهراً پیش‌تر می‌رود. می‌توان پیشینۀ این جشن را با تاریخ آیین گرامیداشت زادروز خورشید در نخستین روز آغاز انقلاب زمستانی و بعدها به هنگام «خرّم‌روز»، روز آغاز ماه دی منسوب به خورشید (خورماه) در میان ایرانیان برزگر و دهقان هم‌زمان دانست. به هر روی، این جشن زمستانی اهمیت فراوانی در زندگی مبتنی بر کشاورزی و دامداری مردم داشته و پایا‌ترین و همگانی‌ترین جشن‌های ایرانی در میان تودۀ مردم روستایی بوده و همچون جشن نوروز و مهرگان نقش مهم و برجسته‌ای در زندگی مردم ایران ایفا می‌کرده است.

از چگونگی آیین‌های جشن زمستانی یلدا در میان مردم تا پیش از سده‌های سوم و چهارم هجری، به جز شرحی کوتاه از جشن زمستانی «آذر جشن» که بنابر گفتۀ زادَوَیه در آغاز فصل زمستان، در اول شهریورماه برپا می‌داشته‌اند (بیرونی، ۱۳۸۰، ص ۲۷۲؛ شرح تفصیلی ← فصل سوم: جشن شب چلّه)، خبر و آگاهیِ چندانی از راه منابع مکتوب به ما نرسیده است. کم پرداختن نویسندگان به جشن شب یلدا و آیین‌های مربوط به آن، و خاموشی‌گزینی منابع تاریخی دربارۀ آن برای ما دقیقاً روشن نیست، شاید به سبب نداشتن شواهد و اسناد کافی و روستایی بودن این جشن زمستانی و تعلق آن به تودۀ مردم شبان و برزگر، و یا بی‌علاقگی دستگاه‌های حکومتی و درباری آن دوران و بی‌تفاوتی اصحاب قلمِ وابسته به حکومت‌ها به این جشن بوده باشد. برخی از پژوهشگران درباره سکوت تاریخ‌نویسان و نویسندگان در گزارش کردن این جشن، حدس و گمان‌هایی زده‌اند و این خاموشی را به سبب بیم جان از آزار و تنبیه دژخیمان تفتیش عقاید حکومت مذهبی ـ سیاسی ساسانیان دانسته‌اند. استدلال آنان این است که دولت ساسانی روزگار را بر همۀ «پیروان مغان که مادی بودند و مهرپرست»، و بر همۀ کسانی که از مذهب دولتی پیروی نمی‌کردند و به گونه‌ای به مذاهب و آیین‌های دیگر، به ویژه مذاهب برخاسته از آیین‌های مربوط به طبیعت مانند یلدا علاقه نشان می‌دادند، بسیار سخت کرده بود. از این رو، پیروان میترا ترجیح می‌دادند خاموشی گزینند و آیین‌های خود را در سرزمین ایران از دولتیان پنهان نگه دارند، یا به امپراتوری بزرگ روم پناه ببرند و در آن‌جا که میترائیسم آزاد و رایج و سخت نفوذ داشت، زندگی و آیین‌های خود را آزادانه و با آرامش خاطر برگزار کنند (رجبی، ۱۳۷۵، ص۲۱۷ـ ۲۱۸). به هر روی، هرچند جشن یلدا به هر سببی از ضبط و ثبت نوشتاری دور ماند، اما هم‌چنان در میان مردم ایران زنده و پویا ماند و امروزه در شب اول زمستان هر سال در تاریخ ما جلوه‌گری می‌نماید.

رمز و راز پایایی و مانایی جشن شب یلدا تا به این روزگار به عواملی چند بستگی داشته است که مهم‌ترین آنها می‌توانند این عوامل باشند: پیوند یلدا با طبیعت و آغاز نوشدگی فصل یک دور کوتاه کیهانی در گردش سال که با نظمی جاودانه و بسامان هر سال تکرار می‌شود؛ دیگر وابستگی این جشن طبیعی به شیوۀ زندگی و نوع کار و معیشت جامعۀ کشاورز و دهقان ایرانی؛ و سوم استمرار بازتابندگی هویت فرهنگی کهن ایرانی در جوهرۀ این جشن.

جشن‌ها عموماً در زمان قدسی یا زمان سرمدی برگزار می‌شوند. در میان این جشن‌ها، جشن‌های فصلی مهم‌ترین جشن‌ها هستند که نشان از رفتن زمان گذشته و فراآمدن زمانی نو دارند. به بیان دیگر، جشن‌های فصلی پایان یافتن یک دورۀ زمانی و گشودن یک دورۀ جدید را برای دستیابی به باززایی کامل زمان، نشان می‌دهند (Eliade, 1971, p. 398). شب یلدا نوید قُدسی و سرمدی‌بودن زمان نوی دیگری را همراه با باززایی خورشید و بلند شدن روشنایی هر روز و کوتاه شدن سیاهی شوم و نامبارک شب در طبیعت سرد زمستان می‌دهد. از این رو نقش شب یلدا در شب آغاز زمستان در زندگی کشاورزان ایران جلوه‌ای بسیار نقش‌آفرین و برجسته داشته است.

یلدا پیام‌آور بشارت‌هایی برای ایرانیان کشاورز بوده است: نخست، بشارت به زایش دوبارۀ خورشید در این شب و بلند شدن روزها از پس آن و بالندگی و دیرمانی بیش‌تر خورشید در جولانگاه هر روزۀ خود در پهنۀ آسمان زمستان؛ دوم، بشارت به تولد میترا، ایزد ـ خورشیدِ نجات‌بخش در این شب؛ و سرانجام، بشارت به دمیدن سپیدۀ صبح «خرّم‌روز» در ماه موسوم به دی، خداوندگار آفریننده، به نشانۀ آوردن برابری و برادری برای همۀ مردم لایه‌ها و طبقات اجتماعی و بهره‌مند کردن همگان از مائده‌های خوان مبارک یلدا در ضیافت الهی.

اسطوره‌ها و روایات آیینی مربوط به شب آغاز زمستان یا یلدا در میان مردم نیز روشنگر شمار بسیاری از حقایق و وقایع سرپوشیده و ناشناختۀ تاریخی ـ دینی در فرهنگ ایران بوده است. رمزگشایی این روایت‌های اساطیری ـ آیینی آشکارکنندۀ پاره‌ای رازهای نهفته در دل تاریخ جهان است. یکی از مهم‌ترین این رازها درآمیختگی و همانندگی میلاد و ظهور ایزد مهر و میلاد و ظهور عیسی مسیح و نیز یگانگی و همسانی ساختار و جلوه‌هایی از مراسم جشن یلدا و عید کریسمس با یکدیگر، و تقارن آنها با باززایی خورشید، نماد ایزد مهر است.

دفتر پژوهش های فرهنگی

تلفن:

۸۸۸۲۱۳۶۴