انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تأملی دربارۀ مفهوم کیفیت زندگی

در لغت‌نامه دهخدا واژۀ کیفیت به معنای «چگونگی و حالت وضعی است که حاصل باشد در چیزی»، معادل انگلیسی آن quality در واژه‌نامه وبستر به معنای «چگونگی خوب بودن یا بد بودن چیزی» و در واژه‌نامه آکسفورد «استانداردهای اندازه‌گیری‌شده در چیزی در مقایسه با چیز مشابه دیگر» است. از سوی دیگر در تعاریف رایج این واژه، کیفیت به معنای «میزان حسن و ارزش چیزی» (آکسفورد) است. همچنین معانی دیگری که برای این واژه در لغت‌نامه عمید ذکر شده «مست‌کننده بودن» و «لذت» است.

تأملی در این معانی دو موضوع اصلی را از دو منظر مختلف مطرح می‌کند. یک منظر توجه به وجود یا عدم بار ارزشی در مفهوم کیفیت است، به این معنا که کیفیت هم می‌تواند به معنای درجۀ کمال یک پدیده باشد (در این حالت از امری با صفت «باکیفیت» یاد می‌شود) و هم فاقد این بار ارزشی و صرفاً به مفهوم وجود یک ویژگی، فارغ از خوب یا بد بودن.

منظر دیگر، بازشناسی ابعاد عینی و ذهنی در مفهوم کیفیت است؛ این ابعاد تا حدی بازگو کنندۀ روش‌شناسی متفاوتی است که برای درک مفهوم کیفیت به کار می‌رود:

الف- کیفیت به عنوان امری عینی، بخشی از وجود چیزی را شکل می‌دهد؛ این کیفیت به عنوان ویژگیِ محسوس یک امر بازشناسی می‌شود که بر سر خوب یا بد بودن آن توافق وجود دارد. از این منظر کیفیت به‌مثابۀ ابژه یا عینیتی است که باید با روش‌های علمی بازشناسی شود.

ب- کیفیت به عنوان امری ذهنی به معنای خوب بودن یا بد بودنی است که انسان بر حسب شرایط به آن نسبت می‌دهد. از این منظر کیفیت بعدی سوبژکتیو یا ذهنی دارد. شناخت چنین کیفیتی مبتنی بر شاخص‌های ذهنی و با رجوع به دیدگاه‌ها و تحلیل‌های فردی صورت می‌گیرد. این شاخص‌ها می‌تواند از فردی به فرد دیگر و از اجتماعی به اجتماع دیگر متفاوت باشد. به عنوان مثال امری که از دیدگاه فرد یا اجتماعی دارای کیفیت خوب تلقی می‌شود، لزوما از نگاه فرد یا اجتماع دیگر واجد کیفیت خوب نیست.

طبق واژه نامۀ جغرافیای انسانی [۱] کیفیت زندگی[۲] رفاه عمومی افراد و جامعه است. کیفیت زندگی طیف متنوعی از زمینه‌ها را دربر می‌گیرد، مِن جمله توسعه بین المللی، مراقبت بهداشتی، سیاست و اشتغال. در این واژه نامه تاکید شده است که نباید مفهوم کیفیت زندگی را با استانداردهای زندگی[۳]، که مبتنی بر درآمد است، اشتباه گرفت. شاخص‌های استاندارد کیفیت زندگی نه فقط شامل ثروت و اشتغال، بلکه دربرگیرندۀ محیط ساخته شده، سلامت ذهنی، آموزش ، اوقات فراغت و تفریح و تعلق اجتماعی نیز هست. از این رو باید گفت که کیفیت زندگی مفهوم عامی است که ابعاد مختلفی از زندگی انسانی را دربر گرفته و به‌مثابۀ یک چتر کیفیت را در ابعاد مختلف تحت پوشش خود قرار می‌دهد.

سازمان‌ها، نهادها و علوم مختلف بنابر رویکرد و اهداف خویش و موضوعاتی که با آن‌ها سروکار دارند، تعابیر مختلفی از کیفیت زندگی را ارائه داده و هریک جنبه‌ای از این مفهوم را مورد تأکید خویش قرار می‌دهند. بر این اساس در ادبیات جهانی کیفیت زندگی، از سویی می‌توان مفاهیم و واژگانی را یافت که با کیفیت زندگی در معنای مبسوط خویش ارتباط دارند؛ از سوی دیگر می‌توان شاخص‌هایی را مورد توجه قرار داد که هریک از سازمان‌ها و نهادهای پژوهشی بین المللی بنابر رویکرد خویش به عنوان ابزار اندازه‌گیری کیفیت زندگی ارائه داده‌اند. از جملۀ واژگانی که از سوی نهادهای بین المللی دربارۀ کیفیت زندگی بکار برده شده و بازگوکنندۀ معنای بسیط کیفیت زندگی هستند، می‌توان به «رضایت از زندگی»، «رفاه و بهزیستی»، «شادی و نیکبختی» اشاره کرد.

  • رضایت از زندگی[۴] در معنای لغوی تحقق آرزوها، انتظارات یا نیازها و لذت حاصل از آن است [۵]. این واژه در تعریف «سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه»[۶] این گونه تعریف شده است: رضایت از زندگی، به جای پرداختن به اینکه احساس گذرا و کنونی مردم چگونه است، به معنای آن است که مردم چگونه کلیت زندگی خود را ارزیابی می‌کنند. این امر نشان‌دهندۀ این ارزیابی است که کدامیک از شرایط زندگی برای بهزیستی ذهنی واجد اهمیت است.
  • رفاه و بهزیستی[۷] به معنای سلامت، شادی یا اقبال یک شخص یا گروه[۸]؛ فرایند قانونی یا تلاش اجتماعی برای بهبود رفاه مادی و عینی بنیادی مردم است. در «دایره‌المعارف علوم اجتماعی و رفتاری»[۹] رفاه حاصل تولید روزافزون الزامات مراقبتی، بهره‌وری مالی و سایر خدمات تعریف شده که شرایط مادی و فرهنگی تولیدمثل انسان‌ها را به عنوان موجوات بیولوژیکی، مولدان اقتصادی، اعضای نیروی کار، موجودات اجتماعی و شهروندان تضمین می‌کند.
  • شادی و نیکبختی[۱۰] به معنای داشتن احساس لذت و رضایت [۱۱] بوده و در «گزارش جهانی نیکبختی» [۱۲] سال ۲۰۱۳ نه به معنای احساسی گذرا، بلکه به معنای نوعی ارزیابی آورده شده است: «آیا در کلیت زندگی خود شادمان هستی؟»

بر اساس این مفاهیم و تعاریفشان، دو واژه رضایت و لذت محوریترین مفاهیمی هستند که در تعیین کیفیت زندگی فرد نقش دارند. این دو مفهوم کیفیت زندگی را در دو سطح مطرح می‌کنند:

  • رضایت به معنای قبول، خشنودی و رضامندی (فرهنگ معین) است و معادل آن satisfactionبه معنای خشنودی از انجام یک کار یا اتفاق و در معنای دوم «اقناع» یا عمل برآورده کردن نیاز و خواسته است (وبستر).
  • لذت به معنای ادراک خوشی (فرهنگ عمید) و معادل آن pleasure شادی و انجام کاری برای کسب خوشی است (وبستر).

با توجه به این تعاریف می‌توان «رضایت» را برآورده‌شدن بهینۀ نیازها، و «لذت» را، در سطحی بالاتر، به معنای داشتن حق انتخاب و اختیار در کسب شادی دانست. از این رو کیفیت زندگی هم در رابطه با «برآورده شدن نیازهای اساسی زندگی» و هم در «بهره‌مندی از لذایذ و خوشی‌ها» قابل طرح است. به بیان دیگر می‌توان بحث رضایت مندی را با شرایط موجود (توجه به نیازهای پایه و رفع مشکلات کنونی)، و مفهوم لذت را با دستیابی به فرصت‌هایی فراتر از نیازهای پایه و بهینه کردن کارکردهای موجود در نسبت با آینده مرتبط دانست.

از سوی دیگر، با توجه به ابعاد ذهنی و عینی که برای واژه کیفیت استنتاج شد، این لذت و رضایت هم بر بهزیستی مادی و هم بر بهزیستی ذهنی فرد متکی است. به این مفهوم که کیفیت زندگی هم با رفاه و ملزومات عینی فرد پیوند دارد و هم بر احساس و ارزیابی ذهنی فرد از کلیت زندگی اش متکی است. بدیهی است که شیوه‌ها و ابزارهای اندازه‌گیری این دو وجه از کیفیت زندگی با یکدیگر متفاوت است. بهزیستی مادی بر کیفیت به عنوان امری عینی تکیه دارد، که با تعریف استانداردها با الزامات کیفیت به عنوان امری جدا از سوژۀ انسانی برخورد می‌کند و فارغ از دیدگاه‌های وی، در زمینه‌ای جدا قابل ارزیابی است. اما بهزیستی ذهنی با رجوع به اذهان انسانی و دیدگاه‌های افراد در متن شرایط فرهنگی و اجتماعی‌ای که در آن قرار دارند می‌تواند مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.

 

این مطلب در سال ۱۳۹۳ ر چارچوب رویداد جستار کیفیت در برنامه‌های بازآفرینی شهری در مرکز مطالعات شهرسازی و معماری ایران نوشته شده و اکنون بازنشر می‌شود.

پی‌نوشت:

[۱] Dictionary of Human Geography

[۲] Quality of Life (QOL)

[۳] standard of living

[۴] Life Satisfaction

[۵] Oxford Dictionary

[۶] The Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD)

[۷] welfare

[۸] Oxford Dictionary

[۹] International Encyclopedia of the Social & Behavioral Science

[۱۰] Happiness

[۱۱] Oxford Dictionary

[۱۲] World Happiness Report 2013