هوشنگ ظریف، نوازندۀ توانای «تار» و یکی از برجستهترین هنرآموختگان هنرستان موسیقی ملی در دورۀ ریاست استاد روحاللّه خالقی، گذشته از اعتباری که در تکنوازی و نیز در همنوازی با گروههای معتبر موسیقی دارد، آموزگاری درجهاول و تأثیرگذار بوده است…
متولد ۱۳۱۷، تهران
نوشتههای مرتبط
درگذشتۀ اسفند ۱۳۹۸، تهران
نوازنده و مدرس تار، ردیفشناس
شاگرد علیاکبر شهنازی، حسین تهرانی و جواد معروفی در هنرستان موسیقی ملی
فارغالتحصیل هنرستان و هنرکدۀ موسیقی ملی؛ دارای بیش از ۴۵ سال سابقه کار حرفهای
دارای اجراهای فراوان در صحنههای داخل و خارج از ایران؛ همراه ارکسترها و خوانندگان مختلف
همکار دائم گروه همنوازان سازهای ملی به سرپرستی استاد فرامرز پایور
شرکت در فستیوال موسیقی «شانکار لعل» در سال ۱۹۷۵ در هندوستان
شرکت در بیستویکمین فستیوال جهانی موسیقی در فرانسه
شرکت در فستیوال اینسبورگ در سال ۱۹۸۵
همکار استاد حسین تهرانی در تدوین کتاب آموزش تنبک؛ و دکتر محمدتقی مسعودیه در بازبینی نتهای کتاب ردیف موسیقی آوازی ایران (روایت محمود کریمی)
عضو هیئتمدیرۀ خانۀ موسیقی طی شش سال متوالی
رئیس هیئتمدیرۀ کانون نوازندگان سازهای ایرانی در چهار دوره
اشتغال به تدریس تار در دانشکدۀ موسیقی دانشگاه هنر و همچنین آموزشگاه موسیقی ظریف
مدرس ردیف و تارنوازی در هنرستان، گروه موسیقی و دانشگاههای مختلف و …
همسر هوشنگ ظریف، پروین صالح نوازندۀ ویولن و قیچک بوده است. آن دو، سالها در کنار یکدیگر عضو گروه پایور بودند.
آثار
– نتنگاری و ویرایش چهار کتاب دربارۀ استاد لطفاللّه مجد، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و ابراهیم سرخوش
– مجموعههای صوتی تکنوازیهای استاد ازجمله دشتی و اصفهان، همنوازی با استاد فرامرز پایور در آثار متعدد ایشان، اجرای گوشههایی از ردیف موسی خان معروفی به کوشش کامبیز روشنروان
– کتاب دستور مقدماتی تار، کتاب اول و دوم هنرستان
– کتاب مجموعه قطعات تألیف ایشان
– از تکنوازیها: نوار «اصفهان ـ دشتی» و اجرای قطعاتی از استاد علینقی وزیری
اگر موسیقیِ پنجاه سال گذشتهمان را در مقولاتی تفکیکشده بررسی کنیم، و اگر برای بررسی هرکدام از آنها (تکنوازی، بداههسرایی خلاق، آهنگسازی، آموزش، ساختن ساز، تحقیق، مدیریت و …) شاخصهایی مجزا در نظر بگیریم، آنگاه میتوانیم ارزشها و فضایل چهرههای نامدار موسیقیمان را بهتر بشناسیم. در جامعۀ موسیقی ایران، کمتر کسی است که انحصاراً متعلق به یک حوزه و فقط متعلق به یک مقوله از موسیقی باشد. معمولاً یک موسیقیدان نامدار، در حوزههای مجاور هم فعالیت دارد ولی با یکی از آن مقولات، بیش از سایر آنها، موجب شهرت او میشود.
هوشنگ ظریف، نوازندۀ توانای «تار» و یکی از برجستهترین هنرآموختگان هنرستان موسیقی ملی در دورۀ ریاست استاد روحاللّه خالقی، گذشته از اعتباری که در تکنوازی و نیز در همنوازی با گروههای معتبر موسیقی دارد، آموزگاری درجهاول و تأثیرگذار بوده است. نقش او در آموزش تکنیکهای صحیح تارنوازی و تربیت هنرجویانش به حدی است که میتوان دربارۀ آن یک مجموعه مقاله فراهم کرد. درحالیکه شخصیت هنری و مقام اخلاقی او در هنر، در هیچ زمانی، به طرز شایستهای معرفی و شرح نشده است. علت اصلی آن، فروتنی او و حجب و حیایی است که در هنرمندانی اصیل دیده میشود، و نیز گریزان بودن ایشان از هر فضایی که رنگی از سطحیگری و یا جنجال دارد.
اما علت دیگری هم هست؛ هوشنگ ظریف، به خاطر خصوصیات فطری و محیطهای آموزشی اصیلی که در سالهای شکلگیری شخصیت وی نقش حیاتی و تعیینکننده داشتهاند، از اینکه خود را به هر قیمتی مطرح کند و مانند برخی ستارگان سینما و فوتبال، با انتخاب نوع زندگی غیرعادی، امثال جنجالآفرین و یا هنجارشکنی، بخواهد نوعی «مغناطیس شخصیتی» و یا «کاریزما» را برای خود ایجاد کند، گریزان و بیزار است. این نوع شخصیت و زندگی پیش هنرمندان کمیاب است و علت آن، بیشتر به ریشههای تربیت خانوادگی برمیگردد. هوشنگ ظریف نهتنها در زندگی بلکه در تارنوازی نیز چنین عمل کرده است. نواختن او بیتکلف، سلیس، دقیق، مقید به آموزشهای کلاسیک و دارای روحیهای سالم و عقلانی است. فضاهای نامتعارف، هنجارگریزی در ملودیها و ریتمها و تزئینها و جملهبندیها، آنچنانکه در ساز عدهای دیگر هست، در ساز او شنیده نمیشود. تکنیک او نیز ظاهراً سهل و باطناً ممتنع است و از چنان استواری و سلامتی برخوردار که تنها آنها که سالها با جدیت تار نواختهاند ارزش آن را درک میکنند.
هوشنگ ظریف، از اولین هنرجویان هنرستان موسیقی ملی است که در سال ۱۳۲۸ به کوشش و پایداری استاد روحاللّه خالقی تأسیس شد. استاد خالقی، هنرآموزان خردسال را گاه از شاگردان دبستانها انتخاب میکرد و گاه، خانوادههای با فرهنگی که مستقیم یا بهواسطه با خانوادههای خالقی و ملاح و معروفی و … آشنا بودند، فرزندشان را برای آموختن موسیقی به «هنرستان آقای خالقی» میآوردند. به محلی که در آن روزگار، تنها محیط آموزشی سالم و مطمئن و معتبر برای یادگیری موسیقی ایران شناخته میشد. برادران ظریف (محمد و هوشنگ) هر دو در آن تحصیل کردند، از آنجا فارغالتحصیل شدند و هرکدام با یکی از شاگردان همان هنرستان ازدواج کردند. محمد، با خانم گیتی وزیریتبار ـ دختر استاد حسینعلی وزیریتبار نوازندۀ برجستۀ کلارینت ـ پیوند بست و هوشنگ با خانم پروین صالح، که هنوز هم همسر و مادر فرزندان او است. از هنرمندان نامداری که همدورۀ آنها بودند، جلال ذوالفنون، ارفع اخرایی، افلیا پرتو، انوشیروان روحانی و … نصرتالله گلپایگانی (۱۳۴۱ ـ ۱۳۱۷) بود که از استعدادهای برجسته به شمار میآمد و در جوانی درگذشت. گلپایگانی (که هیچ نسبتی با اکبر گلپایگانی خوانندۀ معروف نداشت) ویولون و تار و تنبک مینواخت. هوشنگ ظریف خردسال، در هنرستانی درس خواند که هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، علیاکبر شهنازی، حسین تهرانی، جواد معروفی، وزیریتبار، موسی معروفی، حسینعلی ملاح و نصرالله زرینپنجه در آن تدریس میکردند.
او شاگرد ممتاز کلاس تار استاد علیاکبرخان شهنازی بود. در بعضی مراجع او را شاگرد موسیخان معروفی معرفی کردهاند. در آن سالها (۱۳۳۸ ـ ۱۳۲۸) استاد موسی معروفی سالخورده بود و به خاطر اعتقادات مذهبی، بسیار کم تار به دست میگرفت. کار او در هنرستان تدریس قرآن و شرعیات بود. سیستم تربیتی استاد روحاللّه خالقی که از درسهای دکتر اسدالله بیژن و سیستم آمریکایی تدریس در دارالمعلمین عالی تهران مایه گرفته بود، ثمرات خود را داد و شماری از هنرمندان جوان دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ از همان دورۀ ریاست خالقی بر هنرستان، فارغالتحصیل شدند. هوشنگ ظریف نیز یکی از آنها بوده است. یکی از روزهای تیرماه ۱۳۷۱ که به مناسبت درگذشت استاد محقق، زندهیاد حسینعلی ملاح مجلسی برپا شده بود، هوشنگ ظریف، به یاد ملاح سخنانی کوتاه گفت و یاد کرد از جدیت و مهربانی او در یکی از ساعات تمرین، که ظریف نوجوان را با حرارت، تشویق به کار و تمرین بیشتر و بیشتر کرده بود. نواری نیز به یادگار است از دورۀ تحصیل در هنرستان و اجرای یک قطعه دونوازی تار، که دو هنرمند نوجوان در آن سالها اجرا کردهاند؛ اوئت در بیات اصفهان، با نوازندگی هوشنگ ظریف و جلال ذوالفنون (که آن روزها فقط تار مینواخت و گاهی ویولون). گویا این قطعه از ساختههای ظریف است و انجام تکلیفی از تکالیف ویژهای که استاد خالقی به آن سفارش داد. هوشنگ ظریف، اکنون در ۶۵ سالگی با کمی تأسف از آن دوران یاد میکند و میگوید: «سطح کار در هنرستان خیلی بالا بود و در سالهای بعد از آن، نوشتن و اجرا کردن چنین قطعاتی دیگر دور از دسترس شدند. این قطعه اگر امروز هم اجرا شود زیبایی و جذابیت خود را خواهد داشت.»
هوشنگ ظریف، همراه افلیا پرتو و ارفع اخرایی و ذوالفنون و… در مراسم جشن فارغالتحصیلی، دیپلم خود را از دست استاد علینقی وزیری گرفت، در بیستسالگی او تارنواز چیرهدستی بود که بهراحتی در هر ارکستری میتوانست عضو شود. همچنین با نواختن سهتار و نیز با نوازندگی تنبک استاد حسین تهرانی بهخوبی آشنا شده بود. برای فارغالتحصیلان ممتاز هنرستان موسیقی ملی، وارد شدن در کار حرفهای و استخدام در سازمانهای معتبر هنری وابسته به دولت کار مشکلی نبود. هوشنگ ظریف جوان بهعنوان نوازندهای مسلط و توانا، در ارکسترهای بزرگ، شروع به کار کرد. (سابقه حرفهای او تا امروز بالغ بر ۴۵ سال است) و همزمان به تدریس موسیقی در مدارس و در هنرستان نیز پرداخت.
حسین علیزاده، تارنواز و آهنگساز نامدار روزگار ما، تعریف میکند از سالهای ۱۳۴۱ ـ ۱۳۳۶ که در دبستان «حافظ»، شاگرد درس سرود آقای ظریف بود و در هنرستان، بار دیگر با او روبهرو شد: «…استاد عزیز، آقای ظریف با مهربانی و جدیت به من گفتند: ببین! اینجا دیگر دبستان حافظ نیست و باید شیطنت و بازیگوشی را کنار بگذاری و حسابی کار کنی…» و پایۀ قوی نوازندگی علیزاده را قبل از استاد شهنازی، هوشنگ ظریف ساخت. محمدرضا لطفی، هنرمندی دیگر از بزرگان تارنوازی، از نخستین خاطرۀ دیدارش با استاد جوان، آقای هوشنگ ظریف، به احترام و حرمت یادکرده است. بدین ترتیب، نقش پراهمیت و سرنوشتساز ظریف در موسیقی چهار دهۀ گذشته روشنتر میشود؛ استاد علیاکبرخان شهنازی در نیمۀ اول قرن شمسی حاضر و هوشنگ ظریف در نیمۀ دوم، از لحاظ تربیت شاگردان درجهاول و انتقال تکنیکهای درست در تارنوازی، صاحب بالاترین رتبه و جایگاه هستند و از این بابت، کمتر کسی را قابلبررسی و مقایسه میتوان پیدا کرد.
زندگی حرفهای هوشنگ ظریف، در تدریس تار و در همکاری با ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر، تا سال ۱۳۵۷ (چهلسالگی) گذشت. در آن زمان، فارغالتحصیلان هنرستان و شاغلین در وزارت فرهنگ و هنر، فضای مجزای خود را داشتند و با برنامههای رادیو همکاری نمیکردند. نوع موسیقی، فضاهای زیستی، شخصیت و طرز زندگی این موسیقیدانان ـ بهاصطلاح رادیوییها و فرهنگ و هنریها ـ با هم متفاوت بود. گویا وزیر وقت و رئیس ادارۀ کل هنرهای زیبای کشور، این تفکیک و جداسازی را خوش داشت و اصرار بر آن میکرد. در آن زمان، بسیاری از هنرمندان خلاق و بااستعدادی که در رادیو حضور داشتند، از برخی ابتلائات و آلودگیها برکنار نبودند، درحالیکه موسیقیدانان متعلق به جناح مقابل ـ که از آنها گاه بهعنوان «بچههای آقای خالقی» نام برده میشدـ زندگیهای سالمی داشتند و با طبقات فرهیختۀ اجتماع نیز معاشر بودند.
تأسیس هنرکدۀ موسیقی ملی برای تربیت هنرجویان فارغالتحصیل هنرستان در مقطع لیسانس (با حضور جدی هوشنگ ظریف بهعنوان استاد) بر این جدایی میافزود. در مقابل، رادیو، مرکز خلاقیتهای پرشور، خبرسازی و ارتباط با مردم از طریق قویترین رسانۀ موسیقایی کشور بود و جاذبۀ قدرتمندی برای نوازندگان جوان داشت، هرچند که از دستهبندیهای مافیایی اشباع بود و اکثر هنرمندانش از نابسامانیهای متعددی رنج میبردند. ظریف نیز مانند علیاکبرخان شهنازی (از نسل قبل) و داریوش طلایی (از نسل بعد) به رادیو نرفت و شاید همین باعث شد که تودۀ مردم، او را دیرتر و کمتر بشناسند. در عوض اعتبار خود را بهعنوان نوازندهای توانا و مطلع، دارای شخصیتی والا و با پرنسیپی عقلانی حفظ کرد و تاکنون نیز حفظ کرده است. حتی بعدها نهاد واحدی با عنوان سازمان رادیوتلویزیون ملی ایران تشکیل شد و امکان پخش برنامههای او و موسیقیدانهای همرتبه او فراهم آمد، باز هم در خطمشی هنری خود تغییری نداد. صحنههای متعدد در گوشه و کنار جهان، جایگاه هنرنماییهای او بود. از شرکت در فستیوال اینسبروک در بیستسالگی (۱۳۳۷) تا دیگر برنامهها و جشنوارههایی که خود یک فهرست مفصل است.
اولین نواختههای ضبطشدۀ او در سالهای اوایل دهۀ ۱۳۵۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در قالب صفحات ۳۳ دور (گرام) در دسترس قرار گرفت. در سلسله صفحات «آشنایی با موسیقی ایرانی» که به همت والای کامبیز روشنروان تهیه شد. همچنین در اجراهای گروه همنوازان سازهای ملی به سرپرستی هنرمند بزرگ، فرامرز پایور (نوازندۀ سنتور در همان گروه) و در کنار رحمتالله بدیعی (ویولون و کمانچه)، محمد اسماعیلی (تنبک) و حسن ناهید (نی) که ذیل نظارت دقیق و نظم آهنین پایور، اجراهایی عالی را به یادگار گذاشتند. در سال ۱۳۵۶ تلاش مسؤولین کانون پرورش فکری و در رأس آنها احمدرضا احمدی (شاعر و مسئول موسیقی کانون) که به ضبط آثار ممتاز موسیقی ایران اهتمام داشت، نواری حاوی تکنوازی او تهیه شد: «اصفهان و دشتی» و ظریف در این نوار، دو قطعۀ «دخترک ژولیده» و «ژیمناستیک موزیکال» اثر استاد علینقی وزیری را با اجرایی درخشان و بینقص ارائه داد.
اجرای ساختههای استاد وزیری، اگر بخواهد در حد عالی و با صدادهی مطلوب باشد، کار سادهای نیست و هنوز هیچ نوازندهای نتوانسته است به حد شفافیت و سلامت بیان تارنوازی هوشنگ ظریف در ارائه این قطعات، دست پیدا کند. دو سال پیش از این مراسم باشکوهی که به مناسبت نودمین سالگرد تولد استاد وزیری در هتل هیلتون برگزار شده بود، موسیقیدان سالخورده که به عذر ناتوانی و درد دستهایش، از برخاستن پیش پای نخستوزیر و وزیر دربار مقتدر پهلوی خودداری کرده بود، بعد از تارنوازی درخشان ظریف و شنیدن قطعاتش از مضراب و پنجه او، با شوق و شعف از جای جسته بود و روی صحنه، دستهای نوازندۀ جوان را به گرمی فشرده و شیفتگی او را تحسین کرده بود. نمونهای از غرور شکوهمند موسیقیدان عصر تجدد در مقابل ارباب قدرت، و او به اهل هنر در آن شب نمایان شد. این خاطره را سالها بعد، زندهیاد حسینعلی ملاح و اقوامشان نقل میکردند و هنرنمایی هوشنگ ظریف را (که در آن زمان ۳۷ سال بیش نداشت) میستودند. در همان سال ۱۳۵۶ که تکنوازی تار او در نوار کاست منتشر شد، کار سنگین استاد زندهیاد محمدتقی مسعودیه نیز با نظارت و مشاورت او به انجام رسید: بازبینی نتنویسیهای مسعودیه از ردیف آوازی موسیقی ایران به روایت روانشاد محمود کریمی (استاد آواز در هنرستان) و پیش از ظریف، دوست هنرمند او رحمتالله بدیعی نیز آن را وارسی کرده بود. زندهیاد مسعودیه در مقدمۀ کتاب خود، از این دو هنرمند بهعنوان «دو تن از بهترین نوازندگان و ردیف شناسان» نام برده و اهمیت کارشان را یادآور شده است.
در سالهای بعد از انقلاب نیز فعالیتهای هوشنگ ظریف تعطیل نشد. اجرا در صحنههای ایران وجهان، تدریس در هنرستان و کلاس خصوصی و دانشگاهها ادامه داشته و دارد و از تواناییهای او چیزی کم نشده است. اتفاقاً آثار اصلی او در همین سالها منتشر شدهاند: مجموعۀ چهارنوازی آموزش تار (با همکاری حسین علیزاده)، نت قطعات مختلف از او (در جزوه «همساز»)، نتنویسیهای او از دستگاه نوا به روایت استاد شهنازی و قطعاتی از بداههنوازیهای هنرمند خلاق و تارنواز برجسته، فرهنگ شریف (متولد تهران ـ ۱۳۱۲) و همنوازی در چند نوار کاست همراه صدای محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و علیرضا افتخاری. در تمام این سالها، پیوسته و بیصدا کار کرده و هرگز از خود سخنی نگفته است. گفتوگوهای مطبوعاتی او تعداد بسیار اندکی هستند و متأسفانه قدردانی جامعۀ موسیقیدوستان نیز از او، هیچوقت بهاندازه و درخور او نبوده است. اگرچه خود او از این مسائل واقعاً بینیاز است و همچنان با اعتقاد به اصول هنری و اخلاقی خود زندگی میکند. در اینجا باید تکریم کرد مقام انسانی او را که غیر از آموزش صحیح موسیقی ایرانی، اخلاق و رفتار و طرز زیست و نحوۀ برخورد او با موسیقیدانان و مردم و… روحیۀ سالم و هوشمندی او (که از هرگونه رندیهای معمول موسیقیدانهای ایرانی عاری است)، الگو و مرجع و نمونۀ مجسم برای هنرجویان جوان، واقع شده است. تأثیر عمیق و نیکویی که شخصیت انسانی استاد هوشنگ ظریف در روحیه و اخلاق جوانان (از سه نسل متوالی) داشته است بههیچوجه کم از تأثیر شخصیت هنری او نیست و شاید حتی مهمتر هم باشد زیرا در موسیقی ایرانی مجموعه اخلاق و باورها و طرز زندگی موسیقیدان است که جوهرۀ درونی هنر او را میسازد و شکل میدهد.
هوشنگ ظریف در جدالی با گروه تنبک به سرپرستی استاد حسین تهرانی همکاری داشت و با نواختن تنبک بهخوبی آشناست در تدوین کتاب آموزش تنبک نیز سهم بهسزا داشته است. از محضر درس جواد معروفی نیز استفاده کرده و در شناخت انواع شیوههای تارنوازی تخصص دارد. به آهنگسازی، و بهویژه به ساخت قطعاتی برای فرم ترانه و تصنیف، کمتر رغبتی نشان داده است. ساختههای موسیقایی او از حیث تکنیک تار اهمیت دارند و بیشتر در ردههای عالی آموزش جای میگیرند نه در مجموعه ملودیهای مردمپسندی که ورد زبان خاص و عام است. مطالبی که در نوازندگی او شنیده میشود، به تعبیر هنرمند ارجمند، محمدرضا لطفی «ردیفی» است، نه «ردیف» و منظور این است که طابق الفعل بالفعل ردیف نیست و قرار هم نبوده که باشد ولی در چارچوب وسیع سنت ردیفی جای میگیرد و از حدود اصالت موسیقی ایرانی پیروی میکند. صدادهی شفاف، مضرابهای شمرده و سلیس، پردهبندی و کوک دقیق رعایت دقیق متر درونی قطعات و داشتن حس ریتمیک قوی، جملهبندیهای منطقی و بهنجار، استفاده از مضرابهای چپ بهطور پیوسته، فشار متعادل روی خرک بهتناسب نت یا جمله نواخته شده، «پوشیده و باز» نواختن (با جلو و عقب بردن دست راست روی مضراب خورهای مختلف سیم)، مالشهای طولی، سکوتهای سنجیده بین جملهها و مهمتر از همه، روشن و سلیس نواختن، از خصوصیات تارنوازی هوشنگ ظریف است. متأسفانه، امروز با پیدایش انواع و اقسام شیوههای ساختگی و حرکتهای بیپایه در تارنوازی، و عادتمندی بیمارگونه قشر وسیعی از موسیقینوازان به ایجاد فضاهای غیرطبیعی و استفادههای عجیبوغریب از امکانات صوتی تار و استخراج صداهای ناخوشاهنگ و دور کردن این ساز از هویت فرهنگی و شخصیت حقیقی خود، ارزشهای نوازندگی هنرمندانی چون او و رحمتالله بدیعی که ساز را با تکیه به اصول کلاسیک مینوازند و نه با ذهنگراییهای انتزاعی، در پردۀ ابهام افتاده است. درحالیکه نوازندگانی ازایندست که در هر فرهنگی وجود دارند، بهجای ابراز فردیت مشخص خود از طریق برگزیدن تکنیکها و لحن کاملاً اختصاصی، ترجیح میدهند حامل مجموعهای از تکنیک رپراتور کلاسیک باشند و ازاینجهت نقش فرهنگی آنها بسیار مهم است. شاید در دنیای موسیقی کلاسیک اروپایی بتوان نوازندگانی مثل ناتان میلشتاین (ویولون) و پی یرفورنیه (ویولونسل) را مثال آورد.
از همنوازیهای ظریف، برنامۀ بسیار زیبایی که در مایه سهگاه همراه آواز علیاکبر گلپایگانی در دهه ۱۳۴۰ ضبط کرده است، نمونهای مثالزدنی و شنیدنی است. این اثر در دسترس عموم نیست. تارنوازی او که همیشه با جزئی تغییرات، در چارچوب موسیقی کلاسیک ایرانی بوده گاه به اقتضای برنامهای اجرایی، اندک چرخشی بهسوی نوع نوازندگی موسوم به «رادیویی» داشته است. نظیر برنامهای که در آلبوم «گلبانگ شجریان» از او ضبط شد و یا همنوازی با صدای علیرضا افتخاری در نوار «آتش دل» که آن هم نمونۀ خوبی از قدرت و انعطاف لحن نوازندگی اوست. مهمترین خدمت فرهنگی که تنها و تنها از هوشنگ ظریف ساخته است و طبیعتاً از او انتظار میرود، نواختن ردیفهای موسیقی ایرانی (روایت موسیخان معروفی) است. این ردیف یکبار با نوازندگی مرحوم سلیمان روحافزا ضبط شده و اکنون ضبط مجدد آن با اجرایی سلیستر، خواناتر و دور از سبک و سیاق فردی، بسیار لازم مینماید. استاد ظریف باصلاحیتترین هنرمند در این امر است و نزدیکترین نوازنده به فضای ردیف موسی خان، اگرچه تا به حال با حجب و فروتنی و اشتغال به کارهای متعدد تدریس و اجرا، این کار مهم را به عهده نگرفته است. او از فرهنگسازان پرکار و بیادعاست که موسیقی ما میتواند به وجود او افتخار کند.
– این مقاله ابتدا در مجموعۀ «مهرگان» و در جشننامۀ مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژۀ مهرگان که در موسسۀ فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳ در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۴۰۲
– آمادهسازی متن: فائزه حجاریزاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد. برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید: