انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

«کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» موسسه‌ای با گستره‌ای از فعالیت‌های آموزشی، فرهنگی و هنری برای کودکان و نوجوانان است که در دسامبر ۱۹۶۵ بنیاد نهاده شد. این نوشته به هشت بخش تقسیم شده است:

  1. تأسیس کانون
  2. کتابخانه‌ها
  3. نشر کتاب
  4. جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم
  5. ساخت فیلم: در سال‌های ۱۹۷۰-۱۹۷۷
  6. تولید صدا و موسیقی
  7. مرکز آموزش هنرهای تجسمی
  8. شرحی مختصر از فعالیت‌های کانون: در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹

تأسیس کانون

کانون با هدف ایجاد فضایی خوش‌آب‌و‌رنگ برای کودکان به‌وجود آمد؛ جایی که کتابداران متخصص و معلمان هنر به آن‌ها خوشامد بگویند. فضایی برای مطالعه و به امانت گرفتن کتاب، تماشای فیلم و شرکت در دوره‌ها و فعالیت‌های هنری؛ محیطی ویژه برای کودکان و نوجوانان تا بتوانند زمان فراغت از مدرسه در آنجا حضور یابند.

شروع

کانون، به‌طور غیررسمی، در سال ۱۹۶۴، با سرپرستی لیلی امیرارجمند در بخش تشکیلات کتابخانه‌ها و هما زاهدی در بخش نشر، فعالیت خود را آغاز کرد. سپس، زاهدی از شیروانلو، به‌عنوان معاون خود، در امور نشر دعوت به همکاری کرد. شیروانلو نقشی اساسی در جذب تعداد زیادی از جوانان روشنفکر و پیشرو در ادبیات و هنر‌های تجسمی داشت که نگاهی منتقدانه به شیوه‌ی حکومت خودکامه‌ی رژیم پهلوی داشتند. اولین جلسه‌ی‌ کانون در «انجمن کتاب» برگزار شد و احسان یارشاطر که در آغاز از این ایده حمایت کرده بود، نام کانون را پیشنهاد و آیین‌نامه‌ی داخلی آن را تهیه کرد.

اولین اداره‌ی مرکزی آپارتمانی با سه اتاق بود و اولین کارمندان در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۵ استخدام شدند. حسین سماکار، دانشجوی هنر‌های دراماتیک، درمقام حسابدار، ناظر بودجه و مدیر مالی انتخاب شد.

در اوایل ۱۹۶۷، فعالیت‌های انتشاراتی کانون با چاپ کتاب پری کوچک دریایی نوشته‌ی هانس کریستین اندرسون و با ترجمه‌ی و نقاشی فرح دیبا و کتاب مهمان‌های ناخوانده نوشته‌ی فریده فرجام و نقاشی جودی فرمانفرماییان آغاز شد.

در سال ۱۹۶۶، شیروانلو دفتر نشر و تبلیغات «نگاره» را تأسیس کرد، وی در آنجا با بخش نشر کانون که تحت نظر خود او بود همکاری کرد. با توجه به اندک بودن تعداد طراحان و نقاشان متخصص در زمینه‌ی کودکان، او از چند نقاش هنری جوان ازجمله عباس کیارستمی، نیکزاد نجومی و فرشید مثقالی برای همکاری در این پروژه دعوت کرد. در این میان، افرادی چون نورالدین زرین‌کلک و پرویز کلانتری با محتوای کلی و اهداف کانون آشنا بودند و بعدها نیز جز کارمندان دائمی کانون شدند. این دو قبل از اینکه شیروانلو از آن‌ها دعوت به همکاری کند در انتشارات فرانکلین مشغول بودند.

توازن حساس

لیلی امیرارجمند با حمایت‌های دربار قادر بود از بسیاری تشریفات اداری عبور و در برابر ساواک مقاومت کند. مقامات ساواک به دلیل حضور تعدادی از مخالفان در میان کارمندان، ازجمله شیروانلو، کانون را کندوی چپ‌گرایان می‌دانستند. بنابراین، نیاز بود توازنی حساس برقرار شود. ازاین‌رو، مدیرعامل برای تحقق اهداف کانون با مقامات ساواک وارد مذاکره شد و درنتیجه‌ی آن کانون نه در برابر نظام استبدادی رژیم رویکردی خصمانه پیش گرفت و نه به تبلیغ چپ‌گرایان پرداخت. چنانکه در طول پانزده سال فعالیت کانون پیش از انقلاب هیچ اثر تبلیغاتی‌ای منتشر نشد.

تشکیل کانون

در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۶، اولین آیین‌نامه‌‌ی داخلی کانون به تصویب رسید. هیئت ‌امنا با مدیریت لیلی امیرارجمند تشکیل و کانون به‌عنوان موسسه‌ای اجتماعی- فرهنگی، غیرانتفاعی و غیربازرگانی، به‌طور رسمی، موجودیت یافت.

کتابخانه‌ها

شروع

کتابخانه‌ای برای کودکان، ایده‌ای که در ذهن بنیان‌گذاران، پروژه‌ای آزمایشی برای کتابخانه‌های آینده شد. پس از تصویب آن، ساخت اولین کتابخانه‌ی کودکان (کتابخانه‌ی مرکزی) در سال ۱۹۶۵ در پارک فرح (پارک لاله‌) آغاز گردید. در این فاصله، لیلی امیرارجمند و هما زاهدی به تشکیل کتابخانه‌هایی در مناطق کارگری جنوب تهران پرداختند که درنهایت چند ساختمان در کنار دو مدرسه به کتابخانه تبدیل شد. تلاش‌های کانون در متقاعد کردن مدارس با پیشنهاد افزودن یا تبدیل ساختمان‌های دولتی به کتابخانه منجر به تشکیل شش کتابخانه‌ی دیگر، قبل از افتتاحیه‌ی رسمی کتابخانه‌ی مرکزی، در سال ۱۹۶۶ شد.

در این زمان بود که لی‌لی امیرارجمند با همکاری آملیا باغدساریان  به اعمال سیستم رده‌بندی «ده دهی دیو‌ئی»  و دیگر استانداردهای تقسیم‌بندی بین‌المللی بر روی کتاب‌های خریداری شده و یا چاپ شده در کانون پرداختند.

مدیریت کتابخانه‌ها

از سال ۱۹۶۶ به بعد، ساخت کتابخانه‌های جدید و یا تبدیل ساختمان‌ها به کتابخانه در سراسر کشور شتاب گرفت که در استخدام، نظارت، امور مالی و اداری کتابخانه‌ها و نیروی انسانی رو به افزایش مشکلاتی ایجاد کرد. برنامه‌ریزی سفرهای آموزشی، نظارت معلمان، اجرای دوره‌های آموزشی و عملی در کارگاه‌های گوناگون (موسیقی، تئاتر، قصه‌گویی، نقاشی، روزنامه‌‌دیواری) برای معلمان، در پایتخت، نیازمند مدیریتی کارآمد برای تقسیم‌بندی و تفویض کارها بود.

اولین سازمان‌دهی مجدد کتابخانه‌ها و سرویس‌های سیار امانت‌دهی کتاب در سال ۱۹۷۱ انجام شد. سه دفتر مجزا تشکیل شد: ۱. دفتر تهران زیر نظر علی میرزایی ۲. دفتر استان زیر نظر نیو نابت ۳. دفتر سرویس‌های سیار سراسر کشور زیر نظر داریوش حقیقت‌طلب. کانون همچنین در اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی، برای طراحی و نظارت بر ساخت کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی طبق استاندارهای بین‌المللی، دفتر خدمات مهندسی تشکیل داد.

دومین سازمان‌دهی مجدد در سال ۱۹۷۴ انجام شد. زیر نظر دفتر استان، ده اداره، هرکدام برای یکی از استان‌های ده‌گانه‌ی وقت، ایجاد شدند که هریک نیروی اداره‌ی خود را داشتند. میرزایی علاوه بر مسئولیت‌هایش در دفتر تهران، در سال ۱۹۷۶، به‌عنوان مدیر کمیته‌ی انتخاب، خرید، طبقه‌بندی و پخش کتاب انتخاب شد. با توجه به کارهای بسیار مهم و اساسی که میرزایی و نابت در رابطه با نیروی انسانی و کتابخانه‌ها انجام دادند، در اواخر دهه‌ی هفتاد میلادی کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی کانون صدها کارمند متشکل از کتابداران، معلمان، مربیان هنری، رانندگان و نگهبانان داشتند.

در سال ۱۹۷۸، با وجود تمام کارهای صورت گرفته، مدیر کانون متقاعد شده بود که حتی سازمان‌دهی مجددی که اداره‌ی مرکزی انجام داده بود نیز در رفع تمام مشکل‌های اداری و مالی موجود ناکافی بوده است. تصمیم نهایی او جداسازی کامل کتابخانه‌ها از دفتر‌های مالی- اداری و ساخت- تولید کانون بود.

 

مراکز آموزش و پژوهش

با افزایش تعداد کتابخانه‌ها در اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی، کانون برای تدوین سیاست‌های فرهنگی و آموزشی، دو مرکز، یکی برای پژوهش و دیگری برای آموزش کتابدارها تأسیس کرد:

مرکز پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی، در سال ۱۹۷۰، با مدیریت شیروانلو آغاز به‌کار کرد و یک سال بعد از ترک وی، با جانشینی عطاالله نوریان به‌کار خود ادامه داد. این مرکز چندین پژوهش درباره‌ی وضعیت زندگی و نیازهای فرهنگی- آموزشی کودکان و نوجوانان در مناطق شهری و روستایی انجام داد.

مرکز آموزش، در سال ۱۹۷۳، با مدیریت رسول نفیسی بنیان نهاده شد. این مرکز کلاس‌هایی را برای کتابداران کانون و خیل متقاضیان کتابداری، در ساختمان‌هایی مجهز به خوابگاه، تدارک دیده بود. کارآموزان علاوه بر «مبانی خدمات کتابداری»، دروس متعدد دیگری نظیر «مقدمه‌ای بر فلسفه»، «جامعه‌شناسی»، «ادبیات»، «هنر» و «زیست‌شناسی» را در دستور کار آموزشی خود داشتند.

گسترش کانون

در طول ده سال، کانون از موسسه‌ای که کمتر از ده کتابخانه در پایتخت داشت و نیروی انسانی‌اش به کمتر از بیست نفر می‌رسید، به مرکزی چند منظوره با ۲۲۲ کتابخانه و سی کتابخانه‌ی سیار در سراسر کشور تبدیل شد که بیش از هزار کتابدار و هزار مربی آموزش هنری در آن مشغول به‌کار بودند. همچنین در ده نقطه از تهران که مراکز فرهنگی نداشتند، تعداد ده اتوبوس- کتابخانه خدمات‌رسانی می‌کردند. این خدمات بیمارستان‌ها و مراکز بهزیستی را نیز در بر می‌گرفت. به‌طور تقریبی، تعداد کودکان و نوجوانانی که از خدمات متنوع کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی کانون بهره برده‌اند دو میلیون نفر تخمین زده شده است. در مراکز فرهنگی، کارگاه‌های آموزش نقاشی، فیلم‌سازی، موسیقی، نمایش عروسکی، شعر‌خوانی و … راه‌اندازی شده بود.

 

نشر کتاب

هنگامی‌که کانون تهیه‌ی کتاب کودکان را آغاز کرد، هیچ ناشری در این حوزه فعالیت نداشت. بودند ناشرانی که هرازگاهی بخت خود را در زمینه‌ی کتاب کودکان می‌آزمودند، اما بیشترِ کتاب‌هایشان بی‌کیفیت بود و با معیارهای آموزشی مدرن هم‌خوانی نداشت. قبل از کانون، بیشتر کتاب‌های کودکان با عبارت «یکی بود، یکی نبود» آغاز می‌شد و توجه کمی به میزان پیچیدگی، سطح زبان، حجم کتاب و همچنین روان‌شناسی کودک داشتند؛ مثلاً، در دهه‌های متمادی، والدین باسواد شعرهایی را با مضامین انتقادی- اجتماعی مانند موش و گربه و یا داستان‌های فکاهی- اخلاقی مانند حکایت‌های ملانصرالدین را برای کودکان مناسب می‌دانستند و می‌خواندند.

اولین تلاش‌ها برای تولید کتاب‌های باکیفیت برای کودکان، در اواسط دهه‌ی پنجاه میلادی، توسط «بنگاه ترجمه و نشر» صورت گرفت که تا زمان شکل‌گیری کانون ادامه داشت. بنگاه دو گروه کتاب به چاپ می‌رساند: یکی، برای کودکان که شامل ترجمه‌های مصور (سیزده جلد) و کتاب‌های زبان ‌اصلی (شش جلد) بود. دوم، کتاب‌هایی برای نوجوانان، شامل ترجمه‌ی کتاب‌های ادبی ساده‌ شده و یا کتاب‌های مخصوص نوجوانان (۲۱ جلد).

«انتشارات سخن» نیز با همکاری «موسسه‌ی انتشارات فرانکلین» شروع به تهیه و چاپ کتاب‌های باکیفیت برای کودکان کرد. کتاب اول در این همکاری کدو قل‌قله‌زن با بازنویسی منوچهر انور و تصویرگری پرویز کلانتری بود و دیگری کتاب حسنی با بازنویسی فریده فرجام و تصویرگری غلامعلی مکتبی.

چاپ سومین کتاب انتشارات فرانکلین، در اواسط دهه‌ی شصت میلادی، با تشکیل کانون مصادف شد. در پی آن انتشارات فرانکلین موافقت کرد تا پروژه‌ی خود را خاتمه دهد و چاپ کتاب مهمان ناخوانده را با بازنویسی فریده فرجام به کانون محول نماید.

شیروانلو به‌درستی دانسته بود که اندک نویسندگان شناخته‌شده‌ی کتاب کودک جوابگوی پروژه‌ی نشر کتاب کانون نیستند، به همین دلیل، به نویسندگان ادبیات بزرگسالان روی آورد و از آن‌ها خواست تا خود را در این زمینه بیازمایند. در همان زمان، دست به راه‌اندازی هیئت تحریریه‌ای زد که از اعضای آن می‌توان به نویسندگانی چون محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)، سیروس طاهباز، محمد قاضی، حسن پستا و منوچهر صفا اشاره کرد.

اولین کتاب‌هایی که کانون، در سال ۱۹۶۸، با همکاری «نگاره» تهیه و چاپ کرد کتاب ماهی سیاه کوچولو نوشته‌ی صمد بهرنگی و با تصویرگریِ فرشید مثقالی و کتاب گل بلور خورشید نوشته‌ی فریده فرجام و با تصویرگریِ نیکزاد نجومی بود که هر دو در نمایشگاه کتاب کودکان بلونیا  برنده‌ی جایزه شدند.

در نتیجه‌ی تلاش‌های شیروانلو جمعی از چهره‌های مشهور فرهنگی- هنری برای ادبیات کودکان قلم زدند. از نویسندگان و شاعران مشهوری که به غنی‌سازی ادبیات کودکان در کانون کمک کردند مهرداد بهار، محقق برجسته درزمینه‌ی اسطوره‌شناسی، بود که قصه‌ی باستانی بستور را برای کودکان نوشت و تصویرگری آن را نیکزاد نجومی انجام داد. بهار، همچنین، در سال ۱۹۶۸ جمشید شاه را برای کودکان نوشت که تصویرگر آن فرشید مثقالی بود.

داریوش آشوری، پژوهشگر مشهور، کتاب پول و اقتصاد را که یونسکو آن را تحسین کرده بود، در سال ۱۹۷۰ برای نوجوانان نوشت.

محمود اعتمادزاده (به آذین)، رمان‌نویس و مترجم ادبیات کلاسیک و معاصر، در سال ۱۹۶۹ کتاب خورشید خانم را در کانون منتشر کرد.

سیاوش کسرایی، از مشهورترین و تحسین‌برانگیز‌ترین شاعران آن زمان، در سال ۱۹۶۷ داستان کوتاه بعد از زمستان در آبادی ما را نوشت. ژوان و داریوش والانژاد  این کتاب را به انگلیسی ترجمه کردند.

محمدعلی سپانلو، نویسنده و شاعر، اقتباسی نو از سفرهای سندباد نوشت.

غلامحسین ساعدی، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مشهور، کتاب گم‌شده‌ی لب دریا را در سال ۱۹۵۰ نوشت.

بهرام بیضایی، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس برجسته، کتاب حقیقت و مرد دانا را در سال ۱۹۷۲ نوشت.

کتاب‌های کانون با جلد شومیز و گالینگور، در چاپ اول، با شمارگان پنج تا ده هزار نسخه منتشر و بسیاری تا چندین بار تجدید چاپ می‌شدند. طبق برآورد تارنمای رسمی کانون از ۱۴۰ عنوان کتاب سه میلیون نسخه تا سال ۲۰۰۵ در کانون به چاپ رسیده است.

 

جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم

کانون نخستین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان را در سال ۱۹۶۶ راه‌اندازی کرد. هدف این جشنواره، جدا از سهیم کردن ایران در ارتقای بین‌المللی فیلم کودک، آشنایی نویسندگان و فیلم‌سازان ایرانی با فیلم‌های کودک و نوجوان و تشویق آن‌ها بود. ازاین‌رو، سالانه، مجموعه‌ی غنی از مکاتب و سبک‌های فیلم‌سازی (سینمایی، عروسکی، انیمیشن) با استانداردهای مناسب تولید می‌شد. دستاوردی ستایش‌آمیز در بازار متعارف فیلم کودک که کم‌و‌بیش به‌تمامی در تصرف استودیوهای دیزنی بود.

فیلم‌هایی (کوتاه و بلند، عروسکی و انیمیشن) از اروپا به‌ویژه از کشورهای سوسیالیستی بلوک شرق، جایی که ساخت فیلم برای کودکان به اندازه‌ی فیلم‌های بزرگسالان مهم و پیشرفته بود، همچنین فیلم‌هایی از «هیئت ملی فیلم کانادا»  در بخش‌های گوناگون جشنواره حضور داشتند.

بسیاری از هنرمندان و بزرگان فیلم‌های سینمایی، مستند، عروسکی، انیمیشن و سبک‌های تلفیقی زنده-انیمیشن ازجمله: هرمینا تیر لووا،  رائول سروه،  سال باس،  کارل زِمان،  برت هانسترا،  ژاک تاتی،  جان هالاس،  ریچارد ویلیامز  و یرژی اسکولیموفسکی  دعوت می‌شدند تا فیلم‌های خود را در بخش مروری بر آثار هنرمندان نمایش دهند یا از داوران بین‌المللی جشنواره باشند.

هژیر داریوش، بنیان‌گذار و نویسنده‌ی مقررات جشنواره، سه دوره‌ی نخست جشنواره‌ی بین‌المللی کودکان و نوجوانان کانون را سازمان‌دهی کرد. او که مدیر جشنواره بود از پرویز دوائی (نویسنده، مترجم و منتقد فیلم) دعوت به همکاری کرد. خدمات پرارزش دوائی در جشنواره، بعد از ترک هژیر داریوش از سمتش در سال ۱۹۶۸، ادامه داشت. دوائی در طول دوره‌های‌ِ چهارم و پنجم همکاری‌اش را با پرویز فتوره‌چی، مدیر جشنواره، ادامه داد تا اینکه از دوره‌ی ششم تا هشتم خود به سمت مدیر جشنواره منصوب شد. به پیشنهاد وی مدیرعامل کانون از فریدون مُعزی مقدم دعوت کرد تا در نبود دوائی جانشین او در جشنواره باشد. از دیگر خدمات دوائی در کانون فیلمنامه‌ها و داستان‌های کوتاهی است که بر اساسشان چند فیلم ساخته شد.

فیلم‌های پذیرفته شده در جشنواره به چهار گروه سنی تقسیم می‌شدند: فیلم کودکان هشت تا ده سال، فیلم کودکان ده تا چهارده سال، فیلم نوجوانان چهارده تا هجده سال و فیلم‌هایی برای نمایش عموم. (بنابر قراردادهای جشنواره فیلم‌هایی که برای عموم نمایش داده می‌شدند باید ویژگی‌های هنری و انسانی عمیق داشته و برای تمام گروه‌های سنی مناسب باشند.)

عبدالله حاجی‌قربانی (نقاش، مجسمه‌ساز، طراح دکور و فارغ‌التحصیل هنرهای زیبا) مأمور ساخت تندیس جایزه‌ی جشنواره شد. وی تندیس طلایی جشنواره را با الهام از آرم کانون به شکل پرنده ساخت.

سازمان جشنواره، به‌تدریج، از طریق تکثیر تولیدات خود نسخه‌های اهدایی یا خریداری شده‌ی آرشیو فیلمش را غنی کرد. به لطف این آرشیو، هم‌زمان با جشنواره‌ی سالانه‌ی فیلم کانون، برنامه‌ی ویژه‌ای به مدت یک هفته برای کودکان ترتیب داده شد. این برنامه ابتدا منحصراً در سینماهای تهران انجام شد، اما رفته‌رفته در سال‌های بعد استان‌های دیگر را نیز دربرگرفت.

تهران، در سال ۱۹۶۶، میزبان اولین دوره‌ی جشنواره در سینما «پلازا» بود. در این مراسم ۲۵ کشور شرکت داشتند، اما حتی یک فیلم ایرانی در آن حضور نداشت. در دوازدهمین دوره‌ی جشنواره ۳۴ کشور شرکت داشتند و ۲۱۶ فیلم ارائه شد. کمیته‌ی انتخاب ۶۶ فیلم از نوزده کشور را برای جشنواره‌ی رسمی انتخاب کرد، در میان آن‌ها شش فیلم ایرانی وجود داشت که پنج فیلم از آن‌ها ساخته‌های کانون بود. همچنین، تعداد سینماهایی که در برنامه‌های جشنواره شرکت می‌کردند، از یک سینما در اولین سال جشنواره به یازده سینما در تهران و بیش از صد سینما در ۴۵ شهر گوناگون ایران در سال ۱۹۷۷ افزایش یافت. در طول این زمان بخش تولید فیلم «وزارت فرهنگ و هنر» و مرکز تولید فیلم «سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران» برای حضور در جشنواره شروع به ساخت فیلم کردند.

به مناسب برنامه‌ی یک ‌هفته‌ای کودکان، کانون به سالن سینماهای شهرهایی که تعداد افراد بی‌بضاعت در آن‌ها زیاد بود هزینه‌ای پرداخت کرد تا بتوانند فیلم‌ها را برای کودکان مستمند نمایش بدهند. این اتفاق برای بسیاری از این کودکان که از طرف مدرسه به سینما برده می‌شدند، اولین تجربه‌ی دیدن فیلم بر پرده‌ی سینما بود.

به پیشنهاد معزی مقدم، آخرین مدیر جشنواره‌ی پیش از انقلاب، جشنواره‌ی ۱۹۷۸ به تعویق افتاد تا هزینه‌ی جشنواره صرف بازسازی ویرانی‌های ناشی از زلزله‌ی منطقه‌ی بوئین‌زهرا در جنوب استان قزوین شود.

جشنواره چند سال پس از انقلاب متوقف ماند، اما، به‌‌محض‌اینکه، دولت انقلابی بر مؤسسات آموزشی و فرهنگی مسلط شد، کار بسیاری از جشنواره‌های فیلم ادامه پیدا کرد.

آرشیو فیلم

سازمان جشنواره همچنین آرشیو فیلمی برای کانون تهیه کرده بود. در این آرشیو نسخه‌ای از فیلم‌هایی که پس از هر جشنواره توسط کشورهای تولیدکننده برای استفاده‌ی غیرتجاری یا آموزشی به کانون واگذار می‌شد و همچنین محصولات ساخته‌شده در کانون را جمع‌آوری می‌کردند. آرشیو جشنواره حاوی فیلم‌های هنری و خانوادگی بود، مانند مجموعه‌ی کامل انیمیشن‌های مجارستانی برای کودکان و مجموعه‌ی استنلی لورل و اولیور هاردی و نیز گلچینی از فیلم‌های بلند که از شاهکارهای نئورئالیسم ایتالیا محسوب می‌شد، همچون فیلم دزد دوچرخه ساخته‌ی ویکتوریا دسیکا. این آرشیو تا دوره‌ی دهم جشنواره‌ی کودکان توانسته بود بیش از پنجاه چمدان مسافرتی فیلم برای اکران رایگان در سراسر کشور جمع‌آوری کند.

 

تولید فیلم: ۱۹۷۰- ۱۹۷۷

برای تأمین هزینه‌های اولیه‌ی ساخت فیلم در کانون، شیروانلو پیشنهاد کرد تا نمایشی پول‌ساز اجرا شود. وی از سیرک بلندآوازه‌ی مسکو که در انتهای تور خاورمیانه‌ی خود بود برای اجرا در ایران دعوت کرد. او از معزی مقدم که در وزارت اقتصاد درمقام اقتصاددان مشغول به کار بود، خواست تا سازماندهی مالی و اجرای سیرک را در سال ۱۹۶۹ مدیریت کند. با درآمد متوسطی که از سیرک به‌دست آمد، کانون توانست اولین دوربین‌های تولید فیلم و تجهیزات ضبط صدا و نورپردازی را تهیه کند؛ کم‌کم اتاق‌های زیر همکف اداره‌ی مرکزی به کارگاه فیلم تبدیل شد که اتاق‌هایی برای قطع نگاتیو، تدوین، دوبله و مونتاژ داشت.

ابراهیم فروزش، دانشجوی جوان رشته‌ی هنرهای دراماتیک، به‌عنوان مدیر بخش تولید و فنی فیلم کانون در سال ۱۹۷۱ برگزیده شد. با پایمردی و استعدادی که داشت موفق شد تا مدیریت تولید اغلب فیلم‌های داستانی را برعهده بگیرد (بیش از شصت فیلم کوتاه و بلند در هفت سال).

تولیدات کانون اولین تجربه‌ی فیلم‌سازی برای تعدادی از کارگردانان مشهور امروز ایران به‌شمار می‌آید. بزرگانی همچون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، محمدرضا اصلانی، ناصر تقوایی و امیر نادری. تمامیِ کارگردانان انیمیشن که شهرت جهانی دارند، کارشان را در کانون شروع کردند، همکاری بسیاری از آن‌ها با کانون همچنان ادامه دارد.

پس از انقلاب بخش فیلم به تازه‌واردان محول شد و فروزش توجهش را معطوف به نویسندگی و کارگردانی کرد، این فیلم‌ها با تهیه‌کنندگی کانون تولید شدند.

 

[لیست فیلم‌هایی که از سال ۱۹۷۰ تا ۷۷ تولید شدند: در سایت]

مرکز فیلم‌های آموزشی

کانون هم‌زمان با بخش تولید فیلم، برای تمرکز بر تولید بهتر و جداسازی فیلم‌های مستند از داستانی «مرکز آموزش فیلم» را ایجاد کرد. عباس کیارستمی که تجربه‌ی ساخت فیلم‌های غیرداستانی را داشت برای مدیریت این مرکز انتخاب شد. بیشتر هنرمندان و کارگردانان که امروز مشهورند اولین فیلم‌های خودشان را در این مرکز ساختند. عباس کیارستمی سه فیلم از ۲۷ فیلم قبل از انقلابش را در این مرکز به پایان رساند.

[لیست فیلم‌های عباس کیارستمی: درسایت]

معزی مقدم پیشنهاد داد مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه مستند (هرکدام حدود سه دقیقه) برای پخش در تلویزیون ملی ساخته شود. هدف وی تبلیغ و معرفی مراکز فرهنگی کانون در سطح ملی بود. پس از تصویب این پیشنهاد بیش از شصت فیلم طرح‌ریزی و کارگردانی شد. با اصرار کیارستمی، معزی مقدم ۲۳ قسمت را ساخت تا الگویی برای پیروی دیگران باشد. باقی  قسمت‌ها به کوروش افشارپناه و محمدرضا اصلانی محول شد که هرکدام بیست فیلم را کارگردانی کردند. تمام این فیلم‌های کوتاه در مجموعه‌ای با نام کودک امروز توسط رادیو تلویزیون ملی ایران پیش از انقلاب و بعد از آن پخش شدند.

 

 

تولید صدا و موسیقی

در سال ۱۹۶۷ کانون تنها یک صفحه‌ی (گرامافون) قصه به نام پری کوچک دریایی تولید کرد. بعدها نسخه‌ی صوتی ماهی سیاه کوچولو نوشته‌ی صمد بهرنگی برای کانون را خسرو بورنوش که در آن زمان در رادیو تلویزیون ملی ایران، به‌عنوان تکنسین صدا کار می‌کرد، تهیه کرد. تولید صدا و موسیقی به‌طور منظم صورت نمی‌گرفت، مگر چهار سال بعد در ۱۹۷۱، زمانی‌که از احمدرضا احمدی دعوت شد تا مرکزی را برای تولید صدا و موسیقی سازمان‌دهی کند. اگرچه او موسیقی‌دان نبود، با رفتار هوشمندانه و بی‌تکلفش ازیک‌طرف و گوش حساسی که به موسیقی داشت ازطرف‌دیگر و با کمک تیم چهار نفره‌ای از همکارانش موفق به تولید مجموعه‌ای زیبا از موسیقی شد. از دیگر کارهای مهم او ضبط صداهایی است که بعد از سی سال همچنان بخشی از میراث فرهنگی صوتی ارزشمند کشور به‌حساب می‌آیند. در کمتر از هشت سال به لطف استعداد و پشتکار احمدی و گروه کوچکش در «مرکز تهیه‌ی نوار و صفحه برای کودکان و نوجوانان» پنج مجموعه‌ی باکیفیت ضبط شد: موسیقی محلی، مقام‌های موسیقی سنتی ایرانی، صدای شاعر، ترانه‌هایی برای کودکان و زندگی و آثار آهنگ‌سازان بزرگ. این مرکز همچنین یک‌سری  کتاب‌های صوتی برای کودکان تهیه کرد.

موسیقی محلی

تنظیماتی جدید برای ارکستر سنتی و کلاسیک توسط فریدون شهبازیان، کامبیز روشن‌روان، اردشیر روحانی، اسماعیل تهرانی، اسماعیل واثقی، واروژ هاخبندیان (واروژان) نوشته شد. با این تنظیمات بسیاری از ترانه‌های محلی مناطق گوناگون احیاء شدند و خوانندگانی همچون پری زنگنه، منیر وکیلی و مینو جوان آن‌ها را اجرا کردند (همگی این خوانندگان در موسیقی کلاسیک تحصیل کرده بودند). این نسخه‌های جدید که با رعایت گویش و لهجه‌های محلی ساخته شده بود، راه جدیدی در تولید موسیقی، نه‌تنها در گرایش موسیقی محلی بلکه در موسیقی پاپ ایران باز کرد. به لطف تنظیمات واثقی و اجراهای تحسین‌برانگیز سیما مافیها آهنگ و سروده‌های شیدا و عارف قزوینی، از هنرمندان دوره‌ی انقلاب مشروطه، دوباره درخشیدند.

یکی از چالش‌های جدید نوشتن و آهنگ‌سازی برای شاعران موج نو بود. این تجربه نسل جوان را نه‌تنها با شعرهای نو بلکه با موسیقی اپرا آشنا کرد. از رامین انتظامی، دانشجوی جوان موسیقی کلاسیک و نوازنده‌ی ویولن که برای فیلم‌ها و نمایش‌های موزیکال کودکان در آلمان آهنگ ساخته بود، دعوت شد تا برای مجموعه‌ای منتخب از شعرهای هوشنگ ابتهاج، یدالله رویایی، فرهاد شیوانی، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری آهنگ‌سازی کند.

 

 

 

مقام‌های موسیقی سنتی ایرانی

کامبیز روشن‌روان، مدرس و فارغ‌التحصیل موسیقی از آمریکا، مجموعه‌ای از ده صفحه‌ی وینیل ۳۳ دور  را که شامل تمام مقام‌های موسیقی کلاسیک فارسی می‌شد، تهیه کرد. در هر مجموعه از ملودی‌ها توضیح کاملی از هر مقام به زبان فارسی و انگلیسی روی جلد صفحه‌ی گرامافون وجود داشت. در مجموعه‌ای که موسی معروفی ضبط کرده است، این مقام‌ها نواخته شده‌اند. موسی معروفی در این مجموعه با نوازندگانی چون هوشنگ ظریف (تار)، مهربانو توفیق (سه‌تار)، رحمت‌الله بدیعی (کمانچه)، کمال صامعی (نی) و اسماعیل تهرانی (سنتور) کار کرده است. صدای محمدرضا شجریان برای اولین بار روی صفحات گرامافون این مجموعه ضبط شد. این مجموعه، با تمام کمبودهایش، تنها مرجع جامع در این زمینه است.

صدای شاعر

اعراب نگذاشتن در فارسی مدرن باعث شده است کودکان (و چه‌بسا بعضی بزرگسالان تحصیل‌کرده) در خواندن اشعار فارسی، چه کلاسیک و چه نو، با مشکل مواجه شوند. صدای شاعر در کاهش بخشی از این مشکل و جذب و آشنایی نسل‌های جوان‌تر به شعر فارسی مؤثر بوده و هست. از میان شعرای معاصر نادر نادرپور، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج و شهریار شعرهایشان را برای این مجموعه خواندند. بیژن مفید، بازیگر و نمایشنامه‌نویس، اشعار احمدرضا احمدی را خواند. احمد شاملو اشعار نیما یوشیج، اشعار کلاسیک مولوی، رودکی، سعدی و حافظ را خواند. شیدا قرچه‌داغی، احمد پژمان، فریدون شهبازی، اسفندیار منفردزاده، پرویز عطابکی و کریم گوگردچی برای هر عنوان از این مجموعه، موسیقی ویژه‌ای ساختند.

ترانه‌هایی برای کودکان

از سیمین قدیری، فارغ‌التحصیل موسیقی و معلم موسیقی کودکان که در کلاس‌هایش اشعار محمود کیانوش را خوانده و بر روی آن‌ها موسیقی ساخته بود، برای ضبط ترانه‌هایش به کانون دعوت شد. فریبرز لاچینی روی آن ترانه‌ها کار کرد و نسخه‌ها و ارکسترهای جدیدی از آن‌ها با صدای سیمین قدیری در دو آلبوم ضبط شد. این مجموعه از موفق‌ترین مجموعه‌ ترانه‌های کودکان تولید شده در کانون است که به‌طور گسترده‌ای در مدارس و مراکز فرهنگی خوانده و اجرا ‌می‌شد. در آلبوم معروف آوازهای دیگر که توسط سیمین قدیری و فریبرز لاچینی ساخته شده است، علاوه بر محمود کیانوش، شاعرانی همچون ژیلا مساعد، بهروز رضوی و احمدرضا احمدی در این پروژه همکاری کردند.

زندگی و آثار آهنگ‌سازان بزرگ

زندگی و آثار آهنگسازان ایرانی مانند ابوالحسن صبا، امین‌الله حسین (معروف به آندره حسین) و نیز چهره‌های موسیقی کلاسیک مانند باخ، بتهوون، ویوالدی، شوبرت، شوپن و چایکوفسکی در این مجموعه معرفی شدند. در بخش‌های مربوط به صبا، صدای ضبط‌شده‌ی او با تکه‌هایی از ویولن‌نوازی‌اش ترکیب شدند. برای ضبط بخش امین‌الله حسین، ارسلان ساسانی، فیلم‌ساز و شیفته‌ی موسیقی، به پاریس رفت تا مصاحبه‌ای با او ترتیب دهد. این مصاحبه از گفت‌و‌گوهای نادر و ثبت شده با این آهنگساز به زبان فارسی است (این منبع با ارزش شامل نمونه‌هایی از ساخته‌های او و صدای این آهنگساز فرانسوی ایرانی‌الاصل است.)

برای پروژه‌ی موسیقی کلاسیک، داستان‌هایی از دریاچه‌ی قو و فندق‌شکن چایکوفسکی همراه با موسیقی ساخته‌ی او روایت شد. برخی از بهترین مترجمان آن زمان مانند محمد قاضی، خسرو سمیعی، بیژن خرسند و تازه‌کارانی مانند پوران صلح‌کل و بهرخ منتظمی برای همکاری در این مجموعه دعوت شده بودند. لیلی امیر‌ارجمند با ترجمه‌ای از زندگی‌نامه‌ی موتسارت با این مجموعه همکاری کرد. این مجموعه با صدای منوچهر انور، بازیگر و فیلم‌ساز، روایت شد. او همچنین با ضبط دوزبانه‌ی (فارسی- انگلیسی) اعلان فیلم‌های شرکت‌کننده در اغلب جشنواره‌های بین‌المللی فیلم کودکان نقش ایفا کرد.

کتاب‌های صوتی کودکان

در این مجموعه حکایت و داستان‌هایی به قلم شاعران و نویسندگان ایرانی مانند منوچهر نیستانی، م. آزاد، نورالدین زرین‌کلک و صمد بهرنگی وجود داشت که پیش‌تر کانون آن‌ها را منتشرکرده بود. کانون این مجموعه را به‌همراه قطعاتی از شیدا قر‌چه‌داغی به انواع گوناگون (نمایشنامه‌ی رادیویی و خوانش و روایت داستان) ضبط کرده بود. در این مجموعه همچنین ترجمه‌هایی از داستان‌های خارجی کودکان مانند شازده‌ی شاد نوشته‌ی اسکار وایلد نیز وجود داشت.

مرکز آموزش هنرهای تجسمی

در آغاز، هریک از برنامه‌‌های آموزشی هنری مستقل فعالیت می‌کردند و زیر نظر مدیریتی واحد قرار نداشتند. درواقع، تشکیل «مرکز آموزش هنرهای تجسمی» مدت زیادی بعد از شکل‌گیری و فعالیت هریک از برنامه‌های آموزش هنری اتفاق افتاد. اعضایی همچون شیدا قرچه‌داغی (موسیقی)، دان راجر لافون و اردوان مفید (تئاتر)، اسفندیار منفردزاده (فیلم‌سازی) و پرویز کلانتری (نقاشی) که بیشترشان از پیشگامان کانون بودند در این مرکز به فعالیت پرداختند. زمانی‌که مقرر شد مرکز آموزش هنرهای تجسمی تمامی آموزش‌های هنری را دربر بگیرد، پرویز کلانتری درمقام مدیریت مرکز انتخاب شد تا به همراه معاون اجرایی خود، رضا گوهرزاد، مرکز را سازمان‌دهی کند. کلانتری سمینارهای سالانه‌ای را برای هنرآموزان در هر رشته ترتیب داد تا در آنجا تجربیات و مشکلاتی را که با آن‌ها روبرو می‌شدند مورد بحث قرار دهند. مرکز همچنین خبرنامه‌ای داخلی به ‌نام خط‌وربط داشت که در آن هنرآموزان می‌توانستند درباره‌ی تجربیات و مشکلات و نظراتشان بنویسند.

آموزش کارگردانان فیلم

تأثیر مرکز آموزش هنرهای تجسمی را در آماده‌سازی نوجوانانی که به حوزه‌های هنری علاقه‌مند بودند نباید نادیده گرفت. از طریق این کار مبتکرانه بود که پس از انقلاب گروهی از هنرمندان جوان به جامعه‌ی ایرانی معرفی شدند و کار بیشترشان در جهان ستایش شده است. از هنرجویان پیشین مرکز می‌توان افراد زیر را نام برد: بهروز افخمی (کارگردان)، همایون اسعدیان (کارگردان)، محمدعلی طالبی (کارگردان)، حمید جبلی (کارگردان و بازیگر)، ایرج طهماسب (کارگردان و بازیگر)، حسن حسن‌دوست (تدوینگر)، محمدرضا علیقلی (آهنگساز فیلم)، فریبا شاهین‌مقدم (مدیر دوبله)، حمید حمزه (نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و متخصص گریم)، مجید حمزه (گوینده و بازیگر رادیو)، مسعودی میمی (دستیار کارگردان و مدیر برنامه‌ریزی)، ناصر نظر (آهنگساز)، فاطمه معتمدآریا (بازیگر) و اکبر عباسی (بازیگر).

کارگاه موسیقی

شیدا قر‌چه‌داغی مرکز آموزش موسیقی کانون را در سال ۱۹۷۱ تشکیل داد و در حدود شش سال آن را مدیریت کرد. او هم‌زمان با آموزش و ارتقای مربیان آینده‌ی موسیقی در به‌کارگیری روش آموزش موسیقی کارل اُرف،  کارگاه‌های موسیقی را در ۵۲ مرکز فرهنگی در سرتاسر کشور به‌راه انداخت. بیشتر مراکز فرهنگی خیلی زود توانستند از طریق ادوات موسیقی کارل اُرف و روش‌های یادگیری آسان گروه‌های آواز و ارکستر کودکان خود را تشکیل دهند. تعدادی از نوازندگان و موسیقی‌شناسان عهده‌دار آموزش کلاس‌های متفاوت برای گروه‌های سنی گوناگون بودند.

مرکز تئاتر

دان لافون این بخش را در سال ۱۹۷۱ بنیان گذاشت و به‌مدت پنج سال مدیریت آن را برعهده داشت. همکار وی اردوان مفید بود که در سال ۱۹۷۶ به‌جای او مدیریت را برعهده گرفت. لافون چهار برنامه در مرکز تئاتر ایجاد کرد: ۱. فرستادن گروه‌های تئاتری به سراسر ایران و همچنین به نقاط گوناگون جهان ۲. برنامه‌های عروسکی ۳. اعزام معلم‌های تمرین‌دیده برای برگزاری کلاس‌های تئاتر خلاق به سراسر کشور ۴. برگزاری نمایش‌های بازیگران جوان که در کانون آموزش دیده بودند.

از سال ۱۹۷۱ مرکز تئاتر کانون دو هدف عمده داشت: ارتقا و آموزش.  کشاورزی  که کارگاه آموزش تئاتر عروسکی کانون را مدیریت می‌کرد به بسیاری از سازندگان فیلم‌های سینمایی و عروسکی کودکان آموزش داد. در نتیجه‌ی آن، بسیاری از نویسندگان و کارگردانان فیلم، تلویزیون، تئاتر و بازیگران بزرگ امروز حرفه‌شان را با پیوستن به این گروه تئاتر قوام بخشیدند. از میان آن‌ها می‌توان به هنرمندان زیر اشاره کرد:

مرضیه برومند (فارغ‌التحصیل هنرهای دراماتیک، بازیگر، کارگردان و عروسک‌گردان)، بهرام شاه‌محمدلو (کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون)، رضا بابک (بازیگر سینما و تلویزیون)، سوسن فرخ‌نیا (بازیگر)، هنگامه مفید (مدرس دانشگاه، شاعر، ترانه‌ُسرا، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاترهای عروسکی و تئاترهای کودکان و نوجوانان) و بیژن مفید (کارگردان، نمایشنامه‌نویس، بازیگر).

کارگاه نقاشی

پرویز کلانتری در سال ۱۹۶۷ به کانون پیوست و آموزش نقاشی و طراحی کودکان را در مراکز فرهنگی کانون (کتابخانه‌ها) سازماندهی و مدیریت کرد. او به همراه عباس مهدی کاشی، در سال ۱۹۶۸، به‌مدت سه ماه، برای فراگیری روش‌ها و تکنیک‌های آموزشی و یادگیری نکات هنرهای اجرایی به «مرکز جونیور آرت لُس‌انجلس»  رفتند. با بازگشت آن‌ها، ایده‌ی برنامه‌ی آموزش هنرهای تجسمی کودکان به واقعیت پیوست که شامل برنامه‌هایی مانند سرامیک، هنداستمپ،  نقاشی، مجسمه و عکاسی می‌شد. پرویز کلانتری و دیگر همکارانش مشتاق بودند طوری از این برنامه‌ی آموزشی استفاده کنند که علاوه بر آموزش تکنیک‌ها باعث بروز خلاقیت کودکان شوند.

مرکز آموزش فیلم کودکان

اسفندیار منفردزاده، آهنگ‌ساز فیلم و ترانه‌سرا، در ابتدا، در سال ۱۹۷۰، برای ساختن موسیقی فیلم به کانون دعوت شد. هنگامی‌که برای فیلم‌های کانون آهنگسازی می‌کرد با خواندن کتاب ترجمه‌شده‌ای که در مورد فیلم‌سازی برای نوجوانان بود از برنامه‌ی آموزشی فیلم کودکان مطلع شد. ابراهیم فروزش مسئول دپارتمان تولید فیلم بود و به منفردزاده در بنیان‌گذاری این مرکز یاری رساند. در پاییز ۱۹۷۰ مرکز آموزش فیلم کودکان دوره‌های ۸ میلی‌متری خود را (در دو کتابخانه واقع در تهران) به‌راه انداخت. خیلی زود دوره‌های فیلم‌سازی به مراکز فرهنگی دیگر در تهران و شهرستان‌ها نیز راه پیدا کرد. در طول شش سال کودکان و نوجوانان بیش از ۴۶۰ فیلم (به‌مدت یک تا ده دقیقه) تولید کردند.

گروه آموزشی از اسفندیار منفردزاده، ارسلان ساسانی و فرهاد شیبانی تشکیل شده بود. پس از منفردزاده، ناصر زراعتی، نویسنده و فیلم‌ساز، برنامه‌ی مرکز آموزش فیلم کودکان را ادامه داد.

در ۱۹۷۲ اولین تولیدات فیلم کودکان که هشت فیلم بود آماده‌ی پخش شد و از میان آن‌ها فیلم‌های ترس و کوچه و دید نزن در جشنواره‌ی فیلم کودکان میلان ایتالیا، در تابستان ۱۹۷۲، تشویق شدند.

در سال ۱۹۷۴ آموزش فیلم به استان‌ها نیز گسترش پیدا کرد. در همان سال مرکز به آموزش سیصد هنرجو توسط دوازده مربی پرداخت و در مجموع ۸۹ فیلم تأیید شد. در سال ۱۹۷۵، سیزده فیلم از مجموع ۸۳ فیلمی که ساخته شده بود برای حضور در چهار جشنواره‌ی‌ِ بین‌المللی انتخاب شد و چهار فیلم جوایزی کسب کردند.

شرحی مختصر از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹

کمال خرازی، دکترای مدیریت آموزشی از دانشگاه هوستون، در آگوست ۱۹۷۹، توسط دولت موقت مهدی بازرگان به‌عنوان مدیرعامل کانون منصوب شد. او توانست کانون و اهدافش را با انجام کمی اصلاحات که خواسته‌ی شورای عالی انقلاب بود، حفظ و آن را به‌عنوان یک ارگان دولتی معرفی کند. از سال ۱۹۸۱، کانون زیر نظر وزارت آموزش و پرورش بود. خرازی، بعد از هشت ماه، کانون را به‌علت کارهای سیاسی ترک کرد و علیرضا زرین، معلم جوان دبیرستان ارتش که ۲۵ سال داشت، جانشین وی شد و به‌مدت سیزده سال مدیریت کانون را برعهده گرفت. از سال ۱۹۹۲، محسن چینی‌فروشان، فارغ‌التحصیل راه‌و‌ساختمان با مدرک کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی فرهنگی، مدیرعامل کانون شد.

به‌علت گسترش شهرنشینی در ایران (جمعیت شهرنشین از ۵۰ درصد کل جمعیت در سال ۱۹۷۶ به ۷۰ درصد در سال ۲۰۰۶ افزایش یافت.) تقاضا برای افزایش و توسعه‌ی مراکز فرهنگی کانون روزبه‌روز بیشتر شد. با توجه به گفته‌های مدیر کانون، علی‌رغم افزایش تعداد مراکز فرهنگی (از ۲۲۲ مرکز در سال ۱۹۷۹ به بیش از ۸۲۷ مرکز در سال ۲۰۱۰) تخمین زده می‌شود که کانون باید مراکز فرهنگی خود را به ۲۵۰۰ مرکز در سرتاسر کشور افزایش دهد. به گفته‌ی همان منبع تعداد اعضای فعال کانون حدود هشتصد هزار و تعداد اعضای نیمه‌فعال آن هشت میلیون کودک است. همچنین کتاب‌های منتشر شده و سایر محصولات فرهنگی کانون به‌طور چشم‌گیری ازلحاظ نوع، موضوع و کیفیت ارتقا پیدا کرده و طی هشت سال جنگ ویرانگر ایران و عراق سیر تولیدات روند صعودی داشته است (کتاب، فیلم، تئاتر، نمایش عروسکی، نوار). درحال‌حاضر کانون سرگرمی‌های خلاقانه/ آموزشی و بازی‌های الکترونیکی تولید می‌کند و اولین تارنمای ایرانی را برای بچه‌هایی که بین ۶ تا ۱۶ سال دارند با موضوعاتی مانند اخبار، کتاب، موسیقی، لطیفه، پیامک، نقاشی و نظیر آن به‌وجود آورده است.

یکی از خدمات آموزشی مهم که کانون پس از انقلاب ایجاد کرده «کانون زبان ایران» است. این مرکز جایگزین انجمن فرهنگی ایران- آمریکاست و نقشی ملی در گسترش مهارت‌های یادگیری زبان خارجی دارد. کانون زبان سازمانی غیرانتفاعی/ غیربازرگانی است که با احتساب ادارات مرکزی بیش از سی مدرسه‌ی آموزشی و صد هزار دانش‌آموز و هزار معلم زبان مجرب در زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیولی و عربی در سراسر کشور دارد. شایان ذکر است کانون زبان برای انتشار کتاب و وسایل آموزشی، در سطوح گوناگون یادگیری زبان، برنامه‌ی چاپ و نشر خود را دارد.

کانون درزمینه‌ی فعالیت‌های فرهنگی کودکان، در سطح بین‌المللی، حضوری پررنگ‌تر پیدا کرده است؛ برای مثال، می‌توان به عضویت در سازمان‌هایی همچون انجمن بین‌المللی تئاتر کودکان و نوجوانان، مرکز فرهنگی آسیا- اقیانوسیه یونسکو، اتحادیه‌ی بین‌المللی انجمن کتابخانه‌ها، یونسکو، صندوق کودکان سازمان ملل، کرسی بین‌المللی کتاب کودکان، دفتر مرکزی سازمان بین‌المللی فیلم برای کودکان و نوجوانان اشاره کرد.

کانون برای دریافت حمایت از وزارت آموزش و پرورش و در راستای اجرای برنامه‌هایش از سال ۲۰۰۸ با حدود دویست مدرسه همکاری‌های فرهنگی و آموزشی داشته است. هم‌اکنون کانون مسئول تجهیز کتابخانه‌های سایر نهادها ازجمله مساجد است.

 

مترجم مطلب مرجان چرخچی است و مطلب بر اساس همکاری رسمی و مشترک با مجلۀ آنگاه بازنشر می شود.