کتاب تحلیل گفتمان، کتابی درباره رویکرد های مختلف تحلیل گفتمان، دیدگاه ها و مفروضات کلیدی هر یک از این رویکردها. در سطور اول مقدمه کتاب بیان می شود:
«ده سالی است که «گفتمان» واژهای مد شده است. آن را بی هدف و غالبا بی ان که تعریف کنند در متن ها و بحث های علمی بکار می گیرند. اکنون گفتمان به واژه ای مبهم و گاه بی معنا بدل شده است که حتی زمانی که آن را با دقت بکار می برند در هر بستری معنایی متفاوت دارد. اما در بسیاری از موارد منظور از «گفنمان» این است که زبان در چارچوب قالب های ساختاربندی شده و مردم به هنگام مشارکت در حوزه های مختتلف حیات اجتماعی در گفتار خود از این قالب ها تبعیت می کنند.»
فهرست کتاب عبارت است از:
نوشتههای مرتبط
پیش گفتار مترجم
پیش گفتار
فصل اول: حوزه تحلیل گفتمان
فصل دوم: نظریه گفتمان لاکلو و موف
فصل سوم: تحلیل گفتمان انتقادی
فصل چهارم: روان شناسی گفتمانی
فصل پنجم: در میانه رویکرد های مختلف
فصل ششم: تحقیق به روش برساختگرایی اجتماعی
کمتر تزی است که اخیرا با روش تحلیل گفتمان نوشته شده باشد و نگاهی به کتاب یورگنسن و فیلیپس نداشته باشد، حالا ترجمه فارسی باشد یا متن اصلی. از طرفی با اینکه تاریخ چاپ اول این کتاب به سال ۱۳۸۹ بر می گردد ولی تا سال ۱۳۹۳ چهار دوره تجدید چاپ شده است.
کتاب در همان مقدمه تکلیف مان را مشخص می کند، نویسنده اعلام می کند که از میان ده ها رویکرد تحلیل گقتمان، قرار است تنهابه سه رویکردی که ازنظر نویسنده بیشترین رجعت را داشته اند بپردازند، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، تحلیل گفتمان لاکلو و موف و تحلیل گفتمان روان شناسی.
در فصل اول کتاب ابتدا به تعاریف مختلف گفتمان می پردازد و سپس به مفروضات کلیدی سه رویکرد تحلیل گفتمانی که مورد نظر کتاب است می پردازد که عبارت است از: رویکرد انتقادی به دانش، تاریخی و فرهنگی بودن، پیوند میان دانش و فرایند های اجتماعی، پیوند میان دانش و کنش اجتماعی. کتاب در صفحات بعد جستی به سیستم های زبانی می زند و کمی درباره نظریات سوسور توضیح می دهد و در نهایت درباره آن بخش از افکار فوکو که در رویکردهای تحلیل گفتمان موثر بوده توضیحی می دهد.
در بخش دوم کتاب به رویکرد تحلیل گفتمان لاکلا و موفه می پردازد. رویکرد تحیلیل گفتمان لاکلا و موفه رویکردی پساساختاگرانه به حساب می آید که درآن همه چیز گفتمانی است و هیچ چیز غیر گفتمانی وجود ندارد به نظر می رسد در این بخش از نظریات خویش به شدت وامدار نگاه فوکو به جهان گفتمانی است. در این رویکرد از تحلیل گفتمان از نقد نظریات مارکیست سنتی شروع می کند و نگاهی به نظریه های گرامشی درباره هژمونی می زند. در نهایت برای اینکه نظریه ای اجتماعی را ابراز کند از نظریات آلتوسر و دریدا استفاده می کند. یکی از مفروضات کلیدی این رویکرد تحلیل گفتمان، موقتی بودن سوژه در هر گفتمان و متناسب با آن موقتی بودن بست موقتی معنا در هر گفتمان است. و نتیجه حتمی این موقتی بودن تخاصم و کشاکش دائمی گفتمان ها برای تثبیت معنا است. یکی از نکات جالب توجه در این رویکرد استفاده از نظریه لاکان برای هویت یابی سوژه در گفتتمان ها است. سوژه برای هویت یابی دست به همذات پنداری با موقعیت های درون گفتمان ها می زند.
در فصل سوم کتاب نگاهی به تحلیل گفتمان انتقادی شده است. رویکردهای تحلیل گفتمان انتقادی نیز به چندین روش مختلف تقسیم می شود که اکثریت قابل توجه متفکران این حوزه را زبان شناسان اجتماعی تشکیل می دهند و همین سبب شده که بیشتر از سایر رویکرد های تحلیل گفتمان از مفروضات زبان شناسی برای تحلیل استفاده کنند. رویکرد مورد نظر انتقادی نویسنده کتاب، روبکرد فرکلاف می باشد. نورمن فرکلاف به نقش فعال گفتمان ها در ساختن جهان اجتماعی تاکید می کند ولی در عین حال بر خلاف نظریه لاکلو موفه، گفتمان ها را صرفا یکی از جنبه های هر پرکتیس اجتماعی در نظر میگیرد. تمایز میان گفتمان و غیر گفتمان یکی از ارثیه های مارکسیست سنتی بر جای مانده در نظریه گفتمان فرکلاف باشد که باعث می شود کمتر از نظریه لاکلو و موفه پساساختگرا باشد. فرکلاف از مفهوم گفتمان به سه شکل مختلف استفاده می کند: در انتزاعی ترین شکل خود به کاربرد زبان به مثابه پرکتیس اجتماعی است، در معنای دوم گفتمان نوعی کاربرد زبان در یک حوزه خاص است، و در معنای سوم به روش سخن گفتنی اطلاق می شود که به تجربیات برآمده از یک منظر خاص معنا می بخشد.
در فصل چهارم کتاب به روانشناسی گفتمان پرداخته شده است. روان شناسی گفتمانی همچون رویکرد فرکلافی بر نمود های ویژه ای از کاربرد زبان متمرکز شده است. هدف اصلی رویکرد روان شناسی گفتمانی، مطالعه درباره این است که افراد چگونه گفتمان های در دسترس را با انعطاف به کار می گیرند تا از طریق گفتمگو در حین تعامل بازنمایی های جهان و هویت ها را خلق کرده و درباره آن ها به توافق برسند و در عین حال پیامدهای اجتماعی این امر را نیز مطالعه می کنند. کانون توجه این رویکرد بر نحوه شکل گیری خویشتن و احساسات افراد و تحول آن ها در طول تعاملات اجتماعی متمرکز است و نقش این فرآیند ها در تغییر و بازتولید فرهنگی و اجتماعی را نشان می دهد.
در فصل پنجم به مسئله برساختن پروژه های تجربی می پردازد. پرسش های اصلی که در این فصل در پی پاسخ گویی به ان است بدین شرح است که چگونه می توان دیدگاه هایی به غیر از دیدگاه های متعلق به تحلیل گفتمان را در تحقیق گنجاند. چگونه می توان به نتایج تحقیق اعتبار بخشید؟ این فصل از کتاب با بررسی تلفیق عناصر مختلف سه رویکردی که در فصول پیشین معرفی شده است شروع و با بررسی چگونه گی اعتبار بخشی به نتایج تحقیق پایان می یاید.
در فصل ششم کتاب با این سوالات اساسی شروع می شود: تحلیل به روش تحلیل گفتمان چه دانشی را تولید می کند؟ نتایج آن چه جایگاهی دارد، و به چه کار می آید؟ سپس نویسنده در تلاش است که در چارچوبی برساختگرایی اجتماعی به این پرسش های مهم و اساسی جواب دهد.
ماریان یورگنسن، لوئیز فیلیپیس (۱۳۹۳)، تحلیل گفتمان، ترجمه هادی جلیلی، تهران: نشر نی.