انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پرونده اینترنتی کلانشهرهای ایران: تبریز

مقدمه
شهر تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی در قسمت شمال غربی کشور ایران واقع شده است و یکی از قدیمی‌ترین و مهمترین شهرهای ایران به شمار می آید. این شهر در موقعیت ۳۸ درجه و ۸ دقیقه عرض شمالی و ۴۶ درجه و ۱۵ دقیقه طول شرقی در گوشه شمال شرقی دشتی به وسعت ۳۰ کیلومترمربع، به ارتفاع تقریبی ۱۳۵۰ متر از سطح دریا قرار گرفته است. تبریز دارای هوائی اقلیمی و کم رطوبت است و حد متوسط بارندگی آن در سال ۲۸۵ میلی‌متر است. این جلگه در اثر ارتفاعی که از سطح دریا دارد، دارای زمستان‌های طولانی و سرد و تابستان‌های معتدل است.
تاریخ تبریز پر از فراز و نشیب‌های فراوان در طی دوره‌های مختلف می‌باشد. شهر تبریز بارها در طول تاریخ توسط حوادث طبیعی یا اشغالگران ویران و تجدید بنا شده‌است. بنای کنونی این شهر به‌دوران اشکانی و ساسانی می‌رسد؛ و در آغاز دوران اسلامی هم معروف بوده است. این شهر در دو قرن اخیر مبدا بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در ایران بوده است و نقشی کلیدی در تحولاتی مانند انقلاب مشروطیت و انقلاب ۱۳۵۷ و مدرنیزه کردن ایران داشته است.
شهر تبریز در جریان رشد تاریخی خود، بارها برج و باروی پیرامون شهر را در نوردیده و از دروازه‌های متعدد آن بیرون خزیده است. شهر در توسعه ادواری، تابع شیوه معینی از محلات و مناطق نبوده و هر منطقه و محله شهری خصوصیات مختلف خود را داشته است. کالبد کنونی شهر تبریز عملاً تمامی سطح بستر طبیعی و یکپارچه آن را اشغال نموده و به عنوان یکی از مادرشهرهای ایران در معرض یک تحول کیفی قرار گرفته است. به علاوه افزایش جمعیّت و توسعه و گسترش شهرنشینی، باعث تخریب اراضی زراعی و فضاهای سبز در داخل شهرها و حواشی آنها شده است. این عامل، شهرنشین ها را به تدریج از طبیعت دور کرده و تراکم بیش از حد جمعیّت و دخالت در محیط طبیعی، نیازهای زیست محیطی انسان به فضاهای سبز را بیشتر بروز داده است.
جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده‌ است که پنجمین شهر پرجمعیت ایران و دویست و بیست و ششمین شهر پرجمعیت جهان محسوب می‌شود. این شهر تا سال ۱۳۴۵ خورشیدی دومین شهر پرجمعیت ایران –پس از تهران– بود که در این سال، شهرهای اصفهان و مشهد از آن پیشی گرفتند. همچنین در سال ۱۳۹۰ خورشیدی جمعیت کرج از جمعیت تبریز فزونی یافت.

وجه تسمیه و تاریخچه تبریز
ریشه شناسی نام تبریز / دانشنامه آزاد ویکی پدیا
وجه تسمیه تبریز / سایت شهرداری تبریز، معاونت فرهنگی و اجتماعی
وجه تسمیه تبریز / تبریزنامه
وجه تسمیه شهر تبریز / کلوب
معنی نام تبریز / تبریز من
تأملی دیگر در وجه تسمیه تبریز / اهراب نیوز
تبریز شهر تب ریز / پرتال جامع علوم انسانی
تاریخ تبریز / دانشنامه آزاد ویکی پدیا
تاریخ تبریز (از زندیه تا اوایل قاجاریه) / پرتال جامع علوم انسانی
تاریخ قدیم آذربایجان (اردبیل و تبریز) میرزا احمد تبریزی / پرتال جامع علوم انسانی

جغرافیا و اقلیم تبریز
اقلیم استان آذربایجان شرقی / پرتال سازمان هواشناسی کشور
تاریخچه و مطالعات اقلیمی تبریز / طراحی و نقشه کشی با اتوکد
رابطه توسعه پایدار و طراحی اقلیمی بناهای منطقه سرد و خشک (مورد مطالعاتی تبریز) / پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی
جستاری پیرامون سختی اقلیم زمستانی تبریز و ارتباط آن با نوسانات شمالگان / پرتال جامع علوم انسانی
نقش تنگناهای ژئومورفولوژیکی در توسعه کالبدی کلانشهر تبریز به منظور کاربری بهینه / پرتال جامع علوم انسانی

ویژگی های جمعیتی تبریز
تحلیل پراکنش تراکم های جمعیتی شهر تبریز با استفاده از روش حوزه بندی آماری / رسول قربانی / پایگاه مجلات تخصصی نور
ضرورت شناخت ویژگیهای جمعیتی شهرها در مدیریت شهری با اشاراتی به جمعیت شهر تبریز / پرتال جامع علوم انسانی

معماری و شهرسازی
فضای سبز شهری: منطقه ای مکان یابی برای پارک طبیعت (مورد نمونه تبریز) / پرتال جامع علوم انسانی
عملکرد زیست محیطی پارکها و فضاهای سبز شهری: نمونه موردی شهر تبریز / پرتال جامع علوم انسانی
بررسی رشد شتابان، تحول سازمان و ترکیب بافت شهری در مادرشهرهای ایران / پرتال جامع علوم انسانی
ارزیابی عملکرد شورای اسلامی شهر تبریز و نقش آن در اجرای پروژه های شهرداری (مطالعه موردی: پروژه های عمرانی شهرداری تبریز) / پرتال جامع علوم انسانی
تحلیلی بر الگوی توسعه ناموزون تبریز / پرتال جامع علوم انسانی
سازگار کردن طراحی خانه های مسکونی تبریز و باکو با فرهنگ و اقلیم بومی / پرتال جامع علوم انسانی
تحلیلی بر توسعه ی کالبدی تبریز و تخریب اراضی کشاورزی و فضاهای سبز شهری / پرتال جامع علوم انسانی

وجه تسمیه و تاریخچه تبریز
دانشنامه آزاد ویکی پدیا
ریشه شناسی نام تبریز
وجه تسمیه تبریز به دوران پیش از اسلام برمی‌گردد. اکثر محققان ریشه این نام را در زبان‌های کهن‌ایرانی دانسته‌اند. آنگونه که از شواهد متعدد تاریخی، زبان‌شناسی، قوم‌شناسی ومتون کهن و نظر شرق‌شناسان برمی‌اید. احتمالاً نام تبریز، «پنهان‌کنندهٔ تف و گرما» بوده و با «جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند» مرتبط است.
به‌گفتهٔ ولادیمیر مینورسکی، ایرانشناس، یاقوت حموی در «معجم‌البلدان» گزارش می‌دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ می‌شده‌است. مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید به‌گویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته باشد. این گویش به گویش‌های موسوم به‌گویش‌های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته‌است. یا به‌احتمال بیشتر، تلفظ تِبریز معرب شده نام شهر در باب فِعلیل (در عربی) است. همچنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در (زبان) ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به‌زبان پهلوی شمالی می‌باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که این مسئله نشان می‌دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان‌های بسیار دور، اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمی‌گردد.[۱] بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ اسلامی، اهالی بومی آذربایجان، تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) می‌خوانده‌اند. تا اوایل سده چهاردهم میلادی خورشیدی نیز، روستاییان اطراف تبریز، این شهر را توری می‌نامیده‌اند. حتی در حال حاضر، مردمان قنبرآباد در اطراف تبریز، به‌این شهر توری می‌گویند. «در نوشته‌های کهن (برای نمونه ابوالفداء) نام این شهر به‌شکل «تُوریز» آمده‌است و هنوز هم در زبان‌های کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» به‌کار می‌رود. لرد کرزن نیز تبریز را کلمه‌ای آریایی مستخرج از تب به‌معنای «گرم و نیم گرم» و رز و ریز و رش از مصدر «ریختن» می‌داند و آن را به‌سبب وجود چشمه‌های آب‌گرم مجاورش «گرماریز» معنی کرده‌است. ویلهلم آیلرس -زبان‌شناس آلمانی- یافتن ریشهٔ دقیق واژهٔ تبریز را دشوار دانسته و احتمال داده‌است که تبریز از دو بخش تب و رِز، به‌معنای «رود آب گرم» تشکیل شده‌باشد. تپ یا تف به‌معنای «گرم» (مثلاً در تفتان) و ریز به‌معنای «جریان‌داشتن چشمه و جوی» است؛ مانند «کاریز» و «نیریز». در تقویم البلدان (تألیف در ۷۲۱ هجری) در دوجا آن را «توریز» آورده‌است و در تالی کتاب وفیات الاعیان، تألیف ابن صقاعی نیز «توریز» آمده است. در نسبت بدین نام، «توریزی» می‌نوشته‌اند؛ چنان‌که ابن بطوطه از شخصی منسوب به‌توریز نام برده‌است: «موکل بنا امیر جلال‌الدین بن الفلکی التوریزی است». پاوستوس بوزاند در سده پنجم میلادی، تبریز را «تَوْرِژ» و «تَوْرِش»، استپانوس تارونتسی معروف به «آسولیک یا آسوغیک» در سده یازدهم میلادی، نام این شهر را «تَوْرِژ» نوشته‌است و واردان آرولتسی در سدهٔ سیزدهم میلادی آن را «تَوْرِژ» و «دَوْرِژ» ذکر کرده‌است. گویا دورژ اخیر از لهجهٔ عامیانهٔ ارمنی مشتق شده‌است و اصل کلمه، «دَ-ای- وْرِژ» به‌معنای «این برای انتقام است» بوده‌است.[۲]
بر طبق پاره‌ای منابع، این شهر در سال ۲۴۶ میلادی «شهستان» نامیده می‌شده‌است و توسط تیرداد دوم ارمنستان، حکمران اشکانی‌تبار منطقه، به «تَوْرِژ» تغییرنام داده‌است.[۳][۴] هرچند ولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام این نظریه را رد کرده و بیان می‌کند این داستان که شاه اشکانی‌تبار ارمنستان به‌خاطر انتقام کشته‌شدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) به دست اردشیر بابکان (بنیان‌گذار سلسلهٔ ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار داده، تنها براساس نوشته‌های واردان آرولتسی -تاریخ‌نگار ارمنی در سدهٔ سیزدهم میلادی- در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشده و این روایت ریشه‌ای عامیانه دارد.[۱]
در دانشنامهٔ اسلامی، در پایان نتیجه‌گیری می‌شود که با توجه به‌منابع ارمنی که نام شهر را در سده پنجم (بلکه چهارم) میلادی، «تورژ» دانسته‌اند و این‌که به‌فارسی هم تورز تلفظ کرده‌اند و با توجه به‌معنای متداول فارسی «تب‌ریز» و «تب‌پنهان‌کن» و به‌قول اولیای چلبی «سِتْمه دوکوجو» (ستمه: تب، دوکوجو: ریزنده) است و احتمالاً نام تبریز، «پنهان‌کنندهٔ تف و گرما» و با «جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند مرتبط بوده‌است.[۲]
دانشنامه بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» می‌داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می‌شود که احتمالاً به‌خاطر چشمه‌های آب‌گرم اطراف آن است.[۵]
در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانه دیگری دربارهٔ وجه تسمیهٔ تبریز می‌نویسد: «بنای تبریز از زبیده (زن هارون‌الرشید) است. وی به‌بیماری تب نوبه مبتلا شده‌بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل‌انگیز آن‌جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن‌محل بنا کنند و نام آن را تب‌ریز بگذارند».[۶] هر چند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیه اخیر را عامیانه و نادرست می‌داند.[۷]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D9%86%D8%A7%D9%85_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2
سایت شهرداری تبریز، معاونت فرهنگی و اجتماعی
وجه تسمیه تبریز
در قدیمی‌ترین کتیبه‌ای که نام تبریز در آن به کار رفته است‌، در محل فعلی تبریز به دو قلعه اشاره می‌شود که گویا از هم مجزا بوده‌اند‌. دیاکونف در تاریخ “‌ماد‌” به جنگهای سارگن‌، پادشاه آشوری در‌۷۱۴ (‌ق‌.‌م‌) اشاره کرده و به حمله او به طرف آذربایجان فعلی و جنگ با اوراتوها می‌پردازد و می‌نویسد‌: به دنبال فراریان عرصه جنگ کوه “‌اوآاوش‌” (‌سهند‌) ساکنان “‌اوشکائیا‌” (‌اسکوی کنونی‌) و پادگان محل‌، آنجا را ترک گفتند و سارگن بدون اینکه پیکاری کند‌‌، اشغالش کرد و فرمان داد دیوارهای آن را که چهار‌متر ضخامت داشت‌، خراب کنند‌.
و سپس به حمله سارگن به قلعه مضاعف “‌تاروئی تارماکیس‌” (‌تبریز کنونی‌) اشاره کرده می‌نویسد‌: و قلعه مضاعف تاروئی تارماکیس را در سرزمین قبیله دالیان‌، که آن نیز پایگاه اسبان و ذخیره سواران اوراتو بود‌، ویران کردند‌، لشکریان آشور همه جا انبارهای وسیع جو را تصرف کرده و گندم‌زارها و مراتع را نابود می‌کردند‌.
با توجه به نوشته دیاکونف‌، گفته می‌شود که در اطراف تبریز‌، قبیله‌ای به نام “‌دالیان‌” زندگی می‌کردند و به نظر می‌رسد که نام این قبیله به صورت “‌تاروئی‌” بر تبریز اطلاق شده و در طی گذشت قرون تبدیل به تبریز شده است‌.
در مورد تاروئی تارماکیس در کتاب “‌تبریز قدیم‌، از کهن‌ترین ایام تا‌کنون‌” از زبان پادشاه آشور آمده است‌: تامارکیسا (‌تارماکیسا‌/‌تبریز فعلی‌)‌، در این محل بناهای مستحکمی وجود دارد که دارای دیوارهای مزین و پی‌های محکم است‌، که با خندق‌های عمیق پر از آب محافظت می‌شود‌. در این مکان قشون همیشه به حال آماده‌باش بود‌، و همچنین اسبها زین شده‌. من (‌سارگن دوم‌، پادشاه آشور‌) این ولایت را همچون تار‌عنکبوت محاصره کرده و ما‌بین شهرهای آراسته آن نفاق افکنده و آنها را به جنگ با یکدیگر واداشتم‌. دیوارهای محکم آن را ویران ساخته و با خاک یکسان کردم‌، خانه‌ها را آتش زدم‌. این قدیمی‌ترین سندی است که نام تبریز در آن آمده است (‌رضازاد عمو‌زین‌الدینی‌، ۱۳۸۰‌: ۱۸‌_‌۱۷‌)‌.
مورخان ارمنی و شرق‌شناسان چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که تبریز پیش از اسلام‌، در قرنهای سوم و چهارم میلادی‌، شهری بوده است بسیار معروف از شهرهای کهنسال ماد به نام تبرمَئس‌. گروهی این شهر را همان تاوریز می‌دانند که بطلمیوس یونانی در یکی از کتابهای خود به آن اشاره کرده است‌. گروهی دیگر‌، تبریز را همان تَورِژ و نامی ارمنی می‌دانند‌.
عده‌ای بنای اولیه آن را به خسرو پادشاه ارمنستان که معاصر اردوان چهارم از پادشاهان دودمان اشکانی بود، نسبت می‌دهند و نوشته‌اند که در ایالت اتروپاتن (‌آذربایجان‌) متصل به ارمنستان‌، شهری به نام داورژ بنا گذاشته شده است و این کلمه به مرور زمان به تاورژ و تاوریژ تغییر یافته است‌. بر اثر اختلاط کلمات تازی و پارسی (‌ژ‌) به (‌ز‌) تبدیل گشته و بالاخره به داوریژ‌، داوریز‌، تاوریز‌، توریز و نهایتاً به تبریز تغییر یافته است (‌جوادی‌‌، ۱۳۵۰‌:‌ ۶۳ )‌.
در سفرنامه شاردن در این مورد از زبان مورخین ارمنی آمده است‌: نویسندگان ارمنستان می‌گویند که این شهر یکی از بلاد بسیار قدیمی آسیا می‌باشد و در عهد باستان (‌شا‌_‌هاستن‌) یعنی مقر سلطنت خوانده می‌شده است‌، چون محل اقامت پادشاهان ایران بوده است‌ و یکی از پادشاهان ارمنستان موسوم به خسرو ویس نام آن را به تبریز تبدیل کرد که در زبان تحریری ارمنی به معنای محل انتقام است و وجه تسمیه این اسم آن است که پادشاه ارمنی مزبور‌، شاهنشاه ایران را که قاتل برادر وی بود در این محل شکست داد‌. محمد‌جواد مشکور در مورد این داستان می‌نویسد‌: ارمنیان طبق یک وجه تسمیه عامیانه “‌داورژ‌” را مرکب از‌؛ دا‌_ ای‌_ ورژ می‌پندارند که در زبان ایشان معنی عبارت “‌این است برای انتقام‌” را می‌دهد . گویند که تبریز را شاهی ارمنی که خسرو اشکانی (‌۲۳۲‌_‌۲۱۷‌م‌) نام داشت بنا کرد و به یاد گرفتن انتقام اردوان پنجم اشکانی از اردشیر بابکان در آن محل قلعه‌ای بنا نهاد و بدان نام داورژ داد که به معنی انتقام‌گاه است‌، بنابراین طبق تواریخ قدیم ارمنی قلعه تبریز در سال ۲۳۵ میلادی توسط خسرو پادشاه ارمنی پی افکنده شده است‌.
مسلماً داستان فوق از جنبه تاریخی فاقد ارزش و اعتبار علمی می‌باشد زیرا قدیمی‌ترین نام تبریز در کتیبه سارگن دوم‌، پادشاه آشوری در‌۷۱۴ ق‌.‌م ذکر شده است و از این امر می‌توان نتیجه گرفت که تبریز ۹۰۰ سال قبل از جنگ خسرو‌اشکانی پادشاه ارمنستان با اردشیر بابکان وجود داشته است (‌رضا‌زاد عمو‌زین‌الدینی‌، ۱۳۸۰‌: ۱۸‌_‌۱۷‌)‌.
در برخی اسناد تاریخی وجه تسمیه تبریز را وجود آبهای گرم معدنی در اطراف این شهر می‌دانند‌. از جمله زکریا‌بن‌محمد‌بن محمود قزوینی در اثر خود آثار‌البلاد و اخبار‌العباد چنین می‌نویسد‌: در کمر و دامنه‌های سبلان آبهای معدنی هست و بیماران را شفا می‌دهند‌. یحیی ذکاء در این‌باره می‌نویسد‌: نام نخستین این شهر در زبان مردم ساکن در آن “‌توری‌” بوده است که از دو بخش “‌تو‌” به معنای گرم و تب و سپس به معنی جریان رود و چشمه تشکیل شده و به محلی اطلاق می‌شده است که چشمه‌های آب‌گرم در آنجا جریان دارد‌. بعدها این واژه به تبریز تبدیل شده است (‌عمرانی‌، اسمعیلی‌سنگری‌، ۱۳۸۵‌: ۵۸‌_‌۵۷‌)‌.
برخی دیگر از مؤلفین وجه تسمیه تبریز را ناشی از آتشفشانهای کوه سهند و نیز آبهای گرم اطراف این شهر می‌دانند و چنین می‌نویسند‌: و آن در زبان فارسی متداول به معنی “‌تب ریز‌” و “‌تب پنهان کن‌” و به قول اولیاء چلبی “‌ستمه دوکوجو‌” است و احتمال می‌رود این تسمیه یعنی پنهان کننده تف و گرما‌، به جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند مربوط باشد‌. در کتاب “‌ایران و قضیه ایرانی‌” در این زمینه آمده است‌: تبریز کلمه‌ای آریائی مستخرج از تب یا تاب به معنی گرم و نیمه گرم و رز و ریزش و رش نیز از مصدر ریختن است‌. بنابراین معنی آن گرماریزان و ناشی از چشمه آب گرمی است که در مجاورت آن است‌، این کلمه به صورت توریز قدیمی درآمده است (‌رضا‌زاد عمو زین‌الدینی‌، ۱۳۸۰‌: ۳۶‌)‌.
یکی دیگر از معروفترین نظرات در رابطه با وجه تسمیه تبریز‌، بر‌گرفته از داستان آمدن زبیده خاتون زن هارون‌الرشید خلیفه عباسی به منطقه تبریز و برطرف شدن مرض تب او در این شهر می‌باشد . نویسنده کتاب “‌تاریخ تبریز از دوران باستان تا برآمدن مغولان‌” در این‌باره می‌نویسد‌: نام این شهر در زبان مغولی “‌تیوریس‌” و در زبان دری تیوریز و دهقانان “‌تاب ریز‌” و در زبان فارسی تبریز می‌گویند‌. یعنی تب را می‌ریزد . مؤسس این شهر هارون‌الرشید خلیفه عباسی است‌، زبیده خاتون زن هارون‌الرشید آب و هوای این شهر راپسندیده‌، و این خاک پاک عبیر‌آمیز را محل سرور و خوشگذرانی کرده و مبلغ زیادی خرج کرده و به بنای این شهر اقدام نمود و برای نام این شهر علمای فارس دولت عباسی تبریز گفتند‌.
بسیاری از مورخین به بنای تبریز به وسیله زبیده خاتون و وجه تسمیه ناشی از آن اعتقادی ندارند ، زیرا تاریخ تبریز بسیار قدیمی‌تر و نام تبریز مربوط به دوره قبل از اسلام می‌باشد و به قول نویسنده کتاب “‌جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی‌” اساسا ً در تواریخ قدیم هیچ جا ذکری از اینکه زبیده زن هارون‌الرشید به آذربایجان آمده باشد‌، به میان نیامده است (پیشین: ۳۲‌_‌۳۰‌)‌.
فهرست منابع :
* جوادی‌، ش‌. (‌۱۳۵۰‌)‌. تبریز و پیرامون ، تبریز‌: بنیاد فرهنگی آذربایجان‌خاوری
* رضازاد عموزین‌الدینی‌، م‌.‌(‌۱۳۸۰‌)‌. تاریخ تبریز از دوران باستان تا برآمدن مغولان‌، چاپ اول‌، تبریز‌: نشر اختر
* عمرانی‌، ب‌. اسمعیلی‌سنگری‌، ح‌. (‌۱۳۸۵‌) . بافت تاریخی شهر تبریز‌، چاپ اول‌، تهران‌: انتشارات سمیرا
http://farhangi.tabriz.ir/?MID=21&Type=News&TypeID=9&ID=139

تبریزنامه
وجه تسمیه تبریز
کلمه تبریز را جغرافی‌نویسان عرب چون سمعانی در تاریخ تبریز (مینورسکی) و یا قوت حموی در معجم‌البلدان به کسر تا ء و جغرافی‌نوسان ایرانی و ترک چون حمدالله مستوفی در نزهت القلوب و کاتب چلبی در مقاله تبریز به فتح تا ء و مورخان رومی و ارمنی و روسی همچون فاوست ـ آسولیک ـ وارخان ـ و خانیکف در تاریخ تبریز (مولف مینورسکی) به فتح تاء و قلب با ء به واو یعنی به صورت تورز Tarrez تورژ Tavrez و تورش Tarres و دورژ Darrez ذکر نموده‌اند.[۱]
در مورد وجه تسمیه تبریز آراء مختلفی بیان شده است حمدالله مستوفی و یاقوت حموی می‌نویسند بنای تبریز از زبیده زن هارون‌الرشید است وی به بیماری تب نوبه مبتلا بوده روزی چند در آن حوالی اقامت کرده در اثر هوای لطیف و دل‌ا نگیز آنجا بیماری زبیده زایل شده و فرموده در آن شهری بنا کنند و نام آن را تبریز (تب‌ریز) بگذارند اولیاء چلبی کلمه تبریز را به معنی (ستمه دوکوجو) یعنی ریزنده تف و تاب و این نام را با آتشفشانی دیرین کوه سهند مربوط دانسته است.
از مطالب بالا بگذریم قدیمی‌ترین ذکر نام تبریز را در کتیبه سارگن دوم پادشاه آشور خواهیم یافت شرق‌شناس بزرگ ولادمیر مینورسکی می‌نویسد:‌
سارگن دوم در سال ۷۱۴ قبل از میلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفری به شمال‌غربی ایران کرد و از پارسو یعنی پسوه فعلی و ساحل دریاچه ارومیه گذشت و از سوی شرق دریاچه به راه خود ادامه داد و پس از گذشتن از اوشکایا (اسکوی فعلی) قلعه تا روی را گشود بعید نیست یکی از این دو کلمه نام قدیمی تبریز کنونی باشد[۲] اولیاء چلبی جهانگرد ترک است که در اواسط سده یازده هجری در تبریز بوده و در عین حال با منابع اسلامی آشنایی داشته و اظهار نموده است:‌
در زبان ترکی مغولی نامش را تیوریس می‌گویند در لسان دری تیوزیز در زبان دهقانی تا بریز و در زبان فارسی تبریز گفته می‌شود به معنی ریزنده تب است. [۳]

مورخان ارمنی و به پیروی از آنها بعضی از پژوهندگان تبریز را تلفظ فارسی شده و اژه‌های ارمنی تاورژ یا داورژ دانسته‌اند این وجه تسمیه به احتمال قوی براساس داستانی که واردان درباره بنای تبریز آورده ساخته شده است.
پدر اپریقیان با استفاده از منابع ارمنی در این باره چنین نوشته است این شهر بنابه افسانه‌ها و تاریخ ارمنی در قرن سوم میلادی توسط خسروکبیر بنا گردیده است. او بعد از فتح منطقه در محل فعلی تبریز ایستاده و فریاد زده بود این است انتقام از اردشیر و نام این شهر به همین من مناسبت داورژ نامیده شده است[۴]
گروهی دیگر نیز آن را با آئین آتش‌پرستی مربوط دانسته‌اند از جمله می‌توان از محمدحسین بن خلف تبریزی نام برد او در معنی و توضیح و آژه‌های آذراباد و آذرآبادگان چنین می‌نویسد: آذرآباد نام آتشکده تبریز است و معنی ترکیبی آن معموره آتش باشد چه آذر آتش است و آباد معموره را گویند و نام شهر تبریز هم هست.
آذرآبادگان نام شهر تبریز است و نام آتشکده تبریز است گویند چون در تبریز آتشکده بسیار بوده است بنابراین بدین نام موسوم شده است. [۵]
برزین خاورشناس روس مترجم جلد اول جامع التواریخ به زبان روسی که در فاصله سالهای ۴۵-۱۸۴۲ میلادی در قفقاز ترکیه و نیز ایران سیاحت کرده و کتاب سیاحت در شرق را در دو جلد و در سالهای ۵۲- ۱۸۵۰ میلادی منتشر کرده است تبریز را شهری که با زلزله‌های بیشمار بخود دیده شهر حزن و ناراحتی عنوان نموده[۶] میرزا طاهر که در زمان صفویان برخی او را حاکم آذربایجان و برخی دیگر وی را دانشمند می‌دانند درباره وجه تسمیه تبریز دو وجه ذکر کرده است اولی مربوط است به سلامت هوای شهر تبریز و اما وجه دیگر که اصل نام شهر تبریز تاب‌ریز است و تاب به معنی روشنایی و مقصود از ریز افشان که من حیث‌المجموع به معنی روشن افشان است. وچون شهر تبریز از قدیم الایام پایتخت آذربایجان بوده و آذربایجان به عقیده پارسیان مولد زرتشت می‌باشد و نـیز روشنـایی از آتـش بر می‌خیـزد و ایـن مـرکـز آتش‌پرستی و مقرآتش‌پرستان بوده آن را تاب‌ریز نامیدند. [۷]
محمد جواد مشکور بر این عقیده است که تبریز نامی بسیار قدیمی و مربوط به پیش از آمدن آریابی‌ها به ایران بوده است او احتمال می‌دهد که بین نامهای تبریز و بدلیس و تفلیس در گرجستان که تا حدی سه شهر نزدیک به یکدیگرند در اصل لغت ارتباطی وجود داشته باشد. [۸]

پرفسور دکتر محمدتقی ذهتابی (کیریشچی) مولف کتاب تاریخ دیرین ترکهای ایران وجمه تسمیه تبریز را با یک شخصیت معروف تاریخی مرتبط دانسته و در این زمینه می‌نویسد: در مورد اطراف دریای خزر و حوادث شرق نزدیک هرودت بعد از صحبت از جغرافیای این مناطق به مسائل و حوادث تاریخی پرداخته و می‌نویسد که رهبر ما ساژت ها در زمان کوروش زنی بنام تومریس بوده است تومریس رئیس تمام ماساژت‌ها چه ماساژت‌های شمال رودخانه ارس و یا اطراف جیحون ـ سیحون بوده است. نام قدیمی تبریز تا مراکیس و یا تارماکیس بوده است دیده می‌شود شاید در میان این دو کلمه وابستگی‌هایی بوده است هر چند که می‌دانیم کلمه تامراکیس ـ تبریز خیلی جلوتر از کلمه تومریس بوده است امروزه در بعضی از روستاهای اهر وقتی می‌خواهند به تبریز بروند می‌گویند به تومروس می‌رویم[۹] نظری که واژه تبریز فعلی را صورت دگرگون شده تاروپی یا تارماکیس می‌داند سیدآقا عون الهی از این نظر دفاع می‌کند.
آمبروزیوکنتارپنی که در زمان اوزون حسن آق قویونلو بعنوان سفیر و نیز در تبریز بوده نام رشته کوههای سرخ‌گونی را که تبـریز در دامنه آن بنا گردیده کـوههای تـوری (Turi) نامیده است[۱۰].
توماس هربرت هم که در سال ۱۰۳۷ هجری قمری ۱۶۲۷ میلادی تبریز را دیده بر این عقیده است که این شهر نام خود را از کوهستان توروس (Turus) که در دامنه آن قرار دارد[۱۱].
چنین گمان می‌رود که کوه توری و یا توروس همان کوه سرخاب باشد که امروز به نام کوه آینالی (Aynali) نامیده می‌شود. و شاردن هم در سفرنامه خود نوشته است که تبریز پای کوهستانی که نویسندگان جدید آن را کوه اورنت می‌نامند. با شیب ملایمی به طرف ساحل شرقی دریاچه ارومیه قرار دارد. برخی از نویسندگان چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که تارویی نام باستانی شهر تبریز به احتمال قوی از نام قدیمی کوه سرخاب که توری یا تائوری یا تارویی بوده گرفته شده است با افزودن حرف ز به آخر کلمات تائوری یا تارویی و تاوزی کلمات توریز. تبریز. تاورژ و داورژ پدید آمده است. [۱۲]
استاد سیدجمال ترابی طباطبایی محقق و مولف کتاب تاریخ به روایت سکه وجه تسمیه تبریز را با افواه مردم بومی مرتبط دانسته می‌نویسند…. با ملاحظه حالات مختلف و کاربری کلمات تو ـ ری ـ او ـ و نیز وجود آبهای معدنی گرم و سرد. بیرنگ و رنگین و رودخانه‌های متعدد به معنی و مفهوم‌دار شدن کلمه تو ـ ری رسیده و آن را وجه تسمیه تبریز دانسته‌اند. [۱۳]
جالب آنکه به نوشته شاردن و اولئاریوس (Olearius) اروپائیان نام این شهر را توریز (Turiz) می‌نامند. مارکوپولو نیز که دو قرن پیش از آنها از این شهر سخن به میان آورده نام آن را همان توریز می‌نامد. ابوالفداهم که معاصرا و بوده متذکر می‌شود که تبریز مشهورترین شهر آذربایجان است عامه آن را توریز می‌گویند.
در عهد مغول و قبل از آنکه نام شهر در دفتر دیوانی تبریز نوشته شود و عامه مردم آنجا را توریز می‌نامیدند و همین نقط از طریق جهانگردان و بازرگانان به اروپا منتقل شده و در زبان آنها به همان صورت باقی ماند. که بعدها ابتدا به کسر تاء تلفظ می‌شد. در طول قرنها از زبان خواص به زبان عوام راه یافته با این همه مردم کوچه بازار آذربایجان هنوز هم تبریز را به صورت تربیز (Tarbiz) تلفظ می‌کنند.[۱۴]

[۱]- راهنمای شهسواری ـ ناصر ـ تبریز شهر کهن تاریخ ص ۲۴
[۲]- نشریه دانشکده: ادبیات تبریز ص ۱۷۲ شماره ۲ سال هجدهم تابستان ۱۳۴۵ شمسی
[۳]- سیاحت نامه اولیاء چلبی جلد ۳ ص ۲۴۰
[۴]- فرهنگ جغرافیایی مصور اپریقیان جلد ۱ ص ۵۷۹
[۵]- برهان قاطع جلد ۱ ص ۳۳
[۶]- تاریخ شهر تبریز در سده‌های ۱۷-۱۳ میلادی ص ۴۰
[۷]- رهنمای شهسواری ـ ناصرـ تبریز شهر کهن تاریخ ص ۲۷
[۸]- مشکور جواد تاریخ تبریز جلد ۱ ص ۳۹۲
[۹]- ذهتابی محمد تقی ـ تاریخ دریرین ترکهای ایران جلد ۱ ص ۶۱۶
[۱۰]- سفرنامه ونیزیان در ایران ص ۱۳۵
[۱۱]- تبریز از دیدگاه سیاحان خارجی در قرن هفدهم ص ۵۳
[۱۲]- راهنمایی شهسواری ـ تبریز شهر کهن تاریخ ص ۳۰
[۱۳]- ترابی طباطبائی، سیدجمال ـ تبریز به روایت سکه ـ ص ۳
[۱۴]- رئیس‌نیا ، رحیم ـ آذربایجان در تفسیر تاریخ ایران ، جلد ۲ ـ‌ص ۱۰۳۲

http://tabriznama.ir/index.php/geography/appellation-of-tabriz

کلوب
وجه تسمیه شهر تبریز
پیشینه تبریز همواره درهاله ای از ابهام مستور بوده و امروز نیز حکایتگر غرایب است . تاریخ تبریز در پیش از ظهور اسلام اسیر ظن ها وگمان ها و گاهی اغراض هاست و بعد از ظهور اسلام سیمای پرشکوهش نظر جهانیان را معطوف می سازد و در گستره وسیع حکومت اسلامی به ” قبه السلام ” مشهور می شود . سپس در شاه راه ابریشم ، شرق را با غرب پیوند می دهد و رونق اقتصادیش به بنیان بازارها و کاروانسرا هایی می انجامد که عظیم ترین مکان مسقف پهنه گیتی می گردد واز این رو – رشک انگیز – دارای شکوهمند ترین ابنیه اعصار و مترقی ترین دانشگاه آنزمان ها – ربع رشیدی – می شود.
بنیاد شهر تبریز و وجه تسمیه نامش افسانه ای را می ماند ، گاهی بوی اغراض می دهدو برخی موارد نیز از ظن ها و گمان ها نشات می گیرد.
زنده یاد عبدالعلی کارنگ درآثار باستانی آذربایجان (آثار و ابنیه تاریخی شهرستان تبریز) در باب وجه تسمیه تبریز می نویسد: کلمه تبریز را جغرافی نویسان عرب چون سمعانی ویاقوت حموی به ” کسرتاء ” و جغرافی نویسان ایرانی وترک چون حمدالله مستوفی و کاتب چلپی به ” فتح تاء ” و مورخان رومی و روسی چون فاوست ، آسولیک، ورطان و خانیکف به” فتح تاء ” ، قلب ” باء” ، به ” واو” یعنی به صورت “تورز”Tavrez و ” تورژTaverz ” ، ” تورشTavres” و ” دورژ Davrez ” ذکر کرده اند.
درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز حمدالله مستوفی و یاقوت حموی می نویسند : بنای تبریز از زبیده زن هارون الرسید است . وی به بیماری تب نوبه مبتلا بوده، روزی چند در آن حوالی اقامت کرده ، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماری زبیده زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را ” تب ریز ” بگذارند
اولیا چلبی کلمه ” تبریز را به معنی ستمه دوکوجو” (ریزنده تف و تاب) و این نام را باآتشفشانی دیرین کوه سهند مربوط دانسته است.
زنده یاد کارنگ درادامه می افزید: مورخان ا رمنی هم اسم تبریز را ” تورژ یا دورژ” محرف عبارت ” د، ای ، ورژ ” به معنی انتقام گاه دانسته و نوشته اند : بانی تبریز خسرو ارشاکی (۲۳۳-۲۱۷م) حکمران ارمنستان است که آن شهر را به یاد گرفتن انتقام ” ارتبانوس” یا ” اردوان” آخرین پادشاه پارتی ا زاردشیربابکان بنیاد نهاده ونام آن را (Da-i-vrez) گذاشته است.
مولف آثار باستانی آذربایجان با افسانه شمردن موارد ذکر شده می نویسد : قدیمی ترین ذکر نام تبریز را درکتیبه سارگن دوم پادشاه آشور خواهیم یافت. شرقشناس شهر فقید ولادیمیر مینورسکی می نویسد : ” سارگن دوم د رسال ۷۱۴ قبل از میلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفری به شمال غربی ایران کرد. از ناحیه سلیمانیه کنونی (واقع د رکردستان عراق) داخل کردستان مکری شد، از پارسوا parsua (پسه کنونی ) و ساحل جنوبی دریاچه ارومیه گذشت ، از سوی شرقی دریاچه به راه خود ادامه داد و پس ازپشت سر گذاشتن ” اوشکایا” (اسکوی کنونی) قلعه “تارومی” یا “تاروئی ” و “ترماکیس” را گشود . بعید نیست یکی از این دو کلمه نام قدیمی تبریز کنونی باشد.
چنانچه درابتدا اشاره شد پیشینه تبریز همواره در هاله ای از ابهام مستتر بوده است و بنیاد و وجه تسمیه نامش گاهی افسانه ای ، گاهی مغرضانه و گاهی نشات گرفته ازظن ها . گمان ها می گردد. این که تبریز قبل از اسلام مکانی آباد ویا غیر آباد بوده است هنوز سند محکمه پسندی در میان نیست حتی در اوایل ظهور اسلام نیز در حمله اعراب به آذربایجان نامی ا زتبریز دیده نمی شود، تنها اشاره دقیق و مستند مربوط به زمان سلسله روادیان است که در زمان خلافت متوکل عباسی ، رواد ازدی و فرزندانش تبریز رو به آبادی نهاد و دور شهر رابارو کشیدند .از آن زمان به بعد تبریز با سپری ساختن وقایع تلخ و شیرین اوازه ای جهانی یافت . اوصافی که درطول تاریخ از تبریز شده است به اجمال چنین است:
در قرن چهارم هجری یاقوت حموی تبریز را مشهورترین شهر آذربایجان می خواند.
ابو حوقل در۳۶۷ و ابن مسکوبه در۴۲۱ و ناصر خسرو در ۴۳۸ تبریز را بزرگترین و آبادترین شهر آذربایجان می خوانند.
در سال ۶۱۸ لشگر مغول به پشت دروازه های تبریز می رسند ، اما تدابیر شایان تقدیر بزرگان شهر تبریز را از حمله مغولان مصون نگه می دارد و مردم تبریز با بذل مال شهر را ازکشتار و ویرانی رها می سازند. البته این اتفاق سه بار تکرار می شود ودر هر سه بار مردم متمول تبریز همان تدبیر را به کار می بندند تا این که د رسال ۶۳۸ ه. ق مغول ها به سراسر آذربایجان مسلط می شوند و تبریز را پایتخت خود قرار می دهند که در زمان غازان خان تبریز شکوه ویژه ای می یابد . شنب غازان خان با ابهت تاریخی اش چشم ها را خیره می سازد ، خواجه رشیدالدین فضل الله وزیر اندیشمند ایلخانیان ربع رشیدی را بنیاد می نهد که در زمان خود عظیم ترین مرکز علمی – فرهنگی به شمار می رود و از آن همه مجد و عظمت اینک ویرانه های از برج های ربع رشیدی در میان محله ای باقی مانده است.
این شهر در طول تاریخ دوره های طلایی متعددی را سپری ساخته است. دوران پایتختی، دوران ولیعهدنشینی، دوران شکوفای تجاری ، اقتصادی، هنری و… زمانی مکتب تبریز در عرصه هنر تحول شگرفی را موجب می گردد که امروز آثار کم نظیر آن دوره زینت بخش موزه های جهان است.
مردان و زنان نامداری ا زاین شهر برخاسته اند. کعبه ملای روم ، میعادگاه عرفا، شعرا، اندیشمندان و بزرگان بوده است .به همین خاطر تبریز یگانه شهری است که صاحب مقبره الشعرا است . مقبره ای که خاقانی ها ، همام ها، قطران ها، و… سرانجام واپسین مقتدر آسمان شعر و ادب شهریار شیرین سخن درآن مکان مقد س آرمیده است . اگر چه از بلایای زمینی وآسمانی درامان نمانده است ، زلزله ها ، سیل ها، بیماریهای واگیر ، جنگ ها و … همه تبریز را آشفته ، اما باز این شهر همیشه سرافراز به قول آقای یحیی ذکاء ، هر بار از زیر ویرانه ها و خاکستر های شهرپیشین همچون سمندری ، زنده تر و سرافرازنه تر قد برافراشته ، زندگی از سرگرفته و هیچگاه زبون پیشامد ها و بازی های روزگار نگردیده است.
http://www.cloob.com/timeline/answer_21968_948030

تبریز من
معنی نام تبریز
در باره تاریخ تبریز و وجه تسمیه نام تبریز مقاله ها و کتابهای زیادی نوشته شده که هر کدام نظرهای مختلفی را ارائه داده اند .(مثل گرفتن نام تبریز از نام تومروس و یا بخاطر خوب شدن بیماری زن هارون الرشید.) و چند نظریه دیگر که یکی از این نظریه ها را در ادامه مطلب آوردیم . و البته این را هم باید گفت که هنوز به طور کامل تاریخ وجودی شهر تبریز و وجه تسمیه نام تبریز مشخص نیست و همگی این گفته ها در حد نظریه می باشد. در باره تاریخ تبریز و وجه تسمیه نام تبریز مقاله ها و کتابهای زیادی نوشته شده که هر کدام نظرهای مختلفی را ارائه داده اند .(مثل گرفتن نام تبریز از نام تومروس و یا بخاطر خوب شدن بیماری زن هارون الرشید.) و چند نظریه دیگر که یکی از این نظریه ها را در ادامه مطلب آوردیم . و البته این را هم باید گفت که هنوز به طور کامل تاریخ وجودی شهر تبریز و وجه تسمیه نام تبریز مشخص نیست و همگی این گفته ها در حد نظریه می باشد. به نظر میرسد تبریز در اساس نام آتشکده تب ریزنده شهر تبرمایس (به ظاهر به معنی تب بر بزرگ) بوده است. چون شرح وجه تسمیه این شهر از زبان اولیاء چلبی و داستان شفایابی زبیده خاتون در خبر حمدالله مستوفی جز این نمی گویند: اولیا چلبی کلمه ” تبریز” را به معنی “ستمه دوکوجو” (ریزنده تف و تاب) و این نام را با آتشفشانی دیرین کوه سهند مربوط دانسته است. وی فراموش کرده بوده است که ایرانیان قدیم پرستنده آتش آتشکده های خود بوده اند نه آتشفشانها که در اطراف تبریز هم خبری از آنها نیست. درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز “حمدالله مستوفی” و “یاقوت حموی” می نویسند: “بنای تبریز از زبیده زن هارون الرشید است. وی که به بیماری تب نوبه مبتلا بوده؛ روزی چند در آن حوالی اقامت کرده٬ در اثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماریش زایل می شود. به همین دلیل فرمود تا شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را “تب ریز” بگذارند.” می دانیم که پای زبیده خاتون بدین شهر نرسیده بود داستانها صرفاً بر پایه باور خاصیت شفا دهندگی آتشکده کهن تبریز که بر پایه وجه تسمیه نام شهر تبریز و دژ واقع بر روی تپه آن که تبدیل به محل آتشکده شده بوده٬ پدید آمده بوده است. در این روایت اساطیری هارون الرشید (نگهبان دلیر) جایگزین ایزد مهر مردم تبریز (ُامرو خوارزمی ها و امیران گرجیها) و زبیده (همیشه بهار) جایگزین الهه آناهیتا گردیده است. محل محرابه تبریز باید همان بقعه صاحب الامر بوده باشد که روایتش با گاو مقدس پیوند خورده است. شمس تبریزی مولانا نیز تجلی دیگری از ایزد مهر تبریزیان است:”شمس تبریزی که نور مطلق است آفتاب است و ز انوار حق است” دو نام تارویی و تارماکیس مربوط به دو دژی می باشند که در محل شهر تبریز حالیه قرار داشته اند. لغت “تَر” (تار) در اوستا به معنی دفاع کردن است. لذا تارویی به معنی دژ کوچک است. و تارماکیس که به ظاهر سرانجام بعد از تلخیص های متوالی از جمله تبرمایس (تاور¬مایس= بزرگ نیرومند) تبدیل به تبریز شده است٬ مرکب است از همان تَر (تار یعنی دژ دفاعی) ماک (یعنی اصلی و پایدار در زبان مادی و سکاییُکردی) و ایس (به لغت اوستایی یعنی نیرومند). یعنی آن در مجموع به معنی دژ اصلی نیرومند است. هرتسفلد باستانشناس و ایرانشناس معروف آلمانی نامهای تارماکیس و تارویی با قرائتی نادرست تارواکسیا (دژ بالنده) و تواریر (برخودار از نیرومندی) آورده است. در کتیبه سارگون دوم آشوری می خوانیم که شهر تارماکیس با کانال آب احاطه شده بوده است. سارگن در کتیبه چنین می گوید: “دیوارهای تارماکیس دو لایه بود. در اینجا خدقی به اندازه فرات است و اطراف آن را جنگلهایی پر پشت احاطه کرده اند. بناهای زیبایی در این شهر وجود دارند. هنگامی که من به شهر تارماکیس یورش بردم اهالی آنجا را ترک گفته و به صحراها گریختند. این سرزمین را به چنگ آوردم. در جاهایی مسکونی که به وضع جنگی استحکام یافته بودند نبرد کردم. دیوارهای همان دژها را تا به پی ویران کرده با خاک یکسان نمودم. خانه های داخل دژ را آتش زدم. آذوقه فراوان ساکنان آنجا را در آتش سوزاندم. انبارهای انباشته از جو را گشوده و آذوقه سپاهیان بی شمارم را تأمین نمودم. ۳۰ روستای اطراف دژ را سوزاندم. دود بر آسمان بر خاست.” بنابراین آشکار است تارماکیس در جای صاف و گودی قرار داشته است. نظر به هیئت نام تبرمایس (دژ نیرومند بزرگ) معلوم میشود دژ تارویی (دژ خرد) بر بلندی تپه ای قرار گرفته بوده و نیاز چندانی به دیوار دفاعی بزرگ و حصین نداشته است و همانجایی است که بعداً تبدیل به آتشکده آذرآبادگان (آتشکده درون دژ) شده بوده است. بنابراین خود نام تبریز (تاو¬ور¬ریز) را می توان در اساس به معنی محل دژ نیرومند خرد گرفت و آن را اشاره به نام دژ تارویی کهن دانست نه تارماکیس (تبرمایس= دژ نیرومند بزرگ) که معنی نامش در نقطه مقابل معنی نام تارویی (تاو¬ریز) قرار داشته است.سپاهیان هراکلیوس در جنگ با خسروپرویز آتشکده تبرمایس را سوزانده و از میان بردند. در مجموع معلوم میگردد که تارماکیس به معنی دژ نیرومند اصلی (در محل ارگ تبریز؟) و تارویی به معنی دژ کوچک در قرون بعد تبرمایس (دژ نیرومند بزرگ) و تبریز (تاو¬ ور¬ریز) یعنی دژ نیرومند خرد نامیده شده اند. از شواهد و قرائن بر می آید که تبرمایس در محلی صاف و گود و تبریز (به معنی از بین برنده تب٬ همان آتشکده آذرآبادگان شهر) در بلندی تپه تارویی واقع شده بوده است.
http://mytabriz.ir/print/?type=modules&module=Articles&print=1321879319

اهراب نیوز
تأملی دیگر در وجه تسمیه تبریز
اشاره:
مقاله ای که در ادامه می آید حاصل افادات شفاهی استاد رسول فتحی مجد است. استاد این مطالب را در جمع دوستان و برخی اعضاء خانواده ایراد کرده اند. مطالب ضبط شده توسط اعضاء خانواده از نوار پیاده شده و به همان صورت گفتاری تنظیم شده بود. نگارنده این سطور، با کسب اجازه از استاد، متن پیاده شده از نوار را ویرایش و در برخی جاها بازنویسی کرده و با توجه به اینکه استاد در حال حاضر ،به سبب ناراحتی شدید در ناحیه چشم، قادر به مطالعه نیستند ماخذ برخی از مطالب مطرح شده در متن مقاله را پیدا کرده و به همراه چند نکته دیگر در پاورقی آورده است.

استاد رسول فتحی مجد، از شخصیت های فرهیخته تبریز ، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و مدرس سابق گروه فلسفه دانشگاه تبریز و عضو هیئت امنای کتابخانه ملی تبریز(کتابخانه مرکزی) هستند. از آثار استاد تا کنون تصحیح بدائع الحکم آقا علی مدرس زنوزی چاپ شده و دو اثر دیگر وی با عناوین فهرست نسخه های اهدایی حاج حسین نخجوانی و رساله باج نامه(تاریخچه گمرک در ایران) هنوز منتشر نشده اند. استاد کتابخانه مفصلی(در حدود ده هزار جلد) نیز داشت که بخش عمده آن را به کتابخانه مرکزی تبریز اهداء کرده است.

استاد فتحی مجد در معرفی خود بر تعبیر «کتاب دوست» تاکید کرده و از اینکه در حال حاضر،در سن نود و پنج سالگی، نمی تواند کتاب بخواند به شدت ناراحت است. برای استاد طول عمر توام با صحت و سلامت آرزو می کنیم.

مردمان ادیان ابتدایی خدایی داشته اند به نام خدای رعد و طوفان، مردم دوران های قدیم بسیار از این خدا می ترسیده اند، چون وقوع رعد و طوفان را به حکم او می دانسته اند. مظهر این خدا روی زمین گاو بوده است. این اعتقاد در آن روزگار و از مصر تا هندوستان پیروانی داشته است. از نشانه های باقی مانده در تاریخ می توان به گاو «آپیس» در مصر و گوساله پرستی بنی اسرائیل در غیبت حضرت موسی (ع) اشاره کرد و همچنین احترام هندوان به گاو که تا زمان حاضر نیز تداوم یافته است. درباره این گاو نکته جالب این بوده که عبادت این موجود خیلی ترسناک جز کشتن و قربانی کردن آن نبوده است، اما نه در هر جا بلکه در قربانگاه هایی خاص در کوهستان. البته کوههای بلند و صعب العبور را انتخاب نمی کردند و گاوهای نر را برای قربانی انتخاب می کردند و گاوهای ماده را قربانی نمی کردند. این عمل در ایران تا دوره زرتشت ادامه داشته اما دین زرتشت این نوع قربانی را منع کرد. محل خاصی از کوهستان ها هم که خاص این قربانی ها شمرده می شد توروس گفته می شد، سالی یک بار مردم از دور و نزدیک در حوالی آن توروس جمع می شدند تا بعد از انجام تشریفات دینی به جای و مسکن خود برگردند، البته عده ای هم ساکن دائمی محل بودند. یکی از قربان گاه ها با همان نام اولیه مانده است که کوههای توروس و انتی توروس در آسیای صغیر در ترکیه امروزی می باشد.[۱]

در الفبای فرانسه حروف u, ou, o را داریم اما کلماتی نیز هست که در آن باید au نوشت و o خواند. عقیده دارم که این قبیل کلمات سابقاً تلفظ ثقیلی داشته اند که آن تلفظ ثقیل از بین رفته و به خاطر اینکه معنی آن با کلمات دیگر اشتباه نشود املاء خود کلمه را نگه داشته اند، کاری که ما در زبان فارسی با کلمات خواب، خواهر، خواهش و امثال آن می کنیم. تصادفاً کلمه توروس نیز با o معمولی نوشته نمی شود بلکه با au نوشته می شود و عقیده ام این است که این کلمه سابقاً تلفظی نزدیک به “Tavris” داشته است.

روزی در گروه فلسفه دانشگاه تبریز درس شناخت ادیان داشتم، همین مطلب را از روی کتاب شرح می دادم، در حالی که روی کلمه “Taurus” فکر می کردم یک باره یادم افتاد که در دوره جوانی به سبب کار پدرم با اهالی قراجه داغ زیاد ارتباط داشتم، آن ها عموماً تبریز را «تؤرؤز» می گفتند، نه مثل عوام تربیز و یا تبریز.

به ذهنم خطور کرد که تبریز نیز یکی از توروس ها بوده است؛ این فکر بعد از اتمام کلاس در ذهن من خلجان بیشتری پیدا کرد و درباره آن تامل و تحقیق کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم؛ تا اینکه در همان ایام کتاب تاریخ تبریز تا قرن نهم مرحوم دکتر محمد جواد مشکور به دستم رسید و من تمام این کتاب مفصل را خواندم ولی فقط یک جمله در آن بود که حدس مرا تقویت کرده و مشکل فکری مرا حل کرد و آن این جمله بود: «من در بین حروف تبریز، تفلیس و بدلیس مشابهت می بینم»[۲] ، من خود نیز تجریش و تفریش را به آنها افزودم. واقعاً مشابهت زیادی میان حروف این شهرها وجود دارد و بعید نیست که همه آنها ریشه در تلفظ قدیمی توروس داشته باشند البته به دلیل اختلاف مکان و لهجه های مختلف یکی، دو حرف آنها تغییر یافته است. البته صحبت از حداقل چهار هزار سال پیش است.
چند نکته را هم یادآوری کنم:
اول. تلفظ حقیقی و قدیمی کلمه “توروس” برای ما معلوم نیست.
دوم. تشابه حروف این پنج شهر شگفت انگیز است، همه آنها پنج حرف دارند که سه یا چهار حرف آنها مشترک و یک یا دو حرف آنها متغیر است و بعید نیست که از یک اصل باشند.
سوم. علت مکسور بودن حرف اول تفلیس و یا تبلیس این بوده است که در زبان اقوام خزر یعنی ساکنین غرب دریاچه کاسپین فتحه وجود نداشته است و آنها کلمات مفتوح زبان های دیگر را به صورت مکسور تلفظ می کرده اند.[۳]
تمامی این پنج شهر توروس یعنی زمانی قربان گاه بوده اند، زمانی نه چند صد سال بلکه حداقل چهار هزار سال پیش و بعد که آن مذهب و آن رسوم از بین رفته است همان نام بر روی این مناطق باقی مانده است؛ تلفظ اسم «تبریز» به صورت «توروز» در زبان اهالی قراجه داغ ما را به این نکته رهنمون می شود. [۴]
ظاهراً تلفظ اولیه این کلمه «توریس» بوده است که در تبریز حرف آخر به «ز» و حرف دوم به «ب» تبدیل شده است.
از زمانی که این نکته به ذهنم رسیده است بیش از بیست سال می گذرد ، این نکته را با برخی از استادان رشته تاریخ دانشگاه تبریز مطرح کردم گفتند این قدمتی که به تبریز می دهی ادعای کوچکی نیست، صبر کن بلکه نام پیش از اسلام کوه سرخاب را پیدا کنیم. در کشف قبرستان جنب مسجد کبود روزی که به تماشای آن رفته بودم این دو استاد عزیز را زیارت کردم، گفتم برای قدمت تبریز از من مدرک می خواستید این هم مدرک.[۵]

در پایان این بحث باید به چند نکته نیز اشاره کنم:
۱- تلفظ فعلی توروس تلفظ اصلی و قدیمی اش نیست، دلیل آن املاء فعلی کلمه در زبان های خارجی مانند فرانسه می باشد.
۲- جمعی از دانشمندان عقیده دارند که «ثور» عربی نیز تغییر شکل داده کلمه ی «ته ور» می باشد، همچنین املاء خارجی کلمه نشان می دهد که باید به وزن ثور عربی تلفظ شود.
۳- در مورد اشتراک حرف پنج شهر«تبریز، تفلیس، بدلیس، تجریش، تفریش»، سه شهر اولی را مرحوم دکتر مشکورمورد توجه قرار داده است و دو شهر دیگر را نویسنده این سطور و عقیده ام این است که اگر در فرهنگ جغرافیا دقت شود اسم های مشابه دیگری هم ممکن است پیدا شود، البته باید در نظر داشت که صحبت از چهار – پنج هزار سال پیش است.
۴- نام همه این شهرها با اینکه عربی نیست بر وزن تفعیل است.

ردّ اقوال دیگر در مورد نام شهر تبریز
دو عقیده و نظر در مورد نام تبریز اظهار شده است که به نظر اینجانب صحیح نیستند[۶]. آن دو نظر یکی نوشته حمدالله مستوفی قزوینی است و دیگری نظر برخی از محققین که تبریز را« تاب ریز» و« آب ریز» معنا کرده اند؛ دومی چون به نظر من از نظر اولی بی پایه تر است ابتدا آن را نقد می کنم؛ تاب ریز[۷] به جایی گفته می شود که آب گرم از آن بجوشد مثل سرعین در اردبیل. آب ریز هم به جایی گفته می شود که آب آن فراوان باشد در حالی که در حوالی دانشگاه تبریز اگر چهل متر هم چاه بکنند به آب طبیعی نمی رسند؛ در محدوده باغ گلستان و پیش از پیدایش سازمان آب باید در حدود بیست و چهار متر زمین را می کندند تا به آب طبیعی برسند. آب ریز گفتن به چنین محلی آیا وجهی می تواند داشته باشد؟

آب شهر تبریز به نوشته نادرمیرزا، در تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، از آب مهران رود تا دوره مغول و بعد از آن نیز توسط قنات و کهریزها اداره و تامین می شد.

اما روایت مستوفی قزوینی چون تعریفی از آب و هوای تبریز داشته به مذاق تبریزیان خوش می آمده است و ضمناً قناتی نیز به نام قنات زبیده بنابر روایت نادر میرزا وجود داشته و کسی نمی داند که این زبیده که بوده و در چه زمانی می زیسته است اما قضیه به اسم زبیده زن هارون الرشید تمام شده است.[۸]
طب ایرانی از دوره هخامنشی و اسکندر با طب یونانی آمیخته شده بود و در دوره ساسانی به سبب اختلاف عقیده در دین مسیح حوادثی در رم به وقوع پیوست، در نتیجه عده ای به ایران پناهنده شدند که میان آن ها چند نفر از اطبّای رومی بودند و آنان در شهر جندی شاپور مرکز طبی ایران جا گرفتند، در ظهور اسلام جندی شاپور از نقاط محدود و کم نظیر دنیا شمرده می شد. در اوایل تشکیل حکومت عباسی اگر کسی از بزرگان حکومت در بغداد مریض می شد از جندی شاپور طبیب می خواستند، اما در دوره هارون الرشید و زبیده خود اطباء به سبب کثرت مریض، خود به بغداد نقل مکان کرده بودند و زن هارون الرشید رئیس یک قبیله وحشی نبود که جهت درمان به صحراگردی بپردازد بنابراین این وجه تسمیه به نظر ما ناپذیرفتنی است.

در این نوشته وجه تسمیه جدیدی مطرح کردم که امیدوارم از طرف محققان و پژوهشگران مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

یادداشت ها:
۱- منبع این مطلب را، که نظر استاد بر آن مبتنی است، در بین آثار مربوط به ادیان ابتدایی و ادیان ایرانی،البته آثاری که بدانها دسترسی داشتم، نیافتم. در تاریخ جامع ادیان (جان ناس)، دینهای ایرانی (گئو ویدن گرن)، دینهای ایرانی پیش از اسلام (دکتر مهری باقری)، ایران باستان (موله) و کتابهایی از این قبیل اشاره ای به چنین مطلبی نشده است. فقط در دانشنامه اینترنتی طهور مطالبی در این باره آمده است اما به منبع آن اشاره نشده است. بخشی از مطلب این دانشنامه را نقل می کنم: «میان هیتیان ریشه کهن گاوپرستی مشاهده می شود. رب النوع بزرگ، خداوندگار رعد و توفان به وسیله حیوانی مقدس یعنی گاو تظاهر و تجلی می کرده است. این حیوان مفید که سابقه بسیار در تاریخ پرستش دارد، از قدیم ترین ایام در آناتولی مورد ستایش قرار گرفته و به همین مناسبت است که کوهستان بلند این سرزمین توروس یعنی گاو نر خوانده شده است و باز به جهت رواج پرستش این حیوان در میان بسیاری از ملل است که نام «تورو» در زبان های مختلف ریشه مشترک دارد. این کلمه ظاهراً از یک واژه سامی و هند و اروپایی مشتق شده است، در سامی ثور، در یونان توروس، درچک Tor و به آلمانی Sitor نامیده می شود…»

۲- دکتر محمد جواد مشکور در کتاب تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری می نویسد: « به نظر می رسد که تبریز نامی بسیار قدیمی و مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به ایران بوده و شاید بین نام های تبریز و بتلیس (بدلیس) و تفلیس(در گرجی تیلیس) که تا حدی سه شهر نزدیک به یکدیگرند در اصل لغت ارتباطی وجود داشته باشد(ص ۳۹۲).

۳ – مینورسکی می گوید:«تلفظ تبریز به کسر تاء یکی از خصایص لهجه منسوب به خزرها است»(تاریخ تبریز،ترجمه عبدالعلی کارنگ،به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد،ص ۳۴).

۴- می دانیم که در قراجه داغ یا ارسباران، از مناطق مهم آذربایجان، برخی گویش های قدیمی ایران تا به امروز پاییده است و در برخی مناطق آن مانند روستای «کرینگان» و «ونستان» هنوز برخی از مردم به این زبانها سخن می گویند، بنابراین تلفظ و گویش مردمان این دیار از نظر زبان شناسی اهمیت بسیار دارد و می تواند محقق را به صورت قدیمی کلمات راهنمایی کند.

۵- اشاره استاد به کاوش های باستان شناسی در محوطه مسجد کبود است که در اثر این کاوش ها معلوم شد تبریز حدود سه هزار سال قدمت دارد و آثاری از عصر آهن در این محوطه کشف شد. «یکی از محوطه های مربوط به فرهنگ عصر آهن، که در سال ۱۳۷۶ به صورت اتفاقی و درپی فعالیت های ساختمان سازی کشف شد، محوطه باستانی مسجد کبود است که در شمال خیابان امام خمینی و شمال شرق بنای مسجد کبود زیر رسوبات چندین متری قرار گرفته است. تا قبل از کشف این محوطه از دوران پیش از تاریخ و ماقبل اسلام تبریز به غیر از متون آشوری و ارمنی هیچ گونه مدرک باستان شناختی در دست نبود. کاوش های علمی باستان شناختی در این محوطه از سال ۱۳۷۸ به سرپرستی نصرت ا… معتمدی آغاز شد و در سال های ۸۲-۱۳۷۹ به سرپرستی علیرضا هژبر نوبری ادامه یافت و حقیقت وجود فرهنگ بس دیرینه این شهر آشکار شد.» (هژبر نوبری، علیرضا، «جایگاه کاوش های مسجد کبود تبریز در عصر آهن ایران و مقایسه آن با سایر محوطه های هم عصر»، مجموعه مقالات همایش بین المللی باستان شناسی ایران: حوزه شمال غرب، به کوشش مسعود آذرنوش، ۱۳۸۳). و از عجایب روزگار اینکه مسئولان وقت تبریز به جای اینکه محوطه باستانی مسجد کبود و اطراف آن را به همان حالت نگه دارند، تا بعدها مطالعات باستان شناختی تکمیل گردد، به ساخت و ساز پاساژ در آن محوطه و بتن ریزی اقدام کردند! و فعلاً بخش کوچکی از این محوطه باستانی باقی مانده است که به صورت موزه درآمده است.

۶- البته وجوه دیگری هم در وجه تسمیه تبریز توسط محققین مطرح شده و «درباره نام تبریز و معنای آن سخنهای فراوانی گفته شده است»(دیانت،علی اکبر،«تبریز»،دایره المعارف بزرگ اسلامی،ج ۱۴، ص ۴۲۳). استاد در این نوشته به دو مورد از آنها اشاره کرده است.

۷- در میان وجوهی که در وجه تسمیه تبریز مطرح شده است به نظر محققان این وجه پذیرفتنی تر است، تبریز یعنی محلی که در آن آب گرم می ریزد، رود آب گرم یا چشمه آب گرم . «آیلرس،زبان شناس آلمانی، یافتن ریشه دقیق تبریز را دشوار دانسته و احتمال داده است که تبریز از دو بخش «تب» و «رز» به معنای رود آب گرم تشکیل شده باشد…»(مومنی،مصطفی، تبریز: جغرافیا،تاریخ، نشر کتاب مرجع، ص ۱۴). بنا به نوشته آقای علی اکبر دیانت «برخی از پژوهشگران بر این باورند که نام نخستین تبریز در زبان مردم بومی آذربایجان «توری» بوده است که بعدها به شکل« توریز» و سپس به صورت ادبی و کتابی «تبریز» درآمده است…این گفته چندان بی پایه و اساس نمی نماید…این نام از دو بخش« تو» به معنای گرم و تب و «ری» به معنای جریان، چشمه و رود تشکیل شده است و روی هم رفته در گویش فارسی آذری، چشمه یا رود گرم و گرماب معنا می داده است»(دایره المعارف بزرگ اسلامی،ج ۱۴،ص ۴۲۳).

۸- منظور استاد از روایت حمدا… مستوفی این روایت است که بنای تبریز را به زبیده خاتون همسر هارون الرشید نسبت داده اند؛ مستوفی می گوید: «بنای تبریز از زبیده زن هارون الرشید است. وی به بیماری تب نوبه مبتلا بوده، روزی چند در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماری زبیده زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را «تب ریز» بگذارند» (به نقل از: کارنگ، عبدالعلی، آثار باستانی آذربایجان، جلد اول، ص ۲).
لسترنج درباره این روایت می گوید: «یک روایت جدیدتر بنای تبریز را به زبیده زن هارون الرشید نسبت می دهد ولی در تواریخ قدیم مطلبی که دلیل صحت این مدعا باشد دیده نشده است و اساساً هیچ جا ذکری از اینکه زبیده زن هارون الرشید به آذربایجان آمده باشد به میان نیامده است (لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷).
http://www.ahrabnews.com/vdcb.gbsurhbsgiupr.html

پرتال جامع علوم انسانی
تبریز شهر تب ریز
http://www.ensani.ir/fa/content/270375/default.aspx

دانشنامه آزاد ویکی پدیا
تاریخ تبریز
تاریخ تبریز پر از فراز و نشیب‌های فراوان در طی دوره‌های مختلف می‌باشد. شهر تبریز بارها در طول تاریخ توسط حوادث طبیعی یا اشغالگران ویران و تجدید بنا شده‌است. بنای کنونی این شهر به‌دوران اشکانی و ساسانی می‌رسد؛ و در آغاز دوران اسلامی هم معروف بوده است. تبریز در طی حکومت چهارصدسالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد»، به‌شکوفایی می‌رسد. این شهر در دوران حکمرانی ایلخانان به اوج شکوه و شکوفایی خود می‌رسد. در این دوران تبریز پایتخت قلمرویی گسترده از رود نیل در شمال‌شرق آفریقا تا آمودریا در آسیای مرکزی بود. شهر تبریز به سبب موقعیت سوق‌الجیشی خود، همواره از مراکز تبادلات فرهنگی و تجاری منطقه بوده‌است و امروزه یکی از مراکز صنعتی ایران می‌باشد. این شهر در دو قرن اخیر مبدا بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در ایران بوده است و نقشی کلیدی در تحولاتی مانند انقلاب مشروطیت و انقلاب ۱۳۵۷ و مدرنیزه کردن ایران داشته است.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2

پرتال جامع علوم انسانی
تاریخ تبریز (از زندیه تا اوایل قاجاریه)
برای خواندن مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/fa/content/253162/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
تاریخ قدیم آذربایجان (اردبیل و تبریز) میرزا احمد تبریزی
برای خواندن مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/fa/content/94688/default.aspx

جغرافیا و اقلیم
پرتال سازمان هواشناسی کشور
اقلیم استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان‌شرقی از استان‌های مهم، پرجمعیت و آباد ایران است که در گوشه شمال‌غرب کشور واقع گردیده‌است و از نظر موقعیت جغرافیایی در محدوده ۴۵ درجه و ۷ دقیقه الی ۴۸ درجه و ۲۰ دقیقه طول شرقی و ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه الی ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقه عرض شمالی قرار گرفته‌است. این استان با مساحتی برابر ۸۸/۴۵۴۹۰ کیلومتر مربع (حدود ۸۱/۲ درصد مساحت کل کشور) می باشد و از لحاظ وسعت در بین استان‌های کشور در رتبه دهم قرار دارد.
منطقه آذربایجان به علت موقعیت خاص جغرافیائی، یکی از مناطق حساس و مهم کشور است. همین اهمیت حساسیت و گستردگی، باعث شده‌است تا این منطقه با وجود خصوصیات مشترک جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی، به سه استان آذربایجان‌شرقی،‌ آذربایجان‌غربی و اردبیل تقسیم شود. اهمیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک استان آذربایجان‌شرقی قدمتی به اندازه آشنائی انسان با بازرگانی دارد. از زمان جاده ابریشم تاکنون این منطقه محور ارتباط خاور دور با قلب آسیا بوده‌است.
این استان از نظر موقعیت طبیعی در محل به‌هم خوردگی دو رشته کوه البرز و زاگرس، به‌عبارتی در زون البرز و آذربایجان و در گوشه شمال‌غرب فلات ایران واقع شده‌است. از نظر تقسیمات حوضه‌های آب‌ریز کشور، حوضه‌های آب‌خیز ارس، سفیدرود ـ قزل‌اوزن و دریاچه ارومیه پهنه استان را پوشش می‌دهند که بیشترین مساحت استان در محدوده حوضه آب‌ریز دریاچه ارومیه قرار گرفته‌است. (لازم به ذکر است که حوضه‌های آبخیز ارس و سفیدرود از زیرحوضه‌های خزر می‌باشند).
در حالت کلی، استان آذربایجان‌شرقی یک منطقه کوهستانی محسوب می‌شود که حدود ۴۰ درصد از سطح آن را کوهستان و ۲/۲۸ درصد را تپه ‌ماهورها و ۸/۳۱ درصد را زمین‌های هموار (دشت‌ها و جلگه‌های میان‌کوهی) فرا گرفته‌است. از مناطق کوهستانی معروف منطقه، می‌توان توده آتشفشانی سبلان در شرق و سهند در غرب و جنوب غربی و رشته کوه‌های قره‌داغ در شمال و رشته کوه‌های تخت سلیمان و اربط در جنوب و ارتفاعات بزقوش در جنوب شرق و قوشاداغ در شمال‌شرق استان را نام برد.
از نظر اشتراکات طبیعی، این استان با استان‌های هم‌جوار خویش، به ‌ویژه استان‌های اردبیل و آذربایجان‌غربی اشتراکات طبیعی زیادی دارد. رودخانه ارس از محدوده سه استان آذربایجان‌غربی، آذربایجان‌شرقی و اردبیل می‌گذرد که برای هر سه استان شاهرگ حیاتی محسوب می‌شود.
دریاچه ارومیه و حوضه‌ی آبریز آن که بیشترین سطح استان را تحت پوشش قرار می‌دهد از منابع طبیعی مشترک با استان آذربایجان‌غربی محسوب می‌شود. حوضه‌ی آبریز سفیدرود ـ قزل‌اوزن که پهنه جنوب‌شرقی استان را تحت پوشش قرار داده از اشتراکات طبیعی مابین استان‌های اردبیل و زنجان و این استان می‌باشد.
از سایر اشتراکات طبیعی مابین این استان با استان‌های همجوار، می‌توان به توده کوهستانی سبلان در شرق استان اشاره نمود که دامنه‌های غربی این کوهستان در محدوده استان آذربایجان‌شرقی قرار گرفته و دامنه‌های شرقی آن پهنه‌ای از استان اردبیل را تشکیل می‌دهد و همچنین رشته کوه‌های تخت‌سلیمان و اربط نیز در حدفاصل استان آذربایجان‌غربی و این استان قرار گرفته‌است که در تدوین استراتژی بهره‌برداری از منابع طبیعی این کوهستان‌ها نیز بایستی با استان‌های هم‌جوار هماهنگی لازم به عمل آید. آذربایجان‌شرقی در طول ۲۳۵ کیلومتر خط مرزی با جمهوری‌های‌آذربایجان و ارمنستان همسایه است. همچنین به دلیل داشتن اشتراکات فراوان با کشورهای همسایه یکی از مهم‌ترین مناطق کشور در روابط خارجی محسوب می‌شود.

تقسیمات استان
ایالت آذربایجان در دوره‌ی قاجاریه به صورت یکپارچه اداره می‌شد. بر طبق تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، ایالت آذربایجان منحل و به جای آن استان‌های سوم و چهارم تشکیل شد و در این سال ایران شامل ده استان می‌گردید. استان سوم به مرکزیت تبریز شامل شهرستان‌های تبریز و اردبیل و استان چهارم به مرکزیت ارومیه شامل شهرستان‌های خوی، ارومیه، مهاباد، مراغه و بیجار بود. از سال ۱۳۱۶ که اولین تقسیمات کشوری قانونی شد و آذربایجان‌شرقی استان سوم نام گرفت و تاکنون نیز تغییرات متعددی در تقسیم‌بندی‌های کشوری بوجود آمده است.
در حال حاضر استان آذربایجان‌شرقی دارای ۲۰ شهرستان، ۴۲ بخش ، ۵۷ شهر و ۱۴۲ دهستان است. وسعت شهرستان‌های استان متفاوت بوده، به طوری‌که میانه با مساحت ۸۶/۵۷۰۴ کیلومترمربع بزرگ‌ترین شهرستان و عجب‌شیر با وسعت ۷۴۰ کیلومترمربع کوچک‌ترین شهرستان استان می‌باشد. شهرستان‌های این استان عبارتند از: آذرشهر، اسکو، اهر، بستان‌آباد، بناب، جلفا، چاراویماق، خداآفرین، سراب، شبستر، عجب‌شیر، کلیبر، مراغه، مرند، ملکان، میانه، ورزقان، هریس، هشترود و مرکز آذربایجان‌شرقی شهر تاریخی، دانشگاهی و صنعتی تبریز.

مرزهای استان
استان آذربایجان‌شرقی از ناحیه شمال، با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان (وابسته به کشور آذربایجان) به طول ۲۳۵ کیلومتر دارای خط همجواری است که مرز مشترک این استان با کشورهای فوق را رود ارس تشکیل می‌دهد. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهای هم‌جوار در طول این مرز تنها از سه نقطه جلفا، خداآفرین و کردشت انجام می‌گیرد که در این میان جلفا از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد. شهر مرزی جلفا از طریق خط‌آهن نخجوان، ایروان و تفلیس به جمهوری اکراین و بنادر دریای سیاه وصل می‌شود. این خط‌آهن پس از گذر از ایروان به شهر باکو نیز وصل می‌شود، به دلیل مناقشه قره‌باغ، فعلاً در مسیر نخجوان ـ ایروان هیچ‌گونه ترانزیتی از طریق این خط‌آهن انجام نمی‌گیرد؛ این امر و نزدیکی استان به دریای سیاه باعث شده این استان از نظر موقعیت ارتباطی، اهمیّت و جایگاه خاصی در منطقه داشته باشد.
این استان از ناحیه غربی و جنوب‌غربی با آذربایجان‌غربی همجوار می‌باشد که بخش عمده‌ای از مرز مشترک آن‌ها را دریاچه ارومیه تشکیل داده است. وجود وحدت قومی و فرهنگی و عوامل اقتصادی سبب شده است که آذربایجان‌غربی بیشترین سهم را در روابط همجواری با استان آذربایجان‌شرقی داشته باشد. این روابط از طریق پنج محور اصلی مرند ـ بازرگان، مرند ـ خوی، شبستر ـ سلماس، جزیره اسلامی ـ ارومیه و بناب ـ میاندوآب انجام می‌گیرد. که محور اخیر، خط ارتباطی آذربایجان به کردستان و غرب کشور نیز محسوب می‌شود.
استان آذربایجان‌شرقی در جنوب خود با استان زنجان همجوار است. با وجود وحدت قومی و فرهنگی، به دلیل وجود موانع طبیعی در حدود دو استان و همچنین وجود قطب جاذبی چون تهران در آن سوی محور تبریز ـ زنجان (که جاذب هرگونه حرکت اقتصادی ـ اجتماعی در این محور می‌باشد) باعث شده است که روابط همجواری در طول این محور رونق خوبی نداشته باشد. این استان از ناحیه شرقی نیز با استان اردبیل حدود ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد. گردنه صائین در محور سراب ـ اردبیل و محور مرزی کنار ارس و همچنین محور اهر ـ مشکین‌شهر گذرگاه‌های اصلی بین دو استان می‌باشند.

اقلیم و آب و هوای استان
آب و هوای آذربایجان‌شرقی به‌ طور کلی سرد و خشک است ولی به‌علت تنوع توپوگرافیکی از اقلیم‌های متفاوتی برخوردار است. این استان همواره تحت تأثیر باد‌های سرد شمالی و سیبری و بادهای مرطوب دریای سیاه و مدیترانه و اقیانوس اطلس قرارگرفته است به‌ علاوه، بادهای محلی نیز تحت تأثیر شرایط طبیعی استان از سوی کوهستان‌های بلند و دریاچه‌های ارومیه و خزر به سوی دشت‌ها و جلگه‌ها می‌وزند. آذربایجان‌شرقی یک منطقه سردسیر و کوهستانی است و از لحاظ تقسیم‌بندی‌های اقلیمی جزو مناطق نیمه‌خشک به حساب می‌آید و میانگین بارندگی سالیانه ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلی‌متر می‌باشد.
موقعیت کوهستانی و عرض جغرافیایی استان از عوامل برودت و سرمای قسمت اعظم این منطقه است. کم ارتفاعی و اثرات ملایم‌کننده بخارهای دریای خزر در پاره‌ای از مناطق از عوامل اعتدال اقلیمی آن به شمار می‌آید. به علاوه آذربایجان تا حدودی تحت تأثیر جریان‌های مرطوب دریای مدیترانه از سمت غرب و جنوب‌غربی قرار دارد و توده‌های هوای سرد سیبری نیز از شمال بر آب و هوای آن اثر می‌گذارد.
تبریز نیز دارای هوائی اقلیمی و کم رطوبت است و حد متوسط بارندگی آن در سال ۲۸۵ میلی‌متر است. این جلگه در اثر ارتفاعی که از سطح دریا دارد، دارای زمستان‌های طولانی و سرد و تابستان‌های معتدل است.
http://www.irimo.ir/far/services/climate/793

طراحی و نقشه کشی با اتوکد
تاریخچه و مطالعات اقلیمی تبریز
شهر تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی در قسمت شمال­غربی کشور ایران واقع است یکی از قدیمیترین و مهمترین شهرهای ایران می­باشد.
این شهر در موقعیت۳۸درجه و۸ دقیقه عرض شمالی و۴۶ درجه و۱۵ دقیقه طول شرقی درگوشه شمال شرقی دشتی به وسعت۳۰ کیلومترمربع، به ارتفاع تقریبی۱۳۵۰متر از سطح دریا قرار گرفته است.
شهر تبریز از شمال به شهرستان مرند و اهر و از جنوب به شهرستان مراغه و هشترود از مشرق به شهرستان سراب و میانه و از مغرب به دریاچه ارومیه محدود است. مینو رسکی در رابطه با موقعیت جغرافیایی تبریز می­نویسد: تبریز در گوشه شرقی جلگه رسوبی همواری واقع شده است که مساحتش تقریباً ۳۰ کیلومتر مربع می­باشد این جلگه شیب ملایمی به سوی ساحل شمال­شرقی دریاچه ارومیه دارد و بوسیله چند رودخانه آبیاری می­شود که مهمترین آنها آجی­چای است که از سمت جنوب­غربی کوه(سبلان) سرچشمه می­گیرد و پس از عبور از محازات قراجه­داغ یعنی حد شمالی تبریز، وارد جلگه شده از شمال شهر می­گذرد مهران رود که در وسط شهر جاری است از سمت چپ به تلخه­رود ملحق می­شود شهر تبریز از ناحیه شمال­شرقی به کوه عینعلی و زینعلی(زیارتگاه عون­بی­علی و زیدبن­علی) که ارتفاع۱۸۰۰متر و به مثابه رشته است که سلسله جبال قراجه­داغ که در شمال و شمال­شرقی واقع شده و به دامنه کوههای سهند که مرتفع­ترین قللش در حدود۳۵۴۷ متر می­باشد متصل است و از طرف شمال به کوه بهلول و باباغی بین کوه بهلول و سرخاب واقع شده و از طرف مشروع به کوه کم ارتفاع ساری داغ (زردکوه) متصل است.
به همین دلیل این شهر به سمت مغرب گسترش یافته است از علل دیگر گسترش تبریز به سمت غرب دسترسی به آب آسانتر وجود رودخانه مهران رود و وجود خاک حاصلخیز و وجود راه­آهن سراسری ایران، راه­آهن تبریز جلفا و تبریز تهران می­باشد.وجود کارخانه­ها و تراکتورسازی و پتروشیمی و پالایشگاه به طور کلی شهر صنعتی تبریز به طرف غرب گسترش یافته است. بادهای تبریزی را تحت تاثیر قرار می­دهند.
بادهای جهات شرق، شمال­شرقی، غرب، جنوب غربی به ترتیب مهمترین جهات وزش باد شهرتبریزیند و از بیشترین مقدار وزش سالیانه برخوردارند وزش بادهای شرق و شمال­شرقی آلودگی هوا در غرب تبریز بیشتر بوده و کمترین آلودگی هوا در شرق تبریز که در مسیر بادهای سهند و سرد شمال است می­باشد.
شاردن در مورد آب و هوای تبریز می­نویسد هوای تبریز سرد و خشک است، سخت نیکو بسیار سالم است به طوریکه در این محیط به هیج وجه برای پیدایش و تکوین هیچگونه خوی و خلق بد زمینه­ای وجود ندارد. سرما مدت مدیدی دوام دارد چون شهر رو به شمال است قلل جبال آن سهند طی نه ماه از سال برف مشاهده می­شود تقریباً همه روزه صبحگاهان و شامگاهان باد می­وزد اغلب اوقات سال به استثنای تابستان باران می­بارد. و در تمام فصول در آسمان ابر مشاهده می­شود و حیات مردم قرین لذت و معاش بسیار است.[۱] و این گونه تاکید می­کنند که شصت قسم انگور در اطراف تبریز بار می­آید. در ایران به هیجوجه نقطه­ای وجود ندارد که در آن بتوان دلپذیرتر و ارزانتر از تبریز زندگی کرد.[۲]
نظریه­های جالبی در رابطه با وجه تسمیه شهر تبریز ارائه شده نام این شهر در زبان مغولی«تیوریس» در زبان دری تیوریز و دهقانان «تاب­ریز» و در زبان فارسی «تبریز» می­گویند یعنی تب را می­ریزد. حقیقتاً یک نفر مریض تب­دار اگر به این شهر وارد شود از آب گوارا و هوای لطیف این شهر استشمام کند از تب خلاص می­شود. مؤسسه این شهرهارون­الرشید خلیفه عباسی است زبیده خاتون زن هارون­الرشید آب و هوای این شهر را پسندیده این خاک پاک عبیرآمیز حمل سرور و خوشگذرانی کرده بود مبلغ زیادی خرج کرده که به بنای این شهر اقدام کند برای نام این شهر علمای فارسی دولت عباسی تبریز گفتند.[۳]

تاریخ تبریز
در مورد تاریخ این شهر از زمان مادها تا دوره ساسانیان اطلاعات روشنی وجود ندارد و تنها در منابع متعلق با دوره ساسانی به این شهر اشاره شده است. به عقیده هرتسفلد به علت نزدیک بودن اسکو به تبریز، شهر تاروئی به احتمال زیاد همان شهر امروزی تبریز بوده است. با توجه با اینکه مادها بیشتر در اجتماعات کوچکی بنام ده دژ زندگی می­کردند اعتقاد بر این است که تبریز یکی از این دژها بوده است. و وجود شهری با دو قلعه تو در تو بیشتر این نظریه را تقویت می­نماید. عقیده دوم در رابطه با شکل­گیری شهر تبریز، مربوط به نظریه­ای است که بنای شهر را به پادشاه ارمنی بنام خسرو در سال۲۵۳میلادی نسبت می­دهد.«داستان از این قرار بوده که پادشاه ارمنی به نام خسرو بااردوان، پادشاه ایرانی دارای ارتباط نزدیک بوده است در سال۲۴۳میلادی اردشیر وزیر اردوان در یک توطئه، پادشاه را می­کشد و سلسله ساسانیان را بنا می­نهد. زمانی که خسرو از این خبر مطلع می­شود درصدد انتقام از اردشیر برمی­آید و سرانجام پس از۱۰سال جنگ اردشیر را شکست می­دهد و در محلی که وی جنگ را برده بود دستور ساخت شهری را می­دهد به نام دایورج که پس از گذشت زمان این اسم به تاورز در نهایت تبریز تبدیل می­گردد.
نکته بسیار مهم در مورد شهر تبریز اینست که از قرن سوم تا قرن نهم میلادی ظاهراً اسمی از این شهر در منابع تاریخی برده نشده است و تا بحال نیز تحقیق و تلاش برای یافتن نامی از تبریز در متون آن دوره بی­نتیجه بوده است. یکی از دلایلی که برای از بین رفتن این شهر در دوره باستان می­تواند وجود داشته باشد همانا زلزله است زیرا در مطالعات تاریخی زلزله­نگاری نشانگر آنست که تبریز جزء مناطق زلزله­خیز ایران بشمار می­رود. زمین­لرزه­های مخرب تبریز که در بعضی از موارد شهر را به کلی ویران کرده است، به احتمال قریب به یقین در مدت ششصد سال(قرن سوم تا قرن نهم میلادی) می­تواند زلزله­ای وحشتناک شهر را در کام خود فرو برده باشد.
نظریه دیگر در رابطه با از بین رفتن شهر می­تواند وجود جنگ باشد، چراکه تبریز همیشه در طول ادوار تاریخی خود درگیر جنگهای فراوان بوده است.
و بعد از ظهور اسلام در گستره وسیع حکومت اسلامی به«قبله­الاسلام» مشهور می­شود سپس در مسیر جاده ابریشم شرق را با غرب پیوند می­دهد و رونق واقتصادش به بنیان بازارها و کاروانسراها می­انجامد که به عظیم­ترین بازار مسقف و به هم پیوسته دنیا شهره می­گردد.
تاورنیه فرانسوی نیز در این رابطه می­نویسد در شهر تبریز بواسطه تجارت بزرگ یکی از معروفترین شهرهای آسیاست با عثمانی و اعراب و گرجیها و منگرلی­ها و ایران و هندوستان و دولت مسکو و تاتارها دائماً تجارات دارد و بازارهای آن تمام سرپوشیده است همیشه پر است از امتعه­نفیس.[۴]
چون قراجه­داغ منطقه کوهستانی است و کوه بزرگ سهند تمام فاصله بین تبریز و مراغه را اشغال کرده لذا تبریز یگانه راه مناسب برای مواصلات بین شرق(امتداد: آستارا، اردبیل، تبریز، تهران، قزوین، میانه، تبریز) و غرب(امتداد: ترابوزان، ارزوم، خوی، تبریز) شمال: امتداد: تفلیس، ایروان صفا، مرند، تبریز) می­باشد بالاخره دامنه کوههای سهند معبد بسیار باریکی به کرانه شرقی و دریاچه ارومیه ایجاد کرده لذا راه مراصلات بین شمال(ماورقفقاز، قراجه­داغ) و جنوب(مراغه، کردستان) باید از تبریز بگذرد.[۵]
در تبریز بزرگترین دانشگاه آن عصر، «ربع­رشیدی» موقعیت علمی و فرهنگی تبریز را به جهانیان می­نمایند. تبریز را شهر اولین­ها می­نامیدند. چنانچه اولین مدرسه به سبک جدید اولین چاپخانه و کتابخانه و اولین روزنامه و سالن نمایش(تئاتر) در این شهر بنا شده است. تبریز بیش از شهرهای دیگر ایران زمین دارای سابقه مدنیت می­باشد به طوریکه نخستین انجمن شهر (شورای شهر) در این شهر تأسیس شده است. تبریز دارای آثار و ابینه تاریخی متعددی است که هر یک بیانگر سیر تاریخی فرهنگی این دیار است. تبریز یکی از هفت شهر بزرگ تاریخی و فرهنگی کشور است توسعه صنایع در این منطقه در سال۱۳۵۰ پایه­گذاری شده است تولیدات عمده صنعتی در این منطقه عبارت است: مواد غذایی، مواد شیمیایی داروئی، فولاد، ماشین­آلات سبک، سنگین، تراکتور ماشین آلات نساجی، فرش و…

فصل دوم : مطالعات اقلیمی[۶]

۱-۲- آب و هوا و اقلیم
از نظر تقسیمات اقلیمی ، افلیم ایران به چهار گروه تقسیم می­شود: الف) اقلیم معتدل و مرطوب (سواحل دریای خزر) اقلیم سرد(کوهستانهای غربی) ، اقلیم گرم و خشک(فلات مرکزی) و اقلیم گرم(سواحل جنوبی ایران) تقسیم شده است، که منطقه تبریز در گروه اقلیم سرد قرار می­گیرد.
خصوصیات عمومی این اقلیم(اقلیم سرد) به قرار زیر است:
کوهستانهای غربی که دامنه­های غربی رشته­کوههای مرکزی ایران را شامل می­شوند با توجه به این که در این منطقه متوسط حداقل دمای هوا در سردترین ماه کمتر از ۳- درجه سانتیگراد است، جزو مناطق سردسیر محسوب می­شوند.
سلسله کوههای غربی چون سدی مانع نفوذ هوای مرطوب مدیترانه به داخل فلات ایران شده و رطوبت هوا را در دامنه­های خود نگه می­دارند از ویژگیهای این اقلیم گرمای شدید دره­ها در تابستان و اعتدال آنها در فصل زمستان است. مقدا و شدت تابش آفتاب در تابستان این منطقه زیاد و در زمستان بسیار کم است.
زمستانهای طولانی ، سرد و سخت بوده و چندین ماه از سال زمین پوشیده از یخ است. در سراسر این منطقه از آذربایجان تا فارس زمستانها به شدت سرد بوده و سرما از اوایل آذر ماه شروع شده و کم و بیش تا اواخر فروردین ماه ادامه می­یابد. مقدار بارندگی در تابستان کم و در زمستان زیاد و اکثراً به صورت برف است. برفهای پیاپی اکثر قلل را پوشانده و در ارتفاعات بیش از ۳۰۰۰متر همواره برف دائمی وجود دارد . بطور کلی در این منطقه، بهاری کوتاه، زمستان و تابستان را از هم جدا می­سازد. شهرهای تبریز، ارومیه، سنندج و همدان در این اقلیم قرار دارند.

۲-۲- حرارت:
جلگه تبریز قلمرویی مرتفع و کوهستانی با آب و هوای سرد و خشک است که از زمستانهای طولانی و سرد و تابستانهای کوتاه و معتدل برخوردار است. موقعیت توپوگرافی بستر طبیعی شهر تبریز و استقرار آن در دره وسیعی که از تمامی جهات به جزء غرب و شمال­غربی به شیبهای تند و کوههای پیرامون محدود شده است، موجب گردیده تا این شهر علاوه بر تبعیت از خصوصیات اقلیمی ناشی از موقعیت طبیعی جلگه تبریز، تا حدودی تابع کیفیت خاص موقعیت بستر شهر نیز باشد. معدل ده ساله(۸۵-۱۹۷۶) درجه حرارت هوای شهر تبریز نشان می­دهد که مدت سرما در تبریز بسیار طولانی است و حدود ۵ ماه (آبان تا اسفند) از سال را دربر می­گیرد. سرما از ماه نوامبر (آبان) شروع می­شود، در ماههای دسامبر، ژانویه و فوریه (آذر، دی، بهمن) بویژه ماه ژانویه(دی) شدت می­یابد و تا اواخر ماه مارس(اسفند) ادامه پیدا می­کند. معدل ده ساله تعداد روزهای یخبندان در ماههای فوق به ترتیب برابر ۹، ۲۴، ۲۹، ۲۳، ۱۳ روز و معدل ده ساله متوسط حرارت میزان رطوبت نسبی در ساعت۶:۳۰ صبح در مدت ده سال فوق از حداقل۸/۴۴ درصد در ماه اوت(مرداد) تا حداکثر۳/۷۹ درصد در ماه دسامبر (آذر) و معدل شش ساله میزان رطوبت نسبی در ساعت۱۲:۳۰ ظهر از حداقل ۵/۲۰درصد سپتامبر (شهریور) تا حداکثر۷/۶۴درصد در ماه ژانویه(دی) در نوسان بوده است.
تغییرات شش ساله متوسط میزان رطوبت در ماههای مختلف سال که ناشی از نوسانات شدت تغییر در طول سال است، نشانگر آن است که میزان رطوبت نسبی شهر تبریز با سرد شدن هوا و کاهش شدت تبخیر از ماه اکتبر(مهر) افزایش می­یابد و متوسط روزانه آن در ماه ژوئیه(خرداد) کاهش پیدا می­کند. و متوسط روزانه آن در ماه اوت (مرداد) به حداکثر ۱/۳۴ می­رسد. میزان حداکثر و حداقل رطوبت نسبی در ساعت۶:۳۰ صبح در طی شش سال خود به ترتیب برابر ۸۶ درصد (ژانویه۱۹۸۱) و ۲۱درصد(اوت۱۹۷۶) میزان حداکثر و حداقل رطوبت نسبی در ساعت ۱۲:۳۰ در طی شش سال به ترتیب برابر ۷۱ درصد(ژانویه۱۹۸۱و۱۵) درصد(دسامبر۱۹۷۹) بوده است.
۳-۲- بارش
موقعیت طبیعی دره تبریز و کوههای مرتفعی که این دره را در میان گرفته­اند و جبهه هوای سرد که همه ساله از شمال غربی آذربایجان در جلگه تبریز جریان می­یابد تأثیرات مشخص در میزان بارندگی این جلگه به جای می­گذارد . این جبهه هوای سرد باران­زاترین جبهه هوایی است که وارد این منطقه می­شود، در فصل زمستان از مرکز فشار زیاد اروپا به طرف جنوب شرقی به حرکت درمی­آید. حین عبور از روی مناطق مدیترانه و دریای سیاه که دارای فشار کم هستند ، مقدار زیادی رطوبت با خود به این منطقه می­آورد و کوههای مرتفع آذربایجان که بر همه عوارض کوهستانی ایران مقدم هستند، این رطوبت را جذب می­نماید و به صورت باران در مناطق پست به صورت برف در قسمتهای مرتفع جاری می­سازد . بارندگی در تبریز که معمولاً از ماه مهر در حد متعادلی شروع می­شود از ماه اسفند شدت می­گیرد و در ماههای فروردین و اردیبهشت به حداکثر میزان خود می­رسد. در مجموع ماههای اسفند تا اردیبهشت دوره پرباران جلگه تبریز است.پس از این دوره میزان بارندگی ده ساله شهر تبریز به حسب ماههای مختلف سال نشان می­دهد که ماههای فروردین و اردیبهشت به ترتیب میانگین میزان بارندگی۷/۵۰و۷/۵۳ میلیمتر، پرباران­ترین ماههای سال و ماههای تیر و مرداد به ترتیب با میانگین میزان بارندگی ۳۱/۱و۱/۷۸ میلیمتر کم باران­ترین ماههای اخیر شهر تبریز بوده­اند.
۴-۲- وزش باد
بررسی جریان وزش باد به لحاظ جهات جغرافیایی، سرعت و تعداد و درصد دفعات وزش در شهر تبریز در طی ده سال نامبرده شده نشان می­دهد که بادهای محلی با شدت و ضعف از تمامی جهات به این شهر می­وزند و از میان آنها بادهای سمت شرق و پس از آن از سمت شمال شرقی است و این دو جهت جهات اصلی جریان هوای شهر را تشکیل می­دهند بادهای سمت جنوب غربی و غرب در مرحله بعدی قرار دارند. این بادها از مقاومت کمتری برخوردار بوده و به لحاظ مقدار وزش در حد متوسطی هستند و بادهای سمت شمال، جنوب، جنوب شرقی و شمال شرقی دارای مقدار وزش بسیار پایینی بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. نتایجی که از بررسی جریان هوا در ده سال اخیر حاصل آمده است، نشان می­دهد که جهات شرق، شمال­شرقی، جنوب غربی و غرب به ترتیب مهمترین جهات وزش باد شهر تبریز را تشکیل می­دهند و از بیشترین مقدار وزش سالیانه برخوردار هستند. از میان این چهار سمت مهم وزش باد که در جهت متقابل با یکدیگر جریان دارند، بادهایی که از سمت شرق و شمال­شرقی می­وزند از مقدار وزش سالیانه بسیار بالایی (به ترتیب معادل۱۸۲گره درصد و۱۶۸گره درصد ) برخوردار بوده و به لحاظ مقدار وزش باد در مقایسه با بادهایی که از سمت جنوب غربی و غرب می­وزند، فاصله زیادی دارند(مقدار وزش سالیانه بادهایی که از این دو سمت می­وزند به ترتیب معادل۱۲۰گره درصد و۹۰ درصد است) بادهای شرقی و شمال­شرقی جریان هوای مداومی است که با مقدار وزش قابل ملاحظه­ای در تمام طول سال ، در جلگه تبریز می­وزد. غلبه کامل پیدا می­کند. ضمن آنکه باد شرقی در فصل پاییز و باد شمال شرقی در فصل زمستان نیز بر بادهایی که از جهات دیگر می­وزند غلبه دارند. این دو جریان هوا فقط در فصل بهار با مقدار وزش نسبتاً بالا و فاصله بسیار کم با مقدار وزش جریان بادی که از جنوب غربی می­وزد، مغلوب باد جنوب غرب می­شوند. در مجموع نتایج این بررسی گویای آن است که جریان هوایی که از نواحی سیبری و اسکاندیناوی برمی­خیزد و از سمت شرقی و شمال­شرقی بر جلگه تبریز می­وزد، جریان هوای غالب شهر تبریز است که بیشترین مقدار وزش سالیانه را از سمت شرق داراست .

۵-۲- فشار هوا
فشار هوا در تبریز در سالهای مختلف و ماههای مختلف سال تقریباً یکنواخت بوده و با نوسانات قابل ملاحظه­ای روبرو نبوده است. متوسط فشار هوا در طی شش سال۱۹۷۶ تا۱۹۸۱ نشان می­دهد که حداکثر متوسط فشار هوا برابر۵/۸۶۴ میلی­بار در سال۱۹۷۷ و حداقل متوسط فشار هوا برابر ۵/۷۹۲ میلی­بار در سال۱۹۷۹ بوده است.

۶-۲- تابش نور خورشید
عامل تعیین کننده تابش نور خورشید عرض جغرافیایی است. تبریز با قرار داشتن در عرض جغرافیای۳۷ درجه وضعیت کلی زوایای تابش این عرض را دارد. زاویه سمت (آزیموت) نیز برای طلوع آفتاب از حدود۱۲درجه در ماه دی(۸:۳۰صبح) تا۷۰ درجه در تیر ماه (ساعت۶ صبح) متغیر است. این ارقام برای غروب آفتاب به ترتیب برابر۲۳۶ درجه(حدود۴:۳۰ بعد از ظهر) و۲۹۰درجه (حدود۶بعد از ظهر ) می­باشد. میزان انرژی خورشیدی تابیده شده بر سطوح عمودی در مواقع مختلف سال و در حوادث گوناگون برای دمای مؤثر۲۲درجه سلسیوس بعنوان مرز نیاز به سایه نشان می­دهد که بیشترین مقدار انرژی تابیده شده در مواقع سرد و کمترین در مواقع گرم در جهت جنوب شرقی است. علاوه بر این میزان ساعات آفتابی برای بررسی آثار و عوامل اقلیمی بر ساخت و سازها اهمیت دارد. حداکثر ساعات آفتابی مربوط به تیر،۳۵۷ساعت و حداقل آن در دی ماه۱۱۷ ساعت می­باشد.

۱-شاردن، سفرنامه شاردن،۱۳۵۵،ج۲،ص۴۰۹
۲- شاردن، سفرنامه شاردن،۱۳۵۵،ج۲،ص۴۱۱
۳- سیاحت نامه اولیاچاپی، ترجمه حاج حسین نخجوانی، نشریه دانشکده ادبیات،۱۳۳۸وص۲۷۲-ص۲۷۳
۱- تاوریقه، سفرنامه تاوریقه،۱۳۶۸،ص۶۷
۲- مینورسکی، تاریخ تبریز،۱۳۳۷، ص۳
۱- آمار و اطلاعات مربوطه به این فصل، از آمارنامه استان آذربایجانشرقی چاپ سازمان برنامه و بودجه استان لحاظ شده است.
http://aytak.blogfa.com/cat-14.aspx

پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی
رابطه توسعه پایدار و طراحی اقلیمی بناهای منطقه سرد و خشک (مورد مطالعاتی تبریز)
شهریار شقاقی، مجید مفیدی
چکیده:
موضوع توسعه پایدار چند دهه ای است که در علوم و حرفه های مختلف از جمله معماری و شهرسازی مطرح شده و ریشه آن در بحران های زیست محیطی و نیز مصرف بی رویه انرژی های فسیلی در جهان می باشد. موضوعاتی چون گرمایش عمومی کره زمین، رشد فزاینده گازهای گلخانه ای در جو زمین که خود عامل گرمایش جهانی است، آلودگی آب و هوا و خاک همه و همه به تشدید فعالیت های جدی علیه تخریب روزافزون محیط زیست و استفاده بی رویه از انرژی های محدود فسیلی منجر شده است. بر این اساس، بحث طراحی صحیح ساختمان ها و کالبد شهرها براساس اقلیم پیرامون خود موضوع روز بوده و تبدیل به گل سرسبد محافل و همایش های علمی جهانی در زمینه معماری و شهرسازی شده است. در این راستا با توجه به گستردگی اقلیم سرد و خشک در نیمکره شمالی و نیز کشور عزیزمان ایران، توجه به طراحی بناها و کالبد شهرهای اقلیم سرد و خشک که از مصرف کنندگان عمده انرژی های فسیلی به شمار می روند، می تواند بخش عمده ای از مصرف و در نتیجه کاهش آلودگی های ناشی از مصرف آن ها را تقلیل دهد. هدف از این مقاله بررسی شرایط اقلیمی منطقه سرد و خشک و به ویژه شهر تبریز به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای موجود در این اقلیم ایران، و به تبع آن بررسی راهکارهای طراحی کالبد بناها و شهرها متناسب با این اقلیم می باشد تا بتواند نقش چشمگیری در مسایل یاد شده و بحث توسعه پایدار ایفا نماید. در این مقاله شیوه کتابخانه ای و میدانی برای بررسی مطالب انتخاب شده و امید است که نتایج مطلوبی در کاهش مصرف انرژی های فسیلی و در نتیجه کاهش آلودگی و گرمایش منطقه ای و جهانی به همراه داشته باشد.
واژه های کلیدی: اقلیم، توسعه پایدار، کالبد فشرده، معماری ساختمان، مناطق سرد و خشک
http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/69213873810.pdf

پرتال جامع علوم انسانی
جستاری پیرامون سختی اقلیم زمستانی تبریز و ارتباط آن با نوسانات شمالگان
یوسف قویدل رحیمی / جواد خوشحال دستجردی
چکیده:
«نوسان های شمالگان» الگوی تغییر دهنده و مسلط اقلیمی در زمستان های نیمکره شمالی است. در این تحقیق با استفاده از داده های مربوط به متغییرهای اقلیمی فصل زمستان و شاخص نوسانات فشار سطح دریا در شمالگان ارتباط پیوند از دور بین الگوی مذکور با سختی زمستان در تبریز بررسی شده است. برای اثبات اثر پیوند از دور بر سختی زمستان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه ضرایب همبستگی پیرسون نشان از وجود ارتباط پیوند از دور بین نوسانات شمالگان و سختی زمستان در تبریز است. پس از محاسبه «شاخص سختی زمستان» تبریز روند پولی نومیال تغییرات آن ترسیم شد که روندی رو به کاهش را از خود نشان میدهد. روند نزولی شاخص مذکور مبین کاهش شدت و سختی زمستان های تبریز در سال های اخیر و ملایم تر شدن اقلیم زمستانی آن است. روند نزولی متغییرهای اقلیمی روزهای برفی و روزهای یخبندان و روند افزایشی درجه حرارت زمستانی تبریز نیز دیگر دلایل کاهش سختی زمستان در تبریز هستند. با توجه به ضرایب همبستگی معنا داری که بین شاخص نوسانات شمالگان و متغییرهای اقلیمی دما، روزهای برفی، روزهای یخبندان و شاخص سختی زمستان محاسبه شده است، میتوان الگوی نوسانات شمالگان را عامل تعیین کننده سختی یا ملایمت زمستان های تبریز دانست.
کلمه های کلیدی:
• ایران • موج سرما • یخبندان • سینوپتیک

http://www.ensani.ir/fa/content/244181/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
نقش تنگناهای ژئومورفولوژیکی در توسعه کالبدی کلانشهر تبریز به منظور کاربری بهینه
موسی عابدینی / ابراهیم مقیمی
چکیده:
هسته اولیه ( site ) شهر تبریز در سطوح توپوگرافی هموار شکل گرفته ولی به مرور زمان فضاهای خالی حواشی مخاطره آمیز را اشغال نموده است. امروزه کلانشهر تبریز به دلیل تنگناهای ژئومورفولوژیکی به توسعه قطاعی و ساخت شهرک های اقماری نظیر سهند و مرزداران و غیره، رو آورده است. اخیراً شهرکهای باغمیشه، رشیدیه، ولیعصر، گلپارک، فهمیده در مجاورت گسل فعال شمال تبریز (طول گسل۱۷۰ کیلومتر است) و روی شاخه های فرعی آن و در منطقه شیبدار با سازند های سست مارنی توسعه یافته و می یابند. گسل تبریز با سوابق زمین لرزه های متعدد و حتی ۷/۷ ریشتری، حکایت از منطقه پر ریسک دارد. چندین بار بخش اعظم شهر در اثر زمین لرزه های ناشی از همین گسل تخریب شده است. از طرفی منطقه بالاشهر تبریز از لحاظ زمین شناسی دارای تناوبی از لایه های مارنی قرمز میوسن آهکدار و نمکدار، کنگلومرا، ماسه سنگ و میان لایه های آهکی است. سازند های ناپایدار منطقه(مطابق آزمایشات و نتایج میدانی از لحاظ انحلال پذیری، فرونشست و حد خمیرایی بالا) به همراه شیب لایه ها، و فعالیت گسل اصلی تبریز و میکرو گسلها، این منطقه شهری را به پر مخاطره ترین بخش مسکونی در شمال غرب کشور مبدل نموده است. نتایج آزمایشات میدانی نگارنده نشان دهنده درصد بالای مواد رسی(۷/۵۰ % و سیلتی(۶/۳۴) و نشانه خمیری(۴/۴۰) در غرب تبریز بعد از میدان راه آهن و حواشی رودخانه تلخه رود است. وجود ماسه( ۴/۴۱)و رسی(۱۵/۳۲ نسبتاً بالا با حدخمیرایی (۶/۳۶) و شاخص پلاستیکی(۳۰. ۳) در محل نواحی شیبدار کوی ولیعصر و منطقه یاغچیان در جنوب شرق تبریز نشان دهنده ناپایداری بالقوه زمین در برابر تنش های زمین ساختی است. بررسیهای میدانی نشان داد که گسترش آبرفت­های قدیمی آبرفتی با ترکیبی از پاره سنگهای متوسط و درشت زیاد، با درصد کمتررس در شمال غرب فرودگاه بستر مطمئنی برای توسعه آتی شهر بصوت قطاعی است. نشست سازه ها، ترک برداشتن دیوارها و غیره شواهدی است از ناپایداری مقر شهرکهای باغمیشه، فهمیده، ولیعصر و گل پارک و. . . است.
کلمه های کلیدی: • کلانشهر تبریز • توپوگرافی • گسل تبریز • تنگناهای ژئوموفولوژیکی
http://www.ensani.ir/fa/content/303947/default.aspx

ویژگی های جمعیتی:
پایگاه مجلات تخصصی نور
تحلیل پراکنش تراکم های جمعیتی شهر تبریز با استفاده از روش حوزه بندی آماری / رسول قربانی
چکیده:
گسترش سریع نواحی شهری و در پی آن، اتخاذ سیاست متراکم سازی، مقوله تراکم را به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های تعیین کننده در مسائل شهری کشور مورد توجه قرار داده است؛ لیکن به دلیل تنوع ویژگی های ساختی شهرها و تأثیر پذیری تراکم از متغیر های مختلف، تحلیل و تبیین آن همواره با مشکلاتی مواجه بوده است. بنابراین با شناخت و بکارگیری روش هایی که بتواند به چنین مهمی کمک نماید، گام مطلوبی برای استغنای ادبیات شهرسازی کشور برداشته خواهد شد . بر این اساس، در این تحقیق سعی شده تا با بهره گیری از روش های آماری مبتنی بر داده های موجود (به ویژه داده های سرشماری های عمومی) به تحلیل تراکم های شهری پرداخته شود . بدین منظور برخی از روش ها و تکنیک های آماری تبیین و تحلیل تراکم در شهر تبریز به عنوان بزرگترین کلانشهر شمالغرب کشور مورد آزمون قرار گرفته و نتایج آن در این مقاله به رشته تحریر در آمده است . از جمله یافته های این تحقیق دستیابی به مدل هایی برای برآورد توسعه کالبدی شهر، طبقه بندی تراکم های شهری، و تحلیل عوامل مؤثر بر تراکم شهری در تبریز است که با توسعه آنها می توان به شناخت ابعاد وآثار تراکم های مختلف جهت نیل به روش ها و فرایندهای تعیین الگوهای علمی تراکم های شهری دست یافت
. واژگان کلیدی: تراکم جمعیتی، پراکنش فضایی، روش های طبقه بندی، تغییرات تراکم
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/444254/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%BE%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C

پرتال جامع علوم انسانی
ضرورت شناخت ویژگیهای جمعیتی شهرها در مدیریت شهری با اشاراتی به جمعیت شهر تبریز
فیروز جمالی
کلمه های کلیدی: • رشد جمعیت • تبریز • شهرنشینی • مدیریت شهری • جمعیت شهری • ویژگی جمعیتی
http://www.ensani.ir/fa/content/105250/default.aspx

معماری و شهرسازی
پرتال جامع علوم انسانی
فضای سبز شهری: منطقه ای مکان یابی برای پارک طبیعت (مورد نمونه تبریز)
کریم حسین زاده دلیر
برای خواندن مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/fa/content/163537/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
عملکرد زیست محیطی پارکها و فضاهای سبز شهری: نمونه موردی شهر تبریز
میر اسدالله حجازی
برای خواندن مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/fa/content/163589/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
بررسی رشد شتابان، تحول سازمان و ترکیب بافت شهری در مادرشهرهای ایران
( نمونه موردی مادرشهر تبریز)
بهمن هادیلی / ایرج مهرزاد
چکیده:
شهر تبریز در جریان رشد تاریخی خود، بارها برج و باروی پیرامون شهر را در نوردیده و از دروازه‌های متعدد آن بیرون خزیده است. شهر در توسعه ادواری، تابع شیوه معینی از محلات و مناطق نبوده و هر منطقه و محله شهری خصوصیات مختلف خود را داشته است. کالبد کنونی شهر تبریز عملاً تمامی سطح بستر طبیعی و یکپارچه آن را اشغال نموده و به عنوان یکی از مادرشهرهای ایران در معرض یک تحول کیفی قرار گرفته است. شناخت شهر، دیگر بدون توسل به نگرش ها، مفاهیم و تعاریف جدید غیر ممکن بوده و شاید بتوان گفت که یکی از عوامل پیدایش بحران در برنامه ریزی و مدیریت شهری معاصر، در این واقعیت نهفته باشد که مفهوم شهر عوض شده و یا به عبارتی، عصر شهر به سر آمده است. امروز مادرشهر تبریز دیگر یک کانون کالبدی ـ اجتماعی یکپارچه و همگون نمی باشد، بلکه مجموعه ای از کانون های پراکنده و ناهمگون است که در شبکه پیچیده ای از روابط اقتصادی ـ اجتماعی و کالبدی ـ فضایی به هم گره خورده و در ارتباط با هم است. با توجه به استقرار شهر در پهنه خطر بسیار بالای زلزله و تحولات عظیم در ساختار جمعیتی آن طی نیم قرن اخیر و به تبع آن رشد فیزیکی شهر به همراه ایجاد محلات جدید و تغییر در بافت و تیپولوژی محلات قدیم آن در سطوح مختلف اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و با عنایت به اینکه این شهر به عنوان یکی از بزرگترین کانون های شهری کشور با موقعیت ممتاز مبادلاتی ـ ارتباطی ـ خدماتی ـ صنعتی و شهری می باشد، به ناچار مسایل مذکور باعث شده سازمان سنتی شهر را که تا گذشته نه چندان دور متکی به تقسیمات محله ای بود، در هم شکسته، استقلال نسبی محلات متزلزل شده و محدوده های معین محلات سنتی قابل شناسایی نباشند.
منابع:
فصلنامه فضای جغرافیایی ۱۳۸۶ شماره ۱۸
http://www.ensani.ir/fa/content/123491/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
ارزیابی عملکرد شورای اسلامی شهر تبریز و نقش آن در اجرای پروژه های شهرداری (مطالعه موردی: پروژه های عمرانی شهرداری تبریز)
یعقوب علوی متین / علیرضا دادجویان / فرهاد نژادایرانی
چکیده: برمبنای اصل هفتم قانون اساسی، شوراهای اسلامی شهر می بایست بر عملکرد شهرداریها از قبیل طرحها و پروژه های عمرانی نظارت مستمر داشته باشند؛ از این رو در این مقاله که تحت عنوان ارزیابی عملکرد شورای اسلامی تبریز می باشد، سعی گردیده بر اساس مصوبه شهرداریها که پروژه های عمرانی را به سه گروه راه و باند، ابینه و تاسیسات شهری تقسیم نموده است از سه بعد نظارت قبل از اجرا، نظارت حین اجرا و نظارت بعد از اجرا مورد ارزیابی قراردهد. جامعه آماری تحقیق، شامل مناطق هشتگانه شهرداری تبریز بوده که سرشماری گردیده است و تعداد نمونه ۳۱ فقره می باشد و برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و بررسی نظرات و خواسته های نمونه های مورد بررسی از پرسشنامه استفاده شده است. روش تحقیق از نوع همبستگی یا همخوانی می باشد و بر مبنای مطالعات میدانی استوار است پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه میزان عملکرد نظارتی شورا در پروژه ها مشخص و جهت ارتقا وضعیت نظارت پیشنهادات مربوطه ارایه گردیده است.

کلمه های کلیدی: • ارزیابی عملکرد • مدیریت عملکرد • شوراهای اسلامی شهر
http://www.ensani.ir/fa/content/260324/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
تحلیلی بر الگوی توسعه ناموزون تبریز
محمدرضا پورمحمدی / محمد جام کسری
چکیده:
ابزارهای تحلیل برنامه­ریزی شهری و منطقه­ای، دامنه گسترده­ای از مفاهیم و فنون مختلف را در بر می­گیرند. این مدل ها و فنون که برای درک و بیان ماهیت پیچیده شهرها و پیش­بینی پیامدهای آنها با اهمیت هستند، می­توانند ما را به درک هرچه بهتر سیستم های شهری و پیش­بینی رفتار این سیستم ها نزدیک کنند. در این زمینه، مدل هلدرن، یکی از مدل های کمی در تجزیه و تحلیل کاربری اراضی شهری است که برای مشخص نمودن رشد بی­قواره و ناموزون شهرها به کار می­رود. در این مقاله برآنیم با استفاده از این مدل و تجزیه و تحلیل های آماری، الگوی توسعه ناموزون تبریز را در خلال سال های(۸۵-۱۳۳۵) در گستره فضایی آن مورد بررسی و مداقه قرار دهیم. نتایج بررسی و تحلیل فرایند توسعه کلانشهر تبریز در نیم قرن اخیر، گویای این واقعیت است که شهر با روند توسعه ناموزون درونی روبه روست. فضاهای باز و بویژه فضاهای سبز، باغ ها و اراضی کشاورزی اطراف آن، بیش از پیش در معرض تداخل با کاربری های دیگر و نهایتاً تخریب قرار گرفته و به لحاظ جمعیت پذیری، همواره بر تراکم های انسانی و ساختمانی آن، افزوده می­شود، تا جایی که طرح­ها و پروژه­های شهرسازی پاسخگوی تحولات و پیامدهای حاصله نبوده، نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناموزون در حال وقوع است. چنین شکلی از توسعه، الگویی از یک شهر بیمار است که انسجام کالبدی- فضایی خود را از دست داده است.
کلمه های کلیدی: • تبریز • روش های کمی • پراکنش شهری • مدل هلدرن
http://www.ensani.ir/fa/content/303711/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
سازگار کردن طراحی خانه های مسکونی تبریز و باکو با فرهنگ و اقلیم بومی
جواد عبدالحسینی
چکیده: این مقاله با هدف بررسی دگرگونی ها و تحولات ساختار ساختمان های مسکونی شهر با تاثیرپذیری از فرهنگ و اقلیم بومی در محدوده مطالعاتی مورد انتخابی تدوین شده است. از آنجایی که طراحی خانه های مسکونی از عوامل مختلفی چون فرهنگ و اقلیم منطقه تاثیر می پذیرد؛ تشریح طراحی ساختمان های مسکونی جدید متناسب با فرهنگ و اقلیم در یک نگاه گذرا و در حد یک درآمد کوتاه امکان پذیر نیست، لذا توجه اصلی نوشته، به تاثیرپذیری این خانه ها از فرهنگ و اقلیم مقایسه با خانه های مورد مطالعه در سده گذشته معطوف شده است.
در فرایند گذار از خانه های تاریخی به خانه های معاصر، باید ببینیم که خانه های تاریخی چه ارزش هایی را از دست داده و چه نیروهای دیگری به غیر از دانش بومی، طبیعت گرایی و صرفه جویی در انرژی، بر شکل گیری خانه های معاصر تاثیر گذاشته است. همچنین باید نیازهای فرهنگی – اجتماعی ساکنان شهرهای تاریخی را مشخص کنیم که البته این کار خود مستلزم بررسی های لازم در زمینه روش های پیشرفته طراحی و تحلیل علمی صحیح خواهد بود.
دگرگونی هایی که در حین اجرای تغییرات و نوسازی در شهرهای تاریخی ایران و آذربایجان بوجود آمده، سبب تغییر فرم و سازه ساختمان های مسکونی شده است. در نتیجه لازم است که بعضی از قانونمندی های روش های طراحی متناسب با عامل تاثیرگذار فرهنگ و اقلیم در ساختمان های مسکونی جدید شهرهای تبریز و باکو مشخص و با در نظرگرفتن امکانات تکنولوژی جدید و ویژگی های معماری سنتی مدل های طراحی جدیدی پیشنهاد شود. پیشنهاد طرح هایی موافق با خواسته های فرهنگی – اجتماعی ساکنین و در نظرگرفتن فرآیند تاثیر اقلیم منطقه بر معماری خانه ها از اهمیت بارزی برخوردار است.
طراحی ساختمان های مسکونی، هنگامی مقبولیت و معقولیت خود را تثبیت می کند که از معیارهایی برخاسته از توان سرزمین و نیاز جامعه شکل بگیرد و با گذشت زمان، همچنان توان پاسخگویی خود را حفظ کند.
کلمه های کلیدی: • فرهنگ • اقلیم • خانه های تاریخی • مسکن معاصر • هویت معماری
http://www.ensani.ir/fa/content/299808/default.aspx

پرتال جامع علوم انسانی
تحلیلی بر توسعه ی کالبدی تبریز و تخریب اراضی کشاورزی و فضاهای سبز شهری
میر ستار صدر موسوی / اکبر رحیمی
چکیده: افزایش جمعیّت و توسعه و گسترش شهرنشینی، باعث تخریب اراضی زراعی و فضاهای سبز در داخل شهرها و حواشی آنها شده است. این عامل، شهرنشین ها را به تدریج از طبیعت دور کرده و تراکم بیش از حد جمعیّت و دخالت در محیط طبیعی، نیازهای زیست محیطی انسان به فضاهای سبز را بیشتر بروز داده است.
افزایش جمعیّت شهری و نتیجتاً گسترش و توسعه ی فضایی شهری نامناسب شهر تبریز به پیرامون آن باعث تخریب اراضی و باغات مناسب اطراف شهری گردیده است که برنامه ریزی های نادرست، سیستم مدیریتی نامناسب و نیروی انسانی غیر متخصص در مجموعه مدیریت شهری از عوامل اصلی تخریب این فضاها بوده است. در این پژوهش، اطلاعات اولیه از سازمان های مختلف، همچون سازمان مسکن و شهرسازی استان، شهرداری ها و… جمع آوری و با استفاده از نقشه کاربری منتج از تصاویر ماهواره ای و مصوبات کمیسیون ماده ۵ استان، به تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری شهری و توسعه کالبدی شهر تبریز پرداخته شده است.
در نهایت با استفاده از مدل هلدرن به بررسی رشد بی قواره شهری پرداخته شد. برای تحلیل میزان تغییرات کاربری اراضی شهری در تبریز، از تصاویر ماهواره ای TM (1989) وSPOT 5 (2005) استفاده شده است و نتایج نشانگر آن است که هدایت نادرست توسعه ی شهری در دوره ی ۱۶ ساله باعث تخریب بیش از ۱۱۰۰ هکتار از فضای سبز و بیش از ۳۷۰۰ هکتار زمین زراعی شده است. عوامل اصلی این توسعه بی برنامه، از یکسو، عدم توجه به راهکارها و پیشنهادات طرح های جامع تبریز در توسعه ی فضایی شهر تبریز که توسعه ی شهر در آن طرح ها به سوی جنوب و شمال غربی پیشنهاد گردیده بود است. ولی شهر برخلاف این پیش بینی ها به طرف شرق و شمال شرق شهر که زمین های کشاورزی و باغات در این قسمت از شهر مستقر بوده است، توسعه یافته و باعث تخریب این زمین ها گردیده است.
از سوی دیگر، سیستم مدیریتی نامناسب شهری و دخالت ارگان ها و مقامات استانی در توسعه ی شهری باعث توسعه ی نامناسب شهری گردیده است بطوری که براساس مصوبات کمیسیون ماده ۵ شهر تبریز در سال های ۸۵ و ۸۶، بیش از ۵۶ هکتار از کاربری فضای سبزبه کاربری های دیگر تغییر یافته است. همچنین نتایج حاصل از مدل هلدرن نشانگر آنست که ۴۰ درصد رشد فیزیکی شهر مربوط به افزایش جمعیّت شهر و ۶۰ درصد آن مربوط به رشد افقی و اسپرال شهر تبریز بوده است.
کلمه های کلیدی: • تصاویر ماهواره ای • فضای سبز شهری • توسعه ی شهرنشینی • تخریب منابع زیست محیطی
http://www.ensani.ir/fa/content/315838/default.aspx

این پرونده در تاریخ دوم تا هشتم فروردین ۹۵ گردآوری و تنظیم شده است.

email:malihedargahi@yahoo.com