رسول محسن زاده
زندگی نامه انسانشناسان بزرگ میتواند در فهم رویکردهای روشی، هستی شناسانه و معرفتی آنها و نیز شناخت بهتر ایدهها و آثار این متفکران موثر باشد. ما در این یادداشت تلاش نموده ایم تاریخ تولد و زیست و آثار متفکرین برجسته در حوزه انسانشناسی دین را ذکر و معرفی نموده و سپس ایده های عمده این افراد را مورد اشاره قرار دهیم.
نوشتههای مرتبط
فهرست:
۱- ادوارد بارنت تایلور
۲-جرج فریزر
۳- امیل دورکیم
۴-برانیسلاو مالینوفسکی
۵-رادکلیف براون
۶- ایوانز پریچارد
۷-کلود لویی اشترواس
۸-ویکتور ترنر
۹-کلیفورد گیترز
۱۰-مری داگلاس
۱۱-شری اورتنر
۱۲-طلال اسد
۱۳-میرچا الیاده
۱۴-لوسین لویی برول
سِر ادوارد بارنت تایلور ۱۸۳۲-۱۹۱۷
آثار عمده:
فرهنگ بدوی (۱۸۷۱)
آناهیواک: مکزیک و مکزیکی ها از دوران کهن تاکنون
پژوهش هایی در تاریخ اولیه نوع بشر و ایجاد تمدن
تایلور متولد خانوادهای مذهبی در شهر لندن بود و خانواده وی به فرقه کویکر متعلق بود. همین امر منجر به تحصیل او در مدارس دینی خاص این فرقه شد. تایلور هرگز پا به میدان تحقیق انسان شناسی نگذشت اما در طی سفر درمانی که به مناطق گرمسیری آمریکا داشت تحت تاثیر زندگی بومیان این کشور قرار گرفت و به انسان شناسی علاقه مند شد. او به داده هایی که کشیشان و مستشاران نظامی انگلیس درباره بومیان مستعمرات بریتانیا جمع آوری کرده بودند اکتفا کرد و به پاس خدماتی که به بریتانیا ارائه داد لقب سر گرفت و عضو انجمن سلطنتی بریتانیا گردید. تایلور در سال ۱۸۸۴ مدرس دروس انسان شناسی در دانشگاه آکسفورد شد و این اولین منصب انسان شناسی در تاریخ این رشته بود. سهم و تاثیر تایلور در تاریخ انسان شناسی بی همتاست. او بی شک پدر انسان شناسی و مهم ترین متفکر مکتب تطوری است. تایلور همچنین پایه های نظریه اشاعه را نیز صورت گذاری کرد. اما تاثیر که تایلور بر انسان شناسی دین گذاشت؛ به طور کلی یکی در نظریه آنیمیسم یا روح جان گرایی است و دیگر نظریه ای تطوری دین بود. او با طرح سوال موجودات انسانی و جانداری که در طول خواب خلسه ظاهر می شوند چیستند؟ ما را وارد مباحث آنیمیسمی می کند. فلاسفه بدوی هنگامی که به این دو مورد توجه کردند به این نتیجه رسیدند که زندگی انسانی دارای دو بعد است: زندگی و وهم که هر یک پیوندی عمیق با دیگری دارد، آنها بر این باور بودند که انسان بدون وهم، میمیرد و از سویی انسان این توانایی را دارد که این شبه یا وهم جدا شده را ببیند. تیلور این روح جدا شده را روحِ سایهگون یا روحِ خیالی مینامد.(تایلور،۲۰۱۱: ۸۹) انسان بدوی، شخصی را که در خواب میدید، همزاد واقعی انسان میپنداشت.
برخی از این ارواح تا حد الوهیت محلی ارتقا مییابند و وجهی خداگون به خود میگیرند. اما آنچه در آنمیسم اهمیت دارد حضور این ارواح در جای جای طبیعت بویژه طبیعت وحشی(طبیعت غیر مزروع)میباشد. این مکانها اقالیم واقعی ارواح هستند به همین علت انسان بدوی به این نتیجه میرسد که تمامی پدیدههای طبیعی داری نیروی حیاتی هستند.. از آنجایی که بخشی از این نیروهای طبیعی مانند رعد وبرق دارای قدرت بسیار زیادی می باشند به مرور بیش از سایر نیروها مورد توجه قرار میگرفتند و وجه خداگونه آنان، بیش از پیش آشکار میشد. دیدگاه تطوری تایلور جوامع بشری را در یک حرکت مستقیم و مرحلهایی جستجو میکرد. خط سیر تطوری او در مورد نهاد دین بدین صورت است:
روح جان گرایی فتیشیسم پاگانیسم چندخدایی یکتاپرستی
همانگونه که می بینیم اهمیت تایلور در تاریخ انسان شناسی دین و جامعه شناسی دین از دو جهت است. نخست نظریه آنیمیسم او که صرف نظر از درستی یا غلط بودنش، مبنای تئوریک بسیاری از تئوری ها انسان شناسی و جامعه شناسی مانند نظریه افسون زدایی وبر شد . از جهت دیگر تایلور تایلور با ترسیم سیستم تطوری دین، عملا کلید نگاه نگاه تطوری و اروپا محور به ادیان را زد و پس از او بسیاری از انسان شناسان برجسته، با پیشینی قرار دادن چنین نمودارهایی پا به میدان تحقیق دینی می گذاشتند.
فریزر محدود به انسان شناسی نیست، فروید در کتاب توتم و تابوی خود تز رابطه بین روان نژندی و زیست جوامع بدوی را بر مبنای دادههایی که از کتاب شاخه زرین اخذ کرده بود، پیاده میکند
ادامه مطلب را در فایل پیوست مطالعه کنید.-–_۲۰۱۷۱۱۲۸-۰۱۵۳۳۸_۱