فرشید مرادیان
برای یک تعریف کلی باید گفت، حریم فردی فضا، محدوده، امور، مطالب و حیطههایی است که اداره، مدیریت و مسئولیت آن مربوط به شخص بوده و دیگران حق ورود، مداخله و اعمال نفوذ، تجسس و تفحص در آنرا ندارند. اینها درواقه پایههای توافق بر سر حریم فردی هستند.
نوشتههای مرتبط
اولین بخش حوزه حریم فردی، بخش مالکیت است که در شکل بسیار ساده و بدیهی آن اموال و داراییهاست، از اموال منقل گرفته تا غیرمنقول. کمی جلوتر که برویم، به فضاهای شخصی مانند میز کار، اطاق کار، اطاق شخصی و خانه یا حتی صندلیای که فرد همیشه روی آن مینشیند و به نام او شناخته میشود. جلوتر از آن تعلقات احساسی است مانند همسر یا پدر و مادر یا فرزند و خواهر و برادر فرد که اینها هم بخشی از حریم ما محسوب میشوند. توجه کنید که حریم خصوصی یک امر کاملا قطعی و بسته و چارچوببندیشده نیست. این حریم هم از شخصی به شخص دیگر به واسطه تفاوتهای فردی متفاوت است، هم در فرهنگهای مختلف به طرزی متفاوت تجلی پیدا میکند.
حوزه بعدی اطلاعات است، شامل همه اطلاعاتی که چه به صورت شخصی در زندگی فرد وجود دارند، از سن گرفته تا وقایعی که در زندگی بر او گذشته، بگیرید تا آدرس و شماره تلفن و همچنین اطلاعات اداری ما. همانطور که دکتر آذین گفتند، در زندگی همه ما پیش آمده که وارد کلینیکی میشویم و پروندهای برای ما تشکیل میشود، در دفتر مشاوره یا ادارات مختلف پروندههایی برای ما تشکیل شده است که همگی آنها حاوی اطلاعات شخصی ما و بخشی از حریم شخصی ما هستند. در فضای مجازی این نوع حریم وسعت بیشتری یافته است. آنچه در فضای نت به اشتراک میگذاریم یا حتی اطلاعاتی که ذخیره میکنیم، همه و همه جزو حریم ما به حساب میآیند.
اینجا می خواهیم به حریم فردی نگاهی روانشناختیتر داشته باشیم و آن حوزه علائق و سلیقههای ماست. اینکه افراد در دو حوزهای که نام بردم، علائق و سلیقههایی دارند که کملا فردویژه است. برای این علائق و سلیقهها نمیتوان دلیل آورد. مثلا نمیتوان از فرد پرسید چرا فلان غذا یا فلان رنگ را دوست دارد اما دیگری را نمیپسندد. این حوزهها نیز از جمله حریم فردی ما هستند که در بسیاری موارد تعریف نشدهاند و ناخودآگاه میبینیم که در حال نقد علائق طرف مقابل هستیم: چرا فلان غذا یا فلان رشته و کتاب یا فلان شخص را دوست داری یا دوست نداری. عقاید و ایدهها و احساسات هرکس نیز ازجمله حریم فردی وی محسوب میشوند. احساسات افراد را نباید زیرسوال برد یا تخطئه کرد یا مورد مداخله قرار داد. بخش دیگر در حریم فردی که بهنظر بدیهی میرسد، بدن ماست. منظور از بدن تنها مرزهای مرئی بدن ما یعنی آن چیزی که میبینیم نیست. از نظر روانشناختی بدن ما از مرزهای مرئی خود گسترش پیدا میکند و واجد مرزهای نامرئی میشود.
گفتگوهای زیادی دربارهمرزهای نامرئی شده. همه ما تجربه کردهایم که وقتی در جایی مانند خیابان راه میرویم، اگر فردی از فاصلهای به ما نزدیکتر شود، بدون آنکه فرد را ببینیم، حس خاصی به ما دست میدهد. پژوهشهای زیادی درباره این موضوع انجام گرفته . مرزهایی برای این احساس تعریف شده که مرز اول مرز دوستانه است، بعد از آن مرز صمیمانه و سپس مرز اجتماعی که فواصلی که در هر کدام از این مرزها تعریف شده، کاملا وابسته به فرهنگ است.
اما چه مکانهایی مستعد عبور از مرزهای نامرئی هستند. سادهترین آن فضای آسانسور است که با کمی ازدحام آن احساس خاص در فرد ایجاد میشود. مراکز خرید، سالنهای انتظار و استادیومهای ورزشی و هر صفی در شمول مرزهای نامرئی قرار میگیرند. واکنشهای هر فردی در برابر نقض این مرزهای نامرئی متفاوت است که میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه و رفتاری یا غیررفتاری باشد. بسته به محلی که فرد در آنجا بزرگ شده است، شهر یا روستا، خانه بزرگ یا خانه کوچک، خانواده پرجمعیت یا کمجمعیت همه باعث میشوند ین فواصل به شکل متفاوتی در فرد شکل گیرند. فرهنگها نیز در تعریف این فاصلهها نقش دارند. ویژگیهای برخی از فرهنگها داشتن فاصلههای بیشتر است، اما فرهنگهای دیگری فاصله کمتر بین افراد را میپسندند.
بازبینی چند سکانس از زندگی واقعی
چند صحنهای که از مراحل مختلف زندگی فرد برای شما تصویر میشود، آیینه روزهای بسیاری از ماست. مایی که هنوز تعریفی از حریم خصوصی نداریم و نمیدانیم که بسیاری چیزها مانند بدن، اطلاعات، علائق و احساسات ما در هر مرحله از زندگی جزو حریمی هستند که باید محترم شمرده شوند. نمیانیم که موارد محدودی هستند مانند خیر عمومی یا امنیت ملی که در شرایطی خاص، افراد یا نهادهایی میتوانند وارد حریم ما شوند. ما هر روز حریم دیگران حتی نزدیکترین افراد به خود را میشکنیم و دیگران هم حریم ما را میشکنند، بی آنکه بدانیم.
تصویر ۱: مادری قاشق غذا را به دهان کودک نزدیک میکند. کودک سربرمیگرداند. مادر فک کودکش را سفت میگیرد، اما کودک مقاومت میکند و سرانجام مادر با گرفتن بینی قاشق را به زور وارد دهان کودک میکند.
تصویر۲: عموی کودک گونههای برادرزادهاش را میکشد و به زور او را میبوسد. کودک سر بر میگرداند. مادر میگوید به عمو بگو مرسی
تصویر۳: مادر کودک را به زور به دستشویی برده و سرپا نگه میدارند و میخواهد به زور وادارش کند ادرار کند.
تصویر۴: کودک بزرگتر شده و دارد خود را برای رفتن به خانه خالهاش آماده میکند. مادر وارد میشود و سرتاپای کودکش را ورانداز میکند.
تصویر۵: کودک ما که اینک جوانی شده، در مترو نشسته و برای دوستش پیامک میفرستد. نگاه مسافران بغلدستی بر روی گوشی او کلمات را دنبال میکند.
تصویر۶: بعد از سالها، کودک ما مرکز توجهها در یک میهمانی خانوادگی قرار میگیرد: چرا ازدواج نمیکنی؟ دارد سنت بالا میرود!!
تصویر ۷: کودک ما با همکارانش سر میز ناهار نشسته که از او پرسیده میشود: حقوق همسرت ماهی چند است؟ چقدر کرایهخانه میدهید؟ با همسرت هفتهای چند بار رابطه دارید؟ رابطهتان چطور است؟
تصویر ۸: تلگرام کودک ما را همسرش هک کرده و اکنون مشغول خواندن پیامهای اوست. همین هفته پیش بود که بعد از یک دعوای مفصل خانوادگی قرار شد عکس پروفایل کودک ما به یک تصویر دونفره بهظاهر بسیار صمیمی با همسرش جایگزین شود.
تصویر ۹: فرزندان کودک ما بزرگ شدهاند و نوع لباس پوشیدن او را املی و دمده میدانند.
تصویر ۱۰: کودک ما پا به سن گذاشته است. دوست دارد شبها زود بخوابد و پیش از خواب شامی سبک بخورد و کمی مطالعه کند. فرزندان او بدون اطلاع قبلی بلیط کنسرتی را برایش گرفتهاند و حالا که ساعت از ۱۰ شب گذشته است، پایین منتظرند تا وی را به کنسرت ببرند.
این مطلب در همکاری با هفته نامه سلامت منتشر می شود