انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ظهور پر رنگ وجه عرفانی دین در مناسک اربعین

عکس: منا آتشی/ جامعه الزاما” نیازمند اندیشه ها وآرمان های جمعی است که بتوانند نقشهای خود را ایفا کند ودین است که این نقش را بر عهده دارد. به عقیده صاحبنظران هیچ دینی نیست که دستگاهی از اندیشه نداشته باشد و همه ادیان خالق آرمان هایی بوده واندیشه پرداز هستند. البته مردم غیر از نیاز به باور وعقیده ،آن چیزی که بدان وابسته اند اعمال ومناسک و احکام است که این مسئله نیز در هر دینی مشهود و موجود است.

در عملکرد مناسکی فرد خود را برای نزدیکی به امور مقدس ، برعلیه تماسهای پیش پا افتاده محدود می کند و اثر آن بر خود مؤمن بدین گونه است که حالت او را به طور اثباتی تغییر می دهد . انسانی که از ممنوعیتها ی مقرر پیروی می کند از این پس همان نیست که پیشتر بوده است پیش از این او موجودی معمولی بوده و به این دلیل از نیروهای مذهبی فاصله داشته واز این پس او بیشتر پا به پای آنهاست زیرا با همین عمل که طرد غیر مقدس است به مقدس نزدیک شده است[۱].

این مقدمه نظری شاید به نوعی تبیین کننده وجهی از شرایط اجتماعی زیست معنوی هر انسان از جمله یک شیعه باشد . اما شرایط مذکور یعنی عملکرد مناسکی و نزدیکی به امر قدسی برای یک شیعه در فضاهای مناسکی عاشورا و مناسبت های پس از آن است که به بهترین وجه مهیا میشود به طوری که برای یک مشارکت کننده بیرونی هم به خوبی قابل درک و تجربه نمودن است ؛ یکی از مهمترین این فضاهای مناسکی مربوط به “زیارت اربعین ” است که فراوان به آن توصیه شده است و سابقه ذهنی کلی در مورد آن وجود دارد .

درایام اربعین درگذشته به ویژه در میان شیعیان عراق شکلی ویژه از مناسک عزاداری عاشورا وجود داشته است و آثاری چون «تراژدی کربلا» از ابراهیم الحیدری به ما گزارش می‌دهند، مناسک اربعین حسینی با آداب و رسوم و زندگی شیعیان عراق و در نگاهی گسترده‌تر با بخش قابل توجهی از مردم آن سرزمین گره خورده و فقط مناسکی مذهبی و دینی نیست بلکه اربعین با فرهنگ عراق گره خورده و ریشه‌های عمیق در فرهنگ این جامعه دارد که بعد از سقوط صدام به شکل پر رنگ تری نمود یافته است .اما در ایران، همسایۀ دیوار به دیوار شیعۀ عراق، شرایط اندکی متفاوت به نظر می‌رسد تا همین یک دهۀ قبل، مناسک اربعین چه به لحاظ وسعت و عمومیت آیین و چه از منظر تعین‌یافتگی اعمال جمعی همبسته با این نقطه از تقویم شیعی در جامعۀ ایران برجسته و متمایز نبود؛ اما در سال‌های اخیر، به عنوان مناسکی نو در میان شیعیان سایر کشورها ازجمله ایران رواج بی سابقه ای یافته است .آمارها از وقوع تغییری ملموس خبر می‌دهند؛ به عنوان مثال در دیماه۱۳۹۲، حدود بیست میلیون نفر زائر شرکت داشتند. رسانه‌های ایران سهم زائران ایرانی در این راهپیمایی گسترده را بیش از چهار صد هزار نفر تخمین زدند[۲].

تا حدود سال ۲۰۰۶ میلادی/۱۳۸۵ ه.ش کمتر کسی در ایران نام «پیاده‌روی اربعین» را شنیده‌ بود. امروزه ، نه تنها احتمالاً کمتر ایرانی را می‌توان یافت که از این مناسک کاملاً بی‌اطلاع باشد. نرخ رشد شرکت ایرانیان در پدیده‌ای که قرن‌ها، مناسکی عربی‌عراقی تلقی می‌شد، به حدی سریع است که ما را قانع می‌سازد که با ظهور یک «ابرنواختر» مذهبی، اجتماعی و فرهنگی روبرو هستیم.

در سطح اجتماعی، روندها نشان می‌دهد که واکنش غالب، افزایش «مشارکت» است؛ سه برابر شدن جمعیت شرکت‌کننده نسبت به سال گذشته (از حدود ۴۰۰ هزار نفر در سال ۹۲ به حدود یک میلیون و دویست هزار نفر در سال ۹۳ «حضور یک میلیون و دویست هزار نفر زائر در پیاده‌روی اربعین») تأییدکننده‌ی چنین برداشتی است. این در حالی است که باید عامل ناامنی عراق، اوج‌گیری تنش با داعش و احساس ناامنی جدی را نسبت به سال گذشته را نیز در تحلیل‌ها به عنوان یک عنصر کاهنده‌ی مشارکت در تحلیل‌ها لحاظ کرد. عنصری که اگر نبود، به احتمال فراوان، نرخ رشد این مشارکت بیش از سیصد درصد کنونی بود.[۳]

راهپیمایی اربعین اگر چه از جمله مناسک دینی است که به لحاظ ریشه‌های تاریخی به شیعیان عراق تعلق دارد؛ ولی اکنون بعد از گذشت سال‌ها با افزایش معنادار تعداد مشارکت‌کنندگان ملیت‌های مختلف در آن در حال تبدیل شدن به نمادی از هویت مذهبیِ شیعه هستند. نمادی که سهم به سزایی در ایجاد خودآگاهی در میان شیعیان دارد و به حفظ و تداوم احساسات مذهبی و ایجاد همبستگی و وحدت در میان آنها کمک خواهد کرد و بیشترین اهمیت آن از آنجاست که بالقوه، وجه نمادین پررنگی دارد؛ چرا که اگر رمزها و نمادها نباشند، احساساتِ اجتماعی، فقط وجودی گذرا خواهند داشت. مادام که آدمیان با هم‌اند و وجودشان بر هم تأثیر متقابل می‌گذارد، این احساسات جمعی، بسیار نیرومند خواهند بود؛ اگر حرکت‌هایی که قالب بیان احساسات‌اند بر روی چیز‌هایی که پایدار هستند حک شوند در این صورت آن احساسات جمعی و حرکات بیانگر آنها نیز پایدار خواهند شد. وجود آن چیز، دائم یادآور آن احساسات بر اذهان است و همواره آنها را بیدار نگاه می‌دارد؛ باری، علامت‌گذاری‌های نمادین که برای خودآگاهی یافتن جامعه ضرورت دارد از نظر پیوستگی و ارائۀ این خودآگاهی نیز همچنان ضروری است .[۴] این نمادِ هویتی جدید علاوه بر اینکه بیانگر و بازتابندۀ احساس مشترک جمعی و موج غالبی از باورهای دینی تعداد بسیاری از مردم است از سویی هم به نوعی به برساخته شدن دوبارۀ این باورها کمک می‌کند؛ چرا که نمادها علاوه بر آنکه بازنمای حیات اجتماعی‌اند در ساختن آن نیز مشارکت دارند.

((جنس همکاری افراد درایام اربعین از جنسی فراتر از اخلاق است که نمونه آن کمتر دیده شده است .با وجود اینکه شکل و عمل اربعین از نظر بسیاری غیر حساب گرایانه است ما به ازای عینی روشنی هم وجود ندارد و نهایتا” هم از نظر این مطق امکان تجربه جهانی دیگر را به افراد می دهد .در عصر حاضر قلمروهای دینی بر هم خورده و وجود یک منبع قدسی کننده برای مواجهه افراد خیلی اهمیت دارد . از اینرو تجربیات و شواهد نشان می دهد که اربعین یکی از آن فتح باب های خداوند اتفاق افتاده و انسان ها تجربه متعالی پیدا می کنند. این درست در تقدیر تاریخی ما قرار گرفته و از جنس به وجود آمدنرد پای خدا بعد از مدت ها در تاریخ است ))[۵].

در چنین بستر مهیای معنوی که از اجتماع پر شور مذهبی به وجود آمده است امکان از میان بردن اختلافات فرهنگی و کم اثر کردن شکاف‌های موجود میان ملت‌های منطقه میسرتر به نظر می‌رسد.

از این‌رو برگزاری منظم و گستردۀ مناسک اربعین نقش مهمی در ایجاد الفت، وحدت و همبستگی هر چه بیشتر میان شیعیان دارد.

از طرفی مناسک مربوط به زیارت اربعین، نمایش فوق العاده‌ای است از بر هم خوردن سلسله مراتب و محدودیت‌ها و عادات زندگی روزمره. درطول اجرای این مناسک زائران برای غذا خوردن، دریافت خدمات استراحت و غالب امور مرتبط هیچ پولی نمی‌پردازند. برای گذراندن شب زیر یک سقف در سفر نیازی به ارائه مدارک هویت خود ندارند. فارغ از جایگاه و طبقه اجتماعی‌شان در شهر و کشور مقصد با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و پیوندهای موقت تازه ایجاد می‌کنند. در هر جایگاهی که از لحاظ طبقاتی باشند در آنجا به عنوان «زائران امام حسین» ارج و اهمیتی کم نظیر را نزد میزبانان تجربه می‌کنند. به بیان ترنر(۱۹۶۹)انسان شناس مشهور زیارت، زائران در این روزها نوعی «آستانگی» و ورود به جماعتی «موقتا برابر و فاقد سلسله مراتب» را تجربه میکنند.[۶]

در فضای مناسکی اربعین به خوبی میتوان شاهد عینیت یافتن هم‌ذاتی افراد در احساس و باور دینی شد . افراد از اقوام و ملیت‌های مختلف با انگیزۀ مشترک اتصال به وجود قدسی امام‌شان در یک جمع بی‌نظیر گردهم می‌آیند و عشق و ارادت دینی اشان را به نمایش می‌گذارند.

در این جمع، روابط معمول و نظم اجتماعی به هم می‌خورد و نیرویی معنوی، افراد را در تعامل با یکدیگر قرار می‌دهد. همه چیز صبغه‌ای معنوی و الهی دارد و حتی حقوق و وظایف هم در راستای یک هدف مقدس، تعریفی دگرگون می‌یابند.

در واقع مناسک مذهبی مانند اربعین به خوبی توانسته جمع را به تحرک وادارند؛ گروه‌ها برای برپایی آنها تجمع می‌کنند از این‌رو نخستین اثرشان مرتبط کردن افراد، افزایش تماس میان آنها و صمیمیت بخشیدن میان آنها با این واقعیت است که محتوی آگاهی‌ها تغییر می‌یابد. در روزهای عادی اشتغالات سودجویانه و فردی هستند که توجه بیشتر افراد را جلب می‌کنند.

در اربعین هر زائر اگرچه به معنای حقیقی کلمه، ایمان و یقین دارد؛ ولی در جمع زائران دیگر قرار می‌گیرد تا باور و احساس خود را به آنها نیز منتقل کند. این نیازی غلبه‌ناپذیر در درون او برای گستراندن احساسش است؛ او برای این کار از حالت فردیت و تنهایی خویش فاصله می‌گیرد و به سیل زائران اربعینی می‌پیوندد و این شور اعتقادی برانگیخته از کوشش اوست که درونش را تسلا می‌بخشد.

اما نکته ای در این جاست و آن این که در فضای مناسکی اربعین فرد مؤمن اگر چه به ظاهردرمیان انبوه جمعیت کاملا ” گم است ولی در ذهن و آگاهی خود به نوعی در جریان یک سلوک معنوی فردی آگاهانه قرار دارد. در واقع مواجهه با حقیقت معنایی عاشورا برای این مؤمن عامل اصلی جذب شدن و قرار گرفتن در چنین فضای مناسکی می باشد . حقیقتی که بیانگرمهمترین مصداق عینیت یافته و واقعی از تقابل جهل و معرفت ، اسارت و آزادگی و دنائت و تعالی روح انسانی از دیدگاه شیعه است و از آنجا که این حادثه طبق باور و نگاه فرد مؤمن کاملا” حقیقی است و نه سمبلیک و نمادین به مرورذهن او را در مسیری معنوی و سلوک گونه قرار می دهد وبلکه روز به روز افق های معنایی تازه ای را مقابل دیدگان جستجوگر مؤمن می گشاید.

«مناسک، محل تلاقی رفتار‌ها و باور‌ها هستند؛ یعنی جایی که یکسری باورهای مذهبی به رفتارهای عملی پیوند می‌خورند. به عبارت دیگر مناسک عرصۀ پراکسیس هستند». در فضای مناسکیِ اربعین هم به خوبی می‌توان شاهد پراکسیس و تلاقی و پیوند میان باور و رفتار بود. باوری که فرد را در مسیر حرکت عینی قرار می‌دهد، مسیری پر از رنج و سختی . در واقع مسیر زیارت و سختی‌های آن هم، جزئی از عمل مؤمنانه است و زیارت از همان نقطۀ شروع حرکت زائر آغاز شده است و از آنجا که «هر مناسکی نوعی فرآیند تطهیر محسوب می‌شود» از این‌رو فرد در این پراکسیس خاص و با تحمل سختی‌های مسیر به نوعی به دنبال تطهیرِ نفس و رهایی از آلودگی‌ها و خالص شدن است؛ البته در مسیر زیارت اربعینی برای تحمل رنج‌ها و سختی‌ها علاوه بر نیاز فرد به تطهیر، دلالتی دیگر هم وجود دارد و آن تلاش زائر امام حسین علیه‌السلام در دستیابی به نوعی همذات‌پنداری با امام و خانواده و یاران ایشان است؛ یعنی مرور و تکرار تجربۀ جدیدی از آنچه قرن‌ها پیش اتفاق افتاده است و از امام حسین علیه‌السلام و یارانش برای ابد، تصویری زنده و مقدس در اذهان حک کرده است.

در بستر این رنج و سعی و تلاش مؤمنانه برای نزدیکی به امر قدسی ، وجهی عرفانی از مناسک رخ می نماید . سیر وسلوک عارفانه ای که مهم‌ترین مکانیسم اثرگذاری مناسک بر مؤمنان است . بنابراین از دلایلی که می‌تواند برای زائران اربعین ایجاد انگیزۀ قوی کند نوعی تجربه خوشایند عرفانی ومعنوی و احساس رضایت است که به دنبال طی طریق و رسیدن به پایان مسیر برای‌شان محقق می‌شود. احساس رضایتی که در طی مسیر نیز از دیدن زائران دیگر و همراهی با آنان تجربه کرده‌اند؛ «چرا که افراد با حضور در یک مناسک به یکدیگر شهادت می‌دهند که همگی از اعضای یک جماعت با نظام اخلاقی مشترک‌اند و به پیوندهای خویشاوندی که آنان را به هم متصل می‌کند، آگاهی می‌یابند» از جمله امید به شفاعت و نجات از طریق اتصال به موجودی قدسی و الهی که یکی از دلالت‌های محکم و قطعی ایجاد انگیزه و شوق به زیارت است و از آنجا که «امر لاهوتی تسری‌پذیری بسیار بالایی دارد». این امید در میان جمع تسری مییابد . افراد در این مسیر تجربه‌ای عمیقاً درونی و بلاواسطه با امر قدسی دارند که برای هر کدام‌شان معانی خاص خود را دارد. در طی مسیر، زائر در حال معنا بخشیدن به خود است و غایت چنین صیروریتی یگانگی با مطلوب است.

در این میان هرزائر به فراخور آمادگی درونی و احساس نیاز ازاین بستر مناسکی بهره مند می شود و فرد مؤمن در یک هماهنگی درونی با بهره گیری از عشقی که با عقلانیت و معرفت به ثبات رسیده است روبه سوی منبع فیض الهی و ولی کامل خدا امکان سلوک می یابد . ((چراکه از نظر «معرفت‏شناختى‏» بین عقل و عشق تعارض و تضاد نیست‏بلکه توافق و تعاضد دارند و هر دو بالهاى پرواز انسان به سوى حقیقت کمال و کمال حقیقى به شمار مى‏روند))[۷]. که «عرفان مثبت‏» عرفانى سرخ و حماسى نیز هست.[۸]

[۱] دورکیم، امیل، صور بنیانی حیات دینی ۱۳۸۳، ترجمۀ باقر پرهام، تهران، نشر مرکز

[۲]

به عنوان مثال نگاه کنید به پایگاه خبری سازمان حج و زیارت، «اعزام ۴۳۰ هزار ایرانی به کربلا»، اول دی‌ماه ۱۳۹۲، قابل دسترسی در:

http://www.hajnews.ir/Default.aspx?tabid=89&ID=۱۵۲۱

[۳]

سلیمانیه ،مهدی ،۱۳۹۴،اربعین ؛منظری اجتماعی ، تهران ،انتشارات پژوهشگاه فرهنگ ،هنر و ارتباطات

[۴] دورکیم، امیل، صور بنیانی حیات دینی ۱۳۸۳، ترجمۀ باقر پرهام، تهران، نشر مرکز

[۵] کچوئیان ،۱۳۹۴:

http://arbaeen.ir/post/437

[۶] کاشی ،شیما ،۱۳۹۳،زیارت اربعین : اقتدار یکدست شیعه یا تکثر دین عامه ،سایت جامعه شناسی تشیع

[۷] غلامحسین ابراهیمى دینانى، دفتر عقل، آیت عشق، انتشارات طرح نو، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۱۲

[۸] تعبیری وام گرفته از علامه محمد تقى جعفرى در ج ۱۴ تفسیر نهج البلاغه