انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری (۱)

تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری[۱]

چکیده

موسیقی دوره ساسانی یکی از وجوه فرهنگی بارز این دور‌ه است که به سبب نام‌هایی چون باربد و نکیسا آوازه‌ای فرای مرزهای ایران داشته است. همانقدر که اطلاعات اندکی از موسیقی این دوره به جا مانده‌‌است، از سرنوشت این موسیقی پس از حمله اعراب نیز اطلاعی در دست نیست. این مساله که موسیقی ساسانی بعد از حمله اعراب تا چه زمانی در فرهنگ موسیقایی ایران پویا بوده و اجرا می‌شده هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش سعی شده‌ با مطالعه شواهدی که در متون نویسندگانی مانند ابوالفرج اصفهانی، کندی، ابن‌خردادبه، فارابی، ابن‌سینا، منوچهری و قابوس‌‌بن‌ وشمگیر آمده است حیات این موسیقی تا سده پنجم هجری اثبات شود. در پژوهش حاضر نکاتی که درباره موسیقی ایرانی در این کتب و رسالات آمده‌است بر اساس دوره تاریخی دسته‌بندی شده و با بررسی موارد ذکر شده، شواهد و دلایلی برای اثبات اجرای موسیقی ایرانی در سده‌های پس از حمله اعراب به‌دست آمد. با توجه به دلایل و شواهد موجود در این منابع موسیقی ایران ساسانی تا سده پنجم در کنار دیگر گونه‌های موسیقی در میان مردم و در دربار امرای عرب و حاکمان حکومت‌های ایرانیِ پس از سده سوم هجری اجرا می‌شده و بین مردم و درباریان محبوب بوده ‌است.

 

واژگان کلیدی

موسیقی ساسانی- الاغانی- فارابی- ابن‌سینا-کندی‌- ابن‌خردادبه-منوچهری- قابوسنامه

 

روش پژوهش

این پژوهش با مطالعه کتابخانه‌ای و کنار هم قرار دادن شواهدی از اجرای موسیقی ایرانی در سده‌های پس از اسلام به بررسی و نتیجه گیری درباره این موضوع پرداخته است.

 

مقدمه

زمانی که قومی بر قوم دیگر چیره می‌شود جانشینی نهاد‌های فرهنگی قوم پیروز بر نهادهای فرهنگی قوم شکست خورده مدتی زمان می‌برد. در ایران این اتفاق به دفعات به صورتی معکوس رخ داده که به دو مورد بارز آن یکی در زمان حمله اعراب و دیگری درحمله مغول می‌توان اشاره کرد. فرهنگ ایرانی ابتدا با فرهنگ قوم مهاجم همنشین می‌شود و سپس با چیرگی و آمیختن با فرهنگ متخاصم، گونه‌ای جدید و متعالی از فرهنگ را ارائه می‌کند.

ایرانِ تحت حاکمیت ساسانیان که پس از جنگ هایی طولانی در یک بازه زمانی سی ساله توسط اعراب فتح شد دارای موسیقی مشهوری بود که حتی از سالهای پیش از آغاز اسلام در شبه حزیره عربستان مورد توجه اعراب بود. پس از حمله اعراب به ایران و آشنایی طیف وسیعی از مردم این منطقه با موسیقی ایران ساسانی، به مرور این موسیقی با موسیقی اعراب درآمیخت و ‌گونه‌ای جدید از موسیقی را پدید آورد. همانگونه که معماری و هنرهای تجسمی دوره ساسانی اساس شکل‌گیری معماری و هنرهای تجسمی دنیای اسلام شد، موسیقی ایران ساسانی نیز بن‌مایه گونه جدیدی از موسیقی را تشکیل داد. این گونه جدید موسیقی را که در طی سال‌های بعد توسط اندیشمندان و موسیقی‌دانان اصلاح و قانونمند شد در این نوشته موسیقی جهان اسلام می‌نامیم.

سرنوشت موسیقی ایران ساسانی که در این مقاله به صورت مختصر موسیقی ایرانی می‌نامیم و ادامه حیات آن در دوره‌‌ امرای مسلمان در پرده‌ای از ابهام پوشیده است. اشاراتی مبنی بر اینکه موسیقی ایرانی تا سده چهارم اجرا می‌شده توسط پژوهشگران عنوان شده‌است، اما اینکه تا چه زمانی این موسیقی به شکل پیشین خود ادامه حیات داده است سوالی است که تاکنون پاسخ مستندی نداشته‌است.

در کتب‌ پس از اسلام بارها به موسیقی ایرانی اشاره شده و در بسیاری موارد ذکر‌شده که ایرانیان موسیقی خود را در راه‌های خسروانی می‌نوازند که این استفاده از فعل زمان حال خود نشانه‌ای از حضور موسیقی ایرانی در دوره‌های اسلامی ‌است. علاوه بر آن در کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی(اصفهانی, ۱۳۶۸a)، رساله موسیقی کندی (الکندی, ۱۹۶۵)، اللهو و الملاهی نوشته ابن خردادبه (ملاح, ۱۳۴۱)، موسیقی کبیر فارابی (فارابی, ۱۳۷۵)، جوامع علم موسیقی از ابن‌سینا (ابن‌سینا, ۱۳۹۴)، دیوان منوچهری دامغانی (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴) و قابوس‌نامه قابوس‌بن وشمگیر (قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۳۱۲) نکاتی وجود دارد که به واسطه آن می‌توان حضور موسیقی ایرانی را در کنار موسیقی اعراب و موسیقی جهان اسلام پیگیری نمود.

کتاب الاغانی در نیمه دوم سده سوم نوشته شده و همزمان با روایت زندگی موسیقی‌دانان و شاعران سده اول تا سوم هجری، اشاراتی به موسیقی ایرانی دارد. این اشارات گرچه کوتاه و موردی است اما با کنار هم قراردادن آنها و همچنین در مقایسه با اطلاعاتی که از کتاب‌های دیگر وجود دارد تصویر روشن‌تری از سرنوشت موسیقی ایرانی پس از اسلام در اختیار ما قرار می‌دهد.

کندی نخستین فیلسوف جهان اسلام رساله‌ای در علم موسیقی دارد که در بخشی از آن اشاره کوتاهی به موسیقی ایرانی دارد. این اشاره مختصر در مورد موسیقی ایرانی نکات ظریفی درباره حیات موسیقی ایرانی در سده سوم هجری در خود دارد.

رساله اللهو و الملاهی نوشته ابن‌خردادبه رساله‌ای متعلق به سده سوم هجری است که درباره موسیقی ایرانی نوشته شده‌است و علاوه بر نام بردن از الحان ایرانی توضیحی کوتاه درباره ماهیت این موسیقی ارائه می‌کند.

کتاب موسیقی کبیر فارابی و جوامع علم موسیقی ابن سینا نیز اشارات بسیارکوتاهی به موسیقی ایرانی دارند که می‌توان ردپای حضور موسیقی ایرانی را در سده چهارم هجری به واسطه آن‌ها دنبال کرد.

منوچهری دامغانی گرچه به شاعر طبیعت مشهور است و عمده اشعار او برپایه تشبیه است اما به سبب اشارات پرشمار به نام الحان مویقی ایرانی و نکات نهفته در اشعارش می‌تواند مرجع مهمی برای پیگیری موسیقی ایرانی در سده پنجم هجری باشد.

نصیحت‌نامه یا قابوس‌نامه کتابی است که در آن آئین زندگی در قالب کتابی آموزش داده‌ شده‌است. در فصل آداب خنیاگری این کتاب نیز به روشنی به موسیقی ایرانی با نام راه‌های خسروانی اشاره شده‌است. این مورد نیز تایید دیگری بر حیات موسیقی ایرانی در سده پنجم هجری‌است.

 

[۱] . بحث درباره اجرای موسیقی ساسانی در دوره‌های اسلامی توسط بابک خضرایی در مقاله “خسروانی” که با همکاری نویسنده و بابک خضرایی برای دانشنامه جهان اسلام نوشته شد مطرح شد. در مطالعات اخیرم درباره موسیقی ساسانی به برخی از این شواهد دست پیدا کردم که در قالب این مقاله ارائه شده‌است.