انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هیات به مثابه نهاد مدنی

هیات های عزاداری یکی از مهمترین اشکال  جماعت های آیینی در ساحت شیعی جامعه ایران هستند. هیات های عزاداری که در امتداد سنت ها و جماعت های آیینی پیشین در بستر جامعه مدرن شهری ایرانی شکل گرفتند، بخشی از خلاقیت بدنه مذهبی شهرنشین ایرانی در مواجهه با جهان جدید و نوینی بود که مسائل و دغدغه های متفاوتی را در عرصه های دینی و اجتماعی پیش روی اجتماع مومنان قرار میدهد. از این منظر هیات های عزاداری در اوایل قرن چهاردهم هجری در بستر جامعه شهری شکل گرفتند و به دلیل نقش و کارکرد مهم و مفیدی که داشتند،‌به سرعت نیز توسعه یافتند. از این منظر می توان هیات های عزادرای را به مثابه نهادهای مدنی در جامعه ایرانی فهمید. نهادهایی که بواسطه مردم،‌و با ساز و کارهای جدید و مدرن و در جهان جدید ایرانی شکل گرفتند. هیات ها تلفیقی بودند از سنت های مذهبی مردم و اقضتائات زندگی جدید شهری. به همین دلیل می توان هیات های عزاداری را بخشی از نوآوری های اجتماعی در جامعه ایرانی دانست. هرچند در ابتدا هیات های عزادرای حول دغدغه ها و نیازهای دینی و هویتی شکل گرفتند،  اما به به تدریج توانستند کارکردهای دیگری در عرصه های اجتماعی و خدمات اجتماعی و فرهنگی را نیز بر عهده بگیرند.

نقشی که هیات های عزاداری برای تجمیع نیروی اجتماعی در راستای رفع یک نیاز،‌یک مشکل، یک امر سازنده مثبت جدید و … داشتند،‌به تدریج منجر به توسعه اهمیت آنها شد. اما در دهه های اخیر هیات های عزاداری متاثر از چندعامل تحولات زیادی به خود دیدند:

  • توسعه شهرنشینی و سبک زندگی شهری از خلال برنامه های توسعه در ایران،‌منجر به گسترش الگوی هیاتی به روستاهای ایران هم شد. ۲- از سوی دیگر ارتقای موقعیت مداحان از دهه ۱۳۷۰ به اینسو و اهیمت یافتن نقش انها در مناسبات قدرت،‌منجر به برتری یافتن سبک سازماندهی هیاتی در جامعه ایرانی نسبت به سایر الگوها و سبکهای سازماندهی جماعت های مذهبی شد. ۳- مهمترین و اصلی ترین تحولی که زمینه بسط جماعت هیاتی شد، گسترش و تحول بخش جوان در هرم جمعیتی ایرانیان است. موج وسیع جوانان از دهه هفتاد و تغییر سبک زندگی و ذائقه مذهبی و فرهنگی و هنری آنها، منجر به آن شد به دلیل عدم پاسخگویی کافی از سوی نهادهای سنتی دینی،‌آنها به فرم های سیال تر و نو تری از سازماندهی جماعت های آیینی پناه ببرند. ۴- از خلال  همین گرایش و زمینه بود که سبک های جدید عزاداری و کنشگران مداحی جدید از جواد ذاکر به اینسو شکل گرفتند که هرچند در ابتدا مورد طرد قرار گرفتند،‌ اما این تغییر اجتماعی ذائقه دینداری به حدی وسیع بود که به تدریج مداحان رسمی نیز بدان متمایل شدند و سبک جدید مداحی و عزاداری به شکل غالب هیات ها بدل شد. ۵- قدرت رسانه ای هیات های پایتخت،  عملا منجر به سیطره و بسط الگوهای آنها به سایر مناطق کشور و تضعیف سبک های محلی و منطقه ای عزاداری و شکل های محلی هیات در سایر مناطق شد. هرچند در دهه نود تمایلات خاص گرایانه برای ارائه الگوهای محلی هیات ها در مقابل الگوهای تهرانی آن، منجر به ایجاد تکثری گسترده در سبک هیاتی شد.

همه این تحولات بیانگر آنست که هیات در معنای دقیقی خودش یک نهاد اجتماعی و یک نهاد مدنی است. اما مدنی بودن و اجتماعی بودن آن نافی قابلیت سیاسی شدن یا حتی اقتصادی شدن آن نیست. فارغ از درصد اندکی از هیات ها که به مراکز قدرت متصل شده اند،‌ و سرمایه سیاسی بالایی دارند،‌ در عمل هیات نهادی مدنی است  و ریشه در جامعه داشته و عمیقا نقشی حیاتی خودش در تقویت حیات مذهبی و هویتی مومنان را بر عهده دارد. به همین دلیل مساله اصلی هیات آنست که نه تنها یک نیروی سنتی و گذشته گرا نیست،‌ بلکه عمیقا ریشه در نوآوری اجتماعی و مواجهه خلاقانه با جهان متجدد ایرانی داشته و الگوی موفقی است از امتداد در سنت و خلاقیت در معاصریت. زیرا از یکسو ریشه های آن در میراث فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی است و از سوی دیگر مقتضیات و ضروریات زندگی انسان شهری که از ساختارهای سنتی هویت اجتماعی و دینی بطور نسبی خارج شده و در دل جهان اجتماعی شهر و ذهنیت شهری قرار گرفته و ساز و کارهای توسعه شهری و اقتصادی نیز شیرازه میراث سنتی هویتی و دینی او را در همه گسیخته است.

از این منظر هیات های مذهبی مجموعه های از فرصت ها و مخاطرات را در خودشان دارند: هیات مهمترین ساز و کار بخش مذهبی جامعه ایرانی برای تداوم هویت مذهبی و کارکردهای آیین های مذهبی برای برساخت و تقویت الگوهای دینورزی و همچنین مواجهه با تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه است. این الگو می باید به همان جایی که از آن ریشه داشته واگذار شود:‌یعنی جامعه مذهبی. زیرا اصولا مداخله در هیات به مثابه یک نهاد مدنی یا یک نوآوری اجتماعی از سوی مراکز قدرت،‌در بلند مدت،‌صرفا به اختلال کارکردی آن منجر خواهند شد. به همین سبب مهمترین مخاطره هیات یا مهمترین عامل مداخله در روح هیات،  مداخله از سوی سیاست و مراکز قدرت است. این کار در کوتاه مدت منجر به رشد گلخانه ای تعداد بسیاری از هیات ها خواهند شد و در بلند مدت منجر به تضعیف هیات برای انطباق با شرایط  جدید و تحولات جدید جامعه ایرانی خواهند شد. به همین سبب هیات یک محصول جامعه مدنی است که باید به همان هم واگذار شود. در غیراینصورت دچار اختلال در ایفای نقش مدنی خودش خواهندشد. به همین سبب باید قدر این خلاقیت اجتماعی جامعه مذهبی را دانست و مواظب آن باشیم که آفت بدان نزند.