مقدمه
در لرستان کولیها را با نام لوتی [luti] ، گورونی[guroni] و نیز کاولی[kaweli] میشناسند. اما معمولا اسامی لوتی و گورونی کاربرد بیشتری دارند. همانگونه که نامهای مختلف برای مشخص کردن کولیها به کار میرود، میتوان بر اساس این نامها گروههای مختلفی از آنها را در لرستان تشخیص داد. در این مطالعه ضمن بررسی گوناگونی قومی و هویتی کولیها برآنیم که به چگونگی ارتباط میان هویت و زبان در این گروهها بپردازیم.
نوشتههای مرتبط
زبان به عنوان یکی از مهمترین منابع نمادین تولید فرهنگی هویت مطرح میباشد. استفاده فراوان از شواهد زبانشناختی در پژوهشهای صورت گرفته پیرامون هویت در حوزه انسان شناسی فرهنگی گواه این حقیقت میباشد(بوچالتز[۱]و هال[۲]، ۲۰۰۴. به نقل از دورانتی[۳]، ۲۰۰۴). در واقع از آنجا که بسیاری از ویژگیهای فرهنگ در قالب زبان حمل و بیان میشوند، میتوان زبان را به عنوان یکی از اصلیترین مولفههای فرهنگ دانست، که در آن فرهنگ و آنچه را که موجب شکل گیری هویت میشود مشاهده نمود. زبان شناسان اجتماعی در پی تفاوتهای زبانی به عامل دیگر یعنی حس هویت اجتماعی به معنی تلاش گویندگان یک زبان برای نشان دادن تعلق خاص به یک منطقه و تمایز از دیگران رسیدهاند(بیتس. پلاگ.۱۳۷۵). ادواردز[۴] (۲۰۰۹) تنوع گسترده جوامع زبانی را نشان دهنده پیوند زبان و هویت می داند.
کولیهای خرمآباد در دو گروه لوتیها و گورنیها شناخته میشوند، لوتیها در کنار ایلات و عشایر لرستان استقرار داشته و ضمن نواختن موسیقی درداوِت [dawet] (عروسی) و چَمَر[čæmær] (مجلس ختم) و با ساخت انواع وسایل کشاورزی از جمله غربال، داس، انواع آشیر (وسیله باد دادن خرمن جهت جدا کردن دانه از کاه) و نیز سلاحهای گرم دست ساز با عشایر وارد مبادله اقتصادی نیز میشدند. علاوه بر آن به کشاورزی بسیار محدودی در زمینهای نامرغوب پر شیب که حق مالکیتی نسبت به آن نداشته نیز مشغول بودهاند. که در جریان اصلاحات ارضی، زمینهای یاد شده ملی و مرتع اعلام شده و از کشاورزی در آنها جلوگیری شد. گورنیها سابقه حضور خود در لرستان را به حدود هفتاد سال پیش برمیگردانند. آنها از کرمانشاه به این منطقه نقل مکان کردهاند، انتقال درابتدا به صورت دورهگردی بودهاست که پس از آن در کنار برخی از طوایف ساکن شده و به کار خراطی و ساخت ابزار آلات کشاورزی مشغول شدهاند. یکی دیگر از مشاغلی که دو گروه لوتی و گورونی به آن اشتغال داشتهاند کار ختنه کردن بودهاست، البته امروزه با گسترش مراکز درمانی بهداشتی تقاضای کمتری برای انجام آن توسط کولیها وجود دارد. کولیها به خاطر برخی ملاحظات از بیان انجام این کار خودداری مینمایند. همکاری در امور زراعی با طوایف دیگر که این کارها معمولا در مقابل دستمزد که اقلب به صورت کالا پرداخت میشد از دیگر فعالیتهای کولیها بودهاست.
امروزه در شهر خرمآباد کولیها درمحلههای حاشیهای شهر زندگی میکنند. آنها در این محلهها در راستههایی مشخص و در کنار یکدیگر ساکن میباشند. محله کورش و محله باجگیران که هر دو از نظر موقعیت شهری در حاشیه و از نظر ارزش مادی زمین در سطح پایینی هستند، دو منطقه اصلی سکونت کولیها است. در این محلهها معمولا کولیها در نامناسب ترین نقاط محله مانند دره کورش در حاشیه جویباری فصلی و یا قسمت پرشیب محله باجگیران که به خاطر خاکسفیدش به گِلسفید مشهور است قرار دارند. این مکانها فاقد راه دسترسی مناسب و امکانات شهری هستند و این ویژگیها سبب بروز مسائل اجتماعی مانند اعتیاد، فقر، روسپیگری و … در میان ساکنین این مناطق شدهاست.
کولیها علاوه بر خواستگاه قومی متفاوت دارای زبان خاص خود میباشند. آنها به زبان خود نام رمزی را نسبت میدهند. منظور از این نام ناشناختگی آن برای افراد خارج ازگروه و رمزبودگی این زبان برای افراد خودی جهت انتقال مفاهیم و پیامهای خاص گفته شدهاست. امانالهی بهاروند و نوربک (۱۹۷۵) با مقایسه چندین واژه از زبان لوتیها و گویش لری و زبان فارسی با این نتیجه میرسند که ارتباط نزدیکی میان این زبانها وجود ندارد. آنها در ادامه با مقایسه این واژهها و چند واژه از زبان کولیهای ایران به نزدیکی بین این زبان و زبان هندی میرسند. در این تحقیق برآنیم که با شناخت گوشههایی از این زبان چگونگی بیان، حفظ و تغیر هویت را در میان کولیها بررسی نماییم.
رویکرد نظری
کارهای نظری انجام شده در انسان شناسی زبان شناختی با پیش زمینههایی از مفاهیم پیچیده اجتماعی و سیاسی که به وسیله آنها زبان در بافت خاصی به کار میرود، شرایط را برای دستیابی به این هدف ( پدیدار شدن هویت اجتماعی از طریق زبان) فراهم مینماید. تشابه (sameness) و تفاوت (difference) در مطالعات زبان و هویت، دو مفهوم مورد تاکید هستند که دیدگاههلی تکمیل کنندهای نسبت به یکدیگر در مورد هویت ارائه میدهند. تشابه موجب میشود که افراد خود را در پیکره یک گروه تصور کنند. این در حالی است که تفاوت یا تمایز موجب شکل گیری فاصله اجتماعی میان افرادی که خود را متفاوت میپندارند میشود. البته تشابه وتفاوت به تنهایی قدرت شکل دهی به هویت را ندارند. زیرا همسانی و دگرسانی از کنشهای اجتماعی سرچشمه گرفته و به تنهایی وجود خارجی ندارند. بنابراین به فرایندهایی میپردازیم که طی آنها همسانی و دگرسانیها به وجود میآیند.
دیدگاههای زبان شناسی اجتماعی نوگرا هویت را امری ثابت در وجود مردم نمیداند، بلکه هویت را امری برساخته شده در موقعیتهای متفاوت میداند. بنا بر رهیافت این دیدگاه هویت در کنش تجلی پیدا میکند و در شرایط مختلف اجتماعی قابل تغییر و باز سازی میباشد، تا با وضعیتهای جدید سازگار گردد. بنا براین دیدگاه هویت شکلی ثابت شده و ایستا در وجود انسانها نیست، بلکه کیفیتی پویا است که در موقیتهای متنوعی که فرد با آن ها روبرو میشود و تحت تاثیر این موقعیتها در اشکال مختلف ظهور میکند. در نگاهی متفاوت و متعارض با زبان شناسی اجتماعی نوگرا هویت امری ثابت و در درون مردم و فرهنگها میباشد که انسانها تنها منتسب به آن میباشند (بوچالتز و هال، ۲۰۰۴. به نقل از دورانتی، ۲۰۰۴ : ۳۶۹). این دیدگاه که به ذاتگرایی مشهوراست، هویت را به شکلی ثابت درون افراد و گروهها میداند نه امری پویا و برساخته در وضعیتهای مختلف اجتماعی. در این پژوهش با استفاده از این دو رهیافت به بررسی چگونگی هویت کولیها در جنبه نمادین آن یعنی زبان و کنشهای اجتماعی آنان با سایر افراد خواهیم پرداخت.
روش شناسی
در این تحقیق برای دستیابی به دادههای مورد نظر از روش مطالعه میدانی بهره گرفته شدهاست. اقلیتهای مورد پیشداوری از جانب سایر گروههای اجتماعی نسبت به خود احساس میکنند و معمولا با درونگراییخود شیوه بستهای نسبت به دیگریِ خارج از گروه خود در پیش میگیرند. این شرایط موجب دشواری کار در رابطه با این اجتماعات شدهاست. یکی از طرق رفع این موانع صبر و شکیبایی محقق و تلاش در جهت ایجاد اعتماد و بهره گیری از ویژگیهای این گروهها که سبب ارتباط آنها با سایر گروههای اجتماعی است، میباشد. برای مثال محقق در این تحقیق ابتدا از طریق تلاش برای شناخت چگونگی انجام حرفه خراطی به عنوان یکی از مشاغل عمده کولیها که محل رجوع سایر مردم به محله واستقرار گاه آنهاست به میدان تحقیق وارد شده و پس از گذر زمان و عادی شدن نسبی حضور محقق در میدان و توضیح هدف مورد نظر برای آنها نسبت به جمع آوری سایر دادههای مورد نیاز خود اقدام نمودهاست. در این تحقیق از تکنیکهای مشاهده و مصاحبه استفاده شدهاست. از طریق مشاهده کاربرد زبان کولیها در شرایط کنشی گوناگون مورد دقت و ثبت قرار گرفتهاست. هدف از به کار گرفتن تکنیک مشاهده دست یابی به تنوع زبانی کولیها در تعامل با افراد خودی و افراد خارج از گروه بودهاست. با استفاده از مصاحبه به دنبال دست یابی به چگونگی زبان به کار گرفته شده توسط کولیها میباشیم، چون افراد ضمن سخن گفتن خواسته یا ناخواسته اطلاعاتی راجعبه خودشان به شنونده انتقال میدهند( بیتس و پلاگ.۱۳۷۵: ۴۶۱) . درادامه تلاش میشود هرچند محدود، واژگان و آواهای مورد کاربرد در این زبان معرفی شوند. در ضمن مصاحبه با کولیها از مصاحبه با مردم غیر کولی نیز جهت تکمیل دادههای به دستآمده استفاده میگردد.
نتایج
نتایج به دست آمده از مشاهده و مصاحبه نشان میدهد که، کولیها اقلیتی واپس زده شده و متمایز از سایر ساکنین شهر میباشند. این جدا افتادگی و تمایز گروهی در تمام مولفههای فرهنگی- اجتماعی کولیها قابل مشاهده است. در حوزهی اقتصاد و معیشت کولیها بجز مشاغل سنتی خود، یعنی نوازندگی، ختنه کردن و خراطی از حضور در مشاغل دیگر محروم هستند. البته باید توجه داشت که این محرومیت هیچ گونه مشروعیت قانونی ندارد بلکه باورهای فرهنگی این محدودیتها را اعمال مینمایند. به عنوان مثال در هیچ جایگاه قانونی یا مرجع رسمی از فروشندگی مواد خوراکی توسط کولیها جلو گیری بهعمل نیامدهاست. اما آنچه که در فرهنگ بومی منطقه موجب ناپاک شمردهشدن کولیها میگردد، حتی اگر آنها به این کار اقدام نمایند کسی بجز کولیهای دیگر از آنها خرید نمیکند. در مصاحبه با مردم دلیل ناپاک شمردن کولیها را عمدتا استفاده از گوشت گراز به عنوان غذا، عدم طهارت و پاکی و نداشتن اعتقادات مذهبی، اشتغال به نواختن موسیقی(این مورد بیشتر توسط افراد مسنتر اظهار شده است) اعلام میشد. البته باید عنوان کرد که در سالهای اخیر نمونههای متعددی از شکسته شدن این تابوها دیده شده است، که از آن جمله میتوان به آموزش و پرورش یکسان برای کودکان مردم عادی وکولیها، ازدواج افراد کولی با افراد خارج از گروه خود، پذیرش نسبی کار نوازندگی کولیها به عنوان هنر، تنزل منزلت برخی از مردم عادی از نظر معیشتی و قرار گرفتن در سطح اقتصادی برابر با کولیها، اشتراک در برخی آسیبهای اجتماعی مانند تکدی، اعتیاد و… با دیگر گروههای اجتماعی، همگی از دلایل کم رنگ دیدگاههای یاد شده میباشد. در حوزهی خویشاوندی نیز ازدواج کولیها درونگروهی میباشد. البته درونگروهی بودن ازدواج نیز تحت تاثیر عوامل فرهنگی از بیرون به آنها تحمیل شدهاست. طوایف دیگر از ازدواج با کولیها را پرهیز نموده و اگر کسی مرتکب این عمل شود معمولا از طایفه رانده و طرد میگردد. همانطور که گفته شد کولیها خود نیز به دو گروه گورنی و لوتی تقسیم میشوندکه این دو گروه نیز تا چند سال اخیر نسبت به هم ساختار خویشاوندی بسته داشته و ازدواجهای آنان به صورت درونگروهی انجام میگرفته است. اعضاء طوایف دیگر در صورت ازدواج با کولیها از طایفه طرد و مورد تحقیر قرار میگرفتهاند.
در میان کولیهای خرمآباد نیز عقایدی مربوط به تحقیر دیگری نیز دیده میشود، به نحوی که لوتیها خود را نسبت به گورنیها به دلیل استفاده آنها از گوشت گراز مرتبهای بالاتر قلمداد میکنند، این در حالی است که گورنیها نیز لوتیها را به خاطر اشتغال به نوازندگی در منزلتی پایینتر از خود میدانند(به نقل از اطلاع رسانان محلی). البته باید توجه داشت که این پیش داوری ها نسبت به یکدیگر تحت تاثیر نگاه مردم عادی نسبت به این دو گروه می باشد. این عقیده باعث شده بود که تا سالهای اخیر این دو گروه نسبت به هم رابطه خویشاوندی درونگروه و بستهای را در پیش گیرند. امروزه بین این دو گروه از نظرمعیشت و فعالیت اقتصادی رابطههایی برقرار شدهاست، به این صورت که گورونیهای ماهر در کار خراطی به تولید قطعات مورد نیاز لوتیها جهت ساخت انواع سازها روی آوردهاند، به علاوه گورنیها نیز به آموختن موسیقی و امرار معاش از طریق نوازندگی مشغول شدهاند. پیامد این رابطه اقتصادی شکل گیری رابطه خویشاوندی میان لوتیها و گورنیها نیز بوده است.
آنچه که در این تحقیق در پی آشکارسازی آن بودیم، یعنی چگونگی بیان هویت در زبان کولیها در ارتباط با سایر ابعاد زندگی اجتماعی آنان میباشد، برای رسیدن به هدف یاد شده به بررسی زبان گورونیها خواهیم پرداخت. گورونیها دارای زبان خاص خود میباشند که فهم آن تنها برای آنها ودر موارد بسیار معدودی برای افرادی که با آنان رابطه بسیار نزدیکی دارند امکان پذیر است. همانگونه که از نظر معیشتی و خویشاوندی گورونیها دارای ویژگی خاص خود و به صورت جدا افتاده از سایر مردم هستند، در نوع و کاربرد زبان نیز این تمایز قابل مشاهده میباشد. گورونیها زبان خاص خود را رمزی مینامند و آن را برای ارتباط با افراد خودی به کار میگیرند. آنها علاوه بر زبان خاص خود با گویشهای لکی و لری نیز آشنایی دارند. در واقع داد و ستد، رجوع کولیها به دیگران برای دریافت کمک (به صورت نقدی و غیر نقدی) با استفاده از گویشهای لکی و لری امکان پذیر است. از آن گذشته زبان لری و لکی هر کدام در حوزههای خاصی به عنوان زبان معیار مطرح میباشند و کولیها به عنوان اقلیتی وابسته چارهای جز فرا گرفتن و تکلم به زبانهای معیار در مناطق مختلف نداشتهاند.
تشابه در زبان موجب همسانی میان افراد گروه گورونیهاست، به نحوی که آنها در موقعیت قرار گرفتن در میان افراد غیر کولی با استفاده از ابزار زبان مشترک ضمن ساختن واحد اجتماعی همسانِ درون جمع یاد شده، دگرسانی خود در مواجهه با دیگری را نیز نشان میدهند. حاصل این امر ایجاد ارتباطی نزدیک در میان گروه است، که ازخلال آن گروه خودی و تعلق به آن باز تولید و فاصله آن با دیگری نیز مشخص میشود. این فرایند معمولا در زمانهایی که نیاز به انتقال پیامی محرمانه یا مهم که باید از آگاهی دیگران پنهان بماند ایجاد میشود. برای مثال یکی از افرا عادی ساکن یکی از محلههایی که کولیها درآن زندگی میکنند، از استفاده از این زبان توسط فردی از کولیها برای آگاه سازی سایر اقوامش از حضور پلیس در پشت درب خانه آنها حکایت میکند، که این کار موجب گریز کولی متهم شده بود.
علاوه بر موارد یاد شده زبان کولیها مانند منزلت مورد تبعیض آنها از جهت زیر دست بودگی نشان دار شدهاست. این زبان نشان دار یعنی زبان مردمان ناجور، غیر عام و کولی بودن، در مقابل زبانهای دیگر (لری و لکی) به عنوان پدیدههای بدیهی و معمول، قابل تحقیر و تخریب میباشد، که نمود آن در نسلهای جوانتر کولیها به صورت فراموشی و جای گزین شدن زبان خود با زبانهای معیار منطقه میباشد. قابل ذکر است که این رابطه سلسله مراتبی در مورد زبان لری به عنوان زبان معیار شهر و زبان لکی، در اشکال دیگر دیده میشود.
همان گونه که گفته شد در گویش محلی برای خطاب مردم معمولی واژه عام [am] به معنای مردم عادی به کار میرود، و برای خطاب کولیها که افراد غیر عام قلمداد میشوند واژههای لوتی و گورونی به کار میرود. این گونه مرزبندیهای موجود در زبان در موقعیت اجتماعی گروهها و اقوام تجسم مییابد، بدین ترتیب کولیها در پایینترین رده در میان طوایف و گروههای دیگر قرار گرفتهاند. این شرایط در دیگر ابعاد زندگی کولیها نیز قابل تشخیص میباشد. کولیها صنعتکارانی هستند که در گذشته بیشتر ابزارآلات کشاورزی و حتی برخی لوازم مربوط به تهیه و صرف غذا را نیز تولید میکردند. امروزه در بسیاری از نقاط حرفه و کالاهای تولیدی در خراطی به شیوه سنتی بخشی از صنایع دستی که وجههای هنری به خود گرفته است محسوب میشوند، این در حالی است که معمولا در توصیف و شرح صنایع دستی منطقه و استادکاران این حوزه نامی از این گروه که امروزه نیز این حرفه را زنده نگاه داشتهاند برده نمیشود. علاوه بر آن ساخت ساز و آلات موسیقی مخصوصا کمانچه که کولیها در نواختن آن مهارت قابل توجهی دارنداز دیگر محصولات این حرفه به شمار میرود. در زمینه هنر نوازندگی با این که کولیها نقش اساسی در این زمینه داشتهاند و آشنایی مردم عادی با نوازندگی و بخصوص نواختن ساز کمانچه از طریق آنان تداوم و گسترش داده شدهاست، کمتر به از کار نوازندگی آنان به عنوان هنر یاد میشود. این در حالی است که، افراد عادی شاغل در این بخش باوجود آگاهی به پیش کسوت بودن کولیها در این زمینه، هنرمند و صاحب پرستیژ اجتماعی تلقی میشوند. باید توجه داشت که توجه از سوی نهادهای مرتبط با بحث هنر و صنایع دستی به داراییهای درونی فرهنگ کولی میتوان گره گشای مشکلات پیرامون این اقلیت باشد. وجود تفاوتها امروزه در دیدگاههای مختلف نه دلیلی برای انزوای گروهها، که موجب تنوع و باروری بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال زبان متفاوت کولیها صدایی برای بیان هویت گروهی آنان و عنصری مرکزی برای خودآگاهی گروه. به علاوه این زبان گنجینهای از سنتهای گروهی و ادبیات آنها است، و هر چند فاقد پرستیژ اجتماعی باشد ولی تنها در تملک آنان است(ادواردز ،۲۰۰۹). در زبان کولیها نیز این تمایز میان خود و دیگری (میان کولیها و افراد غیر کولی) در قالب زبان دیده میشود. کولیها برای انسان واژه مانس[manes] را به کار میبرند وبه افراد خودی مانس خوکیم[manesexokim] به معنی شخصی از خودمان و برای افراد غیر کولی همان واژه مانس[manes] به صورت عام و در پارهای از موارد واژه سور[sor] را به کار میبرند، آنها واژه سور[sor] را به لرها نیز اطلاق میکنند. به خدمت گرفتن واژگان متفاوت از سوی کولیها و مردم عادی برای نامیدن خود و دیگری نشان تلاش زبان برای نمایش ذهنیتها در مورد چگونگی رابطه بین خود و دیگری است. زبان در خدمت باز نماییهای ذهنی که در جهت طبقهبندی جهانزیسته انسان به قصد معنی کردن آن میباشد. این الگو علاوه بر طبقهبندی، معانی گوناگونی را بر پدیدههای پیرامون نسبت به خود تحمیل میکند.
علی رغم تفاوتهای یاد شده در زمینههای مختلف گورونیها با استفاده از زبان در موقعیتهای مختلف رابطههای گوناگونی را با مخاطبان خود بر قرار میکنند. به عنوان مثال در مبادلات با افراد غیر کولی، گورنیها با بهکار گیری زبان معیار (در برخورد با لرها با استفاده از زبان لری و در برخورد با افراد لک زبان با استفاده از زبان لکی) توانایی خود برای چانه زدن و گرفتن مبلغ بالاتر برای تولیدات خود را بالا میبرند. آنان به این طریق، یعنی شناوری در زبانها، در شرایط مختلف خود را در گروههای مختلفی میبینند. در پایان برای بیشتر روشن شدن تفاوت فرهنگ و زبان گورونیها به مقایسهای میان چندین واژه از زبان آنها با زبان فارسی و لهجه لری خواهیم پرداخت:
لری | گورونی(غربتی) | واژه (فارسی) |
[boæ] | [baeyŋ] | پدر |
[da] | [daeyŋ] | مادر |
[berar] | [berevin] | برادر |
[xan] | [maneseeveyl] | ارباب |
[honæ] | [korm] | خانه |
[adem] | [manes] | انسان |
[veraz] | [nerqeyn] | گراز |
[gaw] | [tireŋ] | گاو |
[æsb] | [lawra] | اسب |
[lesh] | [vægel] | گوسفند |
[boz] | [lotavin] | بز |
[mæriz] | [nimgæ] | بیمار |
[ʃær] | [qelitʃæ] | شهر |
[no] | [mena] | نان |
منابع
امانالهی بهاروند. س. ۱۳۸۴. موسیقی در فرهنگ لرستان. تهران. نشر افکار
بیتس. د. پلاگ. ف. انسان شناسی فرهنگی.۱۳۷۵ .ترجمه محسن ثلاثی. تهران. انتشارات علمی
Amanolahi, S. Norbeck, E., (1975), The Luti, an Outcaste Group of Iran. Rice University Studies 61(2): 1-12.
Duranti, a., (2004), Linguistic anthropology, Cambridge University, New York.
Edwards, j., (2009), Language and Identity, Cambridge University, New York.
[۱]. Bocholtz.
[۲]. Hall.
[۳]. Duranti .
[۴]. Edwards