الوییز ژونیه برگردان آریا نوری
مهد کودک ، پارک و . . . همه و همه مکان هایی هستند که کودکان می توانند در آن ها با هم ارتباط برقرار کنند ، با این وجود این ارتباط اغلب ناشیانه است. قدرت برقراری رابطه با سایرین در یک کودک به مرور زمان شکل گرفته و توسعه می یابد.
نوشتههای مرتبط
تقلید . . .در یک سالگی . . . کودک به مجموعه ی نسبتا کاملی از حرکات مختلف دست یافته ، برای مثال او می توانند لبخند بزند ، بخندد ، ژست بگیرد و . . . با این وجود کودک توانایی ترکیب کردن این حرکات را با هم ندارد و کودکی که در برابر او قرار دارد هم نمی تواند به این حرکات پاسخی بدهد . . . در این سن کلید تبادل و تعامل برای کودکان وجود یک شیء است ، به هر شکل یا رنگی که باشد. اگر بین دو کودک یک شیء قرار بگیرد ، توجه هر دو نفر آن ها معطوف به آن شده و به نحوی با هم رابطه برقرار می کنند . . .
در دو سالگی . . . اشیا خیلی زود جذابیت خود را برای کودک از دست می دهند. در این سن تبادلات بین کودکان سریعتر و احساسی تر می شود و این اولین قدم به سوی یک تعامل مناسب محسوب می شود.
در سه سالگی . . . کودکان بیشتر به تعاملات دو نفره علاقه نشان می دهند تا گروهی ، این مساله هم البته گامی فراتر به سوی بلوغ در برقراری ارتباط است. از این زمان به بعد ، کودک توانایی کنترل پیامی که می فرستد و درک پیامی که دریافت می کند را به دست می آورد. پیر ماری بودونیر ( Pierre-Marie Baudonnière ) ، مدیر سابق بخش مطالعات عصبی ، تصویر برداری مغزی و علوم شناختی در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه و ژاکلین نادل ( Jacqueline Nadel ) ، مدیر تحقیقات بخش بررسی احساسات مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه و متخصص در حوزه ی ارتباط و تقلید در کودکان کم سن و سال و کودکان مبتلا به اوتیسم ، میزان تقلید در کودک در این بازه ی سنی را مورد مطالعه قرار داده اند : بنا بر نتایج تحقیقات ایشان ، کودان در این بازه ی سنی در اصل با توسل جستن به تقلید کردن است که می توانند به نحوی با هم رابطه برقرار کنند. در ادامه ، هر چه قدر تسلط ایشان بر زبان افزایش یابد ، بهره وریشان از تقلید برای برقراری رابطه کاهش می یابد . . .
آیا تفاوتی در نحوه ی برقراری ارتباط دختران و پسران وجود دارد؟
اولین قدم هایی که یک کودک برای برقراری ارتباط بر می دارد ، با توجه به جنسیت او ، کاملا متفاوت است. محققان در این مورد می گویند که از اولین ماه های زندگی ، دختران میل بیشتری به برقراری ارتباط نشان می دهند. برای مثال در یک سالگی ، در حالی که برای برقرای ارتباط با یک دختر تنها یک ژست یا یک لبخند کافیست ، برای برقراری رابطه با پسران نیاز به شیئیست که بتوان با بهره بردن از آن توجه کودک را جلب کرد ، مثل یک توپ یا طناب بازی و . . . این نحوه ی برقراری ارتباط به نوعی پسرو ( régressive ) محسوب می شود. مساله ی دیگر آنکه هرچه سن پسران بیشتر می شود ، رفتارهای تهاجمی ایشان نیز افزایش می یابد در شرایطی که هرچه سن دختران بیشتر می شود ، لبخند آن ها نیز پررنگ تر می شود.
از محبت تا تهاجم
کودکان هم درست مثل بزرگسالان ، نسبت به برخی از هم سن و سالان خود محبت دارند و به عکس ، نسبت به گروهی از ایشان رفتاری توامان با تخاصم بروز می دهند. تنها تقاوت در این است که بزرگسالان رفتار خود را کاملا نشان می دهند اما در دنیای کودکان مساله فرق می کند. آیا یک کودکان می تواند جذب کودکی هم سن و سال خود شود؟ این کودک اسباب بازی ای که در دست دارد را به سمت کودک دیگر می گیرد ، دست خود را به سمت او دراز می کند ، او را نوازش می کند ، به او لبخند می زند و در نهایت می خندد. این رفتار بدون شک واکنشی مشابه را از سوی طرف مقابل به همراه خواهد داشت و او هم تمایل خود را به ادامه یافتن این رفتار دوستانه نشان می دهد.
این شرایط ممکن است بر عکس باشد ، آیا یک کودک می تواند رفتاری متخاصم نسبت به کودکی دیگر نشان دهد؟ در این شرایط کودکان ناگهان دست ها و پاهای خود را تکان می دهد ، دهانش را باز می کند ، به کودک دیگر ضربه می زند ، به طرف او شیئی پرتاب می کند و در نهایت حتی سعی می کند او را گاز بگیرد . . او با این رفتار عدم تمایل خود به بودن در کنار کودک دیگر را نشان می دهد و به این ترتیب می خواهد فاصله ی خود را حفظ کند.
اولین قدم ها به سوی نوع دوستی
کودک هم با توجه به این امر که یک انسان است ، به مشکلات سایرین و به خصوص کودکان هم سن و سال خود توجه نشان می دهد. با این وجود درک ناراحتی دیگران و روش های پاسخگویی به آن ها توسط کودک با مرور زمان است که تکامل پیدا می کند . . . برای یک لحظه کودکی را تصور کنید که در یک مهد کودک در میان هم سن و سال های خود نشسته است. ناگهان یکی از کوکانی که در کنار او قرار دارد شروع می کند به گریه کردن ، در این شرایط این کودک چه واکنشی نشان می دهد؟
اگر کودک مورد نظر ما یک ساله باشد ، ممکن است او هم به ناگاه زیر گریه بزند ، ما به این پدیده سرایت احساسات (la « contagion » émotionnelle ) می گوییم که کاملا به علت ناراحتی دیگری شکل می گیرد.
اگر کودک دو ساله باشد ، دیگر گریه نخواهد کرد ولی حالت صورت اش بدون شک تغییر خواهد کرد. او به این ترتیب در اصل از مادر خود می خواهد تا به کودکی که در حال گریه کردن است کمک کند.
اگر کودک سه ساله باشد ، عکس العملش بالغ تر خواهد بود. در این شرایط او برای کمک به کودکی که گریه می کند دست به دامان مادر خود او می شود تا به کمکش برود. این کودک در این شرایط نه تنها به خوبی این مساله را درک می کند که شرایط درونی کودکی که گریه می کند با شرایط درونی خود او متفاوت است ، بلکه به خوبی می داند کسی که می تواند خود او را زمانی که ناراحت است آرام کند ، الزاما توانایی آرام کردن آن یکی کودک را ندارد.
تاثیر پذیری مستقیم از والدین؟
ژرارد پاترسون ( Gerald R. Patterson ) و لئو بان ( Lew Bank ) دو محقق در مرکز یادگیری آداب اجتماعی اورگون ( l’Oregon Social Learning Center ) به خوبی این مساله را نشان داده اند که والدین نقش بسیار موثری در نحوه ی برقراری ارتباط فرزندانشان ایفا می کنند. در واقع ، کودکان با مشاهده ی رفتاری که والدینشان با سایر کودکان یا بزرگسالان دارند و به واسطه ی تقلید از آنهاست که شیوه ی ابتدایی برقراری رابطه با دیگری و حل مشکلات را می آموزند. مارتا پوتالاز ( Martha Putallaz ) ، استاد روانشناسی و علوم عصبی در دانشگاه دوک ( l’Université de Duke ) از سال ۱۹۸۷ ، به بررسی پیوندی که به نظر می رسد بین آموزشی که والدین به فرزند خود می دهند و نحوه ی برقراری رابطه با سایرین توسط وی ، وجود دارد پرداخته است. نتیجه ی تحقیقات وی نشان می دهد که کودکانی که والدینشان تنبیه بدنی انجام می دهند ، رفتاری تهاجمی تر نسبت به سایر کودکان دارند.
در این مورد هم اولین مکان تربیت و یادگیری کانون خانواده است.
دریافت متن اصلی مقاله از وبگاه مترجمان پیشرو : http://pishrotranslation.ir/post/941
پرونده ی آریا نوری در انسان شناسی و فرهنگ : http://www.anthropology.ir/node/24940
ایمیل نویسنده : aria.nouri@ut.ac.ir