سال های دهه چهل از میدان ژاله (شهدا) به سمت جنوب که منشعب به خیابان شهباز (۱۷ شهریور) است، گذر می کردی؛ نرسیده به میدان خراسان سمت چپ، به خیابان جهان پناه (داوود عجب گل) می رسیدی. در این خیابان وقتی پس از گذشتن از تعدادی تقاطع به انتهای خیابان نزدیک می شدی، نرده های نقره ای رنگ پارک «جهان پناه» دیده می شد.
شاخصه مهم پارک جهان پناه ساختمان آجری رنگی بود که در گوشه سمت شمال غربی پارک بنا شده و بر سر در آن تابلو زیبای «کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شماره ۱۴» با آن نشانه خاص، چشم نواز می شد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شماره ۱۴ در پارک جهان پناه نقطه عطفی بود در زندگی کودکان و نوجوانان محلات اطراف این پارک، که با عضویت در آن روزهای خود را به بهترین نحو سپری کنند.
خاطرات کودکی و نوجوانی من از دورانی که در این کتابخانه عضویت داشتم، همیشه با شیرینی همراه است. تا آنجا که یادم هست از سال های اولی که در دبستان مترجم الدوله میرهادی درس می خواندم، به عضویت کتابخانه کانون درآمدم و تا آخر دوره راهنمایی که در مدرسه راهنمایی عبدالله رهنما و سپس تا سال اول یا دوم متوسطه که به دبیرستان ابوریحان می رفتم، این عضویت و استفاده از برنامه های فرهنگی این کتابخانه ادامه داشت.
فضای کتابخانه از دو قسمت پیوسته که به وسیله یک نورگیر گلخانه ای که در وسط ساختمان قرار داشت، تشکیل می شد. قسمت شمالی کتابخانه میز و صندلی های خاصی که برای کودکان مناسب بود، چیدمان شده بود و میز امانت کتابداران و مسئول کتابخانه در ضلع غربی همین بخش قرار داشت. در قسمت جنوبی هم باز میز و صندلی های مخصوص مطالعه قرار داشت با این توصیف که بیشتر فعالیت های جنبی کتابخانه با توجه به برنامه ریزی انجام شده مثل آموزش موسیقی، نقاشی، شطرنج، نمایش فیلم، قصه گویی، مسابقه کتابخوانی و … در این قسمت انجام می شد. دور تا دور این دو محوطه پر از طبقات کتاب به شکل باز بود. از این رو هر یک از کودکان و نوجوانان عضو می توانستند به قفسه های باز کتاب ها دسترسی داشته باشند و کتاب مورد علاقه خود را بردارند، ورق بزنند، بخوانند، انتخاب کنند و به امانت ببرند.
کتابداران و مسئول کتابخانه همه خانم، بسیار خونگرم و با کودکان و نوجوانان عضو، بسیار مهربان بودند. هنوز نام خانمی که نام فامیلی شان بزرگی بود را به یاد دارم و جایزه ای که به خاطر خلاصه نمودن یک کتاب و دوم شدن در مسابقه شطرنج از دستشان گرفتم. آنطور که در سال های دانشجویی وقتی در کتابخانه اصلی کانون در خیابان وزراء به کار تحقیق مشغول بودم از متصدیان وقت سراغشان را گرفتم که گفته شد به خارج از کشور مهاجرت کرده اند.
هنوز روزهای دوشنبه و قصه گویی های خانم عاطفی را به یاد دارم که کودکان و نوجوانان با اشتیاق قصه گویی های ایشان را با جان و دل گوش می دادند. همچنین در هفته یک روز کودکان و نوجوانان عضو در کتابخانه به آموزش نقاشی مشغول بودند. از ابتدای آموزش، هر عضو دور یک میز چهار نفره که پر از انواع مداد رنگی، آبرنگ و مداد شمعی بود می نشست و مسئول مربوطه کاغذهای مقوایی به اندازه بین A3 , A4 در اختیار او قرار می داد و با سوژه آزاد و یا مشخص شده، کودکان و نوجوانان تصورات خود را به ظهور می رساندند.
آموزش موسیقی به روش اُرف هم یکی دیگر از آموزش ها در یکی از روزهای هفته بود. روزی که در آن انواع و اقسام آلات موسیقی مخصوص، در اختیار کودکان و نوجوانان قرار می گرفت و توسط مربی، آنها با نت ها و همسرایی، آشنا می شدند. پخش فیلم های کانون هم از برنامه های دیگر کتابخانه بود. هنوز فیلم های زنده یاد عباس کیارستمی را به خاطر دارم و یا فیلم عمو سبیلو را که خاطره تماشای آن هنوز در ذهنم نقش بسته است.
رفتن به کتابخانه در آن سال ها مساوی بود با آوردن دو کتاب برای مطالعه به منزل که تا دو هفته می توانستم آنها را به امانت داشته باشم. هنوز قفسه سری کتابهای طلایی را به خاطر دارم. همچنین کتابهایی چون: لوبیای سحرآمیز، فردیناند، میهمان ناخوانده، بیست هزار فرسنگ زیر دریاها و کتابهای دیگر که اگر عکس کتاب و یا خود آن را امروزه در جایی ببینم، خاطره آن برایم زنده خواهد شد.
حتی در آن روزها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای اعضای خود گردش علمی نیز تدارک می دید. موزه میدان شهیاد (آزادی) و دیدار از بام این برج از جمله گردش های علمی است که از طریق کانون موفق به دیدار آن شدم.
به هر روی کانون برای من و خانواده ام که در دهه چهل در آن منطقه سکونت داشت، یادآور خاطرات شیرین عادت به مطالعه و کتابخوانی و شرکت در برنامه های هنری جمعی است. عاداتی که از دوران کودکی و نوجوانی در من نهادینه شده و بخشی از موفقیت های خود را مدیون عضویت و حضور در این کانون آموزشی- هنری می دانم.
پ.ن: با کمال تعجب وقتی می خواستم اسامی جدید خیابان و پارک جهان پناه را از روی نقشه تهران در سایت: اhttps://www.bahesab.ir/map/tehran پیدا کنم، در نقشه روی ساختمان کتابخانه به جای نشانه مرغک کانون، تصویری از کتاب آمده است و به جای نام کامل «کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» تنها کتابخانه شماره ۱۴ حک شده است!