انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پیشنهاد پژوهشی: مطالعه چندمکانی کشمکش‌های ناشی از تولید پسماند در دو محله از رشت و تهران (قسمت۱)

۱. بیان مسئله

طبق آمارهای موجود سالانه ۱۸ میلیون تن زباله در ایران تولید می‌شود که متخصصان آن را سه برابر میانگین جهانی می‌دانند (مردم‌سالاری، ۱۳۹۷). این حجم سنگین تولید زباله باعث شده که مدیریت آن تبدیل به یک چالش جدی در حوزۀ مدیریت شهری، زیست‌محیطی و سطوح خرد و کلان شود. آسیب‌های اجتماعی گوناگونی نیز مستقیم و غیرمستقیم ناشی از مسئله پسماند است. (مشونیس، ۱۳۹۵)

برپایه آمارهای سازمان حفاظت محیط‌زیست در ۱۳۹۷ و «آسیب‌شناسی قانون مدیریت پسماند» از مرکز پژوهش‌های مجلس، آمارهای تفکیکی از تولید پسماند در ایران منتشر شده است. طبق این آمار، روزانه بیش از ۵۸ هزار تن پسماند عادی در کشور تولید می‌شود و فقط ۲۰ درصد آن بازیافت می‌شود. در کلانشهرها ۶۵ درصد آن متشکل از پسماند تر است. این پسماندها در صورت مدیریت صحیح به کمپوست و انرژی تبدیل می‌شود، اما درحال‌حاضر با دفن غیراصولی در حاشیه شهرها و روستاها باعث آزادسازی ۶ میلیون تن گاز گلخانه‌ای و ۱۱۰۰ مترمکعب شیرابه در روز می‌شود و زمین و خاک مرغوب کشور (از جمله جنگل‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها) را تبدیل به زمین‌های آلوده از شیرابه و پسماند می‌کند. (مردم‌سالاری، ۱۳۹۷)

به غیر از پسماند خانگی، هر سال ۱۷۰ میلیون تن پسماند کشاورزی در کشور تولید می‌شود که آغشته به سموم خطرناک است. سالانه ۳۲ میلیون تن پسماند جامد صنعتی و ۸ میلیون تن پسماند ویژه نیز در کشور تولید می‌شود.(مردم‌سالاری، ۱۳۹۷) به کارگیری پسماندسوز و زباله‌سوز و دفن غیراصولی روش‌هایی هستند که همچنان در نقاط مختلف کشور در حال استفاده و یا راه‌اندازی است اما در دهه‌های مختلف از پنجاه سال قبل تاکنون در کشورهای توسعه‌یافته توسط جنبش‌های زیست‌محیطی زیرسوال رفته و متوقف شده‌اند. (پیلو، ۲۰۱۵). نکته‌ای که در تمام آمارهای بالا جلب توجه می‌کند، حجم بالای «تولید» پسماند است، به نظر می‌رسد تمام راه‌حل‌ها و سیاست‌گذاری‌های موجود در این حیطه به مرحله بعد از تولید پسماند معطوف شده است و طبیعی است که مدیریت کارآمد این حجم بالای پسماند غیرممکن باشد؛ که باعث شکل‌گیری آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، زیست‌محیطی فراوانی است (مشونیس، ۱۳۹۵). پس نکته قابل تامل آن است که بتوانیم تحقیق و نگاه جامعی به مرحله «تولید» پسماند و کاهش تولید پسماند داشته باشیم. و از زوایای فرهنگی، اجتماعی، زیستی، اقتصادی به بررسی آن پرداخته و اثربخشی راهکارهای کاهش تولید پسماند را از نقطه ابتدایی بسنجیم.

این مسئله فقط مشکل ایران نیست، امروز تمام کره زمین از زباله اشباع شده است و اکثر کشورهای جهان و حتی سازمان‌های فراملی درگیر حل مشکل و تعارضات پسماند در جهان هستند. اکثر کشورهای توسعه یافته زباله‌های خود را به طور غیرقانونی و یا با برچسب‌های گمراه‌کننده به صورت قانونی به کشورهای توسعه‌نیافته و در حال توسعه صادر می‌کنند. یک پیمان‌نامه جهانی با نام کنوانسیون بازل (۱۹۸۹) در جهان نوشته شد و صادرات زباله‌های سمی و غیرقانونی را ممنوع و جرم‌انگاری کرد. اما بسیاری از کشورها به طور شفاف پایبند آن نیستند و یا حتی به این کنوانسیون نپیوسته‌اند. این کشورها زباله‌های خود را در اقیانوس‌ها نیز رهاسازی می‌کنند که باعث شکل‌گیری جزیره‌های آشغالی با مساحت گسترده در اقیانوس آرام شده است. این راهکاری است که در سطح ملی نیز در کشورها دنبال می‌شود؛ یعنی زباله مناطق برخوردارتر در مناطق کم‌برخوردارتر دفن می‌شود.

مشاهده‌پذیرترین ابراز وجود بشر در عصر حاضر به واسطه لندفیل (مراکز دفن زباله) و رودخانه‌ها و سواحل آلوده در جهان عینیت یافته است. طبق آمارهای جهانی امروز کره زمین با حجم وسیعی از زباله در سطح زمین، زیر خاک و درون اقیانوس‌ها اشباع شده است. آمارهای جهانی نشان می‌دهد میزان تولید زباله خانگی در دهه‌های اخیر چند برابر شده است که به طور مستقیم تحت تأثیر نوع کالاهای تولیدی و مصرفی و نظام سرمایه‌داری و بازار است. بزرگ‌ترین دست‌سازه بشری در سال ۲۰۰۱، در یک مرکز دفن پسماند در آمریکا بود که تبدیل به کوهی دست‌ساخته شده بود. در اقیانوس آرام چندین جزیره شناور وجود دارد که به طور کامل از پلاستیک‌های دورریز بشر شکل گرفته است. انسان‌شناسانی همچون توماس هیلاند اریکسون زباله را نتیجه غیرقابل‌اجتناب مدرنیته می‌دانند که نابرابری‌های جهانی را بازتولید و تقویت می‌کند. چنان‌که زباله ثروتمندان در جهان فقیران دفن می‌شود. این مسئله هم در شهرها به صورت دفن زباله بالاشهری‌ها در زمین‌های پایین‌شهر، هم در حوزه مرکز و پیرامون به صورت دفن زباله شهرها در روستاهای اطراف، و هم در سطح جهان به صورت دفن زباله کشورهای شمال جهانی (توسعه‌یافته) در زمین‌های کشورهای جنوب جهانی (توسعه‌نیافته و در حال توسعه) به چشم می‌خورد. این مسئله با مسائل طردشدگان، مهاجران، رنگین‌پوستان، کولی‌ها و سایر حذف‌شدگان، و نحوۀ رفتار با آن‌ها ارتباط مستقیم دارد. (خازاله، ۲۰۱۵)

کاترین تورلیفسون پژوهشگر نروژی است که کار میدانی در کمپ‌های کولی‌ها در نروژ انجام داده است. از نظر او دولت‌مردان کشور، کولی‌ها را به مثابه «بدن‌های خواسته نشده‌ای» می‌بینند که در کمپ‌های آلوده خود، محیط اطراف و چشم‌انداز شهر را آلوده می‌کنند و باید جمع‌آوری و به آن طرف نرده‌ها پرتاب شوند. کاترین الکساندر نیز با همین رویکرد به گروهی از مردم قزاقستان اشاره دارد که در دهه‌های قبل با فشار گروه‌های استالینستی از کشور خارج شده و بعد از بازگشت نگاه موجود به آن‌ها «انسان به مثابه پسماند» بوده است. جمی فورنیس به مطالعه میدانی در بین زباله‌گردها پرداخته است و تصویر موجود از این مردمان و زندگی آنان را به پرسش کشیده و به بازاندیشی در رفتارهای مرتبط با زباله و مدیریت پسماند دعوت می‌کند (خازاله ۲۰۱۵).

گویی در تمام جهان، از جمله ایران، کشمکش‌های جدی دربارۀ جابه‌جایی، قاچاق، سرقت، و دفن پسماند وجود دارد که مستقیما به نژاد، طبقه، و سلطه جغرافیایی محل زندگی افراد بستگی دارد. حجم زیاد تولید پسماند خود عامل گسترش این تعارضات است.

درین تحقیق مسئله حول مبارزات و کشمکش‌هایی است که با محوریت زباله در میان گروه‌های متفاوت ذینفع صورت می‌گیرد و پژوهش به صورت کیفی در چارچوب مردم‌نگاری انتقادی انجام می‌شود. هدف این تحقیق اکتشافی-تبیینی است و درینجا سه پرسش اصلی را دنبال می‌کنم:

  1. در میدان تولید و گردش پسماند چه چیزی رخ می‌دهد؟ (اکتشافی)
  2. تم‌ها، الگوها و مقوله‌های برجسته در ساختارهای معنایی تولیدکنندگان و گردش‌دهندگان زباله چه هستند؟ (اکتشافی)
  3. چه رویدادها، باورداشت‌ها، نگرش‌ها و سیاست‌هایی باعث شکل‌گیری جنگ‌های زباله‌ای می‌شود؟ (تبیینی)

درین تحقیق راهبرد مطالعه موردی چندمکانی، مردم‌نگاری و روش تاریخی-تطبیقی مورد استفاده قرار می‌گیرد. فنون گردآوری داده‌ها مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق، و تحلیل اسنادی-تاریخی است (محمدپور، ۱۳۹۵). مطالعه تاریخی، نظریه تردمیل تولید اشنایبرگ و نظریه عدالت محیط‌زیستی در جمع‌بندی داده‌ها با موضوع کشمکش‌های پسماندی موثر خواهد بود (پیلو، ۲۰۰۲). چنانکه روش مورد استفاده روش کیفی (اکتشافی-تبیینی) است، لذا فرضیات از پیش تعیین‌شده درین کار وجود ندارد.

این یک تحقیق چندمکانی است. یک مرکز دفن زباله، یک مرکز تفکیک یا بازیافت زباله و همچنین یک محله در گیلان و تهران انتخاب خواهد شد. در مراکز دفن زباله و تفکیک، با گردش‌دهندگان زباله (کارگران، زباله گردان و …) دربارۀ تولید زباله و کشمکش‌های حول آن مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی خواهم داشت. همچنین در یک محله با مشارکت یک نهاد محلی (مثل یک سازمان مردم نهاد، مدرسه یا سرای محله) دربارۀ آلترناتیوهای تولید زباله همچون فرهنگ پسماند صفر اطلاع‌رسانی خواهد شد و نگرش‌ها و سیاست‌های موثر بر رفتار تولیدکنندگان پسماند در قالب روایت‌های مردم‌شناختی تبیین خواهد شد.

 

۲. ضرورت انجام تحقیق:

کوه زباله در جنوب تهران و رود شیرابه در گیلان از جمله مصنوعات بشر از زباله است. زباله در این دو استان سال‌هاست که به مسئله تبدیل شده است. طبق تعریف مسائل اجتماعی، مشکلی که آسایش برخی یا عموم را بر هم زده، زمانی به مسئله تبدیل می‌شود که چند مرحله را طی کند؛ اول با شکل‌گیری بحث عمومی در مورد وجود آن ادعا شود و نامطلوب بودن آن برای مردم روشن شود. دوم، مخالفان در عرصۀ عمومی به بیان دیدگاه خود بپردازند و مسئله را انکار کنند، و سوم ادعای مسئله در بحث‌های عمومی موفق شود و منجر به وضع قانون شود (مشونیس ، ۱۳۹۵).

آسیب‌های اجتماعی فراوان حول مسئله زباله، احساس نیاز به یافتن دفن‌گاه‌های جدید در شهرها، اعتراضات مردمی نسبت به دفن زباله در نزدیکی محل سکونت آن‌ها، از بین رفتن خاک مرغوب و منابع طبیعی به دلیل وجود پسماند و شیرابه از جمله دلایلی است که ضرورت حل مسئله پسماند را از نقطه ابتدایی «تولید» پسماند نشان می‌دهد. حل مسئله نیازمند پشتوانه پژوهشی است. لذا ضرورت انجام پژوهش دربارۀ راهکارهای موجود همچون «پسماند صفر» در حل تعارضات و کشمکش‌های ناشی از پسماند بیش از پیش حس می‌شود.

همچنین عدم وجود پژوهش‌های کافی در ایران که درین حیطه با پشتوانه نظری کار کرده باشند، ضرورت انجام پژوهش حاضر را که با استفاده از پشتوانه نظری انجام می‌شود، نشان می‌دهد.

 

۳. مرور متون:

در اینجا به مرور چند اثر پژوهشی فارسی در حوزۀ جامعه‌شناسی پسماند می‌پردازیم:

  1. تعین‌بخشی فقر و بی‌عدالتی در زیست روزمره، با روش باستان‌شناسی زباله در تحقیق دکتر لیلا پاپلی یزدی و همکاران ممکن شده است. فرهنگ مصرف و دورریز طبقات متوسط و فقیر که با کاوش در محل‌های دورریز زباله بیش از ۱۰۰۰ خانواده در تهران در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ مورد مطالعه قرار گرفته، فهم عمیق‌تری از ربط مواد دورریز با طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و وضع اقتصادی خانواده‌ها به دست داده است. روش‌شناسی این کتاب رویکرد باستان‌شناسی زباله (garbology) است که از دهۀ ۱۹۷۰ توسط ویلیام راثجه پایه‌گذاری و اجرا شد. درین روش با جست‌وجو در زباله‌ها، شیوه‌های پنهان زیست اجتماعی-فرهنگی مطالعه می‌شود. باستان‌شناسی در مورد مطالعات مربوط به زمان حال نیز مصداق دارد (پاپلی یزدی، ۱۴۰۰). این کتاب به دلیل روح عمل‌گرایی و مراجعه به میدان حائز ارزش بالایی است. محققان توانسته‌اند به خوبی از خلال روشی که آن را باستان‌شناسی زباله می‌خوانند، و با رجوع جامعه‌شناسانه به اشیاء رها شده، فهمی از فرهنگ ساکنان محلات مورد مطالعه و رابطۀ آن‌ها با مسئله پسماند ارائه کنند. (پاپلی یزدی، ۱۴۰۰)
  2. جامعه‌شناسی کنش محیط‌زیستی: تفکیک پسماندهای خانگی از مبدا(۱۳۹۸) عنوان کتابی است که دکتر محمد فاضلی و همکارانش درین زمینه منتشر کردند. این کتاب براساس مطالعه‌ای در تهران انجام شده و با استفاده از روش‌های کمی و کیفی با مصاحبه به طور منسجم انجام شده و عوامل متعدد موثر بر رفتار مردم ساکن تهران را نسبت به مسئله تفکیک سنجیده است. همچنین در فصل اول کتاب مطالعه مروری ارزشمندی در حوزۀ تحقیقات ایرانی و جهانی در حوزۀ تفکیک پسماند انجام شده است. او اصلی‌ترین واحد تحقیق را خانوارهای ساکن در مناطق مورد مطالعه در تهران می‌شمارد. یافته‌های پژوهش کیفی اهمیت آموزش مردم، بی‌نظمی در اجرای طرح تفکیک، توزیع کیسه زباله، و مشوق‌ها را در کنش تفکیک پسماند مردم موثر شمارده است. (فاضلی، اشتیاقی، فکری، ۱۳۹۸)

در ادامه به مرور چند مقاله و کتاب خارجی با محوریت جامعه‌شناسی پسماند و فرهنگ پسماند صفر می‌پردازم:

  1. جنگ‌های زباله عنوان کتابی پژوهشی از دکتر دیوید پلو، استاددانشگاه، است که به کشمکش‌های حوزۀ پسماند در شیکاگو پرداخته و ارتباط آن را با مسئله عدالت محیط‌زیستی، و مشخصا بحث‌های نژادی، بررسی کرده است. او این کتاب را حاصل یک مطالعه تاریخی و اتنوگرافیک می‌داند که دربارۀ کشمکش‌های حول پسماند جامد و آلودگی‌ها در حوزه شهری، خصوصا در جوامع و محل کار و زندگی رنگین‌پوستان، مهاجران، و جمعیت کم‌درآمد انجام شده است. او در دو فصل تاریخچه کشمکش‌های قرن بیستم و ۲۱ را میان صنایع، روزنامه‌نگاران، فعالان محیط‌زیست، شهرداری‌ها و مردم از خلال اخبار روزنامه‌ها و … توضیح داده است. او همچنین سفرهای میدانی بسیاری به مکان‌های رسمی و غیررسمی دفن، بازیافت و تفکیک زباله داشته و علاوه بر مشاهده مشارکتی، به مصاحبه‌های عمیق دست زده است. کل کار او با استفاده از روش‌های کیفی انجام شده است. او از چارچوب نظری «عدالت محیط‌زیستی» برای توضیح این کشمکش‌ها استفاده می‌کند اما آن را برای توضیح پیچیدگی‌های مسئله ناکافی می‌داند. او در خلال تحقیق به دنبال ریشه‌های نژادپرستی محیط‌زیستی می‌گردد. و اثرات اجتماعی آلودگی و مواد سمی را نیز بررسی می‌کند. او در نهایت خود دست به پیشنهاد یک چارچوب نظری می‌زند و توضیح می‌دهد که نژادپرستی محیط‌زیستی چگونه تولید می‌شود. چارچوب او مبتنی بر سه بحث است: تاریخ ذینفعان زباله، قشربندی اجتماعی، عدالت محیط‌زیستی. او همچنین به مسئله «کار» با ارجاع به مفهوم نقطه تولید مارکس پرداخته است. و درین حین آمارهایی از مواد سمی، درآمدهای مبنی بر پسماند و … در محیط تفکیک زباله ارائه می‌کند. او از نظریه تردمیل تولید اشنایبرگ استفاده می‌کند. (پیلو، ۲۰۰۲)
  2. نگاه انسان‌شناختی به مسئله پسماند کمتر در جهان مورد توجه قرار گرفته است. یکی از معدود کارهای ارزشمند در این حوزه توسط دکتر روبین ناگل (استاد دانشگاه نیویورک) انجام شده است. او کتابی را با نام «جمع‌آوری در خیابان‌ها و پشت کامیون‌ها همراه با کارگران بهداشت» نوشته است. او در کار پژوهشی خود یک دسته‌بندی ارزشمند را برای تحقیق در حوزۀ پسماند همراه با معرفی منابع ارزشمند ارائه کرده است: ۱. مفهوم مدرن «پسماند» . ۲. دیدگاه‌های انسانشناختی به زباله ۳. زباله و جنسیت ۴. تاریخ زباله در فضای شهری ۵. اعتیاد به مصرف‌گرایی ۶. عشق به لندفیل (گورستان‌های دفن زباله) ۷. عادت‌های زباله‌ای ۸. شکل‌پذیری ارزشی ۹. از جهان سریع‌تر تا پسماند بیشتر ۱۰. چه چیزی را دور می‌ریزیم و دلالت‌های آن چیست؟ ۱۱. چه کسی زباله را مدیریت می‌کند؟ ۱۲. پسماند زندگی اجتماعی ۱۳. پسماند به‌مثابۀ استعاره (ناگل، ۲۰۱۴). این نگاه جامع و چند جانبه به پسماند نقشه راه خوبی را برای مطالعات بیشتر در این حوزه به دست می‌دهد. روبین ناگل درین کتاب با مراجعه به سازمان جمع‌آوری پسماند نیویورک، خواننده را با مردمانی آشنا می‌کند که مسئول پاکیزه نگه داشتن شهر نیویورک هستند؛ شهری که روزانه بیش از ۱۲هزار تن زباله خانگی و قابل بازیافت در آن تولید می‌شود. او از روزگاری سخن می‌گوید که نیویورک آلوده و پر از زباله بود اما با اصلاح مدیریت پسماند امروز تمیزتر و سامان‌یافته‌‌تر است. (ناگل، ۲۰۱۴)
  3. بیسمونت (۲۰۲۰) در مقاله‌ای با عنوان «عمل به حداقل رساندن پسماند خانگی» به مطالعۀ بلاگرهای این حوزه در سوئد می‌پردازد که با عنوان پسماند صفری‌ها شناخته می‌شوند. محقق مسئله خود را به این‌گونه بیان می‌کند که باوجود آنکه سوئد به مدرنیزاسیون اکولوژیکی و مدیریت کارآمد پسماند شناخته می‌شود، اما گامی در جهت کاهش «تولید» پسماند برنداشته است. او در این مطالعه در حوزۀ جامعه‌شناسی مصرف، از تعریف آندره رکویتز با عنوان «تئوری عمل» استفاده می‌کند. او از روش نتنوگرافی آرشیوی (اتنوگرافی اینترنتی) استفاده می‌کند و وبلاگ‌ها، صفحات اینستاگرامی و فیسبوکی سوئدی‌ها را مورد مطالعه قرار می‌دهد. او نتیجه می‌گیرد که تولید پسماند خانگی همیشه یک فعالیت عمدی نیست، بلکه نتیجه ناخواسته بسیاری از کارهای اشتراکی برای نگهداری خانگی است. پس لازم است فعالیت‌های کاهش پسماند نرمال‌سازی و تبدیل به عملی ناخواسته شود. (بیسمونت، ۲۰۲۰)
  4. بوناتی و گیل (۲۰۱۹) مقاله‌ای با عنوان «تغییر ثبت میدان دیده‌شدگی: کار مهاجران و کار پسماند در ناپل ایتالیا» منتشر کرده و تاکید کرده که در سال‌های اخیر اقتصاد سبز باعث توجه بیشتری به پسماند شده، اما نه به تولید زباله و نه به مدیریت آن مرتبط نشده است و بحث‌ها را به سمت گرایش بازیافت سوق داده است. در این اشکال جدید مدیریت سبز پسماند که بر رفتارهای خصوصی و سطح خرد بازیافتی تاکید دارد، آسیب‌های همان رفتارها مغفول مانده است. هرچند مسئله صادرات و قاچاق پسماند از شمال جهانی به جنوب جهانی، و دفن زباله کشورهای توسعه‌یافته در کشورهای در حال توسعه موضوع برخی پژوهش‌ها بوده، اما بوناتی و گیل(۲۰۱۹) بر آن قسم از نژادپرستی تاکید کردند که حول پسماند سمی در خود کشورهای پیشرفته در جریان است. کارگران غیررسمی، اقلیت‌های قومی و زنان کم درآمد ساکن این کشورها درین گروه هستند. این تحقیق به مطالعه مشارکت زنان در پسماند و مسئله اینترسکشنالیتی پرداخته است. با استفاده از داده‌های آرشیوی و اتنوگرافیک در ناپل به بررسی تجربیات این زنان پرداخته‌اند. نتیجه تحقیق نشان داده که دیده‌شدگی پسماند توسط سرمایه‌داری سبز، به همراه برچسب‌گذاری بر زنان و جرم‌انگاری جمع‌آوری پسماند غیررسمی و بازیافت منجر به شکل‌گیری اشکال جدیدی از نابرابری و طردشدگی می‌شود. (بوناتی و گیل، ۲۰۱۹).
  5. وانرمورتل (۲۰۱۸) در رساله تحقیقاتی خود با عنوان «سرمایه فرهنگی میان مصرف‌کنندگان پسماند صفر» به بحث دربارۀ «مصرف اخلاقی» به عنوان آلترناتیوی دربرابر مصرف‌گرایی سرمایه‌داری می‌پردازد. او در این تحقیق به زمینه و انگیزه‌های جنبش پسماند صفر پرداخته است، اما یکی از خلاهای موجود تحقیقاتی را در حوزۀ دانش اجتماعی پسماند صفر دربارۀ تأثیر طبقۀ اجتماعی افراد می‌داند. او از رویکرد روش‌شناختی ترکیبی استفاده می‌کند و تلاش کرده تا عوامل اقتصادی-فرهنگی موثر بر فرصت‌ها و موانع گرایش به فرهنگ پسماند صفر را در میان افراد بررسی کند. او از مفاهیم سرمایه فرهنگی و عادت‌واره بوردیویی استفاده کرده است. او تلاش کرده ادبیات تحقیق در حوزۀ مصرف اخلاقی را توسعه بخشد. (وانرمورتل، ۲۰۱۸)
  6. گیل(۲۰۱۰) در مقاله‌ای با عنوان «کنشگر-شبکه‌ها، حالت‌های تولید و رژیم‌های پسماند: بازچیدمان کلان اجتماعی» به اهمیت وجود یه چارچوب نظری کلان برای فهم سیستماتیک روابط پسماند و جامعه، سنتز مفهوم مارکسیستی تولید و مفهوم پسا-اومانیستی کنشگر-شبکه‌ها، و مجموعه مواد اجتماعی مرتبط تاکید می‌کند. او با استفاده از داده‌های تجربی از تاریخ سوسیالیستی مجارستان و تاریخ سرمایه‌داری پسماند آن کشور از ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۰، نشان می‌دهد که پویایی در دو سطح خرد و کلان متفاوت است و برای تحلیل نیاز به تفکیک میان دو سطح وجود دارد. همچنین کمبودهایی در سنتز مارکسی و نظریه کنشگر-شبکه و مفهوم ارزش را تبیین می‌کند که با اتکا به آن قادر به ارائه تحلیل مناسبی از مسئله پسماند نیست. او مفهوم «رژیم پسماند» را برای حل این کمبودها پیشنهاد می‌کند. (گیل، ۲۰۱۰)
  7. گیل(۲۰۰۷) همچنین در مقاله‌ای با عنوان «از فرقه پسماند تا توده زباله در تاریخ: سیاست زباله در مجارستان سوسیالیست و پساسوسیالیست»، تاریخ اجتماعی، تحلیل فرهنگی و جامعه‌شناختی-محیط‌زیستی را ترکیب می‌کند تا مطالعات تاریخ اجتماعی پسماند را در مجارستان سوسیالیستی و پس از جنگ سرد گسترش دهد. محقق نشان می‌دهد که از ۱۹۸۴ تا پایان دورۀ شوروی فرقه پسماند شکل گرفت که به استفاده دوباره و بازیافت تاکید داشت. اما پس از آن به دلایل تاریخی دفن و کاربرد زباله‌سوزها دوباره رایج شد که نوعی بازگشت به عقب به شمار می‌رود. گیل درین تحقیق به کشمکش‌های میان یک شرکت شیمیایی در بوداپست و روستای کوچکی تمرکز می‌کند که تبدیل به سایت دفن پسماند سمی آن شرکت شده بود. (گیل، ۲۰۰۷)
  8. ویلیام داول (۲۰۰۶) مقاله ای با عنوان «پرتاب تخیل جامعه‌شناختی به زباله: استفاده از عادت‌های دورریز زباله دانشجویان، برای به تصویر کشیدن مفهوم سی رایت میلز» تلاش کرده است اهمیت آموزش مفاهیم میلز و ضرورت کاربرد آن را در تحقیقات و تزهای دانشجویان برشمارد. او درین مقاله با نقل قول از مفهوم هاردین (۱۹۶۸) «تراژدی معمولی‌ها» اشاره می‌کند که انسان‌ها گرایش به سواستفاده بیش از حد از منابع طبیعی، به نفع خودشان یا گروه خودشان برای اهداف کوتاه‌مدت و زودگذر دارند و به منافع بلندمدت جهان اهمیتی نمی‌دهند. از آنجایی که این سواستفاده‌ها و تخریب‌ها همه با رفتار انسانی ایجاد شده، پس فقط با تغییر رفتار انسانی می‌توان آن‌ها را اصلاح کرد. پس داول (۲۰۰۶) توصیه می‌کند که باید این موارد را در سیستم‌های فرهنگی و نهادهای اجتماعی مورد مطالعه قرار داد: احساسات، هنجارها، رفتارها و ارزش‌ها. داول اعتقاد دارد که با تحلیل مسائل جاری محیط‌زیستی در جهان می‌توانیم به الگوهای اجتماعی برسیم که بر افراد و گروه‌های متشکل از افراد تأثیرگذار است. این الگوها می‌تواند اهمیت تخیل جامعه‌شناسی موردنظر میلز را نشان دهد. تخیل جامعه‌شناسی به تعبیر میلز واقعیت‌های جهان فردی هر کس را در ارتباط با واقعیت‌های بزرگ‌تر جهان قرار می‌دهد و به کیفیت متفاوتی از تبیین و تحلیل واقعیت می‌رسد. فهم این مسئله که هم ما جهان اطراف را شکل می‌دهیم و هم جهان رفتار ما را شکل می‌دهد، تاکید میلز در بینش(تخیل) جامعه‌شناسی بود. (داول، ۲۰۰۶)

ادامه دارد…

*این متن به عنوان پروپوزال تز دکتری در آذر ۱۴۰۰ در دانشگاه ارائه شده است.