انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پیرنگ شاعرانه در شعر شفیعی کدکنی

پیرنگ شاعرانه در شعر شفیعی کدکنیبر پایه «کوچ بنفشه ها» و «سیمرغ»

پیرنگ شاعرانه در شعر شفیعی کدکنی

بر پایه «کوچ بنفشه ها» و «سیمرغ»

علی اصغر ارجی

چکیده:

شعر معاصر برای رسیدن به انسجام، دلالت های زیاد و لذت، نیازمند پیرنگ شاعرانه است. و م. سرشک مانند نیما و اخوان ثالث چه در نوشته ها و نظریاتش و چه در شعر خود به آن اهمیت خاص داده است. او بر پایه دیدگاه های فرمالیست ها و ساختارگرایان ادبیت و قواعد زیباشناسی را مبنای قضاوت و تحلیل اثر ادبی می داند و تلاش می کند از تمام هنرسازه ها و تمهیدات طرح یا پیرنگ استفاده کند تا ساختاری تازه و شکیل به شعرش بدهد. دو شعر مورد نظر ما در این مقاله واجد پیرنگ شاعرانه اند؛ به این صورت که در آن ها، ظرافت های ادبی و مضمون سازی ها به جای محور افقی شعر در محور عمودی گسترش یافته است. موقعیت ها و بخش های شعر آگاهانه و به تناسب جابه جا و چینش شده اند. فضاسازی ها با تکیه بر عینیت و وضوح تصویر پدید آمده اند و از عنصر نماد برای گسترش معنا در ساحت عمودی شعر استفاده شده است.

کلیدواژه ها: پیرنگ، هنر سازه، محور عمودی، نماد، فضا سازی، روایت.

مقدمه

فورستر در تعریف داستان می گوید :« داستان نقل وقایع است. ترتیب توالی زمانی در مثل ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ» او آن گاه به اهمیت طرح و اصل علَیت در داستان پرداخته، می گوید:« و بر همین منوال داستانی که واقعا داستان باشد، باید واجد یک خصیصه باشد: شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعد چه پیش خواهد آمد و بر عکس

ناقص است، وقتی کاری می کند که خواننده نخواهد بداند که بعد چه خواهد شد» (آلوت:۱۳۶۸،۳۶۹).
اما امروزه به موضوع «طرح» از منظر های گوناگون توجه می شود. به این صورت که در کنار اصل علّیت، به عوامل دیگری که به شکل گیری داستان کمک می کند، هم چون: اصل زمان، اصل جا به جایی، افق دید راوی و سرعت و کندی حوادث نیز تاکید می شود. ( ارجی : ۱۳۹۲). به این خاطر فرمالیست ها «طرح» را نه تنها ترتیب حوادث، بلکه کلیه تمهیدات به کار گرفته شده برای قطع و تاخیر روایت می دانند؛ چیزی که زمینه آشنازدایی را فراهم می آورد و مانع می شود تا حوادث، متعارف و آشنا به نظر برسند (سلدن:۱۳۷۷،۵۲). آن گونه که شکلوفسکی می گوید:« طرح عبارت است از آن روند آشنایی زدایی که داستان برمی گزیند»(اخوت:۱۳۷۱، ۵۴).

ادامه متن در فایل پیوست: fazaye-shaeraneh