۱
در مقطعی از تاریخ قرار داریم که مرگ کسب وکارمان شده است. در روزهایی که بوی مرگ و کافور میدهد و گویی دیگر آهی برای کسی نمانده تا با ناله سودا کند، ما متولد شدیم. جسارت، حماقت، عشق، ایمان یا هرچه اسمش را بگذاریم ما را به این راه کشاند. وقتی عاقبت جای مطبوعات گورستان است اصلا چه فایده که به زایشگاه برویم؟ اما چاره چیست؟ بهقول بیهقی «عاقبت کار آدمی ]هم[ مرگ است.» پس تا هستیم چاره نیست جز اینکه کاری بکنیم. فعلا قُنداق را بر کفن ترجیح دادیم. وقتی از پیانیستِ فیلم افسانۀ ۱۹۰۰ که بعد از سالها در یک کشتیِ متروکه پیدا شده میپرسند؛ تمام این سالها در کشتی چه میکردی؟ جواب میدهد؛ پیانو میزدم! میپرسند؛ حتی وقتی جنگ بود؟ جواب میدهد؛ حتی وقتی هیچکس نمیرقصید.
۲
اغلب شاعران، نویسندگان و مترجمان مطرح امروز بهیاد دارند که اولینبار کارشان در کدام مجله یا بهیاریِ چه کسی چاپ شده و این امر بر زندگی ادبی و هنریشان تأثیر نهاده است. وقتی در این باب از آنها بپرسید از مجلۀ یادگار، یغما، فرهنگ ایران زمین، راهنمای کتاب، ارمغان، آینده، سخن، دنیای سخن، خوشه، آدینه، کتابهفته و از کسانی چون حبیب یغمایی، ایرج افشار، پرویز ناتلخانلری، صفدر تقیزاده، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و… یاد میکنند. اما در دهۀ گذشته مجلات بیشتر بهدنبال چاپ کارهایی از نویسندگان نامآشنا رفتند و سلبریتیها یا همان شخصیتهای معروف در اولویت چاپ قرار گرفتند. به عبارتی اگر کیفتی در اثر وجود نداشت، دستِ کم کمیّتی در کار بود: نویسندههایی که آثار چاپ شدهای داشتند حتی اگر بدون خواننده.
در «نوپا» قصد داریم تا در هر شماره تعدادی نویسنده و شاعر و مترجم را به جامعۀ ادبی ایران معرفی کنیم، بهویژه به ناشرانی که هنوز حرفهای ماندهاند و بهدنبال چاپ کارهای استعدادهای نو و جوان میگردند و برای چاپِ اثر از نویسنده پول نمیگیرند. جز شعر و داستانهایی که از نویسندگان شناخته شده چاپ خواهیم کرد، تمام شعرها و داستانها همراه با نقد و تحلیل بهچاپ خواهد رسید. شعرها، داستانها و ترجمهها از نظر داوران خواهد گذشت و از میان کارهای ارسال شده به ایمیل مجله و کارگاههای شعر و داستان، تعدادی به عنوان منتخب عرضه میشود. در بخش شعر دکتر مهدی سالارینسب، محقّقِ متون کهن و ادبیات فارسی، بعد از نوشتن سرمقاله ای تأمل برانگیز و چه بسا بحث انگیز، به آسیبشناسی شعر معاصر فارسی، انتخاب و سنجشِ شعرهای تازه رسیده، و نقد نمونههایی از شعرهای چاپ شده در دفاتر شعر دهۀ اخیر پرداخته است. خواننده بعد از خواندنِ پروندۀ بخش شعر تا حدودی میتواند شعر را از نوشتههای دیگرِ غیر از شعر تشخیص دهد یا دستِ کم بر سرِ اینکه هر متنی شعر است یا نه، خود تأمّل کند. این بخش اهمیتِ بسیاری دارد چرا که یکی از علل مهم افول آفتاب شعر فارسی در دهههای اخیر عبارت است از: نبودنِ نگاه انتقادی به دفاتر شعر و خالی بودن مجلاتِ شعر از نقد شعر با معیارهای روشن و دقیق. در بخش داستان نیز محمدرضا ایوبی بر هر داستان یادداشت کوتاهی نوشته که علاوهبر شناخت نقاط ضعف و قدرتِ هر داستان، ابزارها و تکنیکهای داستاننویسی را نیز به طور مختصر و مفید به نویسندگان و خوانندگان تازهکار تذکر و آموزش می دهد. در هر شماره فصل اول رمان چاپ نشدهای را خواهیم داشت و نیز نقدها و مقالاتی در زمینۀ ادبیات و هنر و اندیشه. در فصل آخرِ مجله با عنوان «به عبارت دیگر»، مطالب متنوعی را خواهید خواند. از خاطرۀ چاپ اولین داستانِ یک نویسندۀ به شهرت رسیده در مطبوعات تا روایتهای داستانی که در مطبهای پزشکی اتفاق میافتد.
۳
پروندههای نوپا بیارتباط با هدف و رویکردِ مجله نیست. در هر شماره و هر پرونده از شخصیتهایی خواهیم نوشت که در طول عمر خود چراغی فراراهِ نوآموزها و نویسندگان ناشناس گرفتند و آنان را دستگیری و یاری کردهاند. در این میان از نام صفدر تقیزاده نمیتوان چشمپوشی کرد. مترجمی که بخش مهمی از شهرتش، معلمی و معرفی نویسندگان جوان به نشریات و ناشران بوده و حاصل کارش ناصر تقواییها و فرخنده آقاییها شده است.
۴
رسمالخط مجله را با تکیه بر آموزهها و نظریات زبانشناسی دکتر محمدرضا باطنی، علیاشرف صادقی و دیگر زبانشناسان برجسته همچون زندهیاد دکتر پرویز ناتلخانلری انتخاب کردهایم.
در مقدمۀ کتاب فرهنگ املایی خط فارسی نوشتۀ دکتر علیاشرف صادقی آمده است:
«برای کلماتی که در مورد املای منتخب آن تردید وجود داشت صلاح چنان دیده شد که کمیسیون محدودی تشکیل شود و از اعضای آن دراینباره نظرخواهی شود. به این منظور کمیسیونی متشکل از آقایان: ابوالحسن نجفی (که فقط در چند جلسه اول شرکت کردند)، احمد سمیعی (گیلانی)، بهاءالدین خرمشاهی، حسین معصومی همدانی و جعفر ربانی (نماینده وزارت آموزش و پرورش) زیر نظر اینجانب تشکیل شد که چهارده بار تشکیل جلسه داد و کلمات مورد تردید را در آن جلسات بررسی کرد.
در این جلسات ضمن حفظ کلی اصول دستور خطِ فارسی در مورد کلمات دو املایی (پیوسته و جدا) گرایش بیشتری به سوی جدانویسی وجود داشت، زیرا تشخیص داده شد که این شیوه با گرایش روز خط فارسی بیشتر همسوست. از سوی دیگر در آموزش به نوآموزان نیز از سهولت بیشتری برخوردار است.»
به این ترتیب تا آنجا که به حافظۀ دیداریِ فارسی زبانان خدشه وارد نیاید، در رسمالخط نوپا کلمات را جدا نوشتیم و از نیمفاصله استفاده کردیم و برای سهولت در خوانش، به پیشنهاد دکتر باطنی از کسرۀ اضافی بیشتر بهره بردیم.
۵
بنا داشتیم تا مجله را اواسط آذر منتشر کنیم اما ماجرا بود پشت ماجرا، بدقولی پشت بدقولی و… در همین گیر و دار اینترنت کشور دو هفته قطع شد و بعدش هم یکی دو هفتهای دلی و دماغی برای نوشتن و پیگیری نبود. تا آمدم به خود بیایم، مرگِ سیاه، بخشی از خودم را ربود. مهدی، مهدی اشرفالکتابی، مدیر چاپ «نوپا» و نزدیکترین رفیقم، که برای همکارانش «آقای اشرفی» بود، صبح جمعه پانزدهم آذرماه وقتی برای خاکسپاری پدربزرگش ابوالقاسم اشرفالکتابی مدیر انتشارات اشرفی راهی قبرستان بود، در اتوبان چمران در راه تربتِ جدّ ارجمندش خودش هم از دنیا رفت و در مدفنی که برای پدر و مادرش رزرو شده بود، پایین خاک پدربزرگش بهخاک سپرده شد. رفت و ما نیز از عقبِ وی میرویم. به سهم خود، این شمارۀ مجله را به او تقدیم میکنم که همچون برادری بزرگ دستم را گرفت و راه را نشانم داد.
از جریانات بعدی که این یکی دو ماه رخ داد، فعلا سخنی نگوییم به صوابتر است. به این مصراع حافظ بسنده میکنم که اینک در خاطرم میآید: «ببین تا چه زاید شب آبستن است.» باری، با وجود این همه ناملایمات، در عوض، آنچه کار را نهایتاً به ثمر رساند لطف و یاری همراهانی بود که به هر قیمت عهدِ وفا نشکستند و شبهای سردی را تا آمدن خورشید به بررسیِ مطالب و ویرایش متون نشستند. بهواقع اگر نبود همراهیِ مهدی سالارینسب، این کودک زاده نمیشد و اگر نبود عظیم فطرتی، این بچه ظاهری زیبا به خود نمیگرفت.
و حرف آخر اینکه سعی کردیم تا حتیالامکان با کمترین قیمتِ روی جلد، مطلوبترین کیفیت و محتوای مقدور را به مخاطبان ارائه کنیم تا تهیۀ مجله در این اوضاع اقتصادی برای علاقهمندان دشوار نباشد.
نویسنده مطلب مجتبی نریمان است و مطلب در چارچوب همکاری رسمی و مشترک با نوپا منتشر می شود.