انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نماد قدیمی رهایی در جهان سوم: چه چیزی از ساندینیسم در نیکاراگوئه باقی مانده ؟

برنارد دوترم برگردان حوا بختیاری

روز ششم نوامبر آینده، مردم نیکاراگوئه رئیس جمهورشان را بر می گزینند . بعد از دو دهه در راس قدرت بودن، دانیل اورتگا رهبر ساندینیست می تواند برای چهارمین دوره پیروز انتخابات باشد . اما ساندینیسمی که او همواره به عنوان«سوسیالیست» و «ضد امپریالیست» معرفی می کند ، آیا هنوز رد و نشانی از سال های انقلابی دارد ؟

 

نیکاراگوئه ، ساندینیست . این دو کلمه به هم وصل بودند . در سال های ١٩٨٠ امریکای مرکزی دوره ای از انقلاب ها و ضد انقلاب ها را می گذراند. در سال ١٩٧٩ شورشیان ساندینیست موفق شدند آناستازیو سوموزا ، دیکتاتور نیکاراگوئه که مدت ها به عنوان «مهره امریکا» در منطقه شناخته شده بود را سرنگون کنند . این نکته ظریف را از قول رهبران امریکایی نقل می کنند که :« سوموزا حرام زاده است ، اما حرام زاده خودمان است » – جمله ای که رئیس جمهور امریکا ، فرانکلین روزولت در سال ١٩٣٩ در مورد سوموزای پدرعنوان کرده بود و هانری کسینجر وزیر امور خارجه آن را دوباره در مورد پسر سوموزا به کار برد . خاندان سوموزا از سال ١٩٣۶ تا ١٩٧٩ حکمفرمایی کردند .

 

در واقع، آن زمان، جنگ سرد به طور نیابتی درکشورهای امریکای مرکزی جریان داشت. وحشتی غرب را در می نوردید .طبق تئوری دومینو خطر کمونیسم کشورها را یکی پس از دیگری در «مناطق نفوذش» تهدید می کرد. همبستگی انترناسیونالیستی به سمت ملت کوچکی متمرکز شده بود که در حیاط خلوت «امپراطوری» جرات به سخره گرفتنش را یافته بود .در یک طرف ،گولیات ، با مشخصه هاو خطوط چهره رونالد ریگان رئیس جمهور امریکا، بانی چرخش محافظه کارانه و لیبرال و در طرف دیگر داوود که نقش آن را جبهه ی آزادی بخش ملی ساندینیست (FSLN) ایفا می کرد .

 

در اروپا، مرکز سه قاره Cetri، واقع در بلژیک مدت ها به عنوان یکی از مهم ترین مراکز مطالعه و بررسی در مورد انقلاب ساندینیست به شمار می رفت .حتی در سال ١٩٨٩ رئیس جمهور اورتگا از این مرکز دیدن کرد و موسس آن آقای فرانسوا هوتار از طرف کشور دوست مورد تفقد قرار گرفت و بارها مفتخر به دریافت نشان شد . اثری عظیم و باشکوه از وزیر سابق فرهنگ ساندینیست، روحانی، شاعر و مجسمه ساز ارنستو کاردنال هنوز مقابل دفاتر این مرکز در شهر لوون لا نو وه قرار دارد: le Zanatillo (یک پرنده) ، سمبل رهایی جهان سوم .

 

در اوایل سال های ١٩٨٠، دولت انقلابی نیکاراگوئه خود را موظف به تقسیم ثروت ودارایی ها، ارتقای بهداشت و سلامت و آموزش و پرورش می دانست . سعی کرد اقتصاد مختلط (١) کثرت گرایی سیاسی ، عدم تعهد را بیازماید ، حال آنکه جناح راست امریکا به افشاگری در مورد « رژیم کمونیستی» می پرداخت و اپوزیسیون را مسلح می کرد:«کنترا ها » ( گروه های مسلح ضد انقلاب) که با نام گذاری جدید«مبارزین آزادی » خوانده می شدند . در سال ١٩٩٠ فرماندهان ساندینیست که از سال ١٩٧٩ در قدرت بودند بالاخره تسلیم شدند . مردم خسته و تحلیل رفته از سال ها ی جنگ ، از طریق صندوق های رای به این دوران انقلابی، با کارنامه ای تاریک و روشن خاتمه دادند . طرف روشن : مبارزه با بی سوادی، نابرابری و تبعیض ، آموزش برای همه، کارزار های واکسیناسیون، اصلاحات ارضی، آرزوی استقرار حاکمیت ملی . طرف تاریک : قدرت گرفتن سیستم دولت گرائی که از ماموریت آزادی بخش خود اطمینان داشت، دلایل دولتی که بر همه تحمیل می شد ، از خود گذشتگی که در شرایط خشونت سیاسی و تحریم شکل می گرفت ، نظامی گری موجود . ساندینیست ها شکست انتخاباتی شان را پذیرفتند . جا برای ظهور «دمکراسی لیبرال» باز شد .

 

« عوام گرایان مسئول»

 

در همین موقع ، دورانی که آن را « عادی سازی دموکراتیک» توصیف می کردند در تمام امریکای مرکزی آغاز شد. آزاد سازی سیاسی رسمی و آزاد سازی اقتصادی واقعی . دو دهه و نیم بعد، منطقه نتوانسته شیوه کهنه صادرکننده محصولات کشاورزی که کماکان غالب است را کنار بگذارد .اگر نیکاراگوئه توانسته به طور متوسط نرخ رشدی حدود %۴ را ثبت کند، در کاهش سطح فقر که نیمی از مردم دچار آن هستند و مبارزه بر علیه نا برابری ها شکست خورده : دارایی و ثروت دویست نفر از مرفه ترین شهروندان کشور ٢،٧ برابر ثروتی است که این کشور سالانه تولید می کند. از ایجاد شغل رسمی برای اکثریت جمعیت فعال کشور بازمانده و از تامین معاش برای ساکنین مناطقی که گرفتار خشکسالی و تغییرات اقلیمی شده اند هم برنیامده . بعد از هائیتی، نیکاراگوئه فقیر ترین و آسیب پذیر ترین کشور این قاره در برابر طوفان ها و زلزله ها ست .

 

این جمع بندی اجتماعی بیلان ساندینیسم قرن بیست و یکم هم هست . با بازگشت دانیل اورتگا رهبر انقلابی سابق به راس قدرت در سال ٢٠٠۶ ، امسال سومین دوره ریاست جمهوری او بعد از دودهه (١٩٩٠-١٩٧٩) و (٢٠١۶-٢٠٠۶) به اتمام می رسد . برای بازگشت به قدرت بعد از سه شکست پیاپی ( در انتخابات ریاست جمهوری سال های ١٩٩٠ ، ١٩٩۶ و ٢٠٠١ ) ، دبیر کل خلع نشدنی FSLN ، جبهه آزادی بخش ملی ساندینیست ، از انجام هیچ مانورتاکتیکی و تغییر موضعی فرو گذار نکرده .

 

صرفا از جنبه انتخاباتی، پیروزی او در سال ٢٠٠۶، با حدود %٣٨ آرا با انجام اولین اصلاح در قانون اساسی (٢) و به واسطه ی «پیمانی» که با آرنولدو آله مان بست، به دست آمد.او که رئیس جمهور اولترا لیبرال نیکاراگوئه در سال های ١٩٩٧ تا ٢٠٠١ بود بعد به جرم اختلاس محکوم شد و با حکم دیوان عالی عدالت تحت اطاعت ساندینیست ها، آزاد شد . آقای اورتگا برای این که بتواند باردیگر در انتخابات سال ٢٠١١ شرکت کند، از همین دیوان عالی معافیتی دریافت کرد ، چون در قانون اساسی نمی توان بیش از دو دوره به ریاست جمهوری رسید . پیروزی به دست آمده در دور اول انتخابات %۶٢ آرا با بروز «تخلفات » متعدد خدشه دار شد . درانتخابات پیش رو ششم نوامبر آینده، جبهه آزادی بخش ملی ساندینیست که کنترل مجلس را در دست دارد هر گونه مانع قانونی برای انتخاب شدن مجدد به طور نامحدود با اکثریت نسبی، را از سر راه برداشته . در نتیجه کافی است که «دانیل» (طوری که در نیکاراگوئه او را خطاب می کنند) مهر تائید بر نظرسنجی هایی که او را پیروز این انتخابات معرفی می کنند، بزند. امروز، رقبایش متحد نبوده از شهرت و اعتبار کافی برخوردار نیستند یا برایشان مانع تراشی می کنند : در ژوئن ٢٠١۶دیوان عالی عدالت از حزب لیبرال مستقل ، مهم ترین نیروی اپوزیسیون ( ائتلاف ملی برای دموکراسی ) امکان قانونی معرفی کاندیدایش در انتخابات آتی را سلب کرد. همه این ها با نظر شورای عالی انتخابات که بیش از همیشه از افراد وابسته به رئیس جمهور ومانند او مخالف هر گونه اظهار نظر خارج از انتخابات، تشکیل شده.

 

اساسا از لحاظ سیاسی ، « دانیلیسم» یا « اورتگیسم» – طبق گفته ی مخالفینش – با ساندینیسم آغازین بدون هیچ ملاحظه ای برخورد کرده با وجود این که نامش را حفظ کرده. از انصراف و چشم پوشی به تحریف، از ساماندهی به تناقض و دوگانگی ، آقای اورتگا توانسته با حفظ محبوبیتش در بین مردم هوادار ساندینیست، حمایت بخش هایی از جامعه که در گذشته مخالفش بودند را جلب کند.

 

مجازات برای هرنوع سقط جنین ( حتی در صورت تجاوز یا خطر مرگ) که توسط نمایندگان FSLN در سال ٢٠٠۶ تصویب شد، براذهان تاثیر گذاشت(٣) . این امر به ویژه محافظه کاران مسیحی پر نفوذ در نیکاراگوئه راخاطر جمع کرد. به خصوص Miguel Obando کاردینال اوباندو را . دشمن قدیمی و قسم خورده ی ساندینیسم که به حمایت قاطع از خانواده اورتگا می پردازد و اوهم نشانه های حسن نیت خود را تشدید می کند . زوج ریاست جمهوری بعد از ربع قرن زندگی مشترک و داستان شرم آور تعرض جنسی به دختر خوانده ، در سال ٢٠٠٧ در کلیسا ازدواج کرد.شعار کارزار انتخاباتی سال ٢٠١١، « برای نیکاراگوئه ای مسیحی، سوسیالیست و همبسته » بود، که از آن زمان بی وقفه در اطلاعیه های دولتی به کار برده می شود .

موسسات مالی بین المللی، سرمایه گذاران خارجی و کارفرمایان هم در مدیریت محافظه کارانه رئیس جمهور اورتگا و معاون اول لیبرالش آقای مورالس(Jaime Morales) به آرامش و اطمینان خاطر دست یافته اند ، ایشان مسیر گویا و قانع کننده ای را طی کرده : بانکدار سابق و تاجری که در دوران انقلابی در تبعید بوده، رهبر سابق Contra، وزیر سابق رئیس جمهور آله مان …

 

آن ها تصمیم گرفتند باهم برنامه های ریاضتی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را به اجرا گذاشته و شرکت های دولتی را به بخش خصوصی واگذار کنند . آن هاقرار داد تجارت آزاد با ایالات متحده را تصویب کرده – امروزه نیمی از مبادلات تجاری با این کشور صورت می گیرد – و توافق هایی با شورای عالی شرکت خصوصی (Cosep ، اتحادیه کارفرمایان )، که سرمایه گذاری های مستقیم خارجی(IDE)، را تا اندازه ای از پرداخت مالیات معاف می کند، منعقد کرده اند.

 

گرایشی چنان اطمینان بخش که در آستانه ی انتخابات سال ٢٠١١ ، از رئیس جمهور ساندینیست در محافل کسب وکاربه عنوان یک « عوام گرای مسئول» نام برده می شود . روز ششم اوت سال ٢٠١۴ مجله اقتصادی Forbes تیتری تحت عنوان «معجزه ی نیکاراگوئه ای» زده بود که در آن به تمجید از «سیاست های دانیل اورتگا» پرداخته که « موفق شده سرمایه گذار ها و شرکت های خارجی را جذب کند به واسطه رسیدن به اجماع بین دولت و بخش خصوصی و هم چنین تغییرات ساختاری صورت گرفته ، این کار برای اقتصاد منطبق بر بازارو فعال سازی مجدد صادرات و در نتیجه دستیابی به رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی ضروری است.»

 

اگر مشخصا «پیشرفت و ترقی اجتماعی» حاصل نشده ، تدابیر اتخاذ شده از سال ٢٠٠٧ در زمینه ی تعلیم و تربیت و بهداشت و درمان ( بازگشت به خدمات رایگان)، مبارزه بر علیه فقر ( طرح صفر مورد گرسنگی )، مسکن ( طرح محل سکونت در خور افراد) حمایت و پشتیبانی از تولید کنندگان کوچک و متوسط، تا تعاونی های زنان باعث بالا رفتن محبوبیت رئیس جمهور نزد پایگاه اجتماعی ساندینیست که هنوز به او وفادارند شده است . این سعی و تلاش هم از شرایط بین المللی – رشد قابل توجه قیمت مواد اولیه در بازار های جهانی – و هم کمک های گسترده ونزوئلای هوگو چاوز، بهره مند شده بود اما وضعیت اولی تغییر کرد و دومی هم قطع شد .

 

انحراف پایدار

 

شدید ترین انتقادات از سوی همقطاران سابق رئیس جمهور مطرح می شود که از FSLN اخراج شده اند یا به میل خودشان در هر مرحله از خصوصی سازی حزب قرمز و سیاه توسط اورتگا و دار و دسته اش، آن را ترک کردند .کمابیش در جناح چپ FSLN، اما گاهی هم در جناح راست، آن ها هنوز خود را طرفدار ساندینیسم می دانند و برای «نجات» یا «بازسازی» آن فعالیت می کنند و به شدت با «اورتگیسم» مخالف هستند . آن ها از جمله رهبران، وزرا و نمایندگان مجلس ساندینیست ها ی سال های ١٩٨٠ هستند .در کنارشان روشنفکران و هنرمندان انقلاب ساندینیست آن دوران نیز قرار گرفته اند . اما همگی تا به این جا در دست یابی به پایگاه اجتماعی یا انتخاباتی ناموفق بودند .

 

آن ها به اورتگا خرده می گیرند که رهبری FSLN را بعد از شکست سال ١٩٩٠ قبضه کرده و به نفع خود از آن استفاده ابزاری می کند، در حالی که باید در جهت دموکراتیزه کردن آن بر می آمد . آن ها به افشای «فرمانده سالاری» رهبر، در راس حزب و همین طور کشور می پردازند . پیچ و تاب های ایدئولوژیک او را برای تصاحب دوباره ( و حفظ) ریاست جمهوری مادام العمر، مال اندوزی هایش و تبانی با ثروت های بزرگ ملی و چیره شدن دار و دسته اش – همسر، فرزندان و متملقان درباری- بر تمام اهرم های دولتی و فراتر از آن ( ارتش، پلیس، رسانه ها …)را بر نمی تابند. برای خانم دورا ماریا ته لز، چهره و شخصیت برجسته انقلاب و وزیرسابق بهداشت و درمان ساندینیست ، رئیس جمهور به دنبال « نهادینه کردن جانشینی موروثی است»( روزنامه ال پائیس، ١٩ فوریه ٢٠١۶).

 

رئیس جمهور ساندینیست که بیشتر فرصت طلب است تا سوسیالیست و انحراف بزرگی ایجاد کرده میان سخنوری ضد امپریالیستی ، ناسیونالیسم حامی حاکمیت ملی و هم سویی با سیاست تجارت آزاد و هم چنین فروش امتیازات کشور به شکل مناقصه ای به بالاترین پیشنهاد. گروهی متشکل از بیست و هفت روشنفکر، از جمله ارنستو کاردنال (Ernesto Cardenal) شاعر و خانم جیوکوندا به لی(Gioconda belli) نویسنده، بیانیه ای در ماه مه ٢٠١۶ منتشر کردند تحت عنوان« نگذاریم اقلیتی ملت را گروگان بگیرد» . در این نوشته شیوه حکومتی اورتگا به مثابه یک سیستم «مستبد، طرد کننده و فاسد» ترسیم شده و هم چنین « سرکوبگر در قبال اعتراضات اجتماعی که به وجود می آورد .» وبه افشاگری در مورد انفجاری که بین سال های ٢٠٠٧ و ٢٠١۵ در اقتصادغیر رسمی و مشاغل پاره وقت و موقتی و بدهی های خارجی و سود های شرکت های بزرگ رخ داده ، پرداخته شده.

 

ساندینیسم فعلی هم چنین به سرمایه گذاران خارجی ( چینی و آسیایی ها، امریکای شمالی و غیره ) امتیازات متعددی را برای اجرای پروژه های عظیم که شامل توسعه ی معادن، بخش انرژی یا توریسم اعطا کرده که به طور رسمی برای «ریشه کن کردن فقر» در نظر گرفته شده است . از میان این ها می توان به پروژه ی بسیار عظیم و بحث برانگیز حفر«کانال بزرگ نیکاراگوئه» اشاره کرد که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل خواهد کرد . قرار است در مجاورت آن یک منطقه ی تجاری آزاد، یک فرودگاه بین المللی جدید، مجموعه های توریستی درجه یک، بنادر، بزرگراه ها، پل های کابلی و غیره (۴) احداث شود .

 

با این وجود و علی رغم مخالفت ها FSLN، رهبرش و همسر اوکه کاندیدای معاونت ریاست جمهوری است از شهرت و قدرت نفوذی برخوردار هستند که آن ها را به نتیجه انتخابات ماه نوامبر خوش بین کرده .

 

 

(١) به همراه شرکت های خصوصی و یک بخش دولتی

 

(٢) انتخاب شده از دور اول با ٣۵ درصد آرا

 

 

(٣)

Lire Maurice Lemoine , Une gauche delavee s’enracine au Nicaragua. Le Monde diplomatique, mai 2012

 

(۴)

Le Nicaragua double le canal de Panama: a quel prix? Et le grand canal di Nicaragua: une concession imposee a un pays vaincu , wqww.cetri.be,mars 2016 .

لوموند دیپلماتیک سپتامبر ۲۰۱۶

نویسننده : رئیس مرکز سه قاره(cetri)، در شهر لوون لا نووه