در ماه های گذشته،شهرهای ایران شاهد هیجانات اجتماعی ویژه ای ناشی از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و نیز برد ورزشی ایران برای ورود به جام جهانی فوتبال بود.جشن های خیابانی در این مدت هرچند به دلیل بی تجربگی جامعه ایرانی در شادی های عمومی،شکل منسجم و سازمان یافته ای نداشت، اما با عامل معینی در همه جای ایران به هم پیوند می خورد.آن عامل ، حضور و نقش پر رنگ موسیقی های غیر رسمی در تهییج احساسات عمومی بود.اما آیا به طور کلی موسیقی نقش تعیین کننده در رفتارهای جمعی دارد؟ این یادداشت پاسخی به این پرسش دارد:
خیابان در اکثر جوامع جشن های مردمی را به رسمیت می شناسد.جشن های مردمی نوعی رفتارجمعی هدفمند است.شهرهای بزرگ به مثابه «دنیای بیگانه ها» با میزبانی از جشن های خیابانی، نوعی فرصت استثنایی برای همزبانی آدم های بیگانه فراهم می کند. موسیقی از جشن و آیین های شادمانی جوامع انسانی جدایی ناپذیر است و بزرگترین کارناوال ها و جشن های ملی در جهان بر پایه موسیقی استوار بوده است.هر چند سیستم های نظارتی و کنترلی در طول تاریخ و در بسیاری از کشورها به دلایل متعدد از جمله امنیتی و یا ایدئولوژیک ، مانع از برگزاری شادمانی های عمومی شده اند، اما جامعه همواره مترصد فرصت برای بروز رفتارهای جمعی همچون شادمانی در فضای عمومی و خیابان بوده است.در دوران حکومت کمونیسم بر اتحادیه جمایر شوروی، بسیاری از کارناوال ها و جشن های مردمی ممنوع شد. ممنوعتی که گرچه چند دهه به طول انجامید، اما به محض فروپاشی این اتحادیه، دوباره از سر گرفته و بازتولید شد.
نوشتههای مرتبط
کاهش مقاومت اجتماعی و از دست دادن کنترل فردی، اولین پیامدهای قرار گرفتن در موقعیت جماعت است. عمل جمعی، با گرد هم آمدن افراد در یک موقعیت زمانی و مکانی و با یک بهانه یا انگیزه گروهی به وجود می آید. با شکل گیری جماعت، ناگزیر کنترل کنش متقابل کاهش می یابد و جماعت ،در قالب یک واحد مشخص ، دست به عمل جمعی می زند. موسیقی همچون یک محرک ذهنی،عامل تحریک کننده و یا تشدید کننده عمل جمعی است.این عمل جمعی می تواند تبدیل به هیستری توده ای شود و خشونت و خسارت نیزبه بار آورد. خشونت های ناشی از هیجانات جمعی در حاشیه رویدادهای ورزشی و موسیقی تقریبا یکسان گزارش شده اند و به عنوان موضوع تحقیق در علوم اجتماعی سالهاست مورد توجه بوده اند. بررسی رفتار جمعیت در جشن ها و فستیوال های مختلف موسیقی در فضای باز از جمله این تحقیقات است. دیدگاههای چون نظریه سرایت، نظریه همگرایی وتئوری هایی که تاکید بر هنجارهای ناپایدار می کند، در علوم اجتماعی بیشترمورد توجه بوده است.
به طور کلی تئوری رفتار جمعی، با توسل به ابزار های مختلف نظری سعی دارد چگونگی و چرایی رفتارهای جمعی را بازگو کند.افراد در موقعیتی که تبدیل به جماعت می شوند، تحت سلطه شخصیت های ناخودآگاه خویش قرار دارند.
سرایت اجتماعی موجب تشدید برانگیختگی می شود و موسیقی نیز عاملی در جهت تشدید این سرایت است. واکنش طبیعی به موسیقی ،می تواند توام با نوستالژی، هیجان حاصل از ریتم و یا شعف ناشی از صدایی بلند تر از حد معمول باشد.
به طور خلاصه، در هر یک از نظریه های رفتار جمعی، موسیقی در برانگیختگی جماعت نقشی جدی دارد. مثلا در نظریه سرایت بر جنبه های روانی بی خردی آنی تاکید می شود .این نظریه هرچند به توصیف چگونگی غوطه ور شدن افراد در جمعیت می پردازد و سرایت احساس عاطفی فردی به فرد دیگر را بررسی می کند، اما اثر بخشی موسیقی در کنش متقابل جمعی را هم انکار نمی کند. نظریه همگرایی نیز بر چگونه همفکری افراد و همسویی آنها نسبت به یک وضعیت مشابه و تمایل در پاسخ دادن به
محرک با شیوه ای مشابه استوار شده است. موسیقی در این نظریه می تواند در همگرایی جمعیت برای پاسخ های مشابه به محرک ها موثر باشد. به همین جهت است که خواندن جمعی سرودهای آشنا ، با شادی هذیان آوری از سوی جمعیت مورد استقبال قرار می گیرد.
واکنش های عاطفی افسارگسیخته نیز در عمل جمعی طبقه بندی می شوند.چون هزینه های فردی در رفتارهای جمعی به حداقل می رسد ، فرصتی برای هنجارشکنی یا فراروی ایجاد می کند.
در فضای عمومی ایران و در چند دهه گذشته هرچند همواره تابوی اجرا و پخش موسیقی غیرمجاز وجود داشته ،اما در هیجانات جمعی ناشی از وقایع سیاسی و اجتماعی نظیر انتخابات و یا پیروزی های ورزشی، این تابو شکسته شده است. فراروی جامعه از مرز ممنوعیت های قانونی و عرفی در چنین شرایطی، چنان ابعاد وسیعی دارد که سیستم های نظارتی و کنترلی،همواره توان برقراری نظم و قانون را از دست داده ند. در ایران کارناوال های شادمانی و جشن های خیابانی وجود ندارد و در نتیجه کنش متمرکز اجتماعی در برگزاری جشن های رسمی ، به واکنشی آنی در فرصتی کوتاه بدل می شود. این رفتار گویای سرخوردگی جامعه نیز هست؛ جامعه ای که در فضاهای عمومی ،فرصتی رسمی برای بیان هیجانات جمعی خود نمی یابد و به فرصت های کوتاه قناعت می کند.
– این مقاله در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه بهار منتشر می شود.