انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

موزیسین ها

رزمن، پاول و ویزگراو برگردان پرستو جوزانی

هنگامی که جوامع پیچیده­ تر می شوند، نوازندگان مانند رقصنده ها تبدیل به متخصصان تمام وقت می شوند. برای نمونه، نوازندگان کانوری، به عنوان خوانندگانی مدیحه سرا، تمام وقت، با سطح آموزش بالا معرفی شده اند، آنها گروهی تخصصی هستند، که جایگاه مشخصی در ساختار اجتماع را به خود اختصاص داده­ اند (تصویر را نگاه کنید). اجرا کنندگان شامل یک خواننده، طبل زن ها، و نوازنده ساز بادی قره نی مانند هستند. نوازندگان مرد هستند، اما خوانندگان ممکن است زن باشند. آنها غالباً به یک پشتیبان مرتبط می شوند، نجیب زاده ای که در ازای خواندن مدح او در موقعیت های جشن آنها را حمایت کند. آنها همچنین ممکن است سفر کنند و به عنوان یک گروه اجرا، و با پولی که از شنوندگان دریافت می کنند زندگی کنند. آنها عموماً از سوی عموم مردم کانوری سطح پایین محسوب می شوند، از آنجا که راه کسب در زندگی آنها درخواست از دیگران است. با این وجود، هنرمندان مجری عموماً توسط هر کسی استخدام می­شوند. گرچه اجرا کنندگان آگاه هستند که سایر مردم درباره ی آنها چه فکری می کنند، آنها خود را هنرمند می دانند. آنها برای استعداد خود ارزش قائلند و در برانگیختن تحسین شنوندگان کامیاب هستند. نبوغ هنرمند تحسین می شود، نیز خلاقیتی که آنها را متفاوت از سایر مردم همچنین آنها را مورد ظن قرار می دهد. نوازندگان کانوری برخلاف مردان معمولی کانوری، در یک گوش خود گوشواره می اندازند.

مردان مدیحه سرا، جلی نامیده می شوند ولی به گروه گریت ها نیز شناخته می شوند، که مانند کانوری ها، گروهی مدیحه سرا، منفصل و درون همسر در ساختار اجتماع هستند. با این حال، موقعیت آنها درچار تغییر شده است[۱]. در گذشته، خوانندگان مستقل در رابطه ی رئیس-مرئوس به نجیب زاده ای از طبقه ی بالا می پیوستند. مدیحه سرایان در ازای ذکر شجره نامه و ستایش پاکدامنی حامیان خود، با غذا و خانه ای برای زندگی تأمین می شوند. با افزایش مدرنیزه شدن و شهرسازی، مدیحه سرایان تبدیل به افرادی شدند که جلی نبودند، کسانی که برای هر کسی در ازای پول مدح می ­خواندند. هنگامی که رادیو و تلوزیون به مالی آمد، مدیحه سرایان تبدیل به ستاره های رسانه ها شدند. اما آنها به عنوان افرادی “نامعتبر” مطرح بودند چرا که برای پرداخت پولی اجرا می کردند. آنها برای ستایش نیاکان اشخاصی می­ خواندند که هرگز نمی ­شناختند، افراد تازه به دوران رسیده ای که به این ستایش ها افتخار می کردند. مدیحه سرایی مانند سایر اشکال هنر، تبدیل به کالایی شد که خرید و فروش می شد. با این اوصاف، تصور می شود مدیحه سرایان در تلویزیون ناقل سنت مهمی از فرهنگ بودند. این “ستاره های رسانه ای” تازه در تلوزیون و تئاترهای شهری ممکن است درباره ی بدی ها و اثرات فاسد پول بخوانند، اگرچه مردم به صحنه هجوم می­ برند تا آنان را در پول غرق کنند.

گاهی اجراکنندگان از گروه های قومی متفاوتی از اکثریت جامعه هستند. جیپسی ها، رمانی صحبت می کنند، به زبان خودشان، از هند تا اروپا گسترده شده اند، اقلیتی مزاحم و بی خانمان. در افغانستان و پاکستان، موزیسین ها و اجراکنندگانی سیار هستند، و گروهی سطح پایین محسوب می شوند، کاملاً خارج از ساختار موجود در جامعه. موسیقی جیپسی بر فرهنگ عمومی غرب، همچنین بر هر سرزمینی که جیبسی ها به آن سفر کرده اند، اثر بزرگی برجای گذاشته است. جیبسی ها در رومانی و مجارستان موزیسین های حرفه ای هستند که سبک خاصی از ویلون را اجرا می کنند که در ارتباط نزدیک با این کشور است. در اسپانیا، سبک مشخصی از رقص و موسیقی فلامینکو رقص و موسیقی جیپسی است. موزیسین ها و اجرا کنندگان جیپسی در نوبل داستایوسکی شرح داده شده اند زیرا که آنها بخش مهمی از فرهنگ روسی بودند. جانگو راینهارت گیتاریست بلژیکی جیپسی بهترین گیتاریست جاز در تمام دوران ها بوده است. چیکو ایلیو، موزیسین بلغاری جیپسی، در شرح ارتباط خود با موسیقی می گوید، ” توضیح آن [موسیقی جیپسی] سخت است ولی هیچ جیپسی بدون موسیقی وجود ندارد. ما زندگی سختی داریم و اگر موسیقی نداشتیم خود را می کشتیم. موسیقی داروی ما و افیون ماست.” (نقل قول از کارترایت ۲۰۰۵: ۱۲)

 

Rosman, Abraham & Rubel, Paula G. & Weisgrau, Maxine (2009) THE TAPESTRY OF CULTURE : An Introduction to Cultural Anthropology; New York: Altamira (300-302)

[۱] – Schulz, Dorothea E. “Morals of Praise: Broadcast Media and the Commoditization of Jeli Praise Performances in Mali.” Research in Economic Anthropology 19 (1998): 117–۳۲.