انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب «چشم ­اندازهای انسانشناسانه به توسعه­ محلی : دانش و عواطف در تعارض»

چشم ­اندازهای انسانشناسانه به توسعه­ محلی : دانش و عواطف در تعارض

ویراستاران : سیمون آبرام[i]، ژاکلین والدرِن[ii]

انتشارات روتلج ۱۹۹۹

۱۷۶ صفحه

درباره­ ویراستاران:

سیمون آبرام استاد دانشگاه شفیلد است. وی انسانشناسی است برروی توریسم کار می­کند. کارهای مردم نگارانه در نروژ، فرانسه و انگلستان انجام داده­است از میراث و تاریخ، نوسازی شهری، برنامه ­ریزی و توسعه، توریسم منظر و … علایق نظری وی به مطالعات علوم کاربردی و دولت ، و همچنین مساله­ سکونت و دارایی است. از کتاب­های نگاشته توسط وی می­توان از “فرهنگ و برنامه ­ریزی”(۲۰۱۱) و “عقلانیت­های برنامه­ریزی” (۲۰۰۲)، “توسعه برخلاف محیط زیست در برنامه­ ریزی برای خانه ­سازی”(۲۰۱۲)، “توریستها و توریسم”(۱۹۹۷) نام برد.

ژاکلین والدرن معاون تحقیق، مدرس و استاد راهنما است در دپارتمان انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی و مطالعات بین­ المللی جنسیت دانشگاه آکسفورد است. تحقیقاتش در مورد اروپا در مورد هویت، جنسیت، مهاجرت، توریسم و تغییرات سبک زندگی است. از نوشته­های وی باید نام برد از: واردها و خارجی­ها (۱۹۹۶)، توریست­ها و توریسم (۱۹۹۷)، چشم­اندازهای انسانشناختی به توسعه­ی محلی (۲۰۰۴). ژاکلین مدیر دامارک (موزه و مرکز تحقیق انسان شناختی و باستان شناختی دیا در مالورکای اسپانیا است.

کتاب کشمکش­ها و واقعیت­های توسعه را در سطح محلی، تجربی می­سنجد. دربرگیرنده ­مجموعه­ ای از مطالعات موردی است که نگرش­ها و عملکردهای تمامی کسانی را که درگیر طرح­های توسعه­ محلی بوده­اند را توضیح می­دهد. این کتاب که دربرگیرنده­ هشت مقاله، از جمله دو مقاله از دو ویراستار کتاب است، تنها به توسعه در غرب نپرداخته بلکه مطالعات موردی مطرح شده در کتاب، از نقاط مختلف جهان می­باشد.

درباره­ این کتاب در سایت روتلج چنین نوشته شده است که :”مواد این کتاب از اروپای جنوبی و شرقی، آسیا و آفریقا جمع ­آوری شده­ اند. تمامی مشارکت­ کنندگان روش­های انسان شناختی تحلیل را بکار می­برند تا جایگاه احساسات تمایلات شخصی و هویت در واکنش به طرح­های توسعه­ برنامه ­ریزی شده را روشن سازند. آنها نشان می­دهند در دنیایی که عمل مستقیم و اعتراض عمومی پاسخ­های روتین به طرح­های توسعه محلی هستند، معترضان، توسعه­ دهندگان و سیاستمداران چگونه نگاه­­های کاملا متفاوتی را درباره ­ی محیط زست، جامعه، دولت و توسعه دارند که این نگاه­های متفاوت به ورای علایق اقتصادی تعصب ­آمیز و سیاسی می­رود.

نظر ویراستاران:

این کتاب بطور عموم به روشی پویا و تحکم­ آمیز نگاشته شده است و خوانشی روشن گر را برای کسی که به مسائل توسعه در ارتباط با توریسم علاقه­ مند است، فراهم می­سازد(دکتر مارکوس استفانسن، شرکت توریسم).

“مجموعه ­ای مفید از آثار جالب و پربصیرت که منافع چندگانه نگاه انسان شناسانه به توسعه­ محلی را روشن می­سازد که مطالعات موردی جذاب مختلفی را عنوان می­کند که به دقت تقسیمات ساختگی میان “درحال توسعه” و دنیای “توسعه­ یافته” را بررسی­ کرده و آن را فرو می­ پاشد” (مارکوس پاور، مجله مرور برنامه ­ریزی جهان سوم).

دو مقاله­ ای که درباره­ کنیا و مالزی هستند، زمینه­ی انتقادی از توسعه در انساشناسی را فراهم می ­آورند. مقاله­ درباب مرز تازه میان کرواسی و اسلوونی، “یاداوری می­کند که چگونه “توسعه” می­تواند اشکال انتزاعی سیاسی بیشتری به­ خود بگیرد، اما ارتباط شهروندان با تصمیم­ گیری دولتی، اغلب همان الگوی دیگر پروسه ­های توسعه­ ای را دارد”(۱۹۹۹: ۲). مقاله­ای که درباب توسعه در اسپانیا است به تحلیل تمایلات امروزی به ” توسعه­ مشارکتی” می­پردازد و شکاف­های چالش­ برانگیز میان چنین آرمانها و عمل ادامه دار را با جستجوی نقش­ های مباحثه فرهنگی و اقتصادی نشان می­دهد”(همان). از آنجایی که امروزه صنعت توریسم به یکی از محرک­های اصلی توسعه­ اقتصادی تبدیل شده ­است لذا حضور سه مقاله که مطالعه موردی شان در دریای مدیترانه قرار دارد و هر سه به مساله توریسم پرداخته­اند، نباید ما را دچار شک نماید. این سه مقاله به تاثیرات توریسم بر توسعه­ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می­پردازند. در کتاب پیش رو، مساله­ کمک­های خارجی و توسعه­گران بین­المللی مورد بحث قرار نمی­گیرد بلکه همانطور که در عنوان کتاب نیز عیان است، توسعه توسط ارگان­های محلی مورد بحث و بررسی است.

در این معرفی کوتاه، به مقاله­ اول که از خود سیمون است می­پردازیم.

فصل اول توسط سیمون آبرام نگاشته شده است. در این فصل وی به جهت گیری­های انسانشناسی توسعه پرداخته و سپس به بیان ارتباط میان حکومت­داری، دموکراسی، توسعه می­پردازد. سیمون آبرام ابراز می­دارد که انسانشناسان در دهه­ ۱۹۹۰ به دنبال مدل “غرب توسعه ­یافته” نبودند بلکه بیشتر به دنبال خدمات عمومی بودند و هنوز بررسی سازمان­های محلی توسعه بسیار اندک بود. وی همچنین توضیحاتی را در همین بخش در مورد مقالات مختلف این کتاب ارائه می­دهد.

در نیمه­ی اخر قرن بیستم مواضعی توسط انسانشناسی توسعه پذیرفته شد، که دو از این موضع­ها این هستند: تحلیل برنامه­ ریزی توسعه به عنوان شکلی از تمرین عقلانیت و تاثیراتش به ­عنوان شکلی از برهم­کنش میان بوروکراسی­ها و نفع ­برندگان. دوم تحلیل عقلانیت توسعه به­ عنوان محصول مسلط یک ایدئولوژی “غربی” که اساس انتقاد از گفتمان توسعه را فراهم نموده است. هردوی این رویکردها به عدم تعادل میان قدرت و طرف­های درگیر در “توسعه” توجه کرده و نیز هردو سعی نموده­ اند که به ارتباط میان بخشندگان کمک و دریافت­ کنندگان بپردازند.

روبرتسون از کسانی است که آبرام در مقاله­ا ش به وی اشاره می­کند، در جستجوی تاریخ برنامه ­ریزی. روبرتسون (۱۹۸۴ : ۴-۳) در این پیگیری تاریخ برنامه­ ریزی به نتایجی می­رسد در این باره که برنامه ­ریزی اغلب چه اشکالی به خود می­گیرد، وی برنامه­ریزی را به عنوان یک ”فعالیت معیار که از طریق ترجمه­ی ایده­ ها به فعالیت­های عینی بر تکنیک­ها و سیستم­های سمبلیک مختلفی تکیه می­کند تا بتواند با عدم اطمینانیت آینده کنار بیاید” تعریف می­کند. در سطح عمل ملی، برنامه­ ریزی توسعه میدان میان مردم و اداره­کنندگان دولت است که در این میدان “دولت تلاش دارد تا جمع را سازمان دهد، شهروندی غیرقابل تشخیص و غیرقابل اعتماد را به یک عموم ساختاریافته، قابل دسترس تغییر دهد”(سلزینک۱۹۴۹). البته همانطور که روبرتسون نیز می­داند تفاوت برنامه­ها تنها از تفاوت در علایق سیاسی قرار ندارد بلکه تفاوت در معرفت­ شناسی نیز عاملی مهم است یعنی نگاه­های گوناگونی که درباره­ی خود معنای برنامه­ ریزی و دنیای ایده­ الی که توسعه پیشنهاد می­کند. بهرحال مساله این است که همانطور که اسکوبار (۱۹۹۵) تاکید دارد تنها از طریق تحلیل معرفت­ شناسی و سیاست توسعه هردو باهم است که امکان فراتر رفتن از گفتمان توسعه فراهم می­شود.

در نهایت آبرام در تحلیل توسعه محلی برنامه ­ریزی شده سه عنصر اساسی را شناسایی می­کند: فعالیت برنامه ­ریزی توسعه به­ عنوان شکلی از حکمرانی و نقش مشارکت در آن، تغییر افکار توسعه که در ارتباط با رایج­کردن محیط­زیست­ گرایی ظهور کرده­ است، و دلالتهایشان برای تغییر و عقاید متفاوت حکمرانی و دموکراسی.

بالانس قدرت میان عاملان مختلف توسعه، امری پیچیده است و اشکال مشارکت آنقدر متفاوتند که این کلمه نمی­تواند چیز خاصی را برساند تنها آنکه “تلاش جهت افزایش کنترل بر منابع و سازمان­های تنظیم ­گر در موقعیت­های اجتماعی خاص، در طرفداری از گروه­ها و جنبش­هایی که تاکنون از چنین کنترلی محروم بوده­ اند” (دورمان ۱۹۹۵). دورمان در تفکر درباره­ی مشارکت، دو مکتب را شناسایی کرد: “برنامه­ ریزی اجتماعی” جایی که مشارکت­ جهت آسان ­سازی تلاش­های توسعه­ ای که توسط آژانس­های خارجی بنیاد نهاده­شده­است، استفاده می­شود، و “عمل اجتماعی” که در آن مشارکت یک اجبار اخلاقی است که منجر به توانمندسازی مشارکت ­کنندگان می­شود. با اینحال در هردو رویکرد می­توان نگاه ساده­ لوحانه به پیشرفت را دید.

زمانی که موضوعات توسعه مورد مخالفت قرار می­گیرد، این مخالفت­ها هیچ به حساب آورده نمی­شوند مگر آنکه به اصطلاحات و زبان عاملان توسعه ترجمه شوند. مشکل “مردمان عادی” یا شهروندان غیر متخصص در دستیابی به گفتمان­های تکنیکال از موانع اصلی مشارکت کامل است، به همین دلیل است که نویسنده ­ای مانند دورمان آموزش جهانی را به عنوان کلید توانمندسازی مطرح می­سازد. زمانی که اصرار بر آن است که همگی شهروندان باید از گفتمان­هایی از مباحثه پیروی که کنند که توسط دولت تنظیم شده­ اند، منطق­های جایگزین از سیاست تاثیرگذار دور گذاشته می­شوند.

گاهی هم افراد و گروه­های فشار چنان با هم درگیر می­شوند که جایی برای خالی ماندن دولت نمی ­ماند و دولت باید مداخله کند…

برای خواندن مطالب بیشتر در این باره می­توانید به کتاب مراجعه نمایید.

فهرست مطالب کتاب بدین صورت است:

لیست مشارکت کنندگان
سرآغاز
تقدیر و تشکر
مقدمه: نگاه­های انسانشناختی به توسعه­ محلی، سیمون آبرام
گفتمان­ها برسر توسعه در مالزی، آنه کاترینه لارسن
سکس به عنوان تفریح: مدرنیته درمیان زنانی که در میخانه­ ها در تانزانیا کار می­کنند، آوود تاله
دولت دربرابر محلی بودن: مرز دولتی تازه میان اسلوونی و کراواسی در در دره­ کُلپای علیا، دوشکا کنِزِویک
از اقتصادگرایی به فرهنگ ­گرایی: ساخت فرهنگ و اجتماعی مخاطره در رود اِسِرا (اسپانیا)، گاسپار مایرام بول و جوز آنگل بِرگووا
فضای انکارشده: برنامه­ ریزان، توریست­ها، توسعه­دهندگان و محیط زیست­گرایان در مالتا، جرمی بویسواسن و نادیا تئوما
جاده به سمت خراب­کردن: سیاست­های توسعه در جزایر بالئاری، ژاکلین والدرن
زمانی که نقطه ­نظرات مخالف جذب می­کنند: نمونه­ توریسم در توسعه­ی محلی در جنوب فرانسه، کریستین لیندنود

 

[i] – Simone Abram

[ii] – Jacqueline Waldren