نویسنده: اوموت اوزکریملی
مترجم: محمدعلی قاسمی
نوشتههای مرتبط
انتشارات: موسسه مطالعات ملی
چاپ یکم: ۱۳۸۳
تیراژ: ۲۰۰۰ نسخه
تعداد صفحات: ۲۹۶
ناسیونالیسم: ملیت یا ملی گرایی افراطی، ملتگرایی، استقلال طلبی
گروهی از مردم با توجه به اشتراک در زبان، تاریخ، نژاد، منشا و …. که آرمانشان تشکیل دولت مستقل است.( فرهنگ واژه آکسفورد و لانگمن)
عشق به میهن و اعتماد به برتر بودنش ازهر کشور دیگر. ( فرهنگ واژه آکسفورد و لانگمن)
حس وفاداری و داشتن شور و اشتیاق به مظاهر ملی( نژاد، زبان، سنتها، عادتها، فرهنگ، ارزشهای اجتماعی و اخلاقی، آب و خاگ و نمونههای آن) و نازیدن به آن را گویند، معمولا در این مرام هرملتی خود را برتر میداند و نژاد و فرهنگ وهنر و ادب و زبان و دیگر نهادهای خود را از دیگر ملتها متمایز و با ارزش تر میشمارد، حس ناسیونالیستی افراطی هیتلر را واداشت که مدعی گردد نژاد مردم آلمان به تمامی ملتهای جهان رجحان دارد و ثمرهی آن جنگ جهانی دوم بود.( فرهنگ تفسیری ایسمها محمد حاجی زاده)
در زبان فرانسه از اواخر قرن نوزدهم به مجموع تجلیات حس ملی؛ یعنی میل به تایید منافع یک ملت در برابر گروههای دیگر؛ عقیده بر اینکه ملتی وظیفه و رسالتی را در دنیا دارد، تمایل به افزون نمودن قدرت و سعادت و ثروت دولت، مباهات در تعلق به این دولت، احساس برتری مادی و معنوی و تمایل به نشان دادن این برتری و یا تحمیل آن، واژه ناسیونالیسم اطلاق گردید. ناسیونالیسم در سایر رژیمهای استبدادی ممکن است بیش از توجه به رشد و توسعه در داخل کشور را به سمت توسعه طلبی در خارج سوق دهد. اگرچه در پایان قرن نوزدهم عدهای معتقد بودند که ناسیونالیسم رو به افول میگذارد، ولی اینک نیروی قدرتمندی به شمار میرود. (فرهنگ علوم سیاسی: مینو افشاری راد، علی آقا بخشی)
ناسیونالیسم از چه زمانی پدید آمده است؟ آیا میتوان برای ناسیونالیسم منشا و یا آغازی قائل شد به این معنی که ناسیونالیسم( ملی گرایی) پدیدهای تاریخی است و یا پدیدهای ازلی؟ در واقع از سه دیدگاه مرتبط با موضوع میتوان سخن گفت: ازلی انگاری، جاویدانگاری، مدرنیسیتی. ازلی انگاران: این گروه از نظریه پردازان که اغلب تاریخ نگار هستند، ملیت را و وجود آن را ازلی میانگارند؛ به این معنی که فرد همیشه نسبت به سن و وعقاید و وطن خود متاخر است، فرد پدید نمیآید مگر به عنوان عضوی از جامعهای خاص( قومی خاص، ملیتی خاص، فرهنگ خاص و …) بنابراین ملت و ملیت و ملیگرایی بدیهی انگاشته میشود و چون این مفاهیم به عنوان پیشفرض و بدیهیات نگریسته میشود، بر طبق این پارادایم( ازلی انگاری هویت قومی) دلیلی برای شک و یا به زیر سوال بردن هویت ملی وجود نخواهد داشت. در واقع این پارادایم بیشتر یک نوع ایدئولوژی است یا بهتر است بگوییم که بیشتر خصوصیات ایدیولوژی را دارد تا یک پارادام نظری.
جاویدانگاران: این گروه که بیشتر جزو نمادپردازان قومی هستند، اگرچه عناصری مانند ملت و ملیت و ملیگرایی ار حادث و پدیدههای تاریخی میدانند اما آنها را محصول دوران و مدرن و معلول تحولات اقتصادی و سیاسی نمیدانند، بلکه این مفاهیم را مقدم و علت پدید امدن دوران مدرن میدانند که دارای ریشههای باستانی هستند.
مدرنیستها: این گروه را در واقع میتوان مقابل ازلیانگاران دانست.<< به نظر اسمیت، مدرنسیم کلاسیک تدوین رسمی خود را در دهه ۱۹۶۰ وبیش از همه در قالب مدل ملتسازی یافت که از نظر علوم اجتماعی در بیداری جنبش ضد استعماری در آسیا و آفریقا جاذبهای فراوان داشت>>. مدرنیستها عمدتا معتقد به تاریخ و متاخر بودن مفروضات بدیهی ازلیانگاران هستند و حتی به همچنین مفاهمی به خصوص خصلت جهانشمول آنها که میتوان آنها را در هرجایی از جهان( که مردمان آن برطبق الگوی خطی و اروپایی پیشرفت کرده باشند) یافت. درواقع مدرنیستها به اروپا محوری این نوع نگاه اعتراف میکنند و سعی میکنند برای بررسی ناسیونالیسم دیدگاهی تقریبا بیطرفانه اتخاذ کنند و از آن چه خط قرمز ازلی انگاران میباشد گذر کنند؛ بدیهی انگاشتن عناصری مانند ملت، ملیت، ملیگرایی و … نظریه پردازن این گروه منشا ناسیونالیسم را بیشتر در دوران مدرن جست و جو میکنند؛ نظریات فلسفی کانت( منبع اخلاق)، نظریه شهروند و انسان( ژان ژاک روسو)، رمانتیسسیم آلمانی، تحولات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی قرون جدید از جمله علل و منشاهایی است که مدرنیستها منشا ناسیونالیسم را به عنوان پدیدهای تاریخی و متاخر در آنها میجویند.
مسئله مهم دیگر بیاعتنایی اصحاب علوم اجتماعی نسبت به ناسیونالیسم است. چرا متفکران علوم اجتماعی تا حداقل دهۀ ۵۰ ناسیونالیسم را جدی نمیگرفتند به آن بیشتر به عنوان یک فاکتور گذرا و زودگذر که در مواقع بحرانی ظهور میکند مینگریستند و توجهی که در خور و کافی برای ناسیونالیسم باشد را به آن نشان نمیدادند؟<< دودلیل برای ایجاد ادبیات دیرهنگام تمام عیار در باب ناسیونالیسم وجود دارد؛ مورد اول به بی تفاوتی کلی دانشمندان علوم اجتماعی در برابر ناسیونالیسم به مثابۀ موضوع پژوهش برمیگردد: تفکر غالب آکادمیک تا همین اواخر ناسیونالیسم را دست کم میگرفت و توان بالقوه آن را به دقت درک نمیکرد. جالب است که این تلقی مبتکرانه هنوز هم تا حدودی رواج دارد. دلیل دومی که مانع مداخلۀ اهل علم در پدیدههای ملی میشد، این تمایل بود که ناسیونالیسم را معادل مظاهر افراطی آن، یعنی جنبشهای جدایی طلبی که ثبات دولتهای موجود را تهدید مینمودند، و یا معادل سیاست دست راستی تجاوزگرانه در نظر میگرفت. چنین نگرشی ناسیونالیسم را به حاشیه میراند و آن را چیزی محسوب میکند که از آن دیگران است نه از آن ما.>>
<< کانون مطالعه کتاب حاضر، نظریههای ناسیونالیسم به معنای دقیق آن، از دهه ۱۹۶۰ تا امروز، است. اوموت اوزکریملی، محقق ترک، با رویکردی تطبیقی و انتقادی در سراسر این اثر تحقیقی، توفیق یافته است تاملاتی در باب ناسیونالیسم به معنای اعم آن مطرح ساخته و مروری جامع و بی طرفانه برمباحث جاری مربوط به ناسیونالیسم به دست دهد. وی با نقد آثار دیگر و از طریق صدور احکامی ظریف و هوشمندانه در باب مسائل مورد مناقشه این عرصه، به چنین کاری مبادرت نموده است. در عین ال، این اثر تحقیقی، سرشار از اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع و در جای خود مدخلی بر این مبحث است. کتاب نظریههای ناسیونالیسم منبعی غنی و لازم برای دانشجویان و مدرسان این عرصه نیز کسانی است که میکوشند میان مباحث ناسیونالیسم و دیکر موضوعهای تحلیلی یا تجویزی در حیات فکری معصر ارتباط برقرار کنند>>
فهرست
پیشگفتار به قلم فرد هالیدی
سپاسگزاری
فصل اول: مقدمه
اهداف
ساختار کتاب
منابع تکمیلی
فصل دوم: گفتمانها و مباحثات مربوط به ناسیونالسیم
نمای تاریخی
سوالات اصلی و مسائل بنیادین
منابع تکمیلی
فصل سوم: ازلیانگاری هویت قومی
ازلیانگاری هویت قومی چیست؟
نقدی برازلی انگاری هویت قومی
منابع تکمیلی
فصل چهارم: مدرنیسم
مدرنیسم چیست؟
دگرگونی اقتصادری
تام نیرن و توسعه نامتوازن
مایکل هچتر و استعمار داخلی
دگرگونی سیاسی
جان بریولی و ناسیونالیسک به مثابۀ شکلی از سیاست
پال براس و ابزارانگاری
اریک هابزباوم و ابداع سنت
دگرگونی اجتماعی / فرهنگی
ارنست گلنر و فرهنگهای والا
بندیکت اندرسون و جوامع تصوری
میروسلاو هروش و سه مرحله ناسیونالیسم
منابع تکمیلی
فصل پنجم: نمادپردازی قومی
نمادپردازی قومی چیست؟
جان آرمسترانگ و مجموعههای اسطوره-نماد
آنتونی اسمیت و ریشههای قومی ملتها
نقدی برنمادپردازی قومی
فصل ششم: رویکردهای نو به ناسیونالیسم
چرا نو؟
بازتولید ملیت: ناسیونالسیم مبتذل
جنسیت و ملیت
منابع تکمیلی
فصل هفتم: به جای نتیجه گیری
جمع بندی مباحثه: ارزیابی انتقادی
چگونه باید ناسیونالیسم را مطالعه کرد؟
به سوی چارچوب تحلیی آینده
کتابشناسی
نمایه