انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب «من، ملاله(۲۰۱۳)»

داستان دختری که برای دفاع از حق آموزش ایستادگی کرد وتوسط طالبان تیر خورد.

فریبا جان نثاری

۹ اکتبر۲۰۱۲. ملاله یوسفزی دختری نوجوان به همراه دوستانش در اتوبوس مدرسه نشسته است. در راه به این فکر می کند که در ده سال گذشته چقدر سرزمین اش دچار دگرگونی شده ، به اینکه طالبان چقدر در تلاش اند تا راه آموزش را بر زنان ببندند. یک باره اتوبوس توقف می کند، مردی با ریش بلند بالای اتوبوس می رود. می پرسد کدام یک از شما ملاله اید؟ هیچ کس جواب نمی دهد. بچه ها سکوت می کنند. عده ای از روی ترس به طرف ملاله سر برمی گردانند. مرد ریش بلند اسلحه اش را بالا می برد و بر پیشانی ملاله شلیک می کند. نام این کتاب هست من، ملاله؛ داستان دختری که برای دفاع از آموزش ایستادگی کرد و توسط طالبان تیر خورد. شاید در نگاه اول چنین عنوانی برای کتابی که قرار است روایتی را در حدود سیصد صفحه بازگو کند کمی فاش کننده به نظر برسد. اما از طرف دیگر نشان می دهد نویسنده با انتخاب این عنوان به دقت مختصات زبانی و روایی را در اثرش رعایت کرده تا مخاطب را با خود همراه کند

.
ملاله یوسفزی در سال ۱۹۹۷ در پاکستان به دنیا آمد. همانطور که در کتاب آمده است” ما یوسفزایی ها در اصل اهل قندهارهستیم و یکی از بزرگ ترین قبایل پشتون که در افغاانستان و پاکستان پراکنده شده ایم.”

او به توصیف کودکی شادی که در محله شان دره ی سوات داشته است می پردازد. دره ی سوات بخاطر سرسبزی و زیبایی اش به سوییس شرق معروف است. پدر او معلم است و برخلاف عقیده ی خیلی از سیاستمداران کشورش باور دارد زنان باید از حق آموزش و تحصیل برخوردار باشند. او طی زمان زیادی برای دستیابی به این هدف تلاش می کند با اینکه قوانین سخت و شدیدی برای منع حضور زنان در جامعه اش وجود دارد. این قوانین تا حدی در بافت فرهنگ شان ریشه دوانده است که زنان مجبورند برای کوچک ترین فعالیتی در اجتماع یا به حضور مردان خانواده شان متوسل شوند یا غید آن فعالیت را بزنند در غیر این صورت مورد تهدید و مواخذه از طرف دولت قرار گیرند. در قسمتی از کتاب آمده است: ” من در سرزمینی متولد شده ام که مردمش وقت تولد نوزادان پسر از فرط شادی در هوا گلوله شلیک می کنند در حالیکه هر گاه دختری به دنیا بیاید با شرم آن را از دید بقیه پنهان می کنند.” در فصل دوم کتاب می خوانیم ” ناگهان زندان ها پر شدند از دخترانی که به جرم مورد تجاوز قرار گرفتن و باردار شدن به مجازات محکوم شدند چون برای اثبات بی گناهی خود باید چهار شاهد مرد پیدا می کردند وآنها توانایی این کار را نداشتند.”
بعد از حادثه ی تیراندازی که در ابتدای کتاب به آن اشاره می شود افراد مختلفی در دنیا سعی کردند به ملاله کمک کنند. او با همکاری کریستینا لمب، ژورنالیست انگلیسی این کتاب اتوبیوگرافی را درمورد ماجراهای زندگی خودش و پدرش بخصوص در دوره ای که طالبان بر سر کار آمدند نوشت. کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده و در سال ۲۰۱۳ در انگلستان چاپ شد. در ۲۴فصلی که کتاب شامل می شود روایت هایی الهام بخش و گاه تکان دهنده با صدای کودکانه و انقلابی ملاله برای خواننده بازگو می شود. این روایت ها با جزییاتی ملموس به موضوعاتی مثل فرهنگ پشتون، سرزمین پاکستان، زبان ها، دین و آیین های درون قبیله ای،شکل گیری مجاهدین و گروه های دیگر و بالاتر از همه اهمیت آموزش برای زنان می پردازد.

ملاله سرانجام توانست پس از بازیابی سلامت جسمانی اش در سازمان ملل به سخنرانی در مورد آموزش بپردازد. او با اینکه هنوز مورد تهدید طالبان بود به فعالیت های خود برای حمایت و ترویج آموزش ادامه داد و به عنوان کم سن ترین فردی که تابحال جایزه ی نوبل گرفته موفق به کسب آن جایزه در سال ۲۰۱۴شد.

بعد از انتشار این کتاب واکنش های متفاوتی به آن نشان داده شد. در جایگاه ادبی و جهانی کتاب مورد استقبال قرار گرفت اما دولت پاکستان آن را در اکثر مدرسه ها ممنوع کرد.
در اکتبر ۲۰۱۵دیویس گوگنهایم فیلم مستندی از زندگی ملاله ساخت که در امریکا به نمایش در آمد و با نقد های متفاوتی روبرو شد. نام این مستند هست ” او مرا ملاله نامید”.
فعالیت های ملاله حالا به یک جنبش جهانی برای کمک به همه ی کودکانی که از تحصیل محروم مانده اند تبدیل شده است. گزارش رویداد ها، نوشته ها و فعالیت های فرهنگی، آموزشی ملاله روزانه در وب سایتی با نام خودش منتشر می شود. در صفحه ی نخست آن نوشته شده است “من داستانم را برای دنیا می گویم نه به این خاطر که داستان من است، بلکه چون داستان میلیون ها دختر دیگر است.”

https://www.malala.org/malalas-story
Yousafzai, Malala, 1997, I Am Malala : the Girl Who Stood up for Education and Was Shot by the Taliban. New York, NY :Little, Brown, & Company, 2013.