جف بویچنر، کلیفورد براون و استفن ویتینگتون برگردان رضا اسکندری
MayanBallCourt
نوشتههای مرتبط
توپبازی مناسکی یکی از ویژگیهای تعیینکنندهی تمدنهای آمریکای مرکزی است. زمینهای بازی سازهای ثابت در بیشتر ساختگاههای باستانشناختی آمریکای مرکزی، ازجمله مناطق مربوط به تمدن مایاست. تنظیمات خاص بازی، از جمله نحوهی امتیازدهی، تعداد بازیکنان هر تیم، اندازهی زمین بازی، تجهیزات مورد استفاده و نتیجهای که در نهایت در انتظار برندگان و بازندگان بود، در هر تمدن و هر شهر متفاوت بود. هدف بازی هم در شهرهای مختلف تفاوت داشته است. سوابق به جا مانده نشانگر آنند که بازیها گاهی بین دو نفر و به عنوان ابزاری برای پیشگویی آینده بر اساس نتیجهی بازی، و گاهی نیز بین تیمهای چندنفره و به منظور تفریح یا قمار بازی میشده است. برخی سوابق حکایت از آن دارند که بازندهها کشته میشدهاند در حالیکه برخی دیگر گویای کشتهشدن برندگان بودهاند. برخی از انواع گل آنقدر نادر بودهاند که اگر تیمی میتوانست چنین گلی به ثمر برساند، بازیکنان آن تیم حق داشت به سراغ تماشاچیها بروند و هرآنچه به همراه داشتند یا لباسهایی که به تن داشتند را از آنان بگیرند.
میدان توپبازی مایایی معمولا از یک زمین بازی به شکل حرف I تشکیل شده بود. سکوهایی شیبدار یا دیوارههایی عمودی طراحی شده بود تا توپ را درون میدان و در طول زمین بازی نگه دارد. یک یا چند نشانه در طول زمین یا در مرکز آن قرار داشت که به عنوان دروازه از آنها استفاده میشد. در کوپان، در هر سمت میدان اصلی سه نشانگر قرار داشت، یک نشانه در مرکز زمین و یک نشانه در انتهای هرکدام از نیمکتهای شیبدار. هرکدام از دروازهها به شکل سر یک طوطی ماکاو حجاری شده بود. سه نشانهی حجاریشده نیز به زمین بازی اضافه شده بود. در چیچنایتزا یک حلقهی سنگی که با نقشی از مارهای به هم پیچیده تزیین شده بود، در ارتفاع زیادی روی دیوارهای میدان بازی قرار داشت. در کوپان بازیکنان باید با توپ به نشانهها میزدند تا امتیاز بگیرند در حالی که در چیچنایتزا باید توپ را از داخل این حلقهها عبور میدادند.
بازی با استفاده از یک توپ لاستیکی به اندازهی توپ فوتبال امروزی انجام میشد. بازیکنها اجازه داشتند با کمرگاه یا سینهشان به توپ ضربه بزنند و میبایست توپ را در هوا نگه دارند. توپی تو پر که در برخورد با سطح سنگی یا گچاندود به شدت بالا و پایین میجهید در برخورد با بدن بازیکنان به شدت سنگین و خطرناک بود. استخوانهای شکسته و شفایافته یک مرد بالغ متعلق به گروههای نخبه که در منطقهی مرتفع شهر کوپان دفن شده بود نشانگر آسیبهای ناشی از توپبازی است.
بازیکنان پوششهای سنگینی روی کفلها و سینهی خود میپوشیدند تا از ضرب برخورد توپ بکاهند. محافظهای باسن که به نام یوغ شناخته میشد، معمولا از چوب، چرم یا بافههای گیاهی درست میشد. دیگر تجهیزاتی که در بازی به کار میرفت عبارت بود از آچا (Hacha)، پالما (Palma) و جوگیتو (Yugito). احتمالا این تجهیزات هم از موادی با عمر کوتاه ساخته میشدند. تندیسکهای سفالی و حجاریهای روی دیوارها، آچاهای تخت و حجاریشده و نیز پالماهایی با اشکال فالیک را نشان میدهد که بازیکنان برای حفاظت از خود در جلوی یوغهایشان نصب میکردند. همچنین بازیکنان جوگیتوهایشان را برای حفاظت از آرنجها و زانوهایشان در زمان شیرجه زدن برای دفع توپ به تن میکردهاند. بازیکنان گاه از دستافزارهای سنگی (مانوپلا، Manopla) نیز برای حفاظت از خود در زمان زمین خوردن یا برای ضربه زدن به توپ در مواقع خاصی از بازی استفاده میکردهاند. باستانشناسان در حفاریهای خود، یوغها و آچاهای سنگی مختلفی را در ساختگاههای مختلف مایا کشف کردهاند. این اشیاء سنگین احتمالا به عنوان جام قهرمانی، قیودی برای بازیکنان قویتر، یا به عنوان نشانها موقت میدان بازی مورد استفاده بودهاند.
توپبازی دلالتهای مذهبی متعددی داشته و در ارتباطی تنگاتنگ با هنر جنگاوری و قربانیهای انسانی بوده است. حرکت توپ در آسمان و در بالای زمین بازی، حرکت خورشید را در آسمان و در طول روز بازنمایی میکرده است. در کیچی پوپول ووه (Kiche Popol Vuh)، داستان آفرینشی که در قرن شانزدهم مکتوب شد، بسیاری از فعالیتهایی که حول میدان بازی و خودِ آن روی میداد، متضمن حضور ذواتی فراطبیعی از زمین و دنیای زیرین آن بوده است. در این بازیهای فراطبیعی، معمولا بازندهها را سر میبریدند یا به طریق دیگری میکشتند. هرچند این مساله نیز حقیقت دارد که چنین کشتارهایی گاه در مسابقات واقعی و در زمینهای واقعی بازی نیز روی میداد. جمجمهها و اسکلتها طرحهای معمولی برای حجاری روی آچاها بوده است. دیوارنگارههای میادین بازی در چیچنایتزا نیز تقدیر بازیکن بازنده را نشان میداده است: سر بریدهی او در دست فرد پیروز است و از گردن بریده و تن به زانو درآمدهی او مار بیرون میزند. یک جمجمه درون یکی از توپهای حجاریشده روی دیوارها به چشم میخورد. صحنههای توپبازی در یاکسچیلان (Yaxchilan) و تیکال نشان میدهد که بازندهها را در حالی که دست و پایشان را پشتشان بستهاند از بالای شیب تپهها به پایین پرت میکردهاند. برای آنکه ارتباط میان باختن و مرگ قاطعانه روشن شود، تنهای طنابپیجشده روی توپها نقش میبستهاند.
در تصاویری که از حاکمان مایا کشیده شده است، این حاکمان عموما با لباس و وسایل توپبازی تصویر شدهاند. بازی کردن برای مردان خانوادهی سلطنتی یک الزام بوده است و تصویرگری بازیها بخشی جداییناپذیر از ایدئولوژی حامی نخبگان حاکم. هدایت سربازان به میدان جنگ با شهرهای دیگر فعالیتی بسیار خطرناک برای مردان طبقات مسلط بوده است، چرا که آنها را به طور خاص در معرض کشته یا اسیر شدن قرار میداده است. خون اشراف و اعضای خاندان سلطنتی در مقام پیشکشی به خدایان، قدرت و اثربخشی بسیار زیادی داشته است. نخبگانی که در میادین جنگ به اسارت در میآمدند، پس از آنکه زیورآلاتشان را از دست میدادند و پیش از آنکه قربانی شوند، ناگزیر به بازی در مقابل رقبایی از شهر پیروز بودند.
توپبازی مایا علیرغم پیوند وثیقش با مرگ، ارتباطی نمادین نیز با رستاخیز و تولد دوباره داشته است. در پوپول ووه، اون هوناپو (One Hunahpu, Hnu Hunahpu) که زندگی خود را در حین بازی با خدایانی از جهان زیرین از دست داده، در یک زمین بازی دفن شد و در نهایت حیاتی دوباره یافت. داستان اون هوناپو، که پژوهشگران او را همان خدای ذرت (مائیس) میدانند، با چرخهی رشد این گیاه مطابقت دارد. در این چرخه، دانههای کاشتهشدهی ذرت به گیاهانی مبدل میشوند که برای استمرار رشد و بقایشان باید سرشان را برید.