انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اپرا وینفری و شکوه بدبختی: جستاری در باب فرهنگ عامه‌پسند

معرفی کتاب اپرا وینفری و شکوه بدبختی: جستاری در باب فرهنگ عامه‌پسند[۱]

شریل ویلسون[۲] (دانشگاه بورنموث، انگلیس)

ایوا ایلوز کتابی در باب برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیونی به رشته تحریر درآورده است. درحالی‌که مطالعات موجود تا حد زیادی در خصوص شیوه‌هایی بحث می‌کند که در آن برنامه‌های گفت‌وگومحور یا به‌عنوان منبع آسیب اجتماعی و یا به‌مثابه نیرویی برای نیکی عمل می‌کنند، ایلوز بر نمونه بارز اپرا وینفری تمرکز می‌کند تا معانی تاریخی، فرهنگی و اجتماعی عرضه‌شده از سوی پرسونای رسانه‌ای وینفری را بررسی نماید.

مزیت رویکرد مطرح‌شده در کتاب این است که هم به درک بیشتری از پدیده اپرا و هم به درک فرهنگی که به‌تبع آن تولید و مصرف می‌شود، نائل می‌شویم. علاوه بر برنامه اپرا وینفری که از طریق آن وی به شهرت دست یافت، ایلوز از مجله اُ[۳]، زندگینامه‌های اپرا، مقالات مجله، رمان‌های باشگاه کتاب، کتابچه‌های راهنمای خودیاری که در این برنامه تبلیغ می‌شود و پاسخ‌های ارسال‌شده در وب‌سایت‌های اپرا بهره می‌گیرد تا روش‌هایی را نشان دهد که در آن اپرا هم‌زمان [شخصیتی] چندلایه و پیچیده را عرضه می‌کند، این در حالی است که انسجام پیام در گستره وسیعی از بسترهای رسانه‌ای همچنان حفظ می‌شود.

ایلوز از دامنه‌ای از بینش‌های ارائه‌شده توسط تحلیل‌های انسان‌شناختی، جامعه‌شناختی و فرهنگی بهره می‌گیرد تا استدلال کند که اپرا نظامی نمادین را تشریفاتی می‌کند که به تشریح، عمل و حل تنش‌ها و اختلالات خود که محصول مدرنیته است و از طریق روابط ناکام و شکست‌خورده هویدا می‌شوند، کمک می‌کند. در نظام نمادین اپرا، رنج به‌مثابه روایتی محوری درنظرگرفته می‌شود که به‌واسطه آن، دستورالعمل‌های اخلاقی ابراز می‌شود و راهبردهای درمانی به‌منظور ایجاد معنا در متن مدرنیته متأخر و در جهت ساخت یک خود سرحال و موفق به کار گرفته می‌شود. در این خصوص، بحث بسیار ارزشمند ایلوز به ویژه درباره شیوه‌هایی که در آن‌ها داستان‌های درد و رنج توسط مفسرانی که نمایش‌های اپرا از خود رنج‌دیده را با منزلت تنزل یافته قربانی برابر می‌دانند، جدی گرفته نشده است.

ایلوز از پذیرش نفرت عمومی روشنفکران از صحبت‌های احساسی امتناع می‌ورزد و در عوض ترجیح می‌دهد به بررسی آنچه به این تصاویر از رنج، چنین حضور فرهنگی قدرتمندی می‌بخشد، بپردازد. همچنین این ادعا تائید می‌شود که اپرا فرصتی را برای پرداختن به حوزه‌هایی که موجب اندوه و مناسک نمادین می‌شوند، به‌واسطه‌ی تحلیل برنامه‌ها و همچنین مطالب فرامتنی همچون رمان‌های تبلیغ‌شده توسط باشگاه کتاب اپرا، عرضه می‌کند و بدین طریق تردیدها تقلیل می‌یابد.

برای مثال، با بررسی پاسخ‌های خوانندگان به طیفی از این رمان‌ها، ایلوز استدلال می‌کند که تقریباً به همان شکلی که در برنامه تلویزیونی رخ می‌دهد، خوانندگان با روایت‌هایی از مسائل اخلاقی، رنج، خودیاری و خوددرمانی همذات‌پنداری می‌کنند؛ بنابراین، رمان‌های «باشگاه کتاب» چارچوبی منطقی ارائه می‌دهند که از طریق آن می‌توان مشکلات فردی را درک کرد و زندگی‌های ازهم‌گسیخته را ترمیم کرد.

ایلوز عضویت وینفری در فرهنگ آمریکایی آفریقایی‌تبار را به‌منزله نیرویی می‌داند که تاریخچه زندگی و عملکرد رسانه‌ای وینفری را شکل می‌دهد. بدین معنا که نشانه‌های رویه‌های موجود در کلیسای سیاه‌پوستان و گفتمان فمینیستی سیاه‌پوست، نوعی پویایی است که عملکرد وینفری بر آن استوار است و کمتر از طریق ایدئولوژی‌های سیاسی و بیشتر به‌واسطه «رنج ملموس سیاه‌پوستان» (ص ۲۳) و عاملیت اخلاقی که برای تسکین این رنج استفاده می‌شود، پدید می‌آید.

اهمیت این تحلیل در شیوه‌هایی است که ابعادی از فرهنگ سیاه‌پوست آمریکایی را نشان می‌دهد که از حاشیه به سمت اشغال یک موقعیت فرهنگی مرکزی انتقال‌ یافته است که در آن شکنندگی و عدم قطعیت تجارب زندگی روزمره را می‌توان تکرار کرد. ایلوز استدلال می‌کند که امتناع اپرا از پذیرش یک موقعیت آشکارا سیاسی و تطبیق‌پذیری ناشی از عبور از جهان اجتماعی طبقاتی و نژادی در طول زندگی‌اش، او را برای طبقه متوسط امریکا قابل‌قبول می‌کند؛ اما او همچنین نشان می‌دهد که چگونه نفوذ اپرا از مرزهای فرهنگی امریکا فراتر می‌رود و به پدیده‌ای جهانی بدل می‌شود و این سؤال را مطرح می‌کند: چه چیزی داستان‌های مرتبط با رنج و خوددگرگونی را فراملی می‌کند؟

این سؤال جالب و مهمی است که ایلوز پاسخ قانع‌کننده‌ای به آن می‌دهد، بدین معنا که تصاویر رنج در گسترش یک حوزه عمومی جهانی که در آن مردم در سراسر و فراتر از مرزهای ملی با یکدیگر در ارتباط هستند، طبیعی بوده است. اپرا با متن‌زدایی از روایت‌های مهمانانش، صمیمیت استانداردشده‌ای را ایجاد می‌کند. این جریان، همراه با استقرار گفتمان روان‌شناختی و درمانی نوعی جهان‌شمولی را ارائه می‌دهد که از موانع فرهنگی فراتر می‌رود و اجتماع مجازی از رنج‌دیدگان را ایجاد می‌کند.

در سراسر کتاب شکوه بدبختی ایلوز صنعت اپرا را از منظر جهان‌بینی اپرا بررسی می‌کند. این بدان معناست که سؤالات معمولی‌تری که توسط منتقدان مطرح می‌شود و منجر به قضاوت‌هایی در خصوص ارزش (یا سایر موارد) برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیونی می‌شود، بی‌پاسخ باقی می‌مانند. به‌عنوان ‌مثال، به این موضوع می اندیشم؛ در بخشی که به پاسخ‌های خوانندگان به رمان‌های توصیه‌شده توسط باشگاه کتاب اپرا می‌پردازد، آیا با توجه به حمایت وینفری از این کتاب‌ها، خوانندگان درحال حاضر او را به منزله مرجعی خاص پنداشته و بدین وسیله معانی‌ای تولید می‌کنند که به طور ویژه تحت تاثیر بینش «اپرا» قرار می‌گیرند.

این بدین معنا نیست که ایلوز نسبت به وینفری [دید] غیرانتقادی ندارد. درواقع او با این استدلال نتیجه می‌گیرد که بازنمایی مکرر رنج به‌عنوان امری تقریباً مطلوب- بدین دلیل که منجر به خودپیشبری[۴] می‌شود- درصدد است تحمل زندگی‌های شکست‌خورده را کاهش دهد.

بااین‌حال، با کنارگذاشتن سؤالاتی از این قبیل، ایلوز قادر است جهان‌بینی اپرا را کاوش کند و از آن معانی پدیدارشده را استخراج کند، بدون اینکه تمایلی به بیان ارزش چنین پدیده‌ای داشته باشد. به اعتقاد من، این موضوع تفکر و درک ما را نه‌تنها درباره موفقیت مردمی صنعت اپرا، بلکه در خصوص مؤلفه‌های کلان‌تری که دنیای معاصر ما را تشکیل می‌دهند، می‌گشاید.

 

[۱] Illouz, Eva (2003). Oprah Winfrey and the Glamour of Misery: An Essay on Popular Culture. New York: Columbia University Press.

[۲] Sherryl Wilson

[۳] O Magazine

[۴] self-improvement