انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قرنطینه؛ آری یا نه؟

نزدیک به یک ماه است که از اعلام علنی دولت مبنی بر آلوده شدن افرادی در ایران به ویروس کرونا و فوت دو نفر در قم می‌گذرد و از همان ابتدا مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل اعلام شدند و شعار در «خانه بمانید» توسط مسئولین در اخبار و نشست‌ها و مجریان برنامه‌ها و … سر داده شد و در خانه ماندن را تنها راه شکستن زنجیره انتقال دانستند. تاکنون بیش از شانزده هزار نفر به طور قطع مبتلا به این ویروس شدند و حدود هزار نفر جان خود را باختند. اما مسئله مهم این است که با توجه به خطری که متوجه همگان است و پیر و جوان و فقیر و غنی نمی‌شناسد، هنوز آن‌طور که باید و لازم است این خطر از سوی برخی از مردم جدی گرفته نشده است. شاهد این جدی نگرفتن هم حضور هزاران و حتی میلیون‌ها انسانی است که روزانه در بازارها، فروشگاه‌ها، معابر و… بدون دلیل ضروری نفس به نفس هم رفت و آمد دارند. این در حالی است که بسیاری از افراد کارمند با نگرانی و دلهره در محل کار خود حاضر می‌شوند چرا که هنوز ادارات و سازمان‌ها باز هستند.

در مسیر کنترل ویروس و درمان مبتلایان، متخصصین بهداشت و درمان، اقتصاد، برنامه‌ریزهای اجتماعی و سیاسی می‌توانند در ابعاد مختلف عملکرد دولت را در این مسیر به چالش بگذارند که من نیز معتقد به نقد برخی از عملکردها هستم، در بوته نقد است که چه یک فرد و چه یک جامعه رشد می‌کند. اما روی سخن من در این یادداشت صرفاً در مورد مردم است. عده‌ای از افراد همیشه و مدام در حال نقد دولت و مسئولین هستند و حتی بدون توجه به عملکردهای مثبت عادت به لعن و نفرین مسئولین دارند. اما بخشی از مسائل بدون همراهی و همکاری خود مردم حل نخواهد شد. دولت یک ماه است با خواهش و التماس از مردم می‌خواهد در خانه‌ها بمانند و درواقع حق اختیار داده است تا با عقل و اراده خود «خانه ماندن» را انتخاب کنند. وزیر بهداشت در خبر سراسری می‌گوید کادر پزشکی ما شدید تحت فشار قرار دارد ولی همچنان شاهد حضور زیاد مردم در خیابان‌ها هستیم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است! مسئولین می‌توانستند از همان روزهای اول تمامی بازارها و ادارات و خیابان را به کمک نیروهایی نظامی تعطیل کنند و افراد را به زور جریمه و تهدید به توبیخ و زندان و یا حتی اسلحه و گارد ویژه در خانه‌ها بنشانند، اما به دلایل مختلفی که خودشان بهتر می‌دانند این کار را نکردند و تصمیم بر «خانه ماندن» را بر عهده خود مردم قرار دارند و احتمالا تصورشان این بوده است که مردم این شرایط بحرانی را درک خواهند و کمال همکاری را خواهند داشت. اما متاسفانه برخی از افراد سطحی‌نگرانه با این مسئله برخورد کردند و می‌کنند. هر غفلتی در این شرایط بازی با جان دیگرانی است که ممکن است تاب این ویروس را نداشته باشند و به آسانی کمتر از یک هفته ذوب و برای همیشه خاموش شوند.

در مقابل این سماجت زیاد برخی از افراد برای حضور از خانه، ادبیاتی در فضای مجازی که به صورت پوستر، کلیپ‌های طنز، شعر، نوحه‌خوانی شکل گرفته است که از واژگان و اصطلاحاتی نامناسب برای فراخواندن افراد در خانه‌نشینی استفاده می‌کند. مانند پوستری که به شکل قوطی قرص است و بر روی آن نوشته شده داروی کرونا « قرص بتمرگینوفن». آیا واقعا شأن و شخصیت و منش اجتماعی چنین کشوری این است که کار به جایی برسد با این نوع ادبیات از افراد بخواهند در خانه بمانند! این ادبیات فریاد رسایی است از نگرانی و عصبانیت افرادی که یک ماه در خانه خودشان را حبس کردند و برخی از آنان عزیزانشان را به خاطر بی‌خردی برخی دیگر از دست می‌دهند.

وجود این همه مردم در اکثر شهرهای ایران با وجود این همه هشدار و جان باختگان بسیاری از هم‌وطنان و مخصوصا پرستاران و پزشکان و کادر درمانی، بی‌تعارف می‌تواند بیان‌گر عدم حساسیت نسبت به سرنوشت دیگری باشد. بعد از این بحران، من معتقدم که دولت یکی از برنامه‌های خود را باید افزایش مهارت‌هایی مانند دگر دوستی از طریق آموزش و پرورش، آموزش دانشگاهی و رسانه‌ها قرار دهد. نداشتن حساسیت نسبت به سرنوشت و سلامت و مرگ دیگری، درد اجتماعی بزرگی است که باید در مرکز توجه قرار گیرد. نه اینکه این چنین مهارتی اصلا در افراد وجود ندارد، اما در آن سطحی نیست که در چنین شرایط وخیمی کارساز باشد. آمار کشتگان و مبتلایان خود بیان‌گر این موضع می‌تواند باشد.

اگر با روند این چند روز که در هر روز به طور تقریبی ۷۰ الی ۱۲۰ نفر انسان جان خود را از دست می‌دهند پیش رویم تا حدودا ۴۰ روز دیگر چیزی بیش از ۴۰۰۰ نفر دیگر فوت خواهند کرد این در حالی است که می‌توان با کمی منطقی اندیشیدن و رفتار کردن جلوی این مرگ و میر را گرفت. این مسئله مانند سیل و زلزله نیست که قدرت انسان کمتر دخیل باشد. انتقال این ویروس به تمامی به دست انسان است بنابراین قطع انتقال هم به تمامی به دست انسان است..

دولت ایتالیا در چنان بحرانی قرار گرفته است که ابتدا برای کسانی که از خانه خارج می‌شوند جریمه و اکنون زندان کردن را قرار داده است. با توجه به اینکه مسالمت و خواهش و تمنا در این یک ماه نتوانسته است تمامی افراد (به غیر از کارمندان و ملتزمان به خروج از منزل) را در خانه‌ها بنشاند. در گام بعدی به نظر می‌‌رسد با گامی راسخ‌تر و بسیار جدی‌تر وارد شود و با کمک نیروی‌های نظامی ابتدا با تعطیل کردن بازارها و مراکز خرید (غیر از مغازه‌ها و فروشگاه‌های ضروری مانند نانوایی‌ها، سوپری‌ها و …) بستن راه‌های تمامی استان‌ها بر مسافران غیربومی و تعطیلی ادارات و سازمان‌های (به غیر از سازمان‌های مورد نیاز مانند آب، برق و …) کنترل بیشتری بر این چرخه انتقال داشته باشد. همه می‌دانیم که این بحران چه زیان بزرگی بر زندگی بسیاری از بازاریان و حتی دست‌فروشان زده است اما آنچه که اکنون بیش از همه مهم است حفظ جان انسان‌ها است. شاید چاره‌ای دیگر به جز فشار و قدرت و اقتدار حکومتی نمانده است تا مردم اختیار خروج از خانه را نداشته باشند!