انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فانتزی خردگرایی کامل: لوکورلوزیه و طراحی پاریس

اولیویه برنسی برگردان عاطفه اولیایی

 

آثار لوکوربوزیه که در ژانویه ی ۲۰۱۶، در میراث جهانی بونسکو قرار گرفت، به مثابه مشارکتی استثنایی به جریان مدرنیسم تجلیل می شود. طبق کتابی که اخیرا منتشر شد، این معمار سویسی خود بزرگ بین و شیفته نظم، شهرسازی تابع اصول بود که رؤیای کوچک نمودن آپارتمان ها و انهدام مرکز شهرها را در سر می پروراند. پاریس از این خواب و خیال او جان سالم به در برد.

 

در سال ۱۹۲۵،طرح وازن ( Le Plan Voisin) را در ساختمان Esprit Nouveau در نمایشگاه بین المللی هنر های تزئینی و صنعتی به شکل «دیوراما» ، دیواری به طول ۶۰ متر مربع، به حمایت مالی گابریل وازن در پاریس به نمایش گذاردند. وازن سازنده ی هواپیما، ماشین های لوکس بود که علیرغم مخالفت های سیتروئن و پژو، شهری پاره پاره را بین شاهراه ها در خیال می پروراند. طرح وی، به بزرگی هشتاد متر مربع، جرح و تعدیلی از طرح سه سال پیش، برای پاریسی به جمعیت سه میلیون بود و به توضیح آفریننده این طرح: «طرح پاریس وازن، آفرینش دو عامل جدید و اساسی را در نظر گرفت: شهری برای کار و شهری برای سکونت. شهر کار به وسعت ۲۴۰ هکتار در منطقه ی کهنه و غیر بهداشتی پاریس ـ از میدان رپوبلیک تا خیابان لوور و ازایستگاه راه آهن شرقی تا خیابان ریولی بود. شهر مسکونی از خیابان پیرامید ها تا دایره ی ترافیک شانزه لیزه و از ایستگاه سن لزر تا خیابان ریولی کشیده می شد و نظر به ویرانی محله های ساختمان های مسکونی بورژوا ها ( امروزه مقر ادارات ) داشت (۱)

 

از آن جا که « نمایندگان هواپیمایی فرانسه» ادعا کرده بودند که هواپیما ها بدون هیچ مشکلی می توانند به طور عمودی به زمین بنشینند، لوکوربوزیه میدانی عظیم در مرکز در نظر گرفت که در اصل ایستگاه راه آهن و در عین حال طبقه فوقانی آن فرودگاه به شمار می رفت. محور اصلی این طرح از شرق به غرب عبارت بود از « شریان اصلی تردد ، به پهنای صد و بیست متر، دارای یک مسیر ماشین رانی سریع که به مانند پلی ساخته شده بود تا ترافیک یک طرفه را بدون تداخل مسیرها، میسر سازد». بر خلاف انتظار« تمرکز شدید جمعیتی محله های قدیمی (که فدای طرح وازن می شدند) نه تنها کاستی نیافته بلکه چهار برابر شد» و به سه هزار و پانصد نفر در هر هکتار رسید. وی تأکید به ویرانی محله های Tumple, Archive, Marais و غیره ولی حفظ کلیسا های قدیمی داشت

 

(در ۱۹۴۳ زمانی که نازی ها محله ی قدیمی Panier را در مارسی ویران کردند، بناهای تاریخی محله حفظ شدند و نه خانه های فقرا).

 

 

در این مکان ها که همه بناها به غیر از ساختمان های خارق العاده (۲) ویران شدند، برج هایی مشابه و به فاصله مساوی از بلوار سباستوپول، به شکل صلیب به بلندی دویست متر (۳)، با نقشه ای متقارن و فرمالیست برای ادارات بنا شند . در بین فضاهای سبز، ساختمان هایی به ارتفا ع تقریبی پنجاه متر، حدود هزار نفر را در هر هکتار اسکان می دهند. شهر لوکوربوزیه نه در دایره های متحدالمرکز بلکه به شکل خطی ساخته می شود. از این طرح که زندگی جماعتی را کاملا بوروکراتیره می کند ، به طور مرتب در نوشته های متفاوت وی یاد شده است.

 

 

« هدیه ای به صاحب منصبان »

 

 

طرح وازن اساس پژوهش های شهرسازی آتی و مداوم لوکوربوزیه بین ژانویه ۱۹۳۱ و دسامبر ۱۹۳۴ قرار گرفت. این تحقیقات که در مجله La Ville radieuse با عنوان «عوامل نظری شهرسازی در جهت تجهیز تمدن ماشینی» در ۳۴۵ صفحه منتشر شد ، از آثار محوری در زمینه شهرسازی است و توسط «انتشارات معماری کنونی» عرضه شد، چنین آغاز می شود:« این کتاب به” صاحب منصبان” اهدا می گردد، پاریس ، ماه مه ۱۹۳۳» . لوکوربوزیه دراین نوشته ایدئولوژی توتالیتر خود را در تصور شهر آینده ارایه می دهد.

 

 

در فصل یکم :« دعوت به عمل» در ابتدا ابراز می کند که «در حالی که ایتالیا و روسیه به ساخت دنیایی جدید پرداخته اند، دنیا رنجور است.» رژیم های توتالیتر. و در فرانسه: « رودرویی نزدیک است.» عکسی از سنگر با توضیح « ششم فوریه ۱۹۳۴ ، پاریس (۵) : رستاخیز پاکیزگی»، بدون شک برای لوکوربوزیه اولین مرحله انقلاب ( فاشیست) را تداعی می کند. وی که شدیدا متأثر از اقتصاد برنامه زیری شده شوروی (۶) و نتیجه ی طبیعی آن یعنی ( نظم) از بالا بود،آرزوی « ناپدیدی پرولتاریا» و به یمن « بسیج زمین ـ sol ـ برای رهایی جامعه» خواست آفرینش «شهری بدون طبقه» را ابراز کرد. می بایست از شوروی متابعت می شد: « زمین های آزاد اتحاد جماهیر شوروی، طراح آزادی اند.» انهدام مالکیت خصوصی باید همراه با « سنگ بنای نهاد های تمدنی ماشینی یعنی احترام به آزادی فردی باشد». چگونه ؟ « خانه انسان مدرن ( و شهر) ، ماشینی است منظم که آزادی فردی را که امروزه در میان نیست، برای هر فرد به ارمغان خواهد آورد.» ( به ضمیمه مقاله مراجعه کنید).

 

 

از سوی دیگر، در «چرخه ی ۲۴ ساعت» باید زمانی برای تقریح نیز در نظر گرفت زیرا که ماشینسم زمان کار را کوتاه می کند. لوکوربوزیه که خود ورزشکار بود، برای ورزش «ارزش» زیادی قائل بود، زیرا « زیرا حائز عواملی متنوع در جلب علاقه است: اولا جنگاوری، کارآیی، نیرو، اراده ،انعطاف پذیری و سرعت؛ کنش شخصی و همکاری جمعی، نظمی که داوطلبانه پذیرفته می شود.» بنا بر این، « ورزش باید برنامه روزانه بوده و نزدیک خانه انجام شود. نظریه لو کوربوزیه بیشتر به شعار می ماند: « صاحب منصبان! باید برنامه داشت: روی آن کار کرد. آن را متجسم ساخت. منافع نظم را گستراند.» و بالاخره، « از طریق نظم به هدف والای کار دست یابیم: خوشبختی!»

 

چگونه می توان به این هدف دست یافت ؟ راهکرد: «طرح دیکتاتور» ( …) . طرح مدیریت « شهر تابناک» فنون ابتکاری را در خدمت تجهیزات مدرن قرار می دهد. بتن آرمه، نصب « خشک» قطعات پیش ساخته و استاندارد و دستگاه تهویه. البته بی ضرر هم نیست اگر لوکوربوزیه، در حاشیه تصویر ژنرال پرمدعا ، خوزه سانجورجو، که به رهبری جنبش ملی گرایان ( سرآغاز جنگ داخلی) برگزیده شده می نویسد: «در گرمای تابستان، هوای غیر قابل تنفس، قضات را از قضاوت سلیم، کارگران و مجلس را از کارآیی بری می کند. کمبودی همه جانبه!» این فنون مدرن، ساختن بزرگراه ها ( پریکو د ریویرا ۷ ) را که نخستین دغدغه نویسنده است، میسر می سازد؛ برافراشتن آسمان خراش هایی به ارتفاغ ۲۲۰ متر صلیب شکل ( برای ممانعت از خرید روزانه). بر فراز این آسمان خراش ها، « تاکسی های پرنده به زمین می نشینند»؛ نمای ساختمان هایی به شکل سرنیزه و متشکل از «سلول»، نور تولید می کند». این ساختمان های مسکونی به ارتفاع معقول ۵۰ متری ( معادل ۱۸ طبقه) ساخته می شوند. شهر تابناک که تا بی نهایت چنین گسترده می شود، دهشتناک و به قول هانری لوفور « فضای مرگ» است.(۸). این شهر که دقیقا ایاره سنجی شده ( تراکم «شهری»، ابعاد سازه ها، مساحت مسکن ها) و به میزان بالایی با تصاویری ( که همیاران لوکوربوزیه کشیده اند) تهیه و ارایه داده شده و به خوبی حفظ شده اند، به آسانی دغدغه های لوکوربوزیه و یا پوچی این طرح را آشکار می کند.

 

 

در پای ساختمان های مسکونی با گنجایش ۲۷۰۰ نفر، ( تقریبا ۵۴۰ خانوار) ،« autoport » (پارکینگ ها) قرار داده شده اند. بنا بر این باید ۵۴۰ جای پارک در نظر گرفته شود، در حالی تعداد آن ها در طرح شش بار کمتر است. به منظور جلوگیری از قربانی شدن فضای سبز به بتن، افراد در فضا های سبز رفت و آمد می کنند؛ از دروازه هایی بسته ( Clos de grilles) که قاعدتا برای حفاظت این محیط لازمند، روی نقشه ها اثری نیست. کمی دور تر: « پارک هایی ( به وسعت و نور دلخواه) به مثابه پیاده رو هایی به وسعت چهار صد متر در چهارصد متر، توسط فضا های زیر زمینی، مرتبط اند. به منظور رسیدن به شاهراه ها، لوکوربوزیه راهی زیر زمینی به درازای سی متر تعبیه کرده است ولی طرح هایش دو برابر این طول را نشان می دهند. بالاخره گستون بارده گوشزد کرده است که «سایه های مناطق مسکونی در ظهر ۲۱ ژوئن نقاشی شده اند و بدین ترتیب غلبه هوای غار مانند در پای این دیوار های پنجاه متری، مخفی شده و به چشم نمی آید(۹) ».

 

 

نماهایی صاف، شیشه ا ی و بدون روزنه

 

 

« گهگاه، از میان برگ درختان شاهراهی نمایان است که ماشین ها در سکوت و به سرعت دلخواه در آن می رانند ( کائوچو روی سیمان) .» لوکوربوزیه شخصا علاقه به رانندگی سریع داشت. یاد رانندگی بر سقف کارخانجات فیات در تورین، تمام عمر با وی بود. او برلین وازنی چهارده اسبه داشت که به طور مرتب از آن استفاده می کرد و آن را جلوی بالابر های صنعتی ، که توسط بیل برد های تبلیغاتی آب و هوایی مدرن به ساختمان می دادند، پارک می کرد.

 

لوکوربوزیه سازماندهی داخلی بنا ها را برجسته می کرد: « معماری می تواند در تجهیزات درونی ساختمان دخیل باشد. طراح – معمار تجهیزات بر اساس مسایل ( ظرفیت)، مدیریت داخلی، کیفیت و شیوه ی زندگی ساکنین، عایق بندی، وزش باد، پستی و بلندی (شهر سازی)، می تواند در چهارچوب های ایستا ی استاندارد، مجموعه هایی بیولوژیک بسازد.» امری که به خودی خود جای نگرانی دارد! به علاوه، وی فضای کمینه لازم برای هر فرد را در نظر می گیرد اما اتاق نشیمنی مشابه برای دو تا چهار نفر در آپارتمان ها پیش بینی شده است. مشابها، وسعت آشپزخانه های استودیو ها و آپارتمان های چهار تا هفت فرزند، یکسان است«

 

نمای ساختمان ها در در شهر تابنا ک صاف، کاملا شیشه ای، بدون روزنه و اعتدال محیط توسط « تنفس دقیق » صورت می گیرد. ( علیرغم شکست های Centrosoyus مسکو ، لوکوربوزیه آن را مدلی برای شهر پناهگاهیCite de Refuge پاریس محسوب می کند. ) به منظور زیبا شناسی، نمای ساختمان ها بری از بالکن است زیرا : « خانه یک هرم هندسی قائم است.»

 

 

لوکوربوزیه سپس ، با دقتی تقریبی، نظریه تکثر سطوح را به کار می گیرد: ژنو، ریو دو ژانیرو، سائو پولو، مونتویدو، بوئنس آیرس، الجزیره،مسکو، آنور، بارسلون، استکهلم، نمور (الغزوات امروزی در الجزایر) ، پیاسه ( شهر مسکونی یکی از پیروان سرسخت اش که لوکوربوزیه لقب «زن تابناک» را به وی داده بود). اما در مورد پاریس چنان می نویسد که گویی دگرگونیش انجام یافته: « پاریس همچو “ شهری تابناک “ در خود تنیده است . پاریس بیولوژی پایه ای خود را باز می زید. پاریس نجات یافته است.»

 

 

لوکوربوزیه، همان طورکه در ۱۹۵۱، طی مصاحبه ای با روبرت ماله تأکید می کند، در طول زندگیش، به اصول ۱۹۲۲ پایبند می ماند: « پژوهشی نظری در مورد شهری معاصر و سه ملیونی انجام داده ام که حتی امروزه، دردوران شهرسازی مدرن، در همه شهر ها، اساسی بوده و کاملا هماهنگ و ارزشمند است. » با آن که لوکوربوزیه در پی ویرانی مرکز تاریخی پاریس است، از تمام پایتخت نفرت ندارد: خود، به مدت ۱۷ سال در خیابان ژاکوب زندگی می کند، سپس به ساختمانی که در خیابان نوگرس ـ ا ـ کولی ( بین کاروس و پار ک پرنس) بنا کرده نقل مکان می کند. دو دوست صمیمی اش ( فرانسوا پرو و پیر وینتر) را نیز متقاعد می کند تا به وی بپیوندند و خود دو طبقه فوقاتی « مناسب تر» بنا را اشغال می کند. جالب آن که لوکوربوزیه همچو مادرش ( در کنار دریاچه ی لمان) مجبور به تحمل گرمایی خفقان آور زیر سقف های بتنی عایق بندی نشده و پشت بام های بالکنی است.

 

 

نهایتا، لوکوربوزیه طرح پاریس : ۱۹۵۶ ـ ۱۹۲۲، را که حاوی بسیاری ازطرح های نافرجام پاریس است منتشر می کند. متن این کتاب، مملو از پند و موعظه بر صفحات بزرگ و سبز ( تداعی کننده شهر سبز وی) و به سپهر هنرمند نقاش رجوع می دهد. « شهر سبز تبدیل به مکانیکی برای تعمیر و بازبینی اتومبیل است ( روغن کاری، بازبینی قطعات، و سرویس آن)( ۱۰)».

 

 

ضمیمه

 

آلن بوبلکس ، یکی از پیشنهادات لوکوربوزیه از طرح وازن را جدی گرفت: گذراندن شریان ترافیکی سنگین از پاریس. به یمن ترکیبی از عکس و نقاشی های دیجیتالی، بلوار کنونی پیرامونی را محور شهر کرده و مکان های کسب و کار را محله به محله در درازای آن باز توزیع می کند. وارونگی کامل مرکزشهر و پیرامون. کار های آلن بوبلکس در گالری ژرژـ فیلیپ و ناتالی والوآ در پاریس به مایش گذاشته شده است. همچمین مراجعه کنید به «لوکوربوریه، چرا که نه ؟»، آزمایشگاه شهرسازی شورشی، اوت ۲۰۱۱.

http://laboratoireeurbanismeinsurrectionnel.blogspot.fr

 

 

 

پاینوشت ها:

 

١-

Le Corbusier, Urbanisme, Crès, coll. «L’Esprit nouveau », Paris, 1924.

 

٢-

Les deux résidus (qu’on distingue à peine) au milieu de l’immense vide central sont les portes Saint-Denis et Saint-Martin. Hommage à Louis XIV et Colbert.

 

٣-

À titre de comparaison, la tour Montparnasse, de 56 étages, fait 210 mètres de haut.

 

۴-

Il écrivait en 1936 que sa « ville radieuse » « pouvait retenir l’attention du comité Nobel». Sans suite.

 

۵-

Ce jour-là, les manifestations de l’extrême droite tournèrent à l’émeute et firent redouter la menace d’une arrivée au pouvoir de mouvements fascisants, ce qui favorisa l’union des gauches.

 

۶-

L’origine de La Ville radieuse est une réponse à un questionnaire lors de son premier voyage à Moscou.

 

٧-

Général espagnol ayant pris le pouvoir en 1923 par un coup d’État et renversé par les républicains en 1930.

 

٨-

Henri Lefebvre, Le Droit à la ville, Economica, Paris, 2011 (1re éd. : 1971).

 

٩-

Gaston Bardet, « La ville ombreuse », Pierre sur pierre. Construction du nouvel urbanisme, LCB, Paris, 1946.

 

١٠-

 

Le Corbusier, Précisions sur un état présent de l’architecture et de l’urbanisme, Crès, coll. «L’Esprit nouveau », ۱۹۳۰.

اولیویه برنسی: آرشیتکت . این متن قسمتی از کتاب وی بنام « مصیبت فضای مدرن » است

 

لوموند دیپلماتیک ژانویه ۲۰۱۷

 

انسان شناسی و فرهنگ ناشر رسمی لوموند دیپلماتیک در ایران است