انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهرهای تاریخی جهان اسلام (۱۰): مرو (بخش اول)

یاکوبوسکی، بوثورث ترجمه ی ملیحه درگاهی

مِرو (Merv) شکل متعارف کلمه ی عربی مَرو یا مرو الشاهجان، طی دوران اسلام قرون وسطی شهر باستانی در شمال شرقی جهان ایران و استان خراسان بود. در حال حاضر محل استقرار شهر مرو آنسوی مرزهای جمهوری اسلامی ایران و در جمهوری ترکمنستان، نزدیک به شهر مدرنی است که در زمان اتحادیه جماهیر شوروی مَری نامیده می شد. نام مرو الشاهجان به طور مشخص با موقعیت شهر طی دوره ی پیش از اسلام و اوایل اسلام به عنوان پایگاهی برای نمایندگی های قدرت سلطنتی، مرزبان های شرقی و نقش شهر به عنوان سنگر این بخش از جهان ایرانی به مثابه دفاع مستحکمی بر علیه تهاجم بیگانگان دشت های داخلی آسیا، مرتبط است. به علاوه این استحکامات شهر واحه ای بزرگ مرو را از شهر کوچکتر اوایل اسلام یعنی مرو الرود، “مرو روی رودخانه”، پنج یا شش منزل آنسوتر از رود مرغاب که در حال حاضر محل استقرار آن درست درون مرزهای استان بادغیس افغانستان است، جدا می کند. به نظر دو فرم از نام شهر در عرف قدیمی تر ایرانی وجود داشته است، *مرو و *مرق، شکل دوم برآمده از نام دوران کلاسیک مرگیانا برای منطقه ی مرو است (ببینید جِی. مارکوارت (J. Markwart) – جی. مسینا (G. Messina)، کاتالوگ پایتخت های استانی ایرانشهر، رم ۱۹۳۱، ). نسب عربی نام شهر، المروزی (al-Marwazi) است.
پس از جنگ جهانی دوم باستان شناسان شوروی فعالیتهای جدی را بر مکانهای باستانی وسیع و مربوط به اوایل دوران اسلام مرو انجام دادند، و در دهه ی ۹۰ و سالهای آغازین هزاره ی سوم، کارهای بسیار بیشتری توسط گروه باستان شناسان بریتانیایی و ترکمن بر مکانهای باستانی مرو صورت گرفته است. این فعالیتهای بخش اعظم گذشته ی مرو، از دوران باستان تا سلجوقی، را آشکار ساخته است؛ ببینید گزارشهای جورجینا هرمن (Georgina Herrmann) و همکاران در ایران JIPS، xxxi (1993) بدین سو و کتاب او در مورد بناهای تاریخی مرو. ساختمان های سنتی کرکم (Karakum)، لندن ۱۹۹۹. اکتشافات بدست آمده آنچه که شواهد ادبی پراکنده پیشنهاد می کند را مورد تأیید قرار می دهد، اینکه از دوره ی هخامنشیان بدین سو یک اجتماع آبادی نشین کشاورز و بسیار توسعه یافته در ناحیه ی مرو مستقر بودند. مورخان و جغرافیدانان کلاسیک یونان که نبرد اسکندر کبیر در سرتاسر آسیای مرکزی تا هند را توصیف کرده اند، اطلاعات بیشتری را در اختیار قرار می دهند. یافته های مربوط به بخش اصلی شهر مرو به لحاظ سنتی منسوب به شخص اسکندر است، اما ممکن است تا اندازه ی اندکی مربوط به اواخر دوره ی حاکم سلوکسیدی آنتیوخوس اول (۲۶۱-۲۸۰ قبل از میلاد) باشد. طی همین دوره با ساخت دیوار اطراف شهر از مناطق کشاورزی در مقابل حمله ی غارتگران محافظت شد. آبادی مرو بیشترین میزان اهمیت و شکوفایی خود را مرهون این واقعیت است که در دوره ی پارتیان، کاروانهای بزرگی که بواسطه ی قسمتهای شمالی ایران به مرزهای چین می رفتند، از طریق مرو به بلخ و دره ی سیحون بالایی و از میان کوهها به کشگر (Kashgar) مرتبط می شدند، طی دوران ساسانی مسیر شمالی تری از سغدیه به سمیرچی و بخش شمالی ترکستان شرقی ایجاد شد.
جغرافیدانان عربی و ایرانی قرن ۱۰-۹/۴-۳ جزئیات شفاف تری را در خصوص شهر و بویژه مبحث مهم نظام آبیاری واحه ی مرو برای ما فراهم آورده اند. این منابع از یک سیستم بسیار سازماندهی شده ی سرپرستی و مرمت کانالهای آبیاری تحت نظارت یک متولی یا مقسم الماء خبر می دهند که مطابق با اصطلاح متداول ایرانی برای آبیاری رسمی محلی یعنی میراب است. ابن هوقل و المقدیسی گزارش می دهند که رئیس آبیاری از یک ستاد کاری گسترده، از جمله گروهی از غواصان، برای تعمیر کانال ها برخوردار بود. در بالای شهر بر رودخانه ی مرغاب سدی بنا شده بود و تهیه ی آب از این مخزن توسط دستگاه اندازه گیری که المقدیسی آن را مقیاس می نامد کنترل و اندازه گیری می شد، این وسیله مشابه نیل سنج در جزیره ی الروضه (al- Rawda) مصر است که از جمله اجزاء ضروری آن یک قطعه ی چوبی با مندرجاتی در هر شعیر می باشد. اداره ای با نام دیوان کستبزود ( در فارسی کاست و افزود) گزارشی از تمامی افرادی که در تسهیم آب نقش داشتند تهیه می کرد (ببینید بوثورث، ابو عبدالله خوارزمی در باب اصطلاحات تکنیکی صنعت دبیری، در JESHO، xii (1969)، ۱۵۱).
طی قرون ۱۳-۸/۷-۲ است که موفقیت عظیم اقتصادی واحه ی مرو بوسیله ی نظام مبادله ای بسیار توسعه یافته بوقوع می پیوندد. شمار زیادی از روش های تکنیکی و کشاورزی به استثناء زراعت گندم، که از دره های کشکا دریا (Kashka Darya) و زرافشان وارد شده بود، توسعه یافتند. مردم مرو کرم ابریشم پرورش می دادند. مدت زمان کوتاهی قبل از حمله ی مغول ها، “خانه” ای به نام الدیوکش (al-Diwakush) در خراق (Kharaq) واقع در جنوب غربی مرو، محلی که چگونگی پرورش کرم ابریشم در آنجا مطالعه می شد، وجود داشت. استخری بیان می کند که مرو بیشترین میزان ابریشم خام را صادر می کرد؛ کارخانه های ابریشم این شهر مشهور بودند. آبادی مرو همچنین برای داشتن نخ مرغوب که بر طبق گفته ی استخری به صورت خام یا مصنوع به سرزمینهای مختلف صادر می شد، از معروفیت برخوردار بود؛ نگاه کنید به منسوجات مرو، ر. ب. سرجنت (R. B. Serjeant)، منسوجات اسلامی، مقتضیات تاریخی تا زمان غلبه ی مغول، بیروت ۱۹۷۲، ۹۰-۸۷. به علاوه ناحیه ی مرو شامل املاک وسیعی بود که صاحبان خود را با درآمد قابل توجهی بیمه کرده بودند. بر اساس گفته ی طبری در قرن ۸/۲ تمامی روستاهای مرو به یک نفر تعلق داشت. در غیاب اسناد قانونی اطلاعات اندکی از زندگی کشاورزان در اختیار قرار دارد. هر چند آشکار است که رعایا از طریق معاهدات فئودالی مقید به اربابان خود بودند، آنان در زمان غلبه ی اعراب عین محصول و طی قرون ۱۰-۸/۴-۲ محصول و پول پرداخت می کردند. هیچگونه مدرکی که نشانگر میزان این پرداخت ها باشد بدست ما نرسیده است. شهری که در مرکز یک منطقه قابل کشت عالی ساخته شد، آینده ی درخشانی را در پیش داشت. همچنین اگر به یاد آوریم که شهر به یکی از بازارهای بزرگ بر مسیرهای کاروانی بین غرب و آسیای مرکزی و مغول و چین بدل شد، می توانیم به آسانی دریابیم که چگونه شهر با کارخانه ها، بازارها و کشاورزی خود به سرعت به شکوفایی رسید. در حال حاضر ما می توانیم در منطقه ی قدیمی مرو سه محل مربوط به شهرهای باستانی را مشاهده کنیم: ۱. گاور قلعه، مشابه شهر مرو در دوره ی ساسانی و اوایل اسلام است؛ ۲. سلطان قلعه نزدیک به مکان قبلی در کناره ی غربی. این بنا مربوط به قرون ۱۳-۸/۷-۲ شهر مرو است و در سال ۱۲۲۱ بوسیله ی مغولها تخریب شد؛ و آخرین محل ۳. عبدالله خان قلعه در جنوب سلطان قلعه-مرو، توسط شاهرخ در سال ۱۴۰۹/۸۱۲ بازسازی شد. مکان های ذکر شده تمامی بقایای شهر مشهور به علاوه ی نواحی نزدیکتر اطراف بودند.
تاریخ ساخت ارگ مرو، هم عصر با شهر که در منطقه ی گاور قلعه بنیان گذاشته شد، به سالهایی دورتر باز می گردد. بایستی گاور قلعه را به عنوان ابتدایی ترین محل شناسایی کرد (با نام شهرستان)؛ این قلعه حول کاخ ارباب بزرگ و به معنایی اطراف دژ اصلی شکل گرفت. به سختی می توان شهرستان را به تاریخی زودتر از سالهای آغازین ایجاد شهر مرو مربوط دانست، اما فقط بوسیله ی حفاری می توان مسئله ی تاریخ ابتدایی ترین سکونتگاهها در قلعه را حل کرد.
اعراب با ورود به شهر مرو منطقه ی غربی شهر که آن زمان مهمترین بخش محسوب می شد را بسیار توسعه یافته دیدند. جغرافیدانان عرب این بخش شهر را رَبد (rabad) می نامند. در ابتدا بازار بر حاشیه ی شهرستان در نزدیکی “دروازه ی شهر”، نه خیلی دور از دیوار غربی، واقع شده بود و یک بخش آن به عنوان کانال رزیق به آنسوی دیوار شهر امتداد یافت. مسجد بزرگ توسط اعراب و در مرکز شهرستان ساخته شد (المقدیسی). کم کم با نقل مکان زندگی شهر به سمت ربد، مرکز مدیریتی و مذهبی شهر نیز به همان طرف سوق یافت. مسجد دوم که بر ساحل کانال رزیق ساخته شد در سالهای آغازین قرن ۹/۳ توسط مأمون به شافعی ها سپرده شد. در میانه ی قرن ۸/۲ به هنگام انقلاب ابومسلم، مرکز شهر به سمت غرب دورتر و سواحل کانال ماجان انتقال یافت. شهر در این تاریخ به تدریج در حال تصرف محل استقرار ربد بود. بنابراین شهر مرو در قرون ۱۳-۸/۷-۲ دیگر گاور قلعه نبود، بلکه اکنون شهری که هنوز ویرانه های آن در غرب قلعه وجود داشت به عنوان سلطان قلعه شناخته می شد. اما شهرستان به یکباره اهمیت خود را از دست نداد. محل شهر قدیمی واقع در سلطان قلعه مثلثی شکل است و با ناحیه ای به وسعت گاور قلعه از شمال به جنوب امتداد یافته است. این منطقه ی بوسیله ی دیوار نازک خشتی با چندین برج احاطه شده و بناهای دیگر به قلعه تعلق دارند. قلعه در سال ۸۰-۱۰۷۰/۷۲-۴۶۲ به دستور سلطان ملک شاه سلجوقی بازسازی شد. این بنا یکی از با شکوه ترین ساخت های این دوره است.
در زمان جغرافیدانان عرب دو شهر به همراه حومه هایشان بوسیله ی یک دیوار احاطه شده بودند، بقایای دیوار هنوز موجود است. چنانچه ذکر شد دیوار در زمان آنتیخوس اول ساخته شد و همانطور که استخری تحت عنوان الرَی به آن اشاره کرده است، باقیمانده های دیوار هنوز در قرن ۱۰/۴ قابل مشاهده بودند.
هنگامیکه سلطان قلعه در قلمرو سرزمینی مرو قرار گرفت، ساختار اجتماعی شهر همچون زندگی اجتماعی و اقتصادی در آسیای مرکزی و غربی به طور کلی، تا حد زیادی دگرگون شد. حالا دیگر رشد شهرها، توسعه ی زندگی شهری، مبادله ی محصولات شهری با تولیدات کشوری و قبایل صحرانشین و گسترش رفت و آمد کاروانها به تجارت تجملاتی محدود نمی شد، بلکه تمامی این موارد پیشرفت طبقه ی جدید اجتماعی را ترغیب می کرد. طی قرون ۱۳-۸/ ۷-۲ ارباب ها دیگر رؤسای بزرگ شهر مرو به حساب نمی آمدند، اگرچه کوشک های آنان تا انتهای قرن ۱۲/۶ در گاور قلعه موجود بود؛ حالا بازرگانان ثروتمند و یک طبقه ی اشرافی عالیرتبه، ارباب محسوب می شدند. علی رغم اینکه هر دو قشر با اشرافیت محلی مرتبط بودند، ولی دیگر کشاورزی وجود نداشت و تجارت و مالکیت شهری منابع ثروت آنان به شمار می آمدند. به گونه ای مشابه در موقعیت صنعتگرانی که برای مدت زمان طولانی رعیت ارباب نبوده اند، تغییراتی اتفاق افتاد. تا قرن ۹/۳ هنوز بخشی از مردم عوارض زمینداری به ارباب ها پرداخت می کردند. به نظر می رسد از آن زمان به بعد مردم از پرداخت این مقرری ها معاف شده باشند. با توجه به دگرگونی مکان نگاری و ساختاری شهر، منظر شهر نیز تغییر یافت. در حالیکه بازار شهرستان (گاور قلعه) در بخش بیرونی و انتهایی شهر قرار داشت، و هنگامیکه ربد زندگی شهری را به این قسمت جذب می کرد، بازارها و مغازه ها بدل به مرکز شهر شدند. مرو (سلطان قلعه) در قرن ۱۱/۵ یک شهر تجاری معمولی از نوع شرقی بود. دو خیابان اصلی از شهر عبور می کردند، یک خیابان از شمال به جنوب و دیگری از شرق به غرب امتداد می یافت؛ محل تقاطع دو خیابان چارسو نام داشت، مرکز بازار بوسیله ی پوشش گنبدی مسقف شده بود؛ مغازه ها سقف های مسطح داشتند. همچنین در این بخش بود که مغازه های کوچک پیشه وران دیده می شد، اگرچه در منابع ادبی فقط به کوی صرافان، طلاسازان، و دباغ ها اشاره شده است، همچنین محتمل است که چارک نساجان، مسگرها، سفالگران و … نیز در این بخش بوده باشد. این منطقه فقط مرکز اداری و مذهبی نبود، بلکه کاخ ها، مساجد، مدارس و دیگر ساختمان ها را نیز شامل می شد. به عنوان مثال مسجد بزرگ که تقریبا در زمان ابومسلم ساخته شد و تا حمله ی مغول نیز باقی ماند، اگر به گفته ی یاقوت باور داشته باشیم، در جهت شمال چارسو قرار داشت. هر چند بایستی مسجد بارها بازسازی شده باشد. به علاوه یاقوت عنوان می کند که در کنار مسجد بزرگ یک آرامگاه گنبدی وجود داشت که بر روی مقبره ی سلطان سنجر ساخته شده بود؛ مسجد آرامگاه بوسیله ی یک پنجره ی مشبک از این بخش مجزا بود. گنبد بزرگ آرامگاه به رنگ آبی فیروزه ای را می توان از فاصله ای دوردست مشاهده کرد. در انتهای قرن ۱۲/۶ داخل دیوارهایی که مسجد را احاطه کرده بود، مسجد دیگری ساخته شد که به شافعی ها تعلق داشت. به نظر می رسد ساختمان گنبددار با آجر محکم، ارتفاع ۵۵ ذراع و چندین ایوان که توسط ابومسلم بنا شد – استخری بیان داشته که این مکان به عنوان دارالعماره یا “جایگاه مدیریتی” کاربری داشته است – دیگر در دوره ی یاقوت وجود نداشت. این ساختمان در نزدیکی مسجدی که توسط ابومسلم ساخته شده بود قرار داشت. در این دوره شهر مرو – به علاوه ی دیوار بزرگ – برج و باروی داخلی داشت که بخش های مختلف شهر را از یکدیگر مجزا می ساختند. شهر به خاطر کتابخانه هایش از مشهوریت برخوردار بود، یاقوت نزدیک به دو سال و تا قبل از تحولات ناگهانی که مغولها در کتابخانه ها بوجود آوردند، در این محل اقامت کرد (در مورد مکان نگاری مرو در زمان قرون وسطی، نگاه کنید به لی استرنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ۴۰۳-۳۹۷).
منبع:
A.Yu. Yakubovskii & C.E. Bosworth, “Merv”, in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 401-406

Email:malihedargahi@yahoo.com

بخشهای پیشین:

باکو
http://www.anthropology.ir/node/20424

تهران (۵)
http://anthropology.ir/node/20183

تهران (۴)
http://www.anthropology.ir/node/19969

تهران (۳)
http://anthropology.ir/node/19886

تهران (۲)
http://anthropology.ir/node/19448

تهران (۱)
http://anthropology.ir/node/19258

نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086

ری
http://anthropology.ir/node/18609

تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934

تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696

تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478

تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249

یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996

یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757

شیراز (۲)
http://anthropology.ir/node/18837

شیراز (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16254

اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822

مشهد (۳)
http://anthropology.ir/node/18967

مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533

مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433