انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنان و تبعیض

فیگز، کیت، زنان و تبعیض؛ مترجم اسفندیار زندپور و به‌دخت مال امیری، تهران: نشر گل آذین/ در این شکی نیست که جوامع بشری از جنبه‌های مختلف تحول و تکامل داشته‌اند. امروزه جوامع به نسبت گذشته پیچیده‌ شده‌اند. انسان توانسته به طبیعت تسلط داشته باشد بنابراین بحث رابطه‌ی انسان با طبیعت مطرح هست. علاوه بر آن روابط انسانی نیز در شکل رعایت حقوقی تجلی پیدا می‌کنند. روابط انسان‌ها به خصوص از لحاظ جنسیتی در حال تغییر است. پس طبیعی است رعایت حقوق زنان در جوامع پیچیده‌ی امروز از موارد خاصی باشد که امروزه توجه دو چندان به آن شده است. در همین راستا کشورهای سرمایه‌داری چون تسلط بیشتری بر طبیعت و استفاده از امکانات طبیعی را دارا هستند بر این امر اصرار می‌ورزند که در رعایت حقوق بشر از جمله زنان در مرتبه‌ی بالایی قرار دارند. اما نویسنده‌ی کتاب به جوامع سرمایه‌داری و پیرامون زندگی واقعی زنان می‌پردازد. نویسنده نظر متفاوتی دارد که تبعیض بر علیه زن به دلیل جنسیت نه تنها هنوز وجود دارد بلکه بدتر از همیشه شده است. کتاب در ارتباط با جوامع سرمایه‌داری و پیرامون زندگی واقعی زنان است. درست است به گفته‌ی نویسنده ما در جوامع سرمایه‌داری با نمودهای اجتماعی و فرهنگی فمنیسم، ظهور زنان در رسانه‌ها و دعوای بین دو جنس از خلال زبان و جنسیت روبرو هستیم اما این‌ها اصل موضوع نیستند بلکه انعکاس و نتیجه عدم توازن سیاسی و اقتصادی بین دو جنس هستند. چون زنان در ادارات با مردها برابر نیستند برای گرفتن ترفیع نه تنها باید دو برابر مردها کار کنند بلکه سطوح شغلی پایین‌تری دارند. بدتر از آن آن‌ها مورد مزاحمت‌های جنسی قرار می‌گیرند. به هر حال جنسیت نقش به سزایی دارد زنی که می‌خواهد به ارتقاء شغلی دست یابد باید زنانگی خود را فراموش کند و همچون یک مرد رفتار کند. طبیعی است که همه‌ی زنان دارای چنین قدرتی نیستند پس به سطوح بالای مدیریت دست پیدا نمی‌کنند. از طرفی زنان نمی‌توانند به راحتی نقش‌های محول شده به خاطر تفاوت‌های فیزیولوژیکی را نادیده بگیرند. یک زن شاغل هنگامی باردار وصاحب فرزند می‌شود تحت فشار و استرس‌های کاری قرار می‌گیرد. چون قوانین و مقررات سختی در مورد زنان باردار وجود دارد و ممکن است اخراج شوند. البته بی‌ثباتی خانواده و بالا بودن میزان طلاق در جوامع سرمایه‌داری مشکلات مالی زنان را دو چندان می‌کند. چون زنان ناچارا سرپرست خانوار می‌شوند و باید خود هزینه‌های سنگین مهد کودک را بپردازند تا بتوانند به کار خود ادامه بدهند. این مشکلات و قوانین و مقررات سخت کار بر علیه زنان در دوران بارداری باعث می‌شود زنان شاغل تمام وقت به نصف رسند و به طرز قابل توجهی تعداد زنانی که رسما مشغول به کارهای نیمه وقت هستند افزایش یابد. مادران نه تنها حقوق کمتری می‌گیرند بلکه از ارتقای حقوقی که به سایر اعضای اداری پرداخت می‌شود محروم می‌شوند. زنان زمانی به گفته‌ی نویسنده نمی‌توانند هیچ بهره‌گیری از حق زایمان، حق مرخصی استعلاجی، حق مقرری بیکاری یا حقوق کامل بازنشستگی از منافع رفاهی دولت داشته باشند در نتیجه برای تامین معاش خود به درآمد مردان متکی می‌شوند. با توجه به مشکلات زنان، ظاهرا فمینسم برای کمک به عرصه می‌آید. اما به نظر نویسنده فمنیسم به خودی خود به خاطر مجبور کردن مردان به تظاهر به کنار گذاشتن جنسیت‌گرایی به طور یک شبه و در نتیجه بیگانه کردن آن‌ها مقصر است، در حالی که آن‌چه که آن‌ها واقعا انجام داده‌اند تغییر رفتار دمدمی و بی‌ثبات در پاسخ به یک شرایط جدید است. نویسنده سپس به تلاش فمنیسم در انگلستان اشاره می‌کند که تلاش کرده تا سیاست تبعیض‌آمیز انگلستان را نمایان کند. اما باور دارد برای تغییر آن فمنیسم کار چندانی انجام نداده است. فمنیسم با افکار قدیمی مبارزه می‌کند و طوفانی از اختلاف نظر و بحث و مشاجره به راه انداخته است. اما زنانی که نویسنده با آن‌ها گفت‌وگو کرده هم خواهان بچه دار شدن هستند هم داشتن کار. بنابراین زنان نمی‌توانند جنسیت خود را نادیده بگیرند و وارد جامعه برای شغل شوند.