انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنان در حلقۀ مردان (نقد فیلم شاعری، POETRY)

شاعری یک فیلم درام به کارگردانی لی چانگ-دونگ است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۰ شد و همچنین جایزه ناقوس بزرگ (بهترین فیلم و بهترین بازیگر زن)، جایزه فیلم اژدهای آبی (بهترین بازیگر زن) و «جایزه انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس برای بهترین هنرپیشه زن» را نیز از آنِ خود کرد.

شاعری قصه مادربزرگی تقریبا هفتاد ساله است که در مراحل اولیه بیماری آلزایمر تصمیم می گیرد به سراغ علاقه دوران نوجوانی اش یعنی سرودن شعر برود. استعدادی که سراسر فیلم زن مانند هاله‌ای زن را فراگرفته است اما بعلت مشکل اکثر زنان یعنی خودکم بینی نه تنها متوجه آن نشده بلکه انکارش هم می‌کند و پیوسته در حسرت آب در کوزه تشنه لب می‌گردد.

در حالیکه هربار تلاش بیشتری برای قدم گذاشتن به دنیای شعر و شاعری می‌کشد تا بلکه منظومه‌ای بسراید بیش از پیش از استعداد ذاتی‌اش که در دوران مدرسه معلم مدرسه به آن پی برده بود فاصله می‌گیرد. زنی مملو از احساس شاعرانگی که ذوق و استعدادش را در ظاهر و لباسش علیرغم شرایط بد اقتصادی‌اش هم به نمایش می گذارد و چشم همه را مجذوب بهار لباس‌هایش می‌کند. زنی که در اواسط فیلم ترنم آوازخوانی‌اش بیننده را متعجب می کند اما تا آخرین لحظه فیلم، جرات نوشتن شعر زندگی‌اش را پیدا نمی کند.

مادربزرگ که حضانت نوه‌اش را به عهده دارد در اوایل فیلم متوجه جنایت نوه‌اش بهمراه همکلاسی‎های خود می‌شود. آنهم جنایت آزار جنسی که روزانه در سراسر جهان در حال وقوع است. پیش از خواندن ادامه متن با خود بیندیشید، افراد وقتی از آزارجنسی مجرمانه فرزند یا نزدیکان خود با خبر می‌شوند معمولا چه واکنشی نشان می‌دهند؟ آیا واکنش افراد به هنگام شنیدن خبر زنای به عنف علیه خانواده خود یا از سوی خانواده خود، یکسان است؟

در این فیلم وقتی پنج پدر همکلاسی نوه مادربزرگ از او می‌خواهند که در جلسات ایشان برای مشورت و رفع مسئله شرکت کند، دربارۀ خبر تجاوز پسرانشان به یک دختر بی‌دفاع بدون شماتت جدی فرزندانشان صحبت می کنند. گویا آزارجنسی از سوی جامعه نرسالار به زنان امر غیرعادی نباید تلقی شود و حالا هم مشکل اصلی، مواجهه ایشان با جنایت پسرانشان نیست، بلکه مسئله پیدا کردن راه حلی برای رسانه‌ای نشدن موضوع و به تبع حفظ جایگاه اجتماعی خودشان است. به این صورت که وضع نابسامان اقتصادی خانواده قربانی را راه نجات خودشان استنباط کرده و تصمیم می گیرند از طریق پرداخت هزینه قابل توجه به خانواده قربانی از ایشان حق السکوت بگیرند. همان روش آشنایی که بسیاری از مجرمین مرفه برای بستن دهان اولیای دم از آن استفاده می‎کنند. روشی که در بسیاری از مواقع می‎‌تواند حاشیه امنیت برای مجرمین متمکن مالی ایجاد کند.

اما واکنش نفر ششم از این جمع مردانه که عصاره جامعه مردسالار است متفاوت است. مادربزرگ از قوانین وضع شده گروه تبعیت نمی‌کند. تنها قراری که او حاضر به پذیرش آن می‌شود جبران بخشی از خسارت وارده به خانواده قربانی با مرهم پول است.

به این ترتیب مادربزرگ که برای تامین معاش روزانه خود و نوه‌اش مجبور به پرستاری از پیرمرد معلولی است برای تامین هزینه مقرر مجبور می‌شود علیرغم انزجار و نفرتش از قانون مردانه دیگری نیز ناخواسته تبعیت کند. قانون پول در برابر بدن. بنابراین با پذیرش شرایط مشمئزکننده، صرفا برای جبران جای خالی دختر قربانی تجاوزِ پسران شهر تن به تنانگی می‌دهد. عدم مقاومت ظاهری زن در برای ورود به مهلکه تنانگی ممکن است دلیل رضایت جنسی وی در جهان مفاهیم پدرسالاری تعبیر شود.

به هرجهت حتی در دنیای جرم‌شناسی نیز اندکی از محققین هر نوع اجباری که موجب تسلیم بزه دیده به انجام عمل جنسی شود را داخل در تعریف تجاوز جنسی می‌دانند اما از نظر بسیاری از حقوقدانان و فرهنگ جوامع مردسالار استفاده آزارگر از نیروی بدنی،‌ تهدید با سلاح و موارد مشابه را شرط تحقق تجاوزجنسی می‌دانند[۱] و قضاوت بودن یا نبودن عنصر رضایت در طول یک رابطه جنسی از چشمان قربانی و آزارگر می‌تواند متفاوت باشد.

بنابراین همانطور که دختر جوان که به علت تجربه تلخ تجاوز قادر به ادامه زندگی نبوده و دست به خودکشی می‌زند، مادربزرگ هم در حلقه پدران همین پسران طعم تلخ تجاوز را می‌چشد. تجاوزی که علت آن قانون همین پدران برای جبران خسارت پسرانشان است تا گزندی به جایگاه مردانه‌شان وارد نکند.

اما مادربزرگ بیش از این حاضر به هم کاسه شدن با قوانین پدران نیست. تطمیع قربانی آزارجنسی و بستن دهان وی و خانواده‌اش خروجی فرهنگ پدرسالاری است که حداقل پیامد آن دنباله‌دار شدن زنجیره دردناک تجاوز است. در واقع تا وقتی که مردان ترسی از عواقب خشونت جنسی خود نداشته باشند این زنجیر پاره نخواهد شد و مادربزرگ تصمیم به گسستن زنجیره ایجاد امنیت برای متجاوزین است.

او خود طعم گس تجاوز را چشیده است و حالا حاضر نیست به درخواست پدران متجاوزین مبنی بر مسکوت گذاشتن مسئله تن دهد. بنابراین نوه خود را به دست قانون می‌سپارد تا سهم حداقلی خود را برای گسستن فرهنگ تجاوز ایفا کرده باشد.

[۱] . زراعت پیشه،‌رویا(۱۳۹۵). فرهنگ تجاوزجنسی، تهران: بنیادحقوقی میزان، ص۱۷۶.