انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دربارۀ نعیم بدیعی: روزنامه‌نگاری «نوین»

ندا دهقانی:

۱۰ سال از کیهان بچه‌ها بزرگ‌تر است. ششم دی‌ماه ۱۳۳۵ بود که پدرش آن را راه‌اندازی کرد. کاغذهای چرک و پاکنویس کیهان بچه‌ها که همیشه روی میز تحریر خانگی «جعفر بدیعی» پخش بود، بدیعی کوچک‌تر را علاقه‌مند کرد به نوشتن، نقاشی، گرافیک و صفحه‌آرایی…

متولد ۱۳۲۵ شیراز

دکترای روزنامه‌نگاری از امریکا

معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم اجتماعی، علامه طباطبایی از سال ۱۳۸۲

مدیر گروه علوم ارتباطات اجتماعی از ۱۳۶۲ تا ۱۳۸۰

 

کتاب‌ها:

روزنامه‌نگاری نوین

فرهنگ علوم ارتباطات فارسی انگلیسی فرانسه

۱۷ مقاله فارسی، ۵ مقاله انگلیسی، ۱۳ مقاله ارائه‌شده در سمینارهای داخلی و خارجی

۶ مقاله در کتاب‌های مختلف

استاد راهنمای ۳۱ پایان‌نامه کارشناسی ارشد و ۵ دکترا

 

۱۰ سال از کیهان بچه‌ها بزرگ‌تر است. ششم دی‌ماه ۱۳۳۵ بود که پدرش آن را راه‌اندازی کرد. کاغذهای چرک و پاکنویس کیهان بچه‌ها که همیشه روی میز تحریر خانگی «جعفر بدیعی» پخش بود، بدیعی کوچک‌تر را علاقه‌مند کرد به نوشتن، نقاشی، گرافیک و صفحه‌آرایی، از روزنامه‌نگاری گفتن و سؤال کردن.

پا به پای کیهان بچه‌ها بزرگ شد، تا لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترای این رشته. نعیم بدیعی ۵۸ ساله، وقتی از آن سال‌ها و نشریه‌ای که پدرش بنیان‌گذار آن بود حرف می‌زند دیگر مثل سر کلاس درس، چهره‌اش جدی نیست.

یونس شکرخواه شاگرد او در وبلاگ شخصی‌اش می‌نویسد: لحظه‌های لبخند دکتر بدیعی در میان خستگی‌های کار روزانۀ دانشگاه کمتر دیده می‌شود. اما یادآوری ۵۸ سال زندگی در محیطی سرشار از بوی کاغذ تحریری نشریه‌ها و یاد پدر، می‌تواند این لحظات را بیشتر کند.

۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد و چند ماهه بود که به تهران رسید. ۱۸ سال بعد با دیپلم ریاضی از مدرسۀ هدف بیرون آمد به مقصد امریکا.

– چرا از ایران رفتید؟

–  برای ادامۀ شغل پدر. از همان دوران نوجوانی به این کار علاقه داشتم.

۱۳۵۲ به زمان ایران و ۱۹۷۳ به زمان غربی‌ها، لیسانس روزنامه‌نگاری دانشگاه ایالتی اوکلاهامای امریکا به مدارک تحصیلی‌اش اضافه شد. در آن سال‌ها رفت‌وآمد به ایران برقرار بود، مخصوصاً تابستان‌ها با کار در تنها روزنامه‌ای که تاکنون خبرنگارش بوده است؛ کیهان.

 

خالی همچون اعماق کویر خودمان

سه سال بعد از گرفتن لیسانس، فوق‌لیسانس ارتباطات جمعی از همان دانشگاه به دستش می‌رسد. سال ۱۳۵۵.

در فاصلۀ همین سال‌ها هم هفت، هشت ماهی در روزنامۀ کیهان کار کرد، صبح‌ها در سرویس شهرستان‌ها و بعدازظهرها، سرویس اخبار خارجه. اکثر تابستان‌های دکتر بدیعی در تهران و روزنامۀ کیهان می‌گذشت. آن زمان‌ها، مکان دورۀ کارآموزی دانشگاهی که در آن درس می‌خواند به انتخاب خود دانشجو تعیین می‌شد و اولویت اول بدیعی همیشه تهران بود، همان روزنامۀ قدیمی خیابان فردوسی.

تحصیلات او در «ینگۀ دنیا» ادامه یافت تا شهریور ۱۳۵۹. کمتر از دو سال پس از انقلاب اسلامی، بدیعی با مدرک دکترای روزنامه‌نگاری از دانشگاه ایلینوی جنوبی به ایران آمد: «فضای ایران خیلی متفاوت بود. آنجا با کامپیوتر، کارت و دستگاه پانچ کار می‌کردیم، آن زمان در دانشکدۀ ما کامپیوتری وجود نداشت. انگار در کویر لوت پایین آمده بودم».

اما بدیعی دیگر بازنگشت: «فکر برگشتن به سرم نیفتاد. با تمام امکاناتی که وجود داشت، غربت آنجا برای من ملموس نبود، دوری از خانواده و وطن آزاردهنده است حتی در یک کشور پیشرفته.»

پس، در ایران ماند تا در سال‌های بعد از تعطیل دانشگاه‌ها و انقلاب فرهنگی، کرسی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی را با دکتر کاظم معتمد نژاد سر پا نگه دارد، آن‌طور که خود معتمد نژاد می‌گوید: «آن سال‌ها کسی نماند، تنها شدیم با دکتر بدیعی و … برای زنده نگه‌داشتن دانشگاه.»

تعبیر بدیعی این‌گونه است: «خیلی‌ها در این رشته تحصیل کرده و دکترا گرفته‌اند، درحالی‌که در کشور به آنان نیاز است، به ایران برنمی‌گردند. با حقوق ماهانه ۲۰۰ هزار تومان. ترجیح می‌دهند در غرب بمانند.» اما غربت آنجا آن‌قدر برای او سنگین بوده که او خواسته است بماند هر چند با حقوق ناچیز. در آن زمان حقوق ماهانه یک استادیار ۱۰ هزار و ۲۵۰ تومان بود.

از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۰ مربی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی بوده و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ استادیار که این درجه در سال ۱۳۷۲ به دانشیار و بعد در ۱۳۷۸ به استادی ارتقا یافته است.

اکنون سمت اجرایی معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده با او مانده است:

«این‌طور بهتر است چون کارهای تحصیلات تکمیلی از آن دوره که معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده بودم سبک‌تر شده و وقت بیشتری برای تحقیق مانده است.

 

بازگشت در دوران رکود

در حوزۀ ارتباط بسیاری دکتر بدیعی را با تأثیرگذاری و دانش او در حوزۀ تحلیل محتوا، به‌عنوان یکی از روش‌های تحقیق علمی می‌شناسند.

عمده ۳۹ مقاله ارائه‌شده از او در نشریه‌ها و کتاب‌های داخلی و خارجی، پژوهش‌هایی درزمینهٔ تحلیل محتوا است. پژوهش‌های او درزمینهٔ «ارزش‌های خبری» هم‌زمان با پایان‌نامۀ کارشناسی ارشدش شروع شد که بخشی از آن پژوهش‌ها در کتاب مشترکش با حسین قندی به نام روزنامه‌نگاری نوین، منتشر شده است. در این پژوهش نشان داده شده که رویدادها بر اساس کدام ارزش‌ها انتخاب می‌شوند و کدام خبر ممکن است اهمیت و ارزش خبری بیشتری داشته باشد. الگوی خبری ارائه‌شده دکتر بدیعی، در بسیاری از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد ارتباطات مورد استناد قرار گرفته است.

در مقاله‌ای درباره شیوه‌های رایج روزنامه‌نگاری بر اساس چهار محور روزنامه‌نگاری عینی، تشریحی، تحقیقی و توسعه‌مدار می‌نویسد:

برخورد، منازعه و کشمکش سال‌هاست که در بین روزنامه‌نگاران به‌عنوان یک ارزش خبری مهم در کنار ارزش‌های خبری دیگر (شهرت، دربرگیری، فراوانی، مجاورت، تازگی…) مطرح است. هر روز گزارش‌های متعددی از سرقت، قتل، تصادف، سیل، زلزله، جنگ، اعتصاب، سوءاستفاده‌های مالی، جدال‌های سیاسی، تظاهرات و … منتشر می‌شود. روزنامه‌نگاری برخوردنگر و بحران‌نما زاییدۀ روزنامه‌نگاری جنجالی و تجاری غربی است. روزنامه‌نگاران کشورهای درحال‌توسعه نیز به پیروی از سیاست‌ها و خط‌مشی‌های روزنامه‌نگاری تجاری غرب، به‌خصوص خبرگزاری‌های بزرگ، به ارزش خبری  «برخورد» اهمیت ویژه می‌دهند.

در همان مقاله که مورد وفاق بسیاری از کارشناسان ارتباطات است نتیجه گرفته:

روزنامه‌نگاری کشورهای درحال‌توسعه به روزنامه‌نگاری جنجالی، تجارتی، برخوردنگر و بحران نما تبدیل می‌شود. اما روزنامه‌نگاری آرامش‌خواه و مسالمت‌جو با تکیه بر حفظ آرامش و صلح، می‌تواند تفاهم، همدلی و مشارکت مردم را در برنامه‌های توسعه‌بخش جلب کند. با استفاده از اصول «روزنامه‌نگاری عینی»، «روزنامه‌نگاری تحقیقی»، «روزنامه‌نگاری تشریحی»، «روزنامه‌نگاری توسعه»، روزنامه‌نگاری آرامش‌خواه و مسالمت‌جو می‌تواند به تفاهم و همدلی برای همکاری‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و آرمان‌های نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها کمک کند.

به اعتقاد او قرائت‌های گوناگون آزادی اندیشه و بیان، فقدان آموزش‌های تخصصی حرفه روزنامه‌نگاری، مدیریت نامطلوب در برخی از مطبوعات، مسائل استقلال حرفه روزنامه‌نگاری، ابهام در حقوق و مسئولیت‌های روزنامه‌نگاران و مسائل اقتصادی و امکانات فنی از موانعی است که باعث شده روزنامه‌نگاری در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه به روزنامه‌نگاری جنجالی، تجارتی، برخوردنگر و بحران‌نما تبدیل شود. (شنبه، ۱۸ بهمن، ۱۳۸۲ سایت اینترنتی ایران و جامعه اطلاعاتی)

دکتر نعیم بدیعی باوجودآنکه به دلیل ادامۀ شغل پدر و روزنامه‌نگاری تحصیلات خود را تا دکترا در این رشته ادامه داد، اما در روزنامه‌ها نماند:

از سال ۱۳۵۹ که به ایران بازگشتم دیگر کار روزنامه‌نگاری نکردم.

علاوه بر کار خبرنگاری در دوران تحصیل در روزنامه یومیه دانشگاه، در ایران، قبلاً چند باری برای تهیۀ خبر از اداره بیرون رفته بودم اما بیشتر کار من ترجمه و بازنویسی اخبار در سرویس شهرستان‌ها بود. کار برایم یکنواخت بود، تصمیم گرفتم در حوزۀ تدریس و پژوهش فعالیت کنم. با این تصور که بعدها در نشریه‌های دیگر خواهم نوشت که جز فصلنامه‌های رسانه و علوم اجتماعی به‌طور تخصصی، این فرصت در روزنامه‌ای دیگر پیدا نشد.

بعد از آن بدیعی را بیشتر در دانشگاه علامه طباطبایی می‌دیدند، البته بعد از بازگشایی مجدد دانشگاه‌ها در سال‌های تعطیلی دانشگاه‌ها هم، تدریس ادامه داشت.

 

روزنامه‌نگار یا پژوهشگر؟

معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر روزها در اتاقش پشت کامپیوتر می‌نشیند. در طبقۀ آخر ساختمان: «قبلاً با دست می‌نوشتیم اما از وقتی کامپیوتر آمده تمام کارهایم را خودم با این دستگاه انجام می‌دهم، تایپ فارسی و انگلیسی مطالب.»

با آنکه سال‌ها روزنامه‌نگاری تدریس کرده است، در این حوزه نماند، تدریس را بیشتر دوست داشت و پژوهش را از هر دو بیشتر: «تدریس هم به یکنواختی می‌رسد اما هر پژوهش جدید، تازگی‌های خودش را دارد».

البته آن‌طور که می‌گوید قبل از سفر به امریکا، بسیاری از صفحه‌های «بازی و سرگرمی» کیهان بچه‌ها را او طراحی و تهیه کرده و چند داستان هم به اسم نوشته، هرچند آن سال‌ها مرسوم نبوده مطالب به اسم نویسنده منتشر شود. اما گاهی برای تشویق روزنامه‌نگاران جوان این کار را انجام می‌دادند.

سه فرزند دارد که هیچ‌کدام راه او را نرفته‌اند. خودش از این موضوع چندان ناراضی نیست. می‌گوید: هرکس به آنچه علاقه دارد باید روی آورد. روزنامه‌نگاری کار سخت و مشکلی است.

به سفارش نهادهای مختلف پژوهش‌های متعددی انجام داده است و قصد دارد باز هم در این حوزه بماند همان‌طور که تاکنون مشاور و راهنمای بسیاری از پایان‌نامه‌های دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترای ارتباطات بوده است.

– چرا برای ادامه تحصیل رفتید و به روزنامه‌نگاری ادامه ندادید؟

– پیش خودم فکر کردم این کار یکنواخت و روزمره‌ای است. گفتم ادامه تحصیل دهم تا بتوانم تدریس کنم و ضمن تدریس می‌توانم در روزنامه‌ها هم بنویسم اما بعدها به خاطر کار دانشکده، فرصت همکاری با روزنامه‌ها فراهم نشد.

هنوز از کیهان بچه‌هایی که پدرش سردبیری و مدیریت آن را بر عهده داشت، بزرگ‌تر است. دوست داشت شغل پدرش را ادامه دهد:

پدرم که تحصیلات فلسفه و علوم تربیتی از دانشگاه تهران داشت تا ۸۶ سالگی زندگی کرد. از سال ۱۳۵۸ با مدیریت جدید مؤسسه کیهان نتوانست همکاری کند و به خاطر اختلاف‌نظرها و شرایط آن روزها، پس از ۲۳ سال، دیگر در کیهان بچه‌ها نماند و ننوشت. شاید اگر در حوزۀ مطبوعات می‌ماند به خاطر استرس و فشار کار به این سن نمی‌رسید.

خواست راه پدر را ادامه دهد: روزنامه‌نگاری، اما زیاد با او کنار نیامد، با جعفر بدیعی هم.

 

-این مقاله ابتدا در مجموعهٔ «مهرگان» و در جشن‌نامهٔ مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژهٔ مهرگان در موسسهٔ فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳ در قالب کتاب منتشر شده است.

-ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۴۰۲

– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری‌زاده

-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد. برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:

elitebiography@gmail.com