نوشته و ضبط: محسن شهرنازدار
مقدمه ای در پرانتز: پرانتز باز: پژوهش در موسیقی قومی ایران هرچند قدمتی بیش از نیم قرن دارد، اما از نظر روش و بینش در ابتدای راه به سر می برد. به طور کلی نا آگاهی پژوهندگان تجربی از روش تحقیق و فقدان پژوهش های میدانی کافی برای ریشه یابی و شناخت عمیق از این موسیقی ،نتایج و محتوای نوشته ها و مقالات در باره موسیقی اقوام ایرانی را گاهی به شدت غیر موثق و نامعتبر کرده است.
نوشتههای مرتبط
پژوهش درباره موسیقی بلوچستان هم از این قاعده مستثنی نیست و چه بسا به دلایل زیر شرایطی بغرنج و پیچیده تر دارد: دور بودن از مرکز، نا آگاهی و عدم شناخت نسبت به زبان بلوچی، تفاوت های آشکار موسیقی بلوچستان با سایر موسیقی های مستقر در فلات ایران؛ فقدان منابع مکتوب کافی برای پژوهش های کتابخانه ای،تفاوت های بسیار فرهنگی و در نتیجه ناشناختگی فرهنگی این منطقه در قیاس با سایر مناطق برای پژوهندگان شهری و… همه و همه دست به دست هم داده است تا نوشته ها و مقالات درباره موسیقی بلوچستان، نتواند از لایه های سطحی شناخت این موسیقی فراتر برود و مخاطب را وارد نظام فکری و ساختار موسیقی بلوچستان کند.در این میان نوشته های ژان دورینگ محقق نامدار فرانسوی استثنا است و او توانسته در طی چند دهه مطالعه درباره اتمسفر فرهنگی موسیقی در فلات ایران و آسیای میانه و نیز پژوهش های میدانی پراکنده دربلوچستان ایران و پاکستان،به تفسیر کارگان و نظام فکری موسیقی بلوچستان بیش از دیگران نزدیک شود. با این حال نخستین منبع مکتوب و مهم درباره موسیقی بلوچستان را استاد فقید دکتر محمد تقی مسعودیه تحت عنوان «موسیقی بلوچستان» نوشته است. دکتر مسعودیه به دلیل پایبندی به اصول مکتب موسیقی شناسی تطبیقی، تحلیل محتوای موسیقایی را در آوانگاریهای دقیق و مقایسه تطبیقی آنها دنبال می کرد و به مفاهیم فرهنگ شناسی موسیقی کم اعتنا بود. به همین دلیل است که در کتاب «موسیقی بلوچستان» و در شرح مفاهیم ملودیها،به نقل از مصاحبه با مطلعین محلی اکتفا می کند و صحت و سقم مطالب طرح شده را مورد تحلیل و ارزیابی قرار نمی دهد.در نتیجه مطالب مندرج در بخش «مفاهیم ملودیها»، ناکافی ، ناقص و در برخی موارد اشتباه است.از جمله این موارد می توان به شرح لیکو و زهیروک در صفحه هشت این کتاب اشاره کرد.
دکتر مسعودیه در ۲۶ سطر و در کمتر از سیصد کلمه شرحی از لیکو و زهیروک در موسیقی بلوچستان می دهد ؛ ارجاعات این سیصد کلمه نیز به گفت و گوی او با محمد اشرف سربازی مطلع فقید فرهنگ بلوچ خلاصه می شود. اطلاعاتی که کافی نیست، و در بخش هایی کاملا غلط است.البته باید درنظر داشت که روش تحقیق مسعودیه ایجاب می کند که او صرفا بر آوانگاریهای بسیار دقیق از ضبط های انجام شده اصرار داشته باشد ؛ در واقع هدف اصلی پژوهش او، انجام همین آوانگاریها برای مقایسه های تطبیقی موسیقی بوده است.در نتیجه این میزان اطلاعات برای مفاهیم فرهنگ شناختی به نظر کافی رسیده و او با ذکر منبع شفاهی، تاکید بر غیرقابل استناد بودن مطلب نیز کرده است. بدیهی است که دکتر مسعودیه پژوهش بیشتر دراین باره ،بخصوص از زاویه فرهنگ شناسی و حتی ایتومولوژی واژه های لیکو و زهیروک را به مخاطب و محقق پس از خودش می سپارد. اما اتفاقی که افتاده دور از این انتظار بوده است!
همه محققان تجربی پس از او ، این سیصد کلمه و به طور کلی مقدمه کتاب دکتر مسعودیه را بدون ذکر منبع، مبنای همه نوشته های خود درباره موسیقی بلوچستان قرار داده اند و آن را بی ذکر ماخذ حتی رونویسی کرده اند.این درحالی است که دکتر مسعودیه با دقتی که در ذکر منابع دارد، حتی تاریخ گفت و گوهای شفاهی با مطلعین محلی را در حواشی مقدمه از قلم ننداخته و همه نام های بومیانی که با آنها مصاحبه کرده را در پی نوشت آورده است. دو نمونه از رونویسی های یاد شده به شرح زیر است:
جمله مسعودیه: لیکو و زهیروک آوازهایی هستند که در فراق بستگان نزدیک مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، و همچنین دوست و معشوق و حتی در دوری از وطن ارایه میگردند. واژه زهیر به معنی یاد ، دلتنگی و آرزوی دیدار توام با اندوه ، مشتق شده است . زهیر به معنای غمناک و دلگیر هم آمده است. زهیروک در بدو امر فقط به وسیله زنان، در حین کارهای روزمره خوانده میشده است. این نحوه اجرا امروز دیگر متداول نیست. فعلاً زهیروک به وسیله خوانندگان مرد و به همراهی سرود(قیچک) اجرا میشود…لیکو فاقد ترکیب آریوزو رسیتاسیون است- ترکیبی که به ملودی شدیدا تضاد می بخشد.طرح لیکو بر خلاف زهیروک چیزی جز تغییر متوالی پریود شروع نیست.(مسعودیه؛محمد تقی،موسیقی بلوچستان،انتشارات سروش،۱۳۶۴)
رونویسی اول بدون ذکر ماخذ: زهیروک موسیقی بیان غم ها، هجران ها و غریبی هاست … زهیروک بدواً فقط توسط زنان و حین کار روزانه خوانده می شد که این نحوه امروزه متداول نیست . امروزه اغلب زهیروک توسط خوانندگان مرد و به همراهی سرود، نل یا بینجو اجرا می شود.( درویشی ؛محمدرضا ، هفت اورنگ ،صفحه ۵۵،واحد موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۷۰)
رونویسی دوم؛ بدون ذکر ماخذ: لیکو فاقد ترکیب آریوزو رسیتاسیون است- ترکیبی که به ملودی شدیدا تضاد می بخشد.طرح لیکو بر خلاف زهیروک چیزی جز تغییر متوالی پریود آغازین نیست!( درویشی ؛محمدرضا ، آیینه و آواز ،صفحه ۳۶،واحد موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۷۶)
رونویسی سوم بدون ذکر ماخذ: زهیروک به معنای یاد دلتنگی و آرزوی دیدار توام با اندوه است که با پسوند اوک ترکیب شده و نوعی فراق و هجرانی است …ولی در اصل این گونه آوازها که تلخی فراق در آن نهفته است مربوط به زنان بوده و به نوعی بانگ بانوی کوه و بانگ بانوی ماه نزدیک است که در گذشته ای نه چندان دور زنان در بن سخره های کوه به طور پنهان و یا در نیمه های ماه در لب چشمه و یا چاه و یا نهر آب بطور جمعی می خوانده اند.( جاوید، هوشنگ ؛ آشنایی با موسیقی نواحی ایران،صفحه ۱۲۲، واحد موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۸۶)
صرف نظر از جنبه های اخلاقی ، این گرته برداری و رونویسی ها محدود به جملات بالا نیست و در فضای مجازی نیز هرجا نامی از موسیقی بلوچستان و یا زهیروک آمده، یکی از چند جمله بالا نقل شده و در نزدیک به دو هزار صفحه اینترنتی تکثیر شده است. حال اینکه در صحت مطلب یاد شده توسط مسعودیه تردید جدی وجود دارد و هیچ از یک از منابع شفاهی نگارنده در بلوچستان، این ادعا که زهیروگ بدواً فقط توسط زنان و حین کار روزانه خوانده می شده است را تایید نمی کند. هرچند نمونه مشابهی از آواز زهیروگ با نام کردی را در بعضی مناطق بلوچستان تنها زنان می خوانند.اما این مورد نیز قابل تعمیم به اجرای زهیروگ در همه جای بلوچستان نیست. اشتباهاتی از این دست و تکثیر بدون مطالعه آن توسط پژوهندگان تجربی، اعتبار نوشته های موجود درباره موسیقی بلوچستان را به شدت تقلیل داده است.پرانتز بسته)
صحبت از کدام موسیقی است؟
وقتی صحبت از بلوچستان می کنیم؛ هرچند به مذاق ملی گرایان سنتی خوش نمی آید،در حال صحبت از یک مجموعه فرهنگی وسیع شامل بلوچستان ایران و بلوچستان انگلیس یا همان بلوچستان پاکستان هستیم.۱ آشفتگی سیاسی و اولویت های فرهنگی و اجتماعی حکومت مرکزی پاکستان ، برای موسیقی در بلوچستان پاکستان یک رویداد خجسته بوده و باعث حفظ بسیاری از ویژگی های کهن این موسیقی در مقایسه با بلوچستان ایران شده است. با این حال موسیقی بلوچستان ایران هنوز هم در قیاس با موسیقی سایر اقوام ایرانی از گستردگی و تنوع قابل ملاحظه ای برخوردار است. همه خانواده های سازها اعم از کوردوفون،ممبرافون، ایدیوفون وآیروفون در بلوچستان به چشم می خورند و تنها ساز زهی مضرابی کلاویه دار ایران یعنی «بنجو» در این منطقه وجود دارد.از طرفی غنای این موسیقی و جایگاه ویژه اجتماعی بخشی از رپرتوار این موسیقی و موسیقی دانان آن مانند سنت «شرواندی» یا «شئرخوانی» و یا سنت «غزلخوانی» نزد صاحبان طریقت نقشبندی در بلوچستان، موسیقی آنان را از محدودیت در جلوه های فرهنگ عامه جدا می کند و به آن کیفیت هنری و شهری می بخشد.به این اعتبار موسیقی بلوچستان به وجود یک سنت دیرپای کلاسیک موسیقی در این منطقه گواهی می دهد و همچنان که از نظر جغرافیایی در منطقه سرحدی ایران و شبه قاره هند قرار می گیرد، از نظر موسیقایی نیز ،برخوردار از ویژگی دو طرف و محصول این امتزاج بوده است.هرچند وابستگی فرهنگی آن به شبه قاره هند بیش از فلات ایران است.
زئیروگ چیست؟
در پژوهش های پیش از این و در اکثر نوشته ها درباره موسیقی بلوچستان، لیکو و زئیروگ در کنار هم قرار گرفته اند. مترادف بودن این دو واژه ،بیش از کارکرد موسیقایی ، ناشی از شباهت قالب کلامی و فرم هجایی لیکو و زئیروگ است. بلوچستان به دو منطقه سرحد در شمال و مکران در جنوب تقسیم می شود.لیکو که دو مصرع تغزلی شمال پنج تا ده هجا است؛ در منطقه سرحد رواج دارد و در مرزهای مشترک میان بلوچستان و کرمان و در ادبیات شفاهی دو منطقه، سنتی کهن در سرایش شعرهای هجایی به شمار می آید.قالب کلی زئیروگ نیز مشابه لیکو است.در این شعرهای هجایی ، واحد شعر به جای بیت و مصرع، بدل به سطر می شود.نمونه کهن این قالب هجایی در ادبیات کلاسیک فارسی نیز وجود داشته و زنده یاد اخوان ثالث از آنها با نام سه لتی ها ، خسروانی ها و یا «لاسکوی» یاد کرده است۲ . این نمونه های هجایی در بسیاری از نواحی ایران و در زبان و گویش های محلی همچنان وجود دارد.۳ لیکو و زئیروگ نیز از این جمله است.غیر از سرحد بلوچستان، رودبار کرمان مهمترین پایگاه سرایش لیکو است .به همین دلیل و طور کلی لیکو را به دو نوع لیکوی رودباری و لیکوی بلوچی تقسیم می کنند.۴ لیکو در عین حال نام پرنده ای کوچک و خوش آواز از تیره لیکویان نیز هست. زیستگاه آن را بوتهها و درختهای پراکنده، بخصوص درختان گز و نخلستانها دانسته اند. ویژگی هایی که دقیقا با مشخصات جغرافیای گیاهی کرمان و منطقه سرحد بلوچستان انطباق دارد.در فرهنگ دهخدا، معین و عمید «لاسکوی» نیز به همین معنا و نام پرنده ای خوش آواز است.اخوان ثالث از پرویز ناتل خانلری نقلی می کند که او «لاسکوی» را نام یکی از نواهای ایرانی دانسته است. آیا رابطه ای میان لیکو و واژه لاسکوی وجود دارد؟ و آیا ارتباط آن با نام یکی از الحان ایرانی، رابطه این واژه که از پرنده ای خوش آواز گرفته شده است را با آوازهای لیکو در این مناطق توجیه نمی کند؟
علاوه بر این، محتوای کلام در زئیروگ و لیکو علاوه بر جنبه های تغزلی و اشاره به فراق و هجرانی، نوعی بازنمایی از ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه انسانی بلوچستان را به نمایش می گذارد و تصویری از فرهنگ عامه مردم ارائه می دهد.۵
در عین حال زئیروگ در موسیقی بلوچی نقش یک مُد را هم ایفا می کند. تفاوت لهجه ها در مناطق مختلف بلوچستان منجر به اختلاف در ثبت واژه شده و این مُد به صورت زهیریگ، زئیریگ ،زهیروگ و ذهیروک نیز ثبت شده است.به همین ترتیب بر اساس مناطق مختلف مکران بلوچستان؛ انواع مختلفی از زئیریگ نیز وجود دارد. مانند زئیروگ سوران ؛ زئیروگ بم پشت؛ زئیروگ بشاگرد؛ زئیروگ زامرانی و …
زئیروگ همچنان که در موسیقی بلوچی کارکرد مُد می یابد و در فواصل پنتاتونیک این موسیقی ، گردش ملودی معینی را نشان می دهد؛ دارای نقش های دیگری نیز هست.به طور کلی کارکردهای زئیروگ عبارتند از:
۱- زئیروگ به مثابه یک مُد: با این تعریف زئیروگ را می توان در کنار دستگاه در موسیقی کلاسیک ایرانی، مقام در موسیقی عربی،مکام در موسیقی ترکی ، نوبات اندلسی ، راگای هندی و … قرارداد.با این معنی گام پنج نتی(پنتاتونیک)موسیقی بلوچی در یک زئیروگ متجلی می شود.اینجا صرفا صبحت از فواصل و پوزیسیون مُد زئیروگ است.در نتیجه با الهام از این مد،نوازنده یا خواننده می تواند آن را توسعه نیز ببخشد.
۲- زئیروگ در شکل یک ملودی- مدل : زئیروگ در قالب ملودی-مدل، یک فرم آوازی بدون متر معین است.هر زئیروگ مانند مقام ها در موسیقی قومی و یا گوشه ها در ردیف کلاسیک، حاوی نوعی ملودی-مدل معین هستند که با نحوه شروع،تزیینات و گردش ملودی از یکدیگر تفکیک می شود. با تقطیع اجرای زهیروگ سه بخش کلی شامل شروع، اوج و خاتمه به دست می آید. این سه بخش دارای شناسه مشخصی است که باعث وحدت انواع اجرای زهیروگ می شود. به این ترتیب راه شناسایی هر زئیروگ همانند شناسایی گوشه و مقامات،از طریق تجربه شنیدن صورت می گیرد و حجت تبحر موسیقیدان بلوچ و یا مخاطب حرفه ای آن است. این ملودی مدل علاوه بر اجرای مستقل توسط خوانندگان؛ در مقدمه های آوازی سازها بخصوص اجراهای سرود ۶ و بنجو نواخته می شود.همچنین خوانندگان شئر در میانه اجرا و در دپگال ۷ از فرم آوازی زئیروگ الهام می گیرند.
۳- زئیروگ به عنوان یکی از قالب هجایی: چنانچه پیش تر گفته شد، زئیروگ همانند لیکو در حقیقت یک قالب هجایی برای شعر بلوچی است و با نمونه های مشابه اشعارهجایی زبان فارسی که پایه شعر کلاسیک ایرانی را تشکیل می دهد، قرابت دارد.
ژان دورینگ علاوه بر موارد یاد شده ، زئیروگ در موسیقی بلوچستان را عاملی وحدت بخش در موسیقی کلاسیک بلوچی و نیز معیاری برای شناخت شایستگی نوازنده می داند.همچنین از ۲۴ نوع زئیروگ نام برده و آنها را آوانویسی کرده است.۸
با این همه به نظر می رسد تا تدوین ؛ طبقه بندی و شناسایی عمیق و دقیق موسیقی بلوچستان راه درازی در پیش است و به تبع آن شناخت ما از زئیروگ نیز در همین مسیر قرار دارد.
پی نوشت:
۱- باز هم پای انگلیس ها در میان است !؛با امضای قرارداد گلداسمیت در دوره قاجار ، در حوالی ۱۸۷۵ افغانستان و بخشی از بلوچستان از ایران جدا شدند و قسمت جدا شده از بلوچستان ابتدا به بلوچستان انگلیس موسوم شد . پس از تشکیل کشور پاکستان در ۱۹۴۸،بلوچستان خاوری را نیز به این کشور تازه تاسیس الصاق کردند.
۲- نگاه کنید به دو مقاله نوشته زنده یاد مهدی اخوان ثالث :«توضیحی درباره خسروانی و نوخسروانی»؛ سه کتاب؛ انتشارات زمستان؛۱۳۷۲ صفحه۲۲۱ و نیز «خسروانی ولاسکوی » ؛
۳-کتاب سه خشتی؛ترانه های کوچک کرمانجی که توسط هیوا مسیح گردآوری و بازنویسی شده ، نمونه هایی از این دست است؛انتشارات نگاه،۱۳۸۶
۴- منصور علیمرادی داستان نویس و مطلع فرهنگی کرمان به این تقسیم بندی قائل است.او تحقیقی نیز دراین باره انجام داده که گویا با ترجمه اشعاری از لیکوهای رودباری، توسط انتشارات سوره مهر در دست انتشار است.
۵- در نمونه های ترجمه شده لیکو توسط منصور مومنی ،باورهای فرهنگی؛شیوه معیشت،دغدغه های اقتصادی و ویژگی های اجتماعی جامعه بلوچ بازتاب یافته است؛ نگاه کنید به صد لیکو،نشر مشگی، ۱۳۸۸
۶- قیژک یا قیچک بلوچی که نوع دیگری از آن در سیستان نیز رواج دارد.
۷- دپگال یک فرم آوازی در موسیقی بلوچستان است؛ جایی که خواننده شئر در میانه اجرای یک قطعه ضربی، شروع به خواندن نوعی دکلمه توام با آوازی بدون متر معین می کند.
۸- نگاه کنید به مقاله «زهیریگ بلوچی و پیدایش یک موسیقی کلاسیک» نوشته ژان دورینگ در شماره۲۴ فصلنامه ماهور.این مقاله که توسط سودابه آتشکار ترجمه شده، مهمترین مقاله نوشته شده درباره زئیروگ بلوچی است.
توضیحاتی درباره فایل پیوست:
زئیروگی که در فایل صوتی ضمیمه خواهید شنید؛ در آبادی کلپورگ از توابع سراوان ضبط شده است.راوی از خوانندگان سنت غزلخوانی در حلقه ذکر عبدالرئوف صاحب زاده استاد فقید رباب بلوچستان و پیر طریقت نقشبندیه بود.خواننده گرچه تسلطی بر ملودی-مدل های زئیروگ ندارد، اما مانند سایر خوانندگان بلوچی حتی آنانی که موسیقی مردمی همچون صوتی را اجرا می کنند؛ برای پاسخ به سوال ما درباره شناخت او از زئیروگ ،درک خود را از منطق ملودی و مد زئیروگ اجرا کرده است.ضبط متعلق به ده سال پیش است.
فایل پیوست: