انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

روایت زنان عراقی از دلالت‌های سیاسی حجاب در دایاسپورا(۴)

نادیا جونز گایلانی برگردان فاطمه سیارپور

زمانی که من از این زنان نسل اولی پرسیدم دوست دارند دختران‌شان حجاب بر سر کنند، آنها همگی همدلانه پاسخ دادند که زنان مجرد سنی نباید محجبه باشند. برخی از آنان خاطرنشان کردند که از اگر دختران‌شان به حجاب مصمم شوند، از آنان حمایت خواهند کرد اما پس از آنکه ازدواج کرده و بچه‌دار شوند. حتی آنها که منطق این دوگانگی را توضیح می‌دادند، محجبه‌ه ، تأکید داشتند که اهمیت زیبایی در مطابقت چگونگی یک زن عراقی با یک مرد در میهن تعیین کننده است. هنگامی که از یک زن نسل اولی موصل می‌پرسیدم عوامل کلیدی برای اینکه یک شریک مناسب مطمئن کدام‌ها هستند، او پاسخ داد، «شما باید زیبا باشید، البته خانواده خوبی داشته باشید و به خوبی مشهور باشید. دخترم بسیار زیباست و ما از خانواده خوبی هستیم و حسن اشتهار داریم، بنابراین انشاءالله برای یافتن یک شوهر خوب برایش موفق خواهیم بود، حتی الان که شرایط ما در کانادا خوب نیست». چنین پاسخ‌هایی به ویژه از زنان نسل اول محجبه، به نظر می‌رسد بر این موضوع دلالت دارد که آنها باور دارند پوشش سر انتظارات آنان را از ازدواج در دایاسپورا محدود می‌کند و بنابراین آنان زنان جوان را تشویق می‌کردند تا قدردان زیبایی خود به عنوان یک سرمایه باشند (الخیاط، ۱۹۹۰).
با اینچنین پویایی‌هایی، چرا زنان نسل دومی عراقی پناهنده حجاب را بدون هیچگونه علاقه قبلی آشکار در مذهب راست‌کیشی یا بدون حمایت یا پیشنهاد اعضای خانواده خود، پذیرفته‌اند؟ زنان جوانی که با آنها صحبت کردم توضیح دادند که آنها نمونه‌ای از زنان مسلمان را که در مدرسه یا دانشگاه با آنها دوست شده بودند، دنبال می‌کردند و همچنین حجاب داشتند. با بررسی دقیق‌تر، فهمیدم در حالی که دوستانشان بیشتر زنان مهاجر مسلمان بودند، در هیچ یک از این هفت نمونه عراقی نبودند. یک پناهنده نوزده ساله بغدادی مدعی است که از محدوده کوچک دوستان مذهبی خود در دانشگاه برای آنکه یک زن مسلمان خوب باشد و از سخنان درست خداوند مهربان تبعیت کند، احساس فشار کرده است. دیگران پیشنهاد کردند که شرکت زنان دیگر مجمعی را فراهم کرده که در آن می‌توان جنبه‌های جسمی و معنوی این تصمیم را مورد بحث قرار داد. یک زن، هنگامی که دوستانش از او خواستند که محجبه شود، اعتراف کرد، «من نمی‌دانستم چگونه در ابتدا حجاب بگذارم – خیلی سخت بود! دوستم به من خندید و سعی کرد به من نشان دهد، اما من واقعاً مجبور شدم در تنهایی تمرین کنم! » با توجه به این روند، سپس، مصاحبه‌های من نشان داد که اگرچه خانواده‌ها انگیزه لازم برای این امر را ندارند، زنان مذهبی مسلمان آمریکایی و کانادایی نقش مهمی در اطلاع‌رسانی این تصمیمات دارند. بنابراین، به عنوان یک بخش از جنبش در حال رشد راست‌کیشی اسلامی، شبکه‌های از زنان پرهیزگار ساختاری حمایتی برای زنان پناهنده عراقی خارج از خانواده سنتی را تشکیل داده‌اند(بالداسار و همکاران ۲۰۰۷ ؛ برنس- مک گویان ۱۹۹۹ ؛ اسد ۱۹۹۷).

به عنوان یک گروه متمایز ، «ویژگی‌های فرهنگی- اجتماعی و تجربیات روان‌شناختی این افراد» در بین مهاجران کانادایی و آمریکایی نسل اول و دوم متمایز است. بهترین توصیف نسل میانه است؛ نه کاملاً عراقی و نه کاملاً آمریکایی یا کانادایی. نسل دوم فراملی قادر است میان هویت‌های مختلفی حرکت کند و احساس خود را «از خلال روابط شخصی، خانوادگی و سازمانی با افراد به صورت «بازگشت به خانه» شکل دهد و در همان زمان از نظر نژاد، قومیت و ملت بخشی از فرایندی باشد .ه به شکل فراملی گسترش یافته است (فورون ، گلیک شیلر ۲۰۰۲). بدون وجود شبکه داخلی قوی در یک سازمان جماعتی، همان طور که هست، برا یمثال در میان جماعت مسیحیان راست‌کیش عراقی در دیترویت، این نسل میانه به خاطر فقدان «دسترسی به پلکان‌های پویایی» آسیب‌پذیر است و در نتیجه، و برای حفظ وضعیت اجتماعی- اقتصادی نسل والدین‌شان رکود و ناتوانی در حرفه آنان رخ می‌دهد (پورتز ، ژو ۲۰۰۲).

جایگاه زنان نسل میانه، با این واقعیت پیچیده‌تر می‌شود که آنها در سنینی قرار دارند که یکی از نشانه‌های گذار به بزرگسالی، یافتن یک شریک ازدواج مناسب است.
در عراق ، ازدواج های درون‌گروهی از طریق شبکه‌های گسترده خویشاوندی آنها ترتیب داده می‌شود که این امر با این واقعیت آسان‌تر می‌شود که خانواده‌ها به نزدیکی یکدیگر تمایل دارند به گونه‌ای که چندین نسل اغلب در خانه‌های خانوادگی و قدیمی زندگی و شبکه‌های حمایتی را برای زنان متخصص با فرزند و همچنین زنان مجرد یا بیوه فراهم می‌کنند. اگرچه در روند خواستگاری زن و مرد از چندین نسل به طور معمول شرکت می‌کنند، اما این مردان مسن‌تر خانواده هستند که در نهایت درباره انتخاب پسران یا دختران‌شان برای ازدواج نظر می‌دهند (اسود ۱۹۹۷ ؛ متیو ، روزنر ۱۹۹۸). در دایاسپورا، خانواده‌هایی که از این شبکه‌های حمایتی نسلی قطع رابطه کرده باشند، بار را بر دوش مردان جوان‌تر خانواده می‌گذارند که تحت فشار پیشنهادهای ازدواج هستند و از اعتبار و جایگاه اجتماعی خانواده حمایت می‌کنند. به دلیل کمبود شرکای موجود در جامعه بیشتر به ویژه در منطقه تورنتو، زنان جوان به شدت به شبکه‌های خانواده و دوستان متکی هستند تا آنها را با مردان مناسب در عراق هماهنگ کنند.

ادامه دارد …