۱-مفهوم رقابت، شاخصه جوامع حیوانی و انسانی ، و همچنین مفهومی به غایت جامعه شناختی است که جامعه شناسان متعددی به بحث در مورد آن پرداخته اند. از اشکال ابتدایی این مفهوم و رقابت در گروه های کوچک انسانی گرفته تا دسته های بزرگ ( و در عصر مدرن، دولت-ملت ها) همه و همه درگیر پدیده رقابت هستند و نظریه پردازان زیادی نیز در مورد آن به اظهار نظر پرداخته اند. از مارکس و زیمل گرفته تا وبلن و پاره تو، و دست آخر مکاتب انتقادی همچون مکتب فرانکفورت همه بر ابعادی از این پدیده پیچیده دست گذاشته و سعی درتحلیل آن از نقطه نظرهای مختلف کرده اند.
۲- یکی از متفکرانی که در این مورد بحث مفصلی داشته و صاحب نظریه ای مشهور است، تورشتاین وبلن، جامعه شناس نروژی الاصل آمریکایی است. وی در “نظریه طبقه تن آسان” Leisure Class به بررسی جامعه شناختی پدیده رقابت در جوامع مدرن می پردازد. وی در توصیف ویژگی های این طبقه، از پدیده رقابت اجتماعی بهره می گیرد و توضیح می دهد که چگونه نوع و سطح مصرف طبقات بالا می تواند در تعیین یک الگوی مصرف برای سایر طبقات جامعه تعیین کننده باشد. در واقع، در جامعه ای که همه چیز مبتنی بر رقابت باشد، و در یک فرهنگ رقابتی، انسان ها ارزش خود را در مقایسه با دیگران می سنجند و هویت انسان ها و جایگاه و ارزش اجتماعی شان در مقایسه با دیگران معین می گردد. در این پروسه رقابت بی پایان، مصرف چشمگیر، تن آسانی بیشتر، و نمایش چشمگیر نمادهای بلندپایگی، ابزارها و وسایلی هستند که انسانها می کوشند بوسیله آنان، خود را در چشم دیگران برتر جلوه داده و بر اعتبار اجتماعی خود بیافزایند. در این پروسه که اساسا پروسه ای اشراف سالارانه بوده و بر نخبگان اقتصادی قشر بالا تکیه دارد، سعی در فرافکنی این الگو به تمامی ساختار جامعه می شود. به گونه ای که تمامی طبقات در پروسه رقابتی بی پایان با یکدیگر، در یک ساختار از پایین به بالا، سبک زندگی و مصرف طبقه بالاتر از خود را الگو قرار داده و در رسیدن به طبقات بالاتر با یکدیگر به رقابت بپردازند. لذا سبک زندگی و مصرف طبقات بالا، سرلوحه آبرومندی جامعه محسوب گشته و ویژگی های کلی جامعه و سبک های زندگی خاص آنرا تعیین می کند.
نوشتههای مرتبط
۳- بررسی کارکردهای پنهان پدیده های عینی زندگی بشری که در خدمت انسانها بوده و انسانها با آنها احتیاجات اولیه شان را تامین می کنند، از وظایف انسان شناسی فرهنگی و جامعه شناسی است. کارکردهای پنهان در جامعه شناسی رابرت مرتون، به کارکردهایی گفته می شود که در رابطه با کنش هایی است که بدون قصد قبلی انجام می گیرد. این واژه در برابر کارکردهای آشکار وضع شده است که مراد آن، کارکردهایی است که نتیجه کنش هایی با قصد قبلی است . در واقع، تمامی مباحثی که در جامعه شناسی معاصر و بطور خاص دردیدگاه های کارکردگرایانه که در نتیجه تسلط مکتب هاروارد در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ قرن بیستم در مورد کارکردهای آشکار و پنهان مطرح شده است، تعریف کارکردهای پنهان و آشکار بر حول این تعریف مرتون قرار دارد که به نظر می رسد نیاز به بازبینی جدی دارد. امروزه و با رفتارهای تسلط جویانه طبقه تن آسان بر فرهنگ جوامع، (که بوسیله رسانه ها تشدید می گردد)، نیاز به تعریف جدیدی از کارکردهای پنهان و آشکار احساس می گردد، چرا که به نظر می رسد مفاهیم قبلی با معانی گفته شده پاسخگوی مباحث جدید نیست. به نظر می رسد در جوامع پست مدرن، تعریف کارکردها به نوعی قلب شده باشد و این مفاهیم جای خود را با یکدیگر عوض کرده باشند.
۴- در جوامع اخیر، پدیده های مصرفی و کارکردهای آنان، به گونه ای تعریف شده اند که کارکردهای پنهان به کارکردهای آشکار، و کارکردهای آشکار به حاشیه فرو رفته اند. به عنوان مثال، مصرف اتوموبیل ها و گوشی های موبایل و وسایلی از این دست، قبل از اینکه کارکرد آشکار مصرفی (به معنای دقیق کلمه) را داشته باشند، بر طبقه اجتماعی و ذائقه ها و مفاهیمی از این دست دلالت دارند. به عنوان مثال، سوار شدن بر اتوموبیل گرانقیمت، در درجه اول، برای حفظ فاصله از دیگران و به رخ کشیدن جایگاه اجتماعی است، نه به رسیدن به مقصد و … . لذا کارکرد آشکار اتوموبیل که همان حمل مسافر است، در درجه ثانویه قرار گرفته و تبدیل به امری حاشیه ای می گردد. و در عوض، کارکرد پنهان که همان نشان دادن طبقه اجتماعی است، تبدیل به کارکردی آشکار می گردد.
۵- نمونه اخیر این پدیده، که البته هم اکنون در غرب بیشتر رایج بوده و به زودی ایران را نیز فرا خواهد گرفت، پدیده رحم های اجاره ای است. رحم اجاره ای یا مادران اجاره ای، به کسانی اطلاق می شود که رحم خود را در طول دوران بارداری در اختیار افرادی دیگر قرار می دهند تا جنین شخص دیگری پس از لقاح، در جای دیگر، در رحم آنان رشد یافته و پس از زایمان، نوزاد به پدر و مادر واقعی خود برگردانده شود. صرف نظر از عواقب سوء این پدیده برای مادر اجاره ای و سلامتی آن، این پدیده دلالت بر امر دیگری نیز دارد و آن، پدیده فقر است. در واقع، مادر اجاره ای، زنی است که بر اثر فقر، و در ازای دریافت مبلغی پول، حاضر به اجاره دادن رحم خود است. لذا گسترش این پدیده، ارتباط تنگاتنگی با پدیده فقر دارد. فقر، سبب بازتولید روزافزون پدیده مادران اجاره ای شده و خواهد شد.
۶- از سوی دیگر، این پدیده، ارتباط مستقیمی با طبقه تن آسان، و طبقات مرفه جامعه دارد. در واقع، کسی که پول دارد و از سوی دیگر می خواهد اندام خود را متوازن نگه دارد، ترجیح می دهد تا زیان های جسمی دوران بارداری و همچنین درد و عوارض زایمان را از خود دور کرده، و در عوض لذت داشتن فرزند را بدون عوارض یاد شده تجربه کند. لذا زنی که متعلق به طبقه تن آسان باشد، ترجیح می دهد تا با خرج مبلغی از ثروت خود، علاوه بر دوری از عوارض یاد شده و لذت داشتن فرزند، به نوعی طبقه اجتماعی خود را نیز به رخ دیگران بکشاند. لذا در نزد دیگران، زنی که فرزندش را برایش به دنیا می آورند، زنی است که علاوه بر تعلق به طبقه ای خاص، دارای فرهنگی خاص و همچنین ذائقه ای خاص است و لذا تفاوت عمده ای با سایر طبقات جامعه دارد. از این رو، زنان دیگر نیز در پروسه مدگرایی و تبلیغ، سعی در فراگیری این امر نموده و در این صورت، این امر به شدت در جامعه رواج خواهد یافت. این رواج؛ همانا تحت تاثیر الگو گیری بوده و تبدیل به سرلوحه آبرومندی زنان جامعه خواهد شد. در این پروسه، کارکرد آشکار رحم اجاره ای (که همانا کمک گرفتن از فردی دیگر در صورت داشتن بیماری های خاص، برای بدنیا آوردن فرزند، نظیر نازایی و… ) به حاشیه رانده شده و کارکرد پنهان (که همانا سبک و الگوی مصرف و تعلق طبقاتی است) به متن می آید.
۷- در این پدیده، سرلوحه آبرومندی یک زن ایرانی، دیگر نه تنها بدنیا آوردن فرزند و تحمل درد ناشی از آن و عوارض مبتلا به آن (که در فرهنگ اسلامی بسیار ستایش شده است و به نوعی پاک شدن بخشی از گناهان را به دنبال دارد) نیست، بلکه فرد یا افرادی که رحم اجاره می کنند، از احترام اجتماعی خاصی برخوردار می گردند. این پدیده اگرچه اکنون به صورت همه گیر در جامعه ایران مطرح نیست، اما در آینده ای نه چندان دور، نشان دهنده تمایز طبقاتی و سرلوحه آبرومندی جامعه، و تبدیل به نوعی مد خواهد شد. مدی که پهنه اجتماعی را درنوردیده و ارزش های سنتی را به چالش خواهد کشید. لذا قبل از آنکه این پدیده همه گیر شود، بایستی در مورد آن چاره اندیشی نمود.
احمد نادری دانشجوی دکترای انسان شناسی در دانشگاه برلین و مدیر گروه سیاسی انسان شناسی و فرهنگ است.