بنژامن فردیناندز برگردان عبدالوهاب فخریاسری
در گذشته، گروههای رسانهای عظیم، تنها تبلیغاتچیدولتها بودند. اما، کمکم عامل بر سرکار آوردن یا از قدرت به زیر کشیدن حکومتهای قدرتمند شدند. رئیس جمهور انریک پانیا نیتو، که خود به کمک تلویزیونهای خصوصی به قدرت رسید، اکنون دست به کار محدود کردن این غولهای انحصار ارتباطات شده است. وعدهای که هیچگاه جامه عمل به خود نپوشید.
نوشتههای مرتبط
«دوست بسیار عزیز و محترم، (…) ما غرق در انتشارات خود هستیم (…) و میتوانم گواهی دهم که هیچ چیز منفی در آنها که بتواند بر ضد دولت تعبیر شود وجود ندارد، و برعکس خط مشی ما مطابق میل و در حمایت از رژیم است.» با این عبارات توام با نگرانی است که گابریل آلاکرون، مدیر و صاحب El Heraldo de México، گوستاو دیاز اورداز، رئیس جمهور مکزیک، را در نامهای به تاریخ ٢۴ سپتامبر ١٩۶٨ مورد خطاب قرار میدهد(١). آن زمان، تظاهرات بیسابقه دانشجویان مکزیک را تکان داد، و پوشش خبری و شرح و تفصیل توام با شور و شوق سرکوب جوانان خواهان سرنگونی توسط پلیس موجب دستپاچگی دستگاه اجرایی درست چند روز پیش از افتتاح بازهای المپیک در پایتخت شد. نامه چنین ادامه مییابد، «حضرت رئیس جمهور، ما خود را در تاریکی میبینیم و تنها شما هستید که میتوانید ما را غرق نوری سازید که نیازمند آنیم.» روز دوم اکتبر، پلیس شهری و سربازان به جمعیت تظاهر کننده در محله تاتلوکو حمله کردند و موجب کشته شدن بیش از سیصد نفر و ناپدید شدن صد ها نفر شدند. فردای همان روز، عنوان بزرگ صفحه نخست روزنامه الهرالدو: «تیراندازان ناشناس به روی ارتش آتش گشودند». سایر روزنامهها با تیراژ بالا صحبت از «جنگ بین تروریستها و ارتش» (El Universal) یا حتی «دستهای خارجیها برای بدنام کردن مکزیکو و [با هدف] مقابله با نوزدهمین دوره بازیها» (El Sol de Mexico) کردند.
در مکزیک، سابقه مطبوعات «زرد»، که ویژگی شان تحریک احساسات و در عین حال مطیع سیستم حاکم بودن است، به زمان دیکتاتوری ژنرال پورفوریو دیاز میرسد که مدت سی و چهار سال (١٩١١-١٨٧۶) حکومت کرد و روزنامههای مطیع و وفادار از کمکهای سخاوتمندانهاش بهرهمند میشدند و زندانهایش نیز پر بود از روزنامهنگاران سرسخت و کلهشق. پس از انقلاب (١٩٢٠-١٩١١)، حزب ملی انقلابی که در سال ١٩٣٨ به حزب انقلابی قوانین اساسی تغییر نام داد، نخواست این پیوند مغتنم با وفادارترین رسانهها را از هم بگسلد. به گفته هاسیتو رودریگز مونگیا، تاریخدان و مدیر کرسی روزنامهنگاری در دانشگاه مستقل متروپولیتن، طی هفتاد و شش حکومت حزب (از سال ١٩٢٩ تا سال ٢٠٠٠ و سپس از سال ٢٠١٢) «رابطهای مبتنی بر تبانی و همدستی بین رسانهها و حکومت به وجود آمده است».
گروه Televisa تجسم این اتحاد تزلزلناپذیر است. این شبکه تلویزیونی در سالهای دهه ١٩۵٠ توسط امیلیو آزکاراگا و به تشویق رئیس جمهور میگوئل آلمان والدس پایهگذاری شد. پسر میگوئل آلمان ولاسکو، که مسئولیت اخبار و اطلاعات شبکه را بر عهده داشت و بیشتر مشغول انجام وظایفهاش به عنوان سناتور و عضو رهبری حزب بود، در سال ١٩٨۶ در نشست هیئت تحریریه چنین گفت: «این موسسه طرفدار حزب انقلاب قوانین اساسی است. اگر کسی طرفدار این حزب نیست، میتواند همین حالا بگوید و از جمع ما خارج شود. چنین کسی هرگز نباید در تلهویستا کار کند.» پس از درگذشت بینانگذار، پسرش امیلیو آزکاراگا میلمو Univisión را بنا نهاد که قدرتمندترین گروه تلویزیونی در دنیای اسپانیایی زبان به شمار رفته و آمریکای لاتین را غرق در سریالهای خود که آمیزهای از درام بورژوایی و تبلیغات سیاسیاند کرده است. او، که لقب El Tigre («ببر») به وی دادهاند، تاجری ثروتمند است که طبیعتا خود را «سرباز حزب» میداند. پسرش، امیلیو آزکاراگا ژان، از سال ١٩٩٧ ریاست شبکه را بر عهده دارد. تلهویستا، به تنهایی، ۶۵% بینندگان تلویزیون را در اختیار دارد (٩۵% مکزیکیها به طور مرتب به آن نگاه میکنند و اخبار شامگاهیاش یک پنجم بینندگان را به پای تلویزیونها میکشد[٢]).
سرنوشت سازهای مخالف در میان آواز کر دستجمعی روزنامهنگاران دولتی چیست؟ خانم آنا کریستینا رولاس، نماینده «مکزیک ماده ١٩»، سازمانی که برای حق آزادی بیان مبارزه میکند، پاسخ میدهد، «ناپدید میشوند». از ابتدای سال ٢٠١٧، یازده روزنامهنگار کشته شدهاند. با خشم فریاد میکشد، «[رئیس جمهور] پنیا نیتو میپذیرد که کشتن روزنامهنگاران جنایتی سازمان یافته است. اما این درست نیست. تمام روزنامهنگارانی که کشته شدهاند درباره فساد سیاسی تحقیق و بررسی میکردند. صد در صد قتلها بدون مجازات باقی میمانند.» با این حال، میپذیرد که، «مهمترین خشونتی که روزنامهنگاران با آن مواجهاند، خشونت اقتصادی است. ابزاری که بسیار کارآمد، ولی کاملا پوشیده است». براساس دادههای گردآوری شده توسط سازمان، رسانههای ملی برای ٧٠% هزینههای خود وابسته به سفارش تبلیغات توسط نهادهای دولتی هستند. در مورد نشریات محلی، این رقم به ٩٠% میرسد.
در سال ١٩٨٢، هفتهنامه پروسکو، که به خاطر سرسختیاش در برابر فساد شهرت دارد، دریافت که تمام قراردادهای انتشار تبلیغاتش با دولت باطل اعلام شده است. رئیس جمهور لوپز پورتیلو (١٩٨٢-١٩٧۶) در گردهمایی سالانه با شرکت مدیران رسانهها گفت: «به شما پول بدهم که مرا بزنید؟ هرگز!» از آن زمان، پروسکو تنها نشریه ای است که با تکیه به فروشش ادامه حیات می دهد. روزنامه تاریخی چپگرای La Jornada، که بیشتر وابسته به آگهیهای رسمی است، برخی از نشریات محلیاش را تعطیل کرده و خط و خطوط انتقادی سرمقالههای را تغییر داده است.
آقای انریک پنیا نیتو، از همان زمان به قدرت رسیدناش در ٢٠١٢، قول داد که سر و سامانی به پولهای دولتی اختصاص یافته به رسانهها دهد. با این حال، دولت او بیشترین بذل و بخششها را به دنیای ارتباطات رسمی کرده است. در چهار سال نخست دولت او، بیش از ٣۴ میلیارد پزو (۶/١ میلیارد یورو) هزینه شده است. خانم رولاس با تاسف میگوید، «اطلاعات و اخباری که در اختیار ما قرار میگیرد، تنها نوک کوه یخ است. بسیاری از کمکها به شکل قراردادها با اهداف و منافع مختلف، برگزاری مراسم … قراردادهای پنهان صورت میگیرند. تنها نهاد دولتی که در مکزیک کنترلی بر آن نیست، رسانههای عمومی است. این همان صندوق سیاه حکومت است.» همه چیز به سوی کمتر از ده خانواده صاحبان رسانهها، و در مرتبه نخست دو غول رادیو تلویزیونی، روانه میشود. در سال ٢٠١۶، تلهویستا و تلهویزیون آزتکا ۴٠% بودجه ارتباطات دولت را جذب کردند.
«محاصره اطلاعاتی»
سه سال پیش از انتخابات ٢٠١٢، این دو گروه برنامههای دنبالهدار تبلیغاتی به سبک و سیاق سریالهای تلویزیونی télénovela برای نامزد حزب انقلاب قوانین اساسی ساختند: صعود چارهناپذیر جوانی ثروتمند و آراسته با ظاهری بیعیب و ایراد، نماد موفقیت اقتصادی و مدرنیزاسیون، با شعاری صریح: «بیشتر از اینها گیرت خواهد آمد!». و به اقتضای مبارزات انتخاباتی، تلهویستا تا آن جا پیش رفت که شرح کاملی از ازدواج دوم نامزد حزب با ستاره télénovela به نام آنژلیکا ریورا را بر روی پرده آورد. سه سال برنامههای فراگیر تلویزیونی، پیکرهای از مدل دولتی توسعه و مدیریت درخور تراشید که آقای پنیا نیتو همچنان حاکم بلامنازع آن است. در سال ٢٠١٧، او این سنگر نفوذناپذیر حزب انقلاب قوانین اساسی را، که خود از پدرش گیلبرتو انریک پنیا دل مازو که او خود نیز حاکم زیر پرچم رنگارنگ حزب بود، به ارث برده بود، برای پسرعمویش به ارث خواهد گذاشت. با این حال، این منطقه صنعتی با شانزده میلیون جمعیت، که همچون کمربندی پایتخت را در خود گرفته، گرفتار فساد و خشونت، به ویژه غلیه طرفداران محیط زیست، روزنامهنگارها و زنهاست(٣).
بنا بر تحقیقی که در روزنامه گاردین منتشر شد، ظن آن میرود که آقای پنیا نیتو برای اجرای پروژههای عامالمنفعه و انجام مصاحبههایی با وی، مبالغ درخورتوجهی به تلهویستا داده است: مثلا، بیش از ٣۴٠ میلیون پزو (افزون بر ١٧ میلیون یورو در آن دوره) در نخستین سال دوران زمامداریاش(۴). روزنامهها صحبت از گزارشات دیپلماتیک سفارت آمریکا میکنند که توسط ویکیلیکس منتشر شده و، در آنها، دولت مکزیک مانند «دهکده پوتمکین» توصیف شده که موفقیتاش نمایی ظاهری بیش نیست. این گزارشات اشاره میکنند که «دو مجمتع تلویزیونی حاکم بر کشور، یعنی تلهویستا و تیوی آزتکا، که انحصاری دوگانه را در این بخش تشکیل میدهند، همچنان بر تمامی نیروهای قضایی و قانونگذار، یعنی ارگانهایی که مسئولیت نظم و قانون را در دست دارند، آن چنان تاثیرگذارند که مانع رقاب شوند(۵)».
در سال ٢٠١٢، در جریان رقابتهای انتخابانی، آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، نامزد چپها دو امپراتور رسانهای را متهم به زیر بال و پر گرفتن پنیا نیتو، نمود و ریچاردو سالیناس پلیگو، مدیر تیوی آزتکا، را متهم به هدایت «مافیا» و ایجاد « محاصره اطلاعاتی» نمود. گروه سالیناس، صاحب تیوی آزتکا، نیز بواسطه یک بانک و زنجیرهای از سوپرمارکتها، نفوذ خود را گسترش دادهاند بدون این که کمترین وقعی به قانون گذارند. در سال ٢٠٠٢، پس از ادغام ناکام با شبکه کانال ۴٠ منطقهای CNI، سالیناس پلگو در اعزام افراد مسلح برای گرفتن آنتن به زور درنگ نکرد. آنها نیز چندین ساعت کارمندان شبکه را زندانی و پخش را قطع کردند و به جای آن شبکهای از گروه آزتکا (آزتکا ١٣) را قرار دادند.
هنوز زمان درازی از انتخاب رئیس جمهور پنیا نیتو نگذشته بود که با محدود ساختن انحصارات مخابراتی و گشودن بازار پوشش برنامههای صوتیتصویری بر روی موبایل، که تا آن زمان در انحصار شرکت Telcel متعلق به غول بازار کارلوس اسلیم بود، همه را شگفتزده کرد. تولیدکنندگان مقررات را پذیرفتند، چرا که در درازمدت موجب گشودن بازارهای تازه بر روی سلاطین رسانه شده، انحصارات را تقویت نموده و رقابت را از بین خواهد برد. ماده ٩ به ویژه تلهویستا را مجاز میسازد بدون داشتن مجوز سازمانهای مسئول اقدام به ایجاد شبکههای جدید کند. آقای اسلیم هم خواهد توانست، به نوبه خود، حضور خود در بازار صوتیتصویری را امکان پذیر کند. همین حال، هر دو شبکه تلویزیون میتوانند به رایگان از کانالهای دولتی استفاده کنند، هر چند که تا کنون هم کم استفاده نکردهاند.
از سوی دیگر، قانون به گروههای مخابراتی اجازه جاسوسی از شهروندان به بهانه مبارزه با جنایات سازمانیافته را میدهد. در ژوئن سال ٢٠١٧، دولت متهم به کنترل روزنامهنگاران و خانوادههایشان، نیز وکلای نزدیک به کسانی که ناپدید شدهاند، به کمک نرمافزار جاسوسی شد که از گروه اسرائیلی NSO، که خدماتی را در اختیار دولت مکزیک قرار میدهد، خریدار کرده بود. هدف، در آن زمان، کارمن آریستگویی و همکارانش بود که خبر خرید ویلایی به ارزش ٧ میلیون دلار توسط رئیس جمهور و همسرش از گروهی مکزیکی با منافع سرشار و قراردادهای پرسود را در سال ٢٠١۵ برملا ساخت. سپس رادیو MVS آریستگویی و همکارنش را اخراج کرد و اعلام کرد مداخله روزنامهنگاران در پلاتفرم میکزیکولیکس (با هدف تقبیح فساد) « درجهت منافع خاصی است که ربطی به روزنامهنگاری مورد نظر این موسسه ندارد(٧)». در آن زمان، مدیران MVS مشغول مذاکره با دولت برای گشودن یک کانال تلویزیونی بودند.
« تحت سلطه گرفتن روشنفکران»
سیاهکاریهای «رئیس جمهور تلویزیونی» به خشم بخش بزرگی از جمعیت دامن میزند. در سال ٢٠١٢، جنبش دانشجویی Yo soy ١٣٢ بسیج بزرگی در شبکههای اجتماعی برعلیه انتخابات مبتنی بر رسانهها را آغاز نمود. از سپتامبر سال ٢٠١۴، پس از ربودن چهل و سه دانشجوی آیوتزیناپا از سوی نیروهای امنیتی در ایگالا(٨)، تظاهرات بزرگی در برابر دفتر تلهویستا برای پخش اخبار واقعی برگزار گردید. در همان سال، کمدی سیاه لویس استرادا به نام دیکتاتوری تمام عیار، با الهام از رسواییها و تقلبهایی که مناسبات بین حزب انقلاب قوانین اساسی و تلهویستا را تیره کرد، به روی صحنه آمد. با وجود این همه فساد، کم شدن محبوبیت رئیس جمهور و خشونت رو به افزایش شهروندان، انتخاب ریاست جمهوری پیش رو در ژوئن ٢٠١٨ چالش بزرگی برای حزب انقلاب قوانین اساسی خواهد بود. آن چنان که امروز چنین به نظر میرسد که آقای لونز اوبرادور، نامزد جنبش نوزایی ملی (مورنا)، که پیش از این تهدیدی برای توسعه کشور دانسته میشد، نظر محافلی مالی را به خود جلب کرده است. حتی دوستی با تیوی آزتکا به «آملو» پیشنهاد شده: استبان موکتزوما، رئیس بنیاد آزتکا و کسی که سالیناس پلیگو لطف خاصی به او دارد، خود را به همراهانش رسانده تا نقش خود را در «طرح اجتماعی»اش ایفا کند. آقای رودریگز مونگیا، اما، بدبین است: «اگر حزب دیگری هم سر کار بیاید، اینها خود را با آن سازگار خواهند کرد. همین کار هم وقتی حزب انقلاب قوانین اساسی ریاست جمهوری را در سال ٢٠٠٠ از دست داد و جانشنیناناش دهها سال [از ٢ اکتبر ١٩۶٨] حتی سعی نکردند چیزی را تغییر دهند، کردند. کسی اینها را نمیبیند و اینها هم مصیبها را.»
«دیکتاتوری تمام عیار کوبای فیدل کاسترو نیست: همان مکزیک است، چرا که چنان دیکتاتوری پنهانی است که اصلا به چشم نمیآید.» این را ماریو وگاس لوسا، برنده جایزه نوبل در ادبیات از پرو، در کنفرانسی در سال ١٩٩٠در مکزیکوسیتی در برابر چشمان از حدقه درآمده همکار مکزیکیاش اکتاویو پاز گفت و خواست بر توانایی تاثیرگذاری حزب انقلاب قوانین اساسی بر روشنفکران تاکید کند. رودریگز مونگیا ترجیح میدهد از اصطلاح «استبداد پوشیده» استفاده کند که برگفته از متنی است مربوط به بایگانی سال ١٩۶۴ پلیس مخفی مکزیک که در سال ٢٠٠٠ در اختیار عموم قرار گرفت. مقاله، که خیالبافانه است، آموزهای را مطرح میسازد و توصیه میکند راهنمای حزب انقلابی قوانین اساسی در رابطه با رسانه باشد: «تبلیغات سیاسی باید از تمام وسایل ارتباطی بهره گیرد – مقالات و نوشتهها برای قشرهای فرهیخته، تصاویر، رادیو، تلویزیون، و سینما برای کسانی که کمتر میفهمند – [به این ترتیب] میتوانیم درکی از دنیای استبداد پوشیده داشته باشیم که از خارج خود را با تصویر حکومتی دموکراتیک سازگار میسازد(٩).»
١-
Jacinto Rodríguez Munguía, La otra guerra secreta. Los archivos prohibidos de la prensa y el poder, Random House Mondadori, Mexico, 2007.
٢-
Selon l’Institut fédéral de télécommunications (IFT) et la société Nielson Ibope México
٣-
L’État de Mexico compte depuis 1993 plus d’assassinats de femmes que l’État de Chihuahua, où se trouve Ciudad Juarez.
۴-
« WikiLeaks reveals US concerns over Televisa-Peña Nieto links in 2009 », The Guardian, Londres, 11 juin 2012.
۵-
« Monopolios de tv y telefonía manipulan al gobierno : EU », La Jornada, Mexico, 17 mars 2011.
۶-
Lire Marie Bénilde, « Quand les tuyaux avalent les journaux », Le Monde diplomatique, septembre 2016.
٧-
« La periodista Carmen Aristegui, despedida de la cadena MVS », El País, Madrid, 16 mars 2015.
٨-
Lire Rafael Barajas et Pedro Miguel, « Au Mexique, le massacre de trop », Le Monde diplomatique, décembre 2014.
٩-
Archives générales de la nation (AGN), fonds de la direction générale de recherches politiques et sociales (DGIPS), boîte 2998/A
١٠-
Archives générales de la nation (AGN), fonds de la direction générale de recherches politiques et sociales (DGIPS), boîte 2998/A
انسان شناسی و فرهنگ ناشر نسخه فارسی لوموند دیپلماتیک در ایران است
لوموند دیپلماتیک نوامبر ۲۰۱۷