تصویر: www.papoloo.blogfa.com
پیران فرزانه و هنرمند، همواره موضوع مورد توجه مستند سازان بوده اند. شاید قدیمی ترین اش، چهره هفتاد وپنج هژیر داریوش (۱۳۴۴)باشد که دهگانی کهنسال و فرزانه از روستای کوهپایه در چهل کیلومتری کرمان، ازبی چیزی و خوش نبودن دل مردمان فقیر روستایش می گفت و زبان حال آن هابود:
نوشتههای مرتبط
عمر اگر خوش گذرد زندگی خضر کم است لیک اگر بد گذرد نیم نفس بسیار است .
خوش نمی گذرد .
فیلم “سینمای ایران مشروطیت تا سپنتا “آخر دهه چهل به ” سینما گران خسته وپیری تقدیم شده است که می خواستند راه گشای سینمای سالمی باشند”. آسید علی میرزا و درویش خان پرویز کیمیاوی ، در دهه پنجاه نخستین پیران در سینمای مستند ایران اندکه موضوع فلسفه قرارگرفته اند. در دهه هشتاد دکتر غلامعلی بسکی( فرزند پیر طبیعت) در برنامه ها وفیلم های متعدد مستند ،از محیط زیست ایران دفاع می کندو از مداخله بی رویه در طبیعت ایران، داد سخن می دهد .
از سوی دیگر ، از نظر سازمان بهداشت جهانی، همه سالمندان به منزله نیروی جدیدی در راه توسعه اند. الان در جهان ۶۰۰ میلیون نفر افراد سالخورده ۶۰ سال به بالا وجود دارد. این میزان تا سال ۲۰۲۵ به دو میلیارد نفر خواهد رسید . جمعیت بالای شصت سال ایران در آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵ حدود پنج میلیون و ۱۱۹ هزار نفر بودند که ۲/۷ در صد کل جمعیت را تشکیل می دادند . پیش بینی می شود تا سال ۱۴۰۰ این رقم به حدود ۱۰ در صد کل جمعیت ( نزدیک به ده میلیون نفر برسد). بنابراین پیری و برنامه ریزی برای بهداشت ، سلامت و کار و بهره گیری از توانمندی های پیران و به لفظ سازمان بهداشت جهانی “دستیابی به سالمندی فعال ” (acting aging) مسئله حال و آینده جامعه ایران است. سینمای مستند ایران به پیران چگونه نگریسته است ؟
پیران وفرهنگ
هنگامی داستان فیلم لاخ مزار ( ساخته محسن عبدالوهاب – ۱۳۷۹) براه می افتد که باستان شناس ( رجبعلی لباف) در روستای کوچ ، بر رفتار پیرزنی دقت می کند ، که برای زیارت با پیاله ا ی آب به سوی سنگ( لاخ مزار) می رود و به این وسیله ، یکی دیگر از راز های تاریخ ایران ( نوشته بر تخته سنگی و پنهان شده زیر لایه ای از رسوب گل) کشف می شود. در فیلم مرغانه ( محمد رضا فرزاد ۱۳۹۰) دو پیرمرد مر غ فروش و تخم مرغ فروش روستایی در شمال ایران ، در محور فیلم اند . از طریق آنها با فرهنگ مرغ و تخم فروشی و دانسته های قومی در باره مرغ و تخم مرغ روبرو هستیم . پیران،در خاطره ها ، رفتار ها و نحوه برگزاری عید نوروز، هم یادگاری از گذشته ، هم یاد آور فرهنگ قومی اند .تمام شخصیت های فیلم ، بدون استثناء پیران اند.
از زیباترین لحظه های فرهنگی ی فیلم جای خالی آقا وخانم ب (فیما امامی – رضادریانوش – ۱۳۸۸) رفتار مادر پیر خدیجه خانم با دامادش “ولی” و فال گیری اوست. این مستند در روستای آقداش از بخش نوبران شهرستان ساوه می گذرد. گفته می شود مادر زن ،”کرد” است . همچنین “ملایه” (ماجد نیسی-۱۳۸۹) که در -بین اعراب خوزستان ،گرفته شده، از نظر فرهنگی فوق العاده است. چه رفتار شوهر ملایه خانم و چه رفتار پیرمردانی که بزرگان فامیل هستند ودر صحنه ای شلوغ و پر سرو صدا ،” تصمیم می گیرند ” مهریه و شیر بهاء چقدر باشد. در فیلم شب میراب ( م. تهامی نژاد – ۱۳۶۰)، گرچه میراب روستای عقدا ی یزد ، پیر است . ویا در فیلم ملاخدیجه و بچه ها (ابراهیم مختاری – ۱۳۷۵) مکتب دار مهریزی ، پیر زنی است. ولی” کار” ، اختصاص به دوران پیری آنها ندارد و در تداوم زندگیشان به این مرحله رسیده اند هر چند ممکنست نسل آینده رفتار های متفاوتی داشته باشد.
فراموشی وخستگی
۷۲سالگی ساخته محمد علی قاسمی، فیلمی در باره کاهش قابلیت های تخصصی، در مردی سالخورده است که زمانی نقال بود. او باید دوبیت از شاهنامه را در برابر دوربین بخواند:
به کشتی سیاووش را بی گناه به خاک اندر انداخت بی نام وجاه
همه شهر پر زاری و ناله شد به چشم اندرون آب چون ژاله شد
کار تا صبح ادامه طول می کشد و نتیجه این است که بابا اصغر جعفری، نقال ،دوچرخه ساز، پستچی و عریضه نویس، از عهده این دو بیت بر نمی آید . در این نمای طولانی، دهمین برداشت ساعت چهار صبح است . تکرار اشتباه آمیز شعر به تدریج خنده آور و کمیک می شود . این خنده بر پیرمردی نیست که به خاک اندرون را به چاه اندرون می گوید بلکه ساختار مغز و یاد آوری انسان و بر همذات پنداری با آینده خویش است.البته بنظر می رسد دراین فیلم غرض به اشتباه اندازی و ثبت رفتار پیرمرد در برابر دوربین هم بوده است.
نگهداری از سالمندان
از دهه سی ، پیران و سالمندان را در آسایشگاه ها و جذامخانه ها دیده ایم. در غالب این فیلم ها ، آسایشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی مورد پذیرش نبود و در غیبت خانه و خانواده ، به عنوان یک دریغ، مطرح می شد. در غالب این فیلم ها ، تلفن و لفظ ” بیا ! ” یک عنصر ارتباطی ودرخواست مهم است. یادش به خیر در اواخر دهه پنجاه و اوایل شصت دوستی داشتم تحصیل کرده سینما از فرانسه به اسم زاهدی که فیلمی در آسایشگاه کهریزک ساخت. طراحی او برای انتخاب مناسب ترین زمان ، شب عید و شادمانی بود.
روزهای طولانی (سیمین فلاح زاده تهرانی – پائیز ۱۳۸۷) با تاکید بر بیماری آلزایمر، اثری علمی و مؤثر است . ستون فقرات فیلم از جنبه بصری ،راهروی آجری طویل درآسایشگاه خیریه کهریزک است که زنانی در آن ، روزهای خود را در پناه مراقبت های اجتماعی ، می گذرانند. تصاویر فیلم بیشتر ثابت است و دیزالو ها گذشت زمان را نشان می دهند . فیلم در طی دو روز یا دو فصل مختلف ویژگی های بیماری آلزایمر ؛ در زنان را توضیح می دهد و نمونه هایی از دو مرحله مزمن و پیشرفته از بیماری را در آسایشگاه ، بنمایش می گذارد. ضمن این که موسیقی ، فضای حسی مضاعفی را خلق می کند و گفتار هوشنگ آزادی ور با تآکید بر ” مرا فراموش مکن” و صدای خانم ژاله علو، بر بعد حسی فیلم می افزاید . در فیلم” خانه مادری ام مرداب” ( مهرداد اسکویی)دختری پا به سن گذاشته و تنها ، علاوه بر ماهی گیری در مرداب انزلی و مبارزه برای بقا ، از مادر کهنسال خود نگهداری می کند و برای شب عید موهایش را حنا می بندد.
ارجاع به دورا ن سپری شده
پیرها وسیله مؤثری برای ارجاع به یک دوره سپری شده در گذشته دور ونزدیک وتوصیف بافت اجتماعی در شهر ، روستا و ایل ٍ، بوده اند . فیلم های مستند ٍ، خبری ، آلبوم ها و اسناد بصری ، مواد خام چنین آثاری را فراهم می آورند . سرزمین گمشده (وحید موسائیان – ۱۳۸۶) مهمترین نمونه سیاسی و اجتماعی از این دسته آثار است که به گروه مهاجران و فراریان سیاسی ایرانی به کشورشوروی پس از شکست فرقه دموکرات در ۲۱آذر۱۳۲۵ و وضعیت فعلی ( پنجاه سال بعد) آنها در غربت می پردازد. آخرین ناخدا ( پژوهشگر مهناز بوذری – کارگردان فرزاد پاک – ۱۳۸۸) در بندر لافت ، به سراغ ناخدایی رفته است که خاطراتی از سفر های دور ودراز به آفریقا دارد . او آخرین بازماندۀ نسل ناخدایانی است که به مدد حرکت خورشید و ستارگان در دریا ها و اقیانوس ها ره می سپردند . در پژوهش میدانی برای فیلم قشم ارد زند شاهد بودم ، بسیاری از واژه های آوازی را که مردان در مراسم” رزیف ” و ” ازوا “می خواندند از یاد برده بودند . شرکت کنندگان در این مراسم بیشتر پیران بودند. و بخش هایی از خاطره از یاد رفته بود .
چهره نگاری های مبتنی بر مصاحبه و استفاده از منابع تصویری و فیلمخانه ای بیشترین تولید این دست از فیلم ها است . از آن جمله است محمد بهمن بیگی ، آموزگار بزرک ایل قشقایی در فیلم “معلم ” ( محمد علی فارسی – ۱۳۸۹) . خمیر مایه اصلی فیلم ، یک مصاحبه است. در فیلم اسکورپیو (فریده صارمی و امید هاشملو -۱۳۹۰) سه تن از پیران جوان متعلق به دهه بیست ، خاطراتی از گروه بیتل ها ، راک اندرول ، رادیو آمریکا و موسیقی دهه های چهل وپنجاه گروه های ایرانی اسکورپیو ، اعجوبه ها ، بلک کتز و ربلز را به نسل امروز یاد آور می شوند و فیلم از طریق تصاویر پشت صحنه ، عکس ها ی روزنامه ها وآلبوم ها ی خانوادگی و البسه غریب ، بخشی از هیبت گذشته را مجسم می سازد و به بازسازی گوشه ای مبهم از تاریخ معاصر ایران یاری می رساند.
در فیلم حقیقت گمشده ( بابک بهداد ) اصغر بیچاره در باره فیلم سند زنده وانقلاب اسلامی صحبت می کند و سخنان او وسیله ای برای ارجاع به روزهای انقلاب است . مسعود کلانتری مدیر عامل استودیو فیلمساز در باره تدوین وهفت هشت ماه کار روی فیلم و از بازی مرحوم کهنمویی می گوید وعلی مزینانی فیلمبردار خاطرات خود را از فیلمبرداری در گود زنبورک خانه به یاد می آورد .
گفتگوی نسل ها
فیلم ولی افتاد مشکل ها ساخته هژیر داریوش و فیلم آیا…؟ ( سهراب شهید ثالث – ۱۳۵۰ که به” آیا جوانان” معروف است) ، سرآغاز گفتگوی نسل ها درسینمای مستند ایران هستند .برخی دوست دارند این نوع فیلم ها را گفتگوی سنت و مدرنیته بنامند.
چهره هنرمند ( و دانشمند ومعلم) در سالخوردگی
این رسمی قدیمی در سینمای مستند ایران بود که مستند سازان، پس از مرگ فرزانگان وهنرمندان به سراغ خاطره هایی از آنها می رفتند. این رسم بر افتاد و آنان در دوران پیری شان مورد عنایت و تجلیل قرار گرفتند . اگر در فیلم” گنجی از بیرجند” بر صدسالگی استاد محمد حسن گنجی (هواشناس متولد ۱۲۹۱ ) تأکید می شود. در غالب چهره نگاری ها، سن وسال درنمایش حضور و شیوه ایستادن در برابر دوربین و سخن گفتن ، ظاهر می شود و بیشتر نعمت وجود و پختگی و تجربه آنان اهمیت دارد و برای تجلیل از شخصیت ساخته شده است . « بهزاد ، آفریننده رنگها و افسانه ها » در باره استاد حسین بهزاد ساخته محمد قلی سیار ، قدیمی ترین فیلم تجلیلی ، محصول هنرهای زیبای کشور است که یادگاری تصویری از استاد بزرگ مینیاتور سازی معاصر ایران بر جای نهاده است هر چند هنوز درک حضور استاد زنده ، به اندازه آثارش مورد توجه نبود. در اواخر دهه چهل و کل دهه پنجاه انبوهی مستند چهره نگری ساخته شد.
فیلم استاد بهاری را ابراهیم مختاری ( ۱۳۷۰) و استاد کسایی رامسعود فروتن ( ۱۳۷۰) ساخت . استاد احمد عبادی ( محمد تهامی نژاد- ۱۳۷۰)دارای سبک خاص نوازندگی در سه تار بود و تا آخرین روزهای حیات خود با انگشتان آرتروز شده ، مروارید غلطان کنار هم می چید .کوچه پائیز ( خسرو سینایی – ۱۳۷۵) یادگاری از روزهای پرشور یک نسل از هنرمندان ، در خانه ژازه طباطبائی (تباتبایی )مجسمه ساز(بنیانگذار گالری هنر مدرن) در کوچه ای به نام پائیز است. صحنه آواز دستجمعی ی دوستان قدیم ، در گالری هنر مدرن به همراه آکاردئون سینایی فراموش نشدنی است. همچنین صحنه مواجهه مکرمه با هووی کهنسال اش در فیلم مکرمه ، خاطرات و رؤیا ها ( ابراهیم مختاری- ۱۳۷۸) کم نظیر است . مکرمه … تصویر چهره هنرمند خود آموخته مازندرانی ( مکرمه خانم قنبری) است .
ریشه در خاک ( محمد خلیل زاده – ۱۳۸۷) چهره نگاری نادر ابراهیمی است که در آخرین روزهای او ساخته شده، یاد آور یک عمر فعالیت هنری است. در این فیلم، شخصیت های دیگری هم هستند که گرچه در دوران پیری به سر می برند و لی هریک گنجینه هایی بشمار می روند که چهره هایشان ثبت شده است. از جمله : توران میرهادی ، احمد رضا احمدی و مرحوم مهری ودادیان از نادر ابراهیمی ، قصه گویی برای کودکان و از مجموعه سازی برای تلویزیون می گویند و یا درفیلم زندگی در تصویر ( مصطفی رزاق کریمی – ۱۳۸۵) در باره مرتضی ممیز ( ۱۳۱۵- ۱۳۸۴) و خاطره هایی از او در ذهن برادران ، همسر ، فرزند خوانده ، ابراهیم حقیقی ، آیدین آغداشلو .علی اکبر صادقی ، کامبیز درم بخش ، نورالدین زرین کلک ، عزت الله انتظامی ،علی دهباشی و دیگران است . زندگی در تصویر ، از نادر فیلم های چهره نگاری در ایران است که شخصیت از جنبه های مختلف بررسی و نقد می شود . اگر آثار او در ارتباط با مهدی آذری یزدی و قصص قرآن بی نظیر توصیف می شود ویا بهترین دوران زندگی اش را همکاری با شاملو در کتاب هفته می دانند ولی به عنوان یک معلم و یا انیمیشن ساز ، مورد نقد قرار می گیرد. فیلم” ایران درودی ، نقاش لحظه های اثیری “، ( بهمن مقصود لو -۲۰۰۹)از معدود آثار مستند و تجلیلی است که به گذشتۀ یک زن هنرمند و نخبه می پردازد. و به تنهایی یک اثر هنری است که شناخت آثار درودی را مستلزم مروری بر زندگی، خاطرات وفلسفه زندگی او می داند. فیلم با این شعر از شاملو شروع می شود :
برخی از درها می باید بسته بمانند / برخی از رازها را نمی باید گشود/ آنان که می باید بدانند دانسته اند / آنان که می خواهند بدانند راه دانستن را خواهند دانست.”
هنرمند در فضای گذشته قدم می زند. بافت اجتماعی ، سیاسی وهنری دوران حیاتش مرور می شود تا به مسیر یگانه او در هنرش برسد. فیلم سرشار از سند در باره تاریخ هنر معاصر وزندگی وآثار درودی و مهمتر ازهمه درکی تازه ونو از آثار اوست. من با دیدن این فیلم ، جز جوانی ندیدم . درکی از پیری جز ماسکی بر چهره هنرمند نبود.درودی خود گفته است :
این فیلم ” دیروز من است، اما فردای من نیست. فردا را که بسازم، با امروز هم فاصله خواهم گرفت.”
در فیلم” قلم رنج ” ساخته حبیب باوی ساجد در باره احمد محمود نویسنده همسایه ها ، جدا از این که بایادگاری از چهره هنرمند در کهنسالی مواجهیم ، دستاوردهای هنری او نیز بیان می شود. از پاریز تا پاریس (سید جواد میر هاشمی -۱۳۹۰) تصویری از نحوه سلوک و نشست و برخاست استاد باستانی پاریزی است. شخصیتی که توصیف گر زندگی های تاریخی بوده است حالا توسط غلامحسین ابراهیمی دینانی ، اکبر عالمی ، هوشنگ مرادی کرمانی، خسرو سینایی ، و شاگردان و هم ولایتی ها، وصف می شود . در تمام سال های سینمای مستند ، از جمله در فیلم من ومخمل و کوچه های کاشان (همایون امامی ) یا همراه شمس (ارد زند – ۱۳۹۰) که در باره آخرین بازمانده و بافندۀ منسوجی به اسم “دارایی ” در کاشان است ، با اساتید هنر وصنایع دستی مواجه بوده ایم که ازآخرین بازماندگان هنر – صنعت خود محسوب می شوند
. نوازندگان موسیقی های مقامی ایران نیزپیران هنرمند فیلم های مستند ایران بوده اند. اشاره می کنم به کارهای فرشاد فدائیان ( از جمله حاج قربان سلیمانی در فیلم آخرین بخشی ) و شیر محمد اسپندار “دونلی نواز” بلوچ ، در فیلم [ زاهدان] مزرعه ای که روئید وشهر شد ( یاسر خیر – ۱۳۹۰) .
پیرانه سری و عشق
سینمای مستند ایران چندان به این حیطه نفوذ نکرده است. ” بیوه مرد” (مهرداد اسکویی) و خواستگاری اش از یک بیوه زن ، حکایت عشق در آستانه پیری است.
چهره هنرمندان گمنام
زخمه بر زخم (علیرضا انصاریان)و آواز های مرد خاکستری ( شهاب رضویان۱۳۷۷) در باره آدم هایی بی نام ونشان در لایه های زیرین اجتماع است که فیلمساز، به ارزش های فراموش شده آنها پی می برد .
پیری وسیله شناخت جامعه
همسران حاج عباس ( محسن عبدالوهاب -۱۳۸۷ )نمایشگر درونی شدن و تداوم رابطه سلطه در خانواده مردسالار است. ۲۵ سال از مرگ همسرزغال فروش دو بیوه زن(در قزوین) می گذرد ولی سکینه خانم( زن اول) که در کهنسالی زمینگیر شده همچنان در امر خانه ، امر ونهی می کند . نیمتاج خانم زن دوم به خاطر فرزند آوری به عقد حاح عباس مرحوم در آمد ولی به دلیل عقیم بودن شوهر ارتقاء درون خانوادگی نیافته و فرو دست تر مانده است . حالا در امتثال اوامر وبرای کمک به زن زیبا تر و باسواد تر و سوگلی ، خود را از پلکان بالا و پائین می کشد .
اگر همسران حاج عباس دامنه محدودی دارد و از قلمرو خانه و همسایه ( و بیمارستان رفتن ) خارج نیست ، گفتگو در مه ( محمد رضا مقدسیان- ۱۳۸۰) ،توضیح موانع مردم سالاری در جامعه ای دور از شهر در امر شوراهای شهر روستا ( در رودبار شهرستان) و بی بی تولدت مبارک (سید حامد نوبری) در وصف رفتارهای کهنسالی و نتایج آن در یک خانواده گسترده است. پیرزنی صد ساله(بی بی) وسیله ای برای شناخت یک جامعه ۱۸۰ نفره از فرزندان ونوادگان و نبیره ها قرار می گیرد . فیلم به درون لایه های این خانواده گسترده روستایی رسوخ می کند و به ثبت بی واسطه و مستقیم لحظه های فوق العاده جذاب از زندگی نسل های مختلف می پردازد . تمرکز روی موضوع جشن تولد برای پیرزن و دعوت عام از اقوام ، سبب افشای راز های خانواده می شود. فیلم با طرح فوق العاده و نادیده ای آغاز می شود. در آرامش آغازین ، زن ها تصمیم گرفته اند برای بی بی جشن تولد بگیرند . ولی خانواده تباه شدۀ روستایی ؛ با قهر ها ، باورها ی متفاوت ، نیروهای متضاد و رودروی شبه سنت و شبه مدرنیته ،حاضر به جمع شدن زیر یک سقف و تکرار رمانتیسم “مادر” علی حاتمی نیستند . ناسازگاری را دامن می زنند وخط تنش و درام فیلم را نیز ترسیم می کنند . فیلم بی بی تولدت مبارک ، نشان می دهد ، چنین جامعه ای چقدر دم دست ، قابل شناسایی، پیچیده ، آشتی نا پذیر ، بسته و غیر قابل تغییر است.در عین حالی که در تشییع جنازه یکی از همان دشمنان خانوادگی ، که آرزوی مرگش را داشتند ، سیاه می پوشند و به سرو صورت خود می زنند و به قول مهرزاد دانش : ” روایت به نقطه تعادل خود باز می گردد” .( ماهنامه فیلم تیرماه – ۱۳۹۱)
نهاد اجتماعی پیران
شک نیست که درجوامع فرهنگی ، پیران ،نقش هایی را بر عهده می گیرند.همانطور که در مورد آن پیرفرزانه و دهگان فیلم چهره هفتاد و پنج ،گفته آمد ،فرزانگان پیر، همواره در شهر روستا بوده اند . آنها همانطور که که در باره فیلم ملایه (ماجد نیسی ) گفته شد ، به ضرورت نهاد اجتماعی ریش سفیدان وبزرگان فامیل را می سازند و در آن به ایفای نقش می پردازند.
فیلم پیرها اگر نبودند ؟ ( پیروز کلانتری -۱۳۹۱) ، نیز حکایت چنین نقش هایی است. ”
در آخرین نمای فیلم توسط روحانی روستا ، به نحوه سهم بری از آب قنات ( در واحد فنجان) و مدار آب که ۱۶ روز یکبار است اشاره می شود. معلوم می شود که آب قنات به مصرف کشاورزی می رسد و اگرویران شدن قنات ، فاجعه ای در روستا بوجود نیاورده به این علت است که به یقین ، روستا منبع آب دیگری هم دارد .
پیرها ، تشکیل دهنده ی یک نهاد اجتماعی هستند که هر کس بر اساس منزلت و شأن اجتماعی اش در آن به ایفای نقش می پردازد. چنین نهادی ، هیچگاه از افرادش تهی نبوده است. زیرا دائمأ پیران جای خود را به نسل بعدی می دهند که پیر می شوند وتا حدودی ، جایگزین نهاد مدیریت روستا شده اند که از ارباب و کدخدا و ریش سفیدان تشکیل می شد. فیلم نشان می دهد ، چنین نهادی به نوعی منزلت اجتماعی مبتنی است. از گروه های اجتماعی مختلف تشکیل شده که پایگاه هایی مثل مسجد وشورای ده وجار زدن برای عشر را دارد. عشر گروهی است که در قدرت نمادین روستا سهیم نیست ولی نیروی کار مجانی است . البته نمی دانیم که الان هم این نیروی کار به صورت مجانی و داوطلبانه انجام وظیفه می کند یا اهالی به آنها دستمزدی می پردازند ؟ البته درآخرین صحنه فیلم، روحانی روستا اعلام می کند که سهم بر قنات، به نسبت سهمی که می برد باید مبلغی برای کارگران بپردازد .
مرحله پیری مرحله انزوا و تنهایی نیست و پیران جدا از جامعه و کار مفید، نیستند. بلکه هنگامی که انسان به مرحله سالمندی می رسد نیز می تواند خود را در نهاد جدیدی تعریف کند که نهاد سالمندان است. این نهاد بدون این که مبتنی بر دستورالعمل های مکتوب و ضابطه مند باشد ، مبتنی بر فرهنگ است. اعضای چنین نهادی به طور دائم جایشان را به دیگران می سپارند.
در عصر مدرن ، و در امر توسعه روستاها ، ممکن است چنین نهادی، کیفیت خود را در نحوه مواجهه با جهان به تدریج از کف بدهد و کیفت تازه ای پیدا کند. اما وجود چنین نهادهایی که ریشه در فرهنگ دارد( از نظر شکلی هم شده )، هر چه بیشتر کمک می کند تا امر مشارکت پیران در انتقال دانش وتجربه و حضور فعال در کار داوطلبانه، هیچگاه فرو کش نکند و در عصر ما که آن را دوران انقلاب جمعیت نیز بر شناخته اند ، پیری را دوره ای مفید و مهم بسازد.
روز جهانی سالمندان
در۱۴ دسامبر ۱۹۹۰ مجمع عمومی سازمان ملل ،روز اول اکتبر هر سال را به عنوان روز جهانی سالمندان اعلام کرد. این عمل به دنبال ابتکارهایی از جمله برنامه جهانی وین برای اقدام در مورد سالمندان بودکه سال ۱۹۸۲ توسط مجمع عمومی در موضوع سالمندی پذیرفته شده بود . روز جهانی سالمندی نخستین بار در اول اکتبر ۱۹۹۰ در جهان برگزار شد . درسال ۱۹۹۱ مجمع عمومی، اصول سازمان ملل در مورد سالمندان را پذیرفت که بر استقلال ، مشارکت ، مراقبت خودسازی وشأن آنان تاکید می کرد . در سال ۲۰۰۲ دومین مجمع جهانی در باره سالمندان ، برنامه بین المللی اقدام در مورد سالمندان که در مادریدبرگزار شده بود را قبول کرد . این برنامه واکنشی نسبت به فرصت ها وچالش های جمعیت سالمند در قرن بیست ویکم و ترفیع وتشویق ایجاد جامعه ای برای تمام سنین بود.
بیش از دو دهه است که جوامع شهری از مسائل سالمندان ، خارج شدن آنها از چرخه کار و مشارکت اجتماعی و به اصطلاح گذر به ساختار جمعیتی تازه و نسبت پیران به کودکان وجوانان سخن می گویند . در سال ۲۰۰۲ سازمان ملل در برنامه جهانی روی سالمندی ، جهانیان را به موضوع برنامه ریزی برای سالمندان متوجه ساخت و موجب مطالعات و برنامه ریزی ها برای سالمندان شد.
به مناسبت روز جهانی سالمندان (اول اکتبر- نهم مهر) این سخن را با فرازهایی از اجلاس ۲۰۰۲ سازمان بهداشت جهانی ( در مادرید) بپایان می رسانم :
چنین سهمی در توسعه ، فقط در صورتی می تواند اتفاق بیفتد که سالمندان از سطح مناسب سلامت برخوردار باشند که البته نیل به آن نیازمند برنامه ریزی های مقتضی است . سند چشم انداز “سالمندی فعال ” نحوه رهیافت و نگاه خود برای رسیدن به سالمندی سالم درسراسر زندگی را بیان کرده است.