انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درماندگی و اخلاق: تاملاتی پیرامون وظیفه روان کاوی (قسمت اول)

درماندگی و اخلاق

نویسنده : پیتر ویدمر

درماندگی برای روان کاوی اهمیت بسیار زیادی دارد. برای درماندگی در زبان آلمانی واژه ای است (Hilflosigkeit ) که دارای معانی مختلفی است. فروید در این مورد مطلب های زیادی نوشته است و ما می توانیم دلیل هایی که او را به این نتایج رسانده، از هم تمیز و تشخیص دهیم. زمینه های مختلفی را می توانیم ببینیم که درماندگی در آنها خود را نشان می دهد.

فروید برای درماندگی سه دلیل را بیان می کند، زیست شناسانه، فیلوژنیک و روان شناسانه. دلیل اول که زیست شناسانه است، زایش زود هنگام انسان است. انسان تا مدت ها وابسته به رسیدگی دیگران است. افرادی که از کودک مراقبت می کنند، از طریق رسیدگی به او قدرتی می یابند. دلیل دوم، مساله دیگری را مشخص می کند، مساله عجیب و غریبی که با سکسوالیته در ارتباط است. سکسوالیته در مورد انسان دو زمانه است. زمان اول، مربوط به پنج سال اول زندگی است، بعد از آن یک زمان نهفته است. بعد از آن بلوغ و روند دیگری از سکسوالیته به وجود می آید. سومین دلیل، دلیل روان شناسانه است. فروید در این ارتباط از ناقص بودن دستگاه روانی انسان صحبت می کند. این مساله را می توانیم از طریق جدا شدن سه جایگاه من، آن و فرامن، در دستگاه روانی انسان تشخیص دهیم.

من، نتیجه تاثیر خارج بر انسان است. فروید از خطرهای خارجی ای صحبت می کند که انسان باید در برابر آن ها مقاومت نشان دهد و این ضرورت به وجود می آید که انسان باید در برابر رانه دفاع کند چون وقتی که من همزمان این کار را انجام می دهم، در برابر رانه نمی توانم مقاومت کنم. چالش با طبیعت، جنگ در برابر طبیعت، در برابر سرما، گرما، سیل و خشکی، در برابر گرسنگی و تشنگی، در برابر تمامی سانحه ها مثل زلزله، در برابر حیوانات خطرناک، و در برابر دشمنانی که سعی می کنند وارد زندگی ما شوند، تمام اینها منجر به این می شود که رانه ها نتوانند سریعا ارضاء شوند. فشار این رانه ها را نمی شود ارضاء کرد. به همین دلیل در سامانه فروید اصل واقعیت و اصل لذت وجود دارد.

سومین دلیل، وقتی که هر کس این مساله را برای خودش در نظر بگیرد، وقتی که همه خطرها از بین رفته باشد، برای رانه ها جای بیشتری وجود دارد. وقتی که انسان به صورت همزمان به هر سه دلیل فکر می کند، موضوع به گونه دیگری به نظر می رسد. دومین دلیل، شامل ضرورت فاصله است. فاصله ای که از سکسوالیته کودکی به وجود می آید. به عبارت دیگر، بلوغ نمی تواند به همان سکسوالیته پنج سال اول برگردد. سکسوالیته در آن پنج سال اول، بستگی زیادی به رابطه کودک با پدر و مادر و محرم آمیزی دارد. به همین دلیل فروید از عقده ادیپ صحبت می کند. نقش عقده ادیپ، جدا کردن کودک از پدر و مادر است. این که خودش مستقل شود، وابستگی اش به پدر و مادر را کم کند و کامل از بین ببرد.

دلیل های فروید برای درماندگی، به این زمینه انسان شناسی بر می گردد. وابستگی به انسان های دیگر، هاله هایی که در رانه ها به وجود می آید، که به نوعی مانند دوران کودکی هستند و خطرهای دنیای بیرونی. به همین دلیل فروید به صورت علمی دلیل های آن را اثبات می کند. او در جایی دیگر می گوید که درماندگی بیرونی، از این به وجود می آید که ما خودمان می خواهیم در برابر محیط بیرونی مان مقاومت کنیم.
مبنای دلیل سوم، خطر رانه است. لاکان در این جا به استدلال فروید می پیوندد. او هم در مورد زایش زود هنگام انسان صحبت می کند. این جا می توان به مرحله آینه ای اشاره کرد. این مرحله می گوید، هر انسان کوچکی،از محیط خارج خود متوجه این می شود زیرا ما صورت خودمان را نمی بینیم و این نفر روبرویمان است که آن را می بیند. در تصویر آینه یا در سطح آب یا در چشمان دیگران، و حتی در زبان. این راهی از بیرون به داخل است و راهی است که به کشف من منتهی می شود. وقتی که کودک عکس خود را در آینه می بیند، خیلی خوشحال می شود. با این که او کوچک است و هنوز نمی تواند راه برود، یک واکنش خوشحالی از خودش نشان می دهد. وقتی کودک با عکس خود همگرایی می کند، خودش را خیلی جلوتر از آنچه که واقعیت بدنی اش است، می بیند. این جا می بینیم که انکار درماندگی خیلی زود شروع می شود.

 

برگرفته از فصلنامه سخن سیاووشان ۴