انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درآمدی بر قوم‌باستان‌شناسی کوچ‌روان قره‌داغ مرکزی آذربایجان

وحید عسکرپور

آرش تیراندازی لاله‌زاری

بهرام آجرلو

هدف از نگارش این مقاله بررسی مقدماتی منطقه قره­داغ آذربایجان از سه منظر بوم‌شناختی، باستان‌شناختی و قوم‌شناختی است. این منطقه کوهستانی فاقد خاک زراعی غنی بوده و روستاهای کم‌جمعیت و اوباهای ایلات کوچ­رو، تنها زمین سیمای آن محسوب می‌شوند. بررسی‌های باستان‌شناختی نیز نشان از فقر نسبی شواهد باستانی در دوره‌های ماقبل عصر آهن دارند. موضوع اصلی این مقاله، بررسی دلایل تداوم زندگی کوچ‌رو در این منطقه تا به امروز و نشان دادن پیوستگی‌های تاریخی و بوم‌شناختی آن است. در این مقاله نشان داده می‌شود که با توجه به شاخصه‌های محیطی و بوم‌شناختی حاکم بر منطقه قره‌داغ مرکزی، سنت‌های فرهنگی موجود در آن برای مدت بیش از سه هزار سال و با محوریت کوچ‌روی عمودی تداوم یافته است. فرض اصلی آن است که تداوم شرایط بوم‌شناختی و محیطی و محدودیت‌های خاص آن موجب این پایداری و استمرار فرهنگی بلند مدت شده است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش قوم‌باستان‌شناسی است. بررسی‌های باستان‌شناختی و قوم‌شناختی قره‌داغ بار دیگر نقش بنیادین زیست‌بوم را در پایداری یا ناپایداری شیوه‌های گوناگون زیستی اجتماعات انسانی بازتاب می‌دهد. روشن است که زیست‌بوم‌هایی نظیر قره‌داغ مرکزی، هرگز مجال شکل‌گیری نظام‌های استقراری و حرکت به سوی پیچیدگی‌های اجتماعی و فرهنگی را به ساکنان خود نخواهند داد.

کلید واژگان: اوبا، بوم‌شناسی فرهنگی، شاه‌سئون، عصر آهن، قره‌داغ، قوم‌باستان‌شناسی، کوچ‌رو.

مقدمه و بیان مسئله

در این مقاله منطقه قره‌داغ از منظر بوم‌شناختی، باستان‌شناختی و قوم‌شناختی مورد بررسی مقدماتی قرار می‌گیرد. قره‌داغ یکی از مناطق کوهستانی شمال ‌غرب فلات ایران و فاقد خاک زراعی غنی است. روستاهای ساده و کم‌جمعیت و کم وسعت و اوباهای ایلات کوچ­رو تنها سیمای جغرافیای انسانی این منطقه محسوب می‌شوند. پرسش اینجا است که چه عامل یا عواملی موجب شده تا زندگی با سبک کوچ­رو در این منطقه تا امروز ادامه یافته و این منطقه فاقد شواهد پیچیدگی‌های اجتماعی حتی رتبه نخست باشد؟ آیا با اتخاذ منظری بوم‌شناختی می‌توان به این پرسش پاسخ داد؟ همچنین در چه مناطقی می‌توان کشف بقایای باستانی مربوط به دامداران کوچ­رو را چشم داشت و این مناطق به لحاظ بوم‌شناختی از چه ویژگی‌هایی برخوردارند؟ فرضیه نگارندگان این است که تداوم شرایط آب و هوایی و پایداری زیست‌بوم موجب شکل‌گیری سازوکار علی پایدار زندگی در یک زیست‌بوم خاص حتی در طول چند هزار سال می‌شود.

این پژوهش بخشی از پژوهش بزرگ‌تر باستان‌شناسی منطقه قره‌داغ مرکزی محسوب می‌شود که در این مرحله تا شناسایی و تحلیل قبور عصر آهن و مسائل مرتبط با آن پیش رفته است. وجود برخی پرسش‌های باستان‌شناختی یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌ها برای دست زدن به پژوهشی بود که نتیجه آن در این مقاله نمود یافته است. منطقه قره‌داغ مرکزی یک ناحیه کوهستانی مرتفع است که امروزه در فصول گرم سال سکونتگاه قبایل کوچ‌رویی محسوب می‌شود که فصول سرد را در نواحی پست دشت مغان می‌گذرانند. این منطقه زمین‌سیمای انواع گوناگون قبور هزاره اول پیش ‌از میلاد نیز هست. با این ‌حال هیچ نشانه‌ای از سکونتگاه‌های دائمی باستانی در آن مشاهده نمی‌شود و به لحاظ باستان‌شناختی تاکنون هیچ سطحی از پیچیدگی‌های سکونتگاهی- اجتماعی در آن شناسایی نشده است. حتی روستاهایی مشاهده می‌شوند که پس از ساکن شدن اجباری برخی از قبایل کوچ‌رو در یک صدسال اخیر برپا شدند و با این ‌حال امروز به‌طور کامل متروک هستند. آنچه موجب اهمیت ‌یافتن این پژوهش شد فرض وجود الگوهای اجتماعی- سکونتگاهی متفاوتی است که به نظر می‌رسد در جماعت‌های کوچ‌روی این منطقه وجود داشتند و متمایز از کوچ‌روهای مطالعه‌شده در نواحی دیگر ایران (به‌ویژه نواحی زاگرس) بودند. همچنین روندهای بلند مدت این قواعد و نسبت آن‌ها با وجود انواع گوناگون قبور غیر وابسته به سکونتگاه‌ها که قدمتشان به عصر آهن می‌رسد و در این منطقه فراوانی دارند، هم از منظر باستان‌شناختی و هم انسان‌‌شناختی موضوعی مهم محسوب می‌شود که پرداختن به آن در نهایت این

پژوهش را دامن زد.

ادامه مطلب در؛

——