انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

خانه یا اداره، مساله این است…/گفتگو با تکتم

تکتم متولد اواسطه دهه ۶۰ است. در یک خانواده سنتی و با تمکن مالی بالا متولد و در خیابان گرگان بزرگ شده. فارغ التحصیل کارشناسی ارشد زبان انگلیسی و خانه دار است. یک سال از ازدواج او می گذرد و فرزند ندارد. در حال حاضر حوالی اقدسیه سکونت دارند.

برای شما خانه به چه معناست؟ اگر بخواهیم دوگانه ای برای آن در نظر بگیریم، از نظر شما قطب مقابل آن چیست؟

هرجایی به جز خانه. خانه برای من تداعی آرامش است. خانه را به همه جا ترجیح می دهم.

چرا؟ مگر می خواهید در خانه چه کاری انجام بدهید که خانه را به تداعی گر آرامش تبدیل می کند؟

خانه حیطه ای شخصی و محل امنیت و رشد است، رشد فکری، فرهنگی… اولین مکان رشد انسان، خانه است. یعنی چیزی که در خانه به او داده می شود، هیچ جای دیگری نیست.

شما تا بحال چند خانه را تجربه کرده اید؟

۸ خانه. خانه اولمان یک طبقه و حیاط دار بود. ۱۰ سال اول زندگیم آنجا بودم. برای دوران کودکی و بازیهای آن، محیطی ایده آل بود. بعد به یک مجتمع رفتیم و سه سالی آنجا بودیم. سبک زندگی آنجا متفاوت بود. آزادی و راحتی خانه شخصی را نداشتیم. می خواستیم راه برویم، می بایست مراقب طبقه پایینی می بودیم، می خواستیم صحبت کنیم می بایست مراعات همسایه های کناری را می کردیم. حیاط نداشتیم. یعنی نمی توانستیم از آفتاب بهره مند شویم. آسمان نداشتیم. طبیعت نداشتیم، خیلی چیزها نداشتیم، توی حیاط امکان انجام یک سری کارها هست که در ساختمان نیست، از شستشو گرفته تا بازی بچه ها و گرفتن میهمانی، در عین حال مال خود آدم است. ما در کودکی، یک باغ داشتیم، توی آن حلزون پیدا می کردیم و جمع می کردیم، با طبیعت ارتباط مستقیم داشتیم. اما توی ساختمان هیچ کدام از اینها را نداریم…

اما در عوض شیک تر و مدرن تر زندگی می کنید. امکانات هم دوروبرتان است و گرما و سرما آزارتان نمی دهد. اینها کافی نیست؟ جبران نمی کند؟

نه. واقعا جبران نمی کند.

خانه ایده آلتان چه شکلی است؟

خانه شخصی و دارای حیاط.

چرا؟ چون تداعی گر دوران کودکی تان است؟

نه. بیشتر به این خاطر که خانه های الان شبیه اداره است. حتی مبلمان و چیدمان خانه ها هم شبیه اداره هاست.

خوب می توانید دکوراسیون آن را بر اساس میل خودتان تنظیم کنید….

آخر، معماری هم هست، گچبری، آجرها، رنگ خانه، سبک دکوراسیون داخلی، همه بوی غربی، بوی سردی می دهد. خیلی سرد است. خانه اصیل ایرانی، خانه ای گرم است. حس گرما و خانواده را در آن خانه می توان پیدا کرد.
چرا به نظرتان خانه ایرانی بوی گرمی می دهد؟ خوب در خانه های مدرن هم یک سالن نشیمن هست که می توان توی آن، دور هم جمع شد. مگر فقط حیاط هست؟
نه، منظورم فقط حیاط نیست. وقتی توی خانه یک سالن هست، بودن آن سالن به تنهایی گرماساز نیست. گرم بودن خانه، روح خانواده به گرمای وجود و افکار ساکنان آن بستگی دارد. وقتی روح زندگی در آنجا هست، خودبخود از عناصر دکوراتیو گرم استفاده می کنند که قطعا در آنها رنگی از سنت هم وجود دارد. چون سبک مدرن، سبک غربی و سرد است، لوستر، تزیین دیوارها، شکل و رنگ مبلمان،… با ورود به ساختمان های “مدرن”، طبیعتا سلیقه افراد هم به سمت تزیین آن به سبک “دیگری” می رود. این باعث می شود رفتار آدم ها هم شبیه غربی ها شود. سبک زندگی شان هم به آنها نزدیک شود.
خوب قدیم ها دو سه تا اتاق در هر خانه ای بود و همانجا فعالیت های مختلف مثل غذاخوردن، خوابیدن، درس خواندن، اتوکشی، خیاطی، تماشای تلویزیون، درس خواندن و بازی بچه ها و…. انجام می شد. فکر نمی کنید خانه های جدید فضای بیشتر و لااقل یکی دو فضای جداگانه برای فعالیت های مختلف اعضای خانواده دارد و اینطوری استقلال آنها بیشتر حفظ می شود؟
خوب همین، یک سبک غربی زندگی است. اینکه اعضای خانواده در یکی دو اتاق زندگی کنند، لزوما استقلال آنها را از بین نمی برد. چرا که به نظر من در سبک قدیم، شکل استقلال آنها متفاوت بوده، یعنی هرکس در عین حضور دیگران و بودن در کنار آنها، کار خودش را انجام می داد.
یعنی حضور فرد یا افراد دیگر، مانع استقلال او نمی شده؟
نه لزوما.
پس نقش فضاهای جداگانه در خانه های جدید چیست؟
البته این اتاق ها، فضاهایی شخصی و انحصاری به افراد می دهد که مثلا می توانند آنها را طبق سلیقه خودشان تزیین کنند. اما مساله بزرگتری به وجود می آورد و آن هم اینست که مثلا خواهر و برادر به جای صحبت و برقراری ارتباط واقعی با هم، به اتاق خود می روند و با موبایل مشغول می شوند. یعنی امکانات و تکنولوژی جای محبت انسانی را می گیرد. روابط اجتماعی را تخریب می کند. راه ارتباط سالم را سد می کند. فرد به جای ارتباط سالم با دیگران، از راه اینترنت، بازی، چت و…. ارتباط برقرار می کند و این همیشه درست نیست. این روش ارتباطی نیست که در کودکی باید آن را یاد گرفت و در وجود فرزند، نهادینه کرد. چه رسد به اینکه انتظار داشته باشیم در زمینه آشنایی های دوران حین و پس از بلوغ، و به خصوص ازدواج هم با این روش موفق شویم! درواقع بسیاری از افراد از آنجا که به درستی اجتماعی نشده اند، دایم توی اینترنت پرسه می زنند، و این مدرن بودن نیست.
آیا به نظر شما امروز افراد این روش »مستقل تر» را برای انتخاب همسر در آینده ترجیح نمی دهند؟
خوب با روش سنتی هم خودشان می توانستند انتخاب کنند. خودشان تصمیم گیرنده نهایی بودند. ازدواج سنتی که همیشه حالت تحمیلی نداشته. اما با روش “مدرن”، فرد فقط تصور می کند “مستقل” است و خیلی چیزها می داند. اما در واقع اینطور نیست.
یعنی اینهمه فضای مجازی به فرد آگاهی نمی دهند؟
نه. “آگاهی” نمی دهند، “اطلاعات” می دهند. “بمباران اطلاعاتی” می کنند. دانسته های بدون هدف و بیفایده می دهند. این دانش نیست. فرد به خاطر اینکه می خواهد به سبک دیگری زندگی کند، خود را از دانش حاصل از تجربیات و ارتباط با اعضای دیگر خانواده، بی بهره می کند.
از نظر شما مهم ترین جای خانه کجاست؟
پذیرایی. باید آنقدر مناسب باشد که احساس خوبی به آدم بدهد. چون در واقع همه افراد باید در آنجا جمع شوند. بنابراین فضا باید کافی باشد. به طور کلی هم اعضای خانواده بیشتر توی پذیرایی سر می کنند. دور هم جمع می شوند.
وضعیت فضای خصوصی تان چطور است؟
اتاق خوابهایمان خصوصی است. اما برایم خیلی مهم نیست اگر مهمان نزدیک هم به آنجا بیاید. آشپزخانه هم چون کوچک و محل آشپزی است، افراد بیشتر توی پذیرایی جمع می شوند.
دوست دارید آشپزخانه به خانه مشرف باشد یا جدا؟
مشرف را ترجیح می دهم. می خواهم موقع غذادرست کردن به خانه و اعضای خانواده اشراف داشته باشم. چون در خانه قدیمی مان مادرم خیلی توی آشپزخانه بود و ما احساس دوری از او می کردیم. اگر فاصله آشپزخانه و فضای پذیرایی یا نشیمن کم باشد، مادر هم به عنوان یک عضو خانواده می تواند هم به کارش برسد و هم در کنار بقیه باشد.
به دکوراسیون سرد اشاره کردید. به نظرتان چه راه هایی برای جبران سردی معماری مدرن وجود دارد؟
شاید داشتن یک تراس خوب، پنجره های بزرگ تر مشرف به فضای آزاد، که اتمسفر بازتری در خانه ایجاد کنند. پنجره های ما تا حدی این کار را انجام می دهد. سعی کرده ایم خانه ای انتخاب کنیم که پنجره هایش در کمترین حد مشرفیت داشته باشد، اما به هر حال مقداری اشراف، گریزناپذیر است. ما هم گاهی مشکل پیدا می کنیم. با این وجود، از موقعیت فعلی مان نسبتا راضی هستیم.
تراس برای شما چه کاری انجام می دهد؟
اگر بزرگ باشد، کار حیاط را انجام می دهد. اگر کوچک باشد لااقل می توان برای پهن کردن و آفتاب خوردن لباس از آن استفاده کرد.
بدترین قسمت خانه برای شما کجاست؟ درباره سرویس بهداشتی داخل ساختمان چه نظری دارید؟
سرویس بهداشتی. البته سرویس بهداشتی خودمان با اینکه توی ساختمان است، اما به خاطر تهویه بسیار مناسب و اشراف به هوای آزاد، انگار بیرون ساختمان قرار گرفته. اصلا هوای آن سردتر از خانه است.
اگر بخواهید منزل ایده آلی انتخاب کنید و مشکل مالی هم نداشته باشید، چه نوع منزلی انتخاب می کنید؟
خانه شخصی. دوست دارم خانه ای در یک محیط آباد و با امکانات کافی داشته باشیم. شهرهای بزرگ و آباد را ترجیح می دهم مثل تهران، مشهد، شاهرود… البته اگر آباد باشد، کوچک هم باشد قابل تحمل است، مثل لواسان کوچک. فقط آباد باشد و امکانات در اطراف خود داشته باشد.

با تشکر فراوان از شما برای پذیرش این مصاحبه.